نویسنده: وحید معتمدنژاد*
در بررسیهای انجامشده در اعلام نتایج انتخابات چنین بهنظر میرسد که حضور شهروندان تابع عوامل مؤثر زیر بوده است:
١- تشویق و ترغیب درونخانوادگی: نظام پایدار خانواده برخلاف سایر نظامهای اجتماعی از چنان استحکامی برخوردار است که اطاعت و فرمانبری را در ذات خود به همراه داشته و حلقه ارتباطات را موجب بقا و تضمین آن میداند؛ ازاینرو وحدت در رویه همکاری و فعالیتهای درونی و همچنین اتحاد در انجام این فعالیتها لازمه رشد اجتماعی و در نتیجه سیاسی است. ٢- برجام و نقش امید و توسعهگرایانه آن: برجام و توفیق در اجرای آن مهمترین عامل تزریق امید در جامعه بود که شرایط سیاسی موجود ایران را رقم زد؛ بهطوریکه لایههای پنهان جامعه را به صورت «حرکتزایی» در تعیین و «شکلدهی» نیروهای فعال و تصمیمگیر مردمی و در کنار آن نقش مردمسالاری را به اثبات رساند. ٣-شور و شوق رأیاولیها: نیروی جوان همیشه در ورود فعال خود به جامعه با پدیدههایی مانند اخذ گواهینامه رانندگی، قبول و پذیرش در مقاطع عالی تحصیلی و مخصوصا نقش او در جامعهپذیری از هیجان خاصی برخوردار است تا جایی که خود را ملزم به فعالیتهای اجتماعی خاص میداند که نمونه «رأیدادن» در زمره اینگونه هیجان و اشتیاق است. ٤-سیاسیشدن روزافزون جامعه: جامعه ایرانی امروز بیش از حد در لفاف سیاسی پیچیده شده و آن را موضوعی مرتبط با رشد اقتصادی و در نتیجه بهبود امکانات و وضعیت خود در خانواده قلمداد میکند و به این لحاظ خویش را در شرایطی میبیند که تصور رونق اقتصادی را در همین فرصتهای انتخاباتی جستوجو میکند. ٥- نقش احزاب در تجمیع آرا: احزاب در ایران برخلاف سایر کشورهای توسعهیافته یا درحالتوسعه هنوز از آرمانهای فردگرایانه جامعه که آنها را به سوی اهداف روشنگری سوق داده به دورند؛ اما در حرکت و تصمیم و خرد جمعی که شرایط را در وهله اول به نفع افراد جامعه و سپس نظام موجود سیاسی تغییر میدهد، موفق عمل کرده که این بیشتر مربوط به احزابی است که سابقه شفافسازی اقتصادی و سیاسی را در مرامنامه و عملکرد خود به اثبات رساندهاند. ٦-جایگزینی و نهادینهشدن «تحول» به جای «تغییر»: رویکرد «تحولخواهی منجر به اصلاحات» در ادبیات سیاسی ایران جایگزین «تغییر» شده و از درون آن ارکان اداری و سیاسی کشور را در سیبل خود نشانه رفته و این صورتی از پایههای دموکراسی است که بهطور عام هر نظامی در مسیر رشد و توسعه، ناچار به پذیرش آن است. ٧-بیاثری روحیه تحریم و قهرگرایی در شکست رقیب: در سالهای اخیر تجربه سیاسی احزاب و افراد جامعه به سویی در حرکت است که بیشتر نقش «همافزایی» در مشارکت همگانی را طلب کرده و از «قهرگرایی» که صدمات و لطمات فراوانی را متحمل شده دوری کرده؛ ازاینباب «الزام در شراکت» را عاملی در همسازی جامعه خود با پیشرفتهای جهانی بهشمار میآورد. ٨-دولت پاسخگو در مقابل هرگونه تخلف احتمالی: ارتباط و تعامل دولت و ملت که در یک انتخابات سالم دوره قبلی به وجود آمده بود، پیشزمینه شراکت مردمی در انتخاباتی شد که اکنون افراد جامعه را بر پایه عمل به شعارهای نسبتا موفق آن، به پای صندوقهای رأی آورده و اطمینان نسبی را در برنامههای پیشِروی نمایندگانی که از سوی احزاب منتسب به دولت عنوان کردند، در اذهان متبادر کرد. ٩-گرایشهای مذهبی، ارزشها و باورهای جمعی: هرچند برنامههایی که در تبلیغات داوطلبان عنوان شد، موجب دلگرمی و عامل «همسویی» افراد جامعه با آنان بود؛ اما عامل مهم در تعیین و انتخاب آنان در سایر شهرهای ایران باورها و ارزشهایی است که قومیت و دستهبندیهای خانوادگی در آن دخیل بوده و برایناساس به طور دائم در صحنههای گوناگون اجتماعی و سیاسی حاضر هستند. ١٠-پایگاه اجتماعی و ساختارهای زیستبومی: پایگاه اجتماعی داوطلبان آخرین عاملی است که در این بحث آنها را در مسیر انتخاب قرار داده است.
*فعال فرهنگي