گفتارنو/مهدیه هاشمی:
مردی میانسال همراه دو زن جوان، سراسیمه وارد اتاقم شدند. مرد قامتی بلند داشت و خودش را داماد خانواده معرفی کرد. مضطرب و عصبی به یکی از زنها اشاره کرد بنشیند و زن فوری اطاعت کرد. زن حالت طبیعی نداشت و از همان نگاه اول می شد فهمید که از ضریب هوشی کافی برخوردار نیست. زن دیگر خودش را خواهر سمیه معرفی کرد.
داماد خانواده در خصوص علت مراجعه به دفترم گفت: خواهر همسرم از ضریب هوشی مناسبی برخوردار نیست. مدتی می شد که او به همراه مادربزرگش برای قدم زدن به پارک نزدیک منزلشان می رفتند، که در این آمد و رفت ها، با زنی آشنا می شوند که کارش، واسطه گری برای ازدواج بود.
خانم طی چند جلسه سمیه را با مردی جوان که یک سال از خودش کوچکتر بود آشنا می کند. زن واسطه گر به ازای دریافت 50 هزار تومان وعده ازدواج آنها را به محمد می دهد.
محمد متاهل و سه فرزند داشت و این باعث شده بود تا خانواده سمیه با ازدواج آنها مخالفت بکنند. پدر سمیه سالها پیش فوت شده بود و سرپرستی آنها را مادرش بر عهده داشت.
چندی پیش که همه افراد خانواده بیرون از منزل بودند. محمد وارد خانه می شود و به سمیه می گوید، کیف مدارکی مادرت را برای من بیاور. سمیه از ضریب هوشی پایینی برخوردار است و به همین جهت، حرف های محمد را مو به مو انجام می داد.
بعد از آوردن کیف مدارکی، محمد کارت ملی سمیه را به همراه شناسنامه و فوت نامه پدرش را بر می دارد و سمیه را به محضری(دفترخانه ازدواج) که زن واسطه گر معرفی کرده بود می برد و سمیه را صیغه 99 ساله می کند و در محضر ادعا می کند که سمیه بیوه است. سمیه حتی آدرس محضری که در آن به عقد موقت محمد در آمده بود را نمی دانست.
در اینجا داماد خانواده مدارک را به من نشان داد که در آن اسم و مشخصات جعلی همسر اول سمیه قید شده بود. بدون آدرس و شماره کارت ملی و ...
بعد از جاری شدن صیغه محمد که از قبل خانه ای را اجاره کرده بود. سمیه را به خانه می برد و بعد از ساعاتی سمیه را به منزلشان بازمی گرداند.
سه ماه این رابطه ادامه داشت. تا اینکه خانواده بعد از مدتی پی به رابطه آنها می برند و تقاضای طلاق می دهند. سمیه آرام بر روی صندلی نسشته و به صحبت ها گوش می دهد و گاهی سخن کوتاهی می گوید به من گفته بود دوستم دارد .
من را از همسر اولش هم بیشتر دوست دارد ولی سرم را کلاه گذاشت.... فکر کردم دارد عقد دائم می شوم نمی دانستم صیغه 99 ساله شدم و...
هیچ آدرس و نشانی از محمد نداشتند و فقط یک شماره ملی بود که در صیغه نامه درج شده بود. که مشخص بنود جعلی است یا واقعی...
هیچکس محل کار و زندگی محمد را بلد نبود به همین دلیل مدارک را برای شناسایی و اطلاع از محل کار و زندگی محمد به دادگاه فرستادیم تا در این خصوص دستور قضایی صورت گیرد.