عباس تقی زاده در هفته نامه فردای کرمان نوشت:
«کارولینکراسکری» (Caroline Croskery) ایرانشناس آمریکایی؛ مترجم کتاب «شما که غریبه نیستیدِ»، نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی، قرار است به سیرچ و شهداد سفرکند و از نزدیک فضای زندگی کودکی و نوجوانی مرادی کرمانی را ببیند.
این خبر را آقای مرادی کرمانی چندی قبل در یک تماس تلقنی داد. خانم کارولین کراسکری همچنین کتابهایِ «خمره» و «مربای شیرین» مرادی را به انگلیسی ترجمه کرده و حالا ترجمه کتاب خمره، نامزد جایزه موسسه توسعه ادبیات خاورمیانه آمریکا ۲۰۱۶ شده است.
اینکه مترجم کتابهای خمره، مربای شیرین و شما که غریبه نیستید میخواهد به سیرچ سفر کند خبر خوبی است؛ اما تصور کنید وقتی او پایش را به سیرچ بگذارد و بخواهد «سرو هزارساله» را پیدا کند؛ چه راه سختی در پیش دارد. نه تابلویی در ورودی روستا و نه در داخل آن وجود دارد که مسیر سرو را نشان دهد و نه راه دسترسی به سرو هموار است و نه اطراف سرو، تمیز و مرتب!
سروی که باید سرور همهی درختان سیرچ باشد، گویی در قفس، زندانی است و هر کس بخواهد سرو را ببیند حالِ کسی را پیدا می کند که به ملاقات یک زندانی میرود.
بگذریم که حال و روز رودخانه و کوچه پسکوچه های سیرچ هم آنی نیست که در «شماکه غریبه نیستید» توصیف شده و انبوه ویلاها و حضور گردشگران به ویژه در روزهای جمعه، رودخانه سیرچ را به زبالهدانی بدل کرده است و اگر نبود طغیان بهاری رودخانه، این روزها دیگر جایی تمیز، برای نشستن در مسیر رودخانه پیدا نمیشد.
از سویی تعرض به حریم رودخانه نیز چنان برملا و آشکار صورت گرفته که هر روز عرض آن، تنگتر میشود و میترسیم کم کم به باریکی مسیر، آن را به رودخانه آشتیکنان تبدیل کند. سیرچ، یکی از روستاهای هدف گردشگری است و اقدامات خوبی در آن انجام شده است، اما زیرساختها و امکانات موجود با میزان حضور گردشگران، همخوانی ندارد و انبوه گردشگران و مسافران با کمبود امکانات روبرو هستند. سیرچ در مسیر راه آبگرم، شهداد و کویر و کلوتها قرار دارد و نیازمند طرحی جامع با آینده نگری و واقع بینی برای توسعه است. و اما سرو هزارسالهی سیرچ که به نوعی شناسنامه، نشانه هویت و سرمایهی نمادین اهالی منطقه محسوب میشود با همهی بزرگی، عظمت، قدمت و ارزشمندی، اینک با بیمهری به حال خود رها شده است. در حالیکه در نزدیکی کرمان و کویر، جاذبهی کمنظیر گردشگری به شمار میرود.
سرو سیرچ، فقط یک درخت هزارساله نیست. سرو سیرچ با قصههای مجید؛ نخل، خمره، بچههای قالیبافخانه و شما که غریبه نیستید به ادبیات و فرهنگ ما و جهان پیرامون ما پیوند خورده است.
اگر چه امروز سرو در پسِ دیوارها و موانع بصری، پنهان مانده و غبار فراموشی بر چهره و ردپای بیمهری بر ریشههای برآمدهاش دارد، اما با قلم توانای مرادی کرمانی، سالهاست که سفری جهانی را آغاز کرده و در تاریخ ماندگار شده است.
سرو در موقعیت بسیارخوبی قرار دارد: کناررودخانه دایمی و پل اصلی رودخانه، در مسیر راه مقبره سلطان جلال الدین، روبروی مسجد جامع و در محل گذر اصلی گردشگران و در مرکز روستای سیرچ.
وقتی هم پایِ سرو میرویم، متوجه زندگی مشترک دو سرو در کنار هم و باهم میشویم. تنههای آنها کاملا از هم جدا هستند. همقد، اما یکی لاغرتر و دیگری تنومندتر است؛ یکی جوانتر و دیگری پیرتر.
سرو هزارساله سیرچ درفهرست میراث طبیعى کشور به ثبت رسیده و انتظار میرود در زمینهی معرفی بیشتر و کاملتر؛ ساماندهی و بهینه سازی اطراف آن، تملک زمینهای اطراف سرو ، نصب تابلوی معرفی به زبانهای فارسی، انگلیسی ، اسپانیایی و عربی همراه با آموزش اهالی و استفاده از ظرفیتهای محلی برای حفاظت از سرو و رودخانهی زیبای سیرچ گامهای عملی برداشته شود.
سیرچ، فقط ۵۰ کیلومتر تا مرکز استان فاصله دارد. شاید سفرهای کوتاه مدت به سیرچ، باعث شده، نگاه بلند مدت از آن دریغ شده باشد؛ اما اینک نیازمند نگاهی دوباره و آینده نگری اندیشمندانه است. این نگاه را با سروری بخشیدن به سرو سیرچ زنده کنیم.
. همچنین سال ۱۳۸۲ طرحی با عنوان جشنواره سروسیرچ به اداره میراث فرهنگی و گردشگری درکرمان ارایه دادم که بازخوردی از آن به اینجانب نرسید و احتمالا بایگانی شده باشد. برگزاری چنین جشنوارههایی نیز با رعایت حفظ منابع طبیعی و آسیب ندیدن به بافت طبیعی و سنتی روستا پیشنهاد میگردد. سرو همه ما را فرامیخواند. همین امروز برای ساماندهی محیط اطراف سرو اقدام کنیم؛ فردا حتما دیر است.