روزنامه همدلی در گزارشی نوشت: پس از نوحهسرایی برخی از چهرههای حملهکننده به آیتالله هاشمی رفسنجانی در هفت سال گذشته، این سئوال مطرح بود که این گروه پس از هاشمی چه کسی را مشمول عنایات خاصه(!) خود قرار میدهند و آن حجم عظیم حملات که به مثابه یک انرژی محرکه در میان این افراد و گروهها نهفته است، به سمت چه کسی هدایت خواهد شد؟
ناطق به سرعت جایگزین هاشمی شد.
در ادامه این گزارش آمده است: سئوالی که البته در روز برگزاری مراسم هفتم رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی سخنران مراسم حجتالاسلام ناطق نوری نیز طرح شد. او گفته بود:«خیلی بد است که شخصیتهایمان تا هستند به آنها توهین کنیم و تا رفتند بر سرمان بزنیم. شما مظلومیت آیتالله بهشتی را میدانید. میدانید که چه جفاها به او شد و بعد از این که به شهادت رسید، مشخص شد که چه کسی را از دست دادهایم. آخرین این مظلومان هاشمی بود و بعد از این خدا میداند که نوبت چه کسی باشد؟»
به نظر میرسد، ناطق نوری و شباهتهایش با هاشمی رفسنجانی و اشتراک بسیاری از مواضعش با مواضع چندسال اخیر آیتالله هاشمی، او را به هدفی در دسترس قرار داده است و ظاهرا لوله این توپخانه از این به بعد به سمت او هم خواهد رفت، اگرچه افراد دیگری نیز واجد شرایط خاص برای تندروها برای حضور در این فهرست هستند. روزنامه کیهان فقط یک روز پس برگزاری مراسم شب هفت آیتالله هاشمی رفسنجانی، سخنان دلسوزانه ناطق در این مراسم را دستمایه حملات خود قرار داد. موضوعی که به نظر میرسد در طی آن فرمان حمله به این شخصیت سیاسی مورد اعتماد نظام و رهبری صادر شده است و باید در روزهای آینده در انتظار همراهی بقیه عناصر و فعالان تندرو با حسین شریعتمداری بود.
کیهان در تکرار مواضعی که پیش از این بارها در باره هاشمی به کار برده و انتقادات برخی اصلاحطلبان در سالهای پس از دوم خرداد به وی را یادآور میشد و این موضوع را درباره ناطق نیز تکرار میکند و نوشت: «این طیف زمانی مقابل مجلس پنجم شعار میدادند «مجلس زوری نمیخوایم- ناطق نوری نمیخوایم».
نویسنده کیهان البته نمیتواند پنهان کند که در حال خنثی کردن اقداماتی است. او با اشاره به صراحت برخی فعالان سیاسی و رسانهای اصلاحطلب درباره نزدیکی ظرفیتهای ناطق نوری به تواناییهای آیتالله هاشمی و مناسب بودن وی در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت، تلاش میکند که در لفافهای از دلسوزیهای خود «این بازی را برهم بزند». بدون تردید او نیز برای خود نامزدهایی برای این جایگاه مهم در نظر دارد و قصد دارد وارد این بازی شده و اگر فعلا به نام بردن علنی از آنها اقدام نمیکند ولی میتواند نامزدهای جناح رقیب را تخریب کند. از همینروست که تخریبهای خود در زمان حیات هاشمی را درباره ناطق نوری آغاز میکند.
توجه خاص نویسنده کیهان به سخنان برخی از فعالان سیاسی اصلاحطلب درباره تشویق ناطق نوری برای حضور بیشتر در مناسبات سیاسی و نقشآفرینی در میان جناحها، نشان میدهد که او نیز نگران حضور این شخصیت مورد توجه اصولگرایان و البته اصلاحطلبان در این منصب مهم است.
او درصدد القای این نکته است که مدعیان اصلاحات «مشغول عملیات فریب با ناطق نوری هستند.» همان سخنی که درباره هرکس که مورد توجه اصلاحطلبان قرار میگیرد، تاکنون از سوی این گروه بیان شده است و در این فرافکنی تحلیلگونه او هیچ جایی برای تواناییها، سابقه سیاسی و هوشمندی ناطق نوری در نظر نمیگیرد. گویی کسی است که پس از سالها حضور در مناصب سیاسی اعم از وزارت کشور، ریاست مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، سازمان بازرسی دفتر مقام معظم رهبری و اعتماد رهبر معظم انقلاب و مراجع عظام به وی، نمیتواند موقعیت سیاسی خود را تشخیص دهد و نیازمند هشدارهای حسین شریعتمداری است.
نویسنده کیهان پس از هشدارهای خود به ناطق نوری، حمله خود را نهایی میکند که اگر هشدار و ترساندن او از اصلاحطلبان جواب ندهد، بداند که سویه دیگری نیز در این میانه وجود دارد و آن حملاتی است که در همه این سالها بر افرادی چون هاشمی رفته است. حملاتی که تندروها نشان دادهاند که میتوانند متوجه هرکسی در نظام کنند، کافی است که با آنان همراه نباشی. او در پایان مینویسد:«آقای ناطق دیروز نیز در مراسم هفتمین روز درگذشت آقای هاشمی، از ظلم بزرگ بر هاشمی گفت بیآن که به ظلم بزرگتر به ملت و نظام جمهوری اسلامی در فتنه و آشوب نیابتی 88 و دروغ ناجوانمردانه تقلب (اسم رمز و استارت آشوب) اشاره کند.»
همان روشی که در همه این سالها در قالب برائت از «فتنه 88» و در لباس حمایت از نظام، درباره بسیاری از دلسوزان نظام به کار رفته است. نوشته روز گذشته کیهان گویی نمیخواست که ناطق نوری چندان منتظر پاسخ سئوالش باشد که «بعد از هاشمی نوبت کیست» انگشت اشارهاش را به سمت شیخی گرفت که چندسالی است از مواضع افراطیون - که روزگاری برای ریاست جمهوریاش تلاش کرده بودند و همه مرزهای انصاف و اخلاق و قانون را نیز درنوردیده بودند – فاصله گرفته و در اردوگاه اعتدال خیمه زده است. کوچ وزنههای نظام به این اردوگاه مورد پذیرش مردم برای افراطیونی که اعتدال را مرگ خود میدانند، بسیار نگران کننده است.