کد خبر: ۱۹۹۵۳
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴
ارسال به دوستان
ذخیره
گفت و گو با مهدی بذرافشان؛ هنرمند و مدیر خانه تئاتر موج نو

استقامت نوشت:
"همواره تئاتر" در دو سال گذشته یکی از اتفاقات هنری قابل توجه در کرمان بود که شهرتش از مرزهای استان هم فراتر رفت، تا حدی که نادری مدیر مرکز هنرهای نمایشی از آن به عنوان یک الگوی موفق در تئاتر کشور نام برد. همواره تئاتر در یک پلاتوی خصوی به نام موج نو پا گرفت که اگر چه مالکیت حقوقی آن با مهدی بذرافشان بود، اما در به ثمر نشاندن این جریان، تعدادی از فعالان حوزه‌ی تئاتر کرمان نیز در کنار او مشارکت داشتند. به همین دلیل می‌توان از این اتفاق به عنوان یک جریان ریشه‌دار فرهنگی نام برد که متاسفانه در سال جاری از رونق افتاد. استقامت که همواره رصد جریانات حوزه‌ی تئاتر کرمان را وظیفه‌ی خود می داند، در گفت و گو با مهدی بذرافشان مدیر پلاتوی موج نو، از افول جریان همواره تئاتر می‌پرسد و پاسخ او را می‌شنود.

 آقای بذر افشان! ما بارها به جریان همواره تئاتر و فعالیت "خانه موج نو” به عنوان مکان این جریان تئاتری پرداخته‌ایم؛ این بار می‌خواهم از زبان خودتان نحوه‌ی شکل‌گیری و اهداف شما را بشنوم؟

من هم از نشریات استقامت و فردای کرمان تشکر می‌کنم که به تئاتر کرمان و مسایلی مثل همواره تئاتر می‌پردازد. چه زمانی که این مسایل در اوج هستند و چه زمانی که مثل الان دوران افول خود را می‌گذرانند و کمتر رسانه‌ای به سراغ شان می‌رود.

به هر حال ما عملا خانه تئاتر موج نو را در اسفند ۹۰ با ایجاد اولین دوره‌ی آموزش بازیگری راه‌اندازی کردیم و آقای قدس ولی هم مدرس آن دوره بودند. اولین هنرجوی من در پنجم اسفند ۹۰ ثبت نام کرد و اولین کار نمایشی را هم سجاد منصوری به نام "آتش خاموش” ۸ شب اجرا کرد که سال قبلش هم برگزیده جشنواره استانی شده بود.

فلسفه تولد  "موج نو” بنا به ضرورت زمان بود، یعنی محصول جلساتی که ما برگزار می‌کردیم و در آن درباره‌ی تئاتر کرمان و مسایل آن گفت و گو می‌کردیم. آن زمان موقعیتی بود که آموزشگاه آقای قدس ولی و کلاس‌های آموزشی انجمن تازه تعطیل شده بود. یعنی آموزش تئاتر در کرمان تعطیل شده بود و گروه‌ها امنیت اجرایی نداشتند و حداکثر مدت زمان یک اجرا، ۵ شب بود. در کنار این وضعیت، باوری بود که چند سال شعار ما بود و آن اعتقاد به ارجحیت اجرا بر جشنواره بود، ما معتقد بودیم جشنواره‌ها در روند رشد تئاتر خلل ایجاد می‌کنند.

خب در چنین موقعیتی، چاره اندیشی در این باره، ما را به اینجا رساند که مرکزی را افتتاح کنیم که هم حوزه‌ی آموزش و هم حوزه‌ی اجرا را پوشش بدهد. ما شروع کردیم و خوشبختانه بعد از آن هم این مسیر شدت گرفت. آن زمان آموزشگاه "آرین” که حوزه‌های دیگر آموزشی را داشت، بازیگری را هم اضافه کرد و خیلی خوب فعالیت کرد و موازی با آن ما روی اجرا بیشتر تمرکز کردیم.

 خب سوال اساسی من تازه شکل می‌گیرد و آن این است که با چنین شروعی چرا به قول خودتان این جریان افول می‌کند؟

ببینید؛ واقعیت این است که انجام یک کار فرهنگی و به طور اخص، راهبردن یک کار هنری، بستری آرام می‌خواهد تا بتوان یک برنامه ریزی بلند مدت انجام داد. توجه کنید که اولین سالی که موج نو راه افتاد و جامعه تئاتری کرمان آن را پذیرفت و کار ما ثبات یافت، با نمایشنامه خوانی بود. و پیش نیاز آنکه ما بتوانیم حوزه‌ی کار را گسترش بدهیم، گسترش بلیط فروشی بود. من یادم هست سال ۹۰ که ما جریان نمایشنامه‌خوانی را با آثار آقای ثانی شروع کردیم، قیمت بلیط ۱۰۰۰ تومان بود. در آن زمان من از خود آقای ثانی خواهش می‌کردم که قبل از رفتن به سالن، بلیط بخرند و ایشان هم این کار را می‌کردند، وضعیت جوری بود که قبل از شروع جلسه ۲۰ نفر دم درِ موج نو جمع می‌شدند و بحث می‌کردند؛ نوبت که به خرید بلیط می‌رسید ۵ نفر بیشتر باقی نمی‌ماند! برای عبور از این وضعیت در تمام سیزده شبی که نمایشنامه خوانی داشتیم، در آن جلسات در این باره بحث کردیم و این بحث‌ها به شکل چهره به چهره و با حمایت تک تک دوستان در سطح شهر گسترش یافت. خیلی‌ها حمایت کردند، به عنوان مثال امین شجاعی که آن وقت با ما بود، چند شب به دوست و همکار و فامیلش زنگ زد که بیایند و در نمایشنامه خوانی شرکت کنند تا تعداد به ده پانزده نفر برسد. می‌خواهم بگویم آن حرکت، نیاز خود بچه‌ها و گروه‌های تئاتری بود و خودشان هم کمک کردند. تا رسیدیم به اجرای نمایش و بلیط ۵ هزار تومان و ۷ هزار تومان و ۸ هزار تومان و البته  یکبار ۱۰هزار تومان هم قیمت زدیم و یک شوک هم ایجاد کردیم، که نشریه‌ی خود شما هم بر آن یک نقد چاپ کرد. ولی بالاخره، جریان راه افتاد و گروه‌ها توانستند روی پول فروش بلیط حساب باز کنند.

بعد مانده بود، کار بر روی اجرای عموم؛ در شرایطی که عموم گروه‌ها به استثنای نمایش‌های کمدی و تئاتر آزاد و یک سری اجراهای خاص، بیش از ۵ شب و ده شب اجرا نداشتند و به این منظور نیاز بود تا یک مکان را به مخاطب معرفی کنیم که همواره در آن تئاتر اجرا بشود و از سویی دیگر، گروه‌ها این اطمینان را داشته باشند که بالاخره یک جایی برای اجرا دارند و می‌توانند به تولید خود فکر کنند و برای آینده‌ی خود برنامه ریزی کنند.

می‌خواهم بگویم محصول همه‌ی اینها شد یک جریان به نام "همواره تئاتر” که در خانه‌ی تئاتر موج نو شکل گرفت و فرایند به ثمر رسیدن این جریان از روزی که طرحی برای اجراهای پشت سر هم در یک مکان، ارائه شد و درباره‌ی آن صحبت شد تا زمانی که تئاتر "چردیاکف / امین شجاعی” به عنوان اولین کار اجرا شد، تقریبا یکسال زمان برد و در این مدت، همه‌ی برنامه‌های موج نو به همواره تئاتر معطوف شده بود. جلسات متفاوت با شکل‌ها و محتواهای متفاوت، اجراهایی که تدارک دیده شد، آدم‌هایی که همکاری کردند؛ آمدند و رفتند و اضافه شدند و ایده دادند و شکل اجراها و جذب مخاطب و …

 جناب بذر افشان! پرسش من این بود که چرا چنین جریانی که به گفته‌ی شما یک حرکت جمعی هم هست، افول کرد؟

خب این مقدمه را برای همین گفتم که پرسش شما را پاسخ بدهم؛ می‌خواهم بگویم اگر ما می‌توانستیم به این قصه بپردازیم، به دلیل ثباتی بود که تقریبا بر تصمیمات مسوولان دولت حکمفرما بود. ببینید؛ دولت همینطور که الان به موج نو کمک نمی‌کند، آن موقع هم کمک نمی‌کرد.

اما جریان فرهنگی دولتی و حاکمیتی از یک ثباتی برخوردار بود، یعنی همه‌ی مسوولان – اگر نه بر اساس بخشنامه یا دستورالعمل – لااقل بر اساس حرفی که خودشان می‌زدند و نگاهی که داشتند، عمل می‌کردند و ما با توجه به حرف و نگاه آنها می‌توانستیم برنامه‌ ریزی کنیم. اکنون اما متاسفانه واقعیت این است که ما به لحاظ حرکت‌های جمعی و ایجاد جریان فرهنگی، حتی برای ۴ ماه آینده‌مان هم در حوزه‌ی بستر فرهنگی شهر، و به تبع در حوزه‌ی اقتصادی آن نمی‌توانیم برنامه ریزی کنیم. مثال می‌زنم: در حدود دو سه هفته قبل در یک روزنامه، خبری دیدم که می‌گفت: مشاورین جوان استانداری از دو نخبه‌ی جوان هنری تقدیر کرده‌اند: از آرمین قطبی که تئاتر خود را به خارج از کشور برده و از حامد سعادت به عنوان فیلمسازی که فیلمش با تهیه کنندگی یا حمایت حوزه هنری در جشنواره‌ی فیلم رشد مقام گرفته‌است. می‌خواهم تاکید کنم که از نظر من آقای قطبی که مشقت کشیده و همت کرده و تئاتر خودش را در یک کشور خارجی دو سال اجرا کرده، و همچنین آقای سعادت که زحمت کشیده و فیلمش در جشنواره برگزیده شده قابل تقدیر است، اما اینکه استانداری با چه متر و معیاری این تقدیر را انجام می‌دهد و این دو عزیز را از بین چند نفر  و بر مبنای چه مدل انتخابی و با چه نگاهی به عنوان جوانان نخبه معرفی می‌کند، برایم مساله است.

 من هنوز تاثیر این انتخاب را بر افول همواره تئاتر متوجه نشده‌ام؟

آهان. مساله این است که آقای سعادت به خاطر فیلمی جایزه گرفته که با تهیه کنندگی یا حمایت حوزه‌ی هنری به جشنواره رفته‌است اما وقتی این تقدیر انجام می‌شود، حوزه هنری اصلا از این برنامه خبر هم ندارد و تنها دو ساعت مانده به برگزاری جلسه به حوزه خبر می‌دهند.

اداره ارشاد هم اصلا هیچ خبری از این اتفاق ندارد و ما می‌دانیم که مدیرکل ارشاد هم شب قبل از این برنامه، از مراسم باخبر می‌شود. در حالی که طبق عرف و قانون، مرجع همه‌ی برنامه‌های هنری در حوزه‌ی دولت، اداره ارشاد است. یعنی هر اتفاق فرهنگی  که در حوزه‌ی دولت می‌افتد یا باید از ارشاد شروع بشود، یا عبور کند و یا مورد تایید ارشاد باشد. حوزه‌ هنری و اداره‌ ارشاد و استانداری نمایندگان حاکمیت‌اند و اگر هرکدام از اینها جدا از دیگری حرکت کند، باید بر حسب یک فلسفه و ضرورت باشد. در حالی که در شرایط فعلی حرکت‌هایی را که استانداری گاه و بیگاه در حوزه‌ی فرهنگ می‌کند، اگر پشت سر هم بگذاریم، به هیچ ساختار و برنامه‌ی حساب شده‌ای نمی‌رسیم. این ناهماهنگی برای یک فعال فرهنگی ایجاد سردرگمی می‌کند و در این شرایط یک هنرمند کرمانی نمی‌داند بر چه اساسی حرکت کند که حمایت دولت را داشته باشد؟ بنابراین من نمی‌توانم تصمیم بگیرم. من نمی‌توانم آدم‌هایی را که به من وصل می‌شوند و جریان می‌سازند، مدیریت کنم. متاسفانه ما وقتی مسوولیتی داریم، بسیاری از مفاهیم را در گفت و گوهای خود به شعار تبدیل می‌‌کنیم و با این کار باعث می‌شویم که مفاهیم تعریفشان را از دست بدهند و وقتی تعریف‌ها عوض بشوند قائم به فرد می‌شوند و اگر فرد عوض بشود آن تعاریف هم عوض می‌شوند! همه‌ی افراد جامعه‌ی تئاتری و همه‌ی مخاطبان آن هم که نخبه نیستند و قدرت تشخیص فردی ندارند و بنابراین جهت گیری‌های دولتی و مجموعه‌ی حاکمیتی برای خیلی از آنها جنبه‌ی ارزشگذاری پیدا می‌کند. بنابراین اگر هرکدام از این مجموعه‌ها، پدیده‌ای را ارزشگذاری کردند، مردم را هم به همان سمت سوق می‌دهند و بنابراین باید بتوانند از عملکرد خود در آن حوزه دفاع کنند. و گرنه جامعه را به چالش می‌کشند و این چالش برای آن بخش از جامعه که نگاهش به حاکمیت است، ضرر دارد.

حالا گمان می‌کنم ارتباط حرف‌هایم با افول جریان همواره تئاتر مشخص شده باشد. سال ۹۰ و ۹۱ که سال‌های شروع فعالیت ما بود، دولت قبلی و مدیریت وقت اداره ارشاد یک هزار تومانی به موج نو کمک نکرد. اما در فعالیت‌های فرهنگی مرجعیت داشت و تکلیفش هم با جریان موج نو مشخص بود. اکنون هم اداره‌ی ارشاد به موج نو کمک نمی‌کند، اما چون مرجعیت ندارد من سردرگم هستم.

 این پاسخ اگرچه قابل فهم است اما کمی کلی است. چون تا آنجا که من در جریانم و خودتان و دوستان دیگر هم بارها عنوان کرده‌اید که جریان همواره تئاتر، فعالیت خود را مستقل از دولت معرفی کرده بود و مدعی تئاتر خصوصی بوده و هست، بنابراین ربط این تحلیل کلی و البته مهم، در افول همواره تئاتر کمی مبهم می‌ماند؟

مسلما اگر لازم باشد، می‌توانم جزئی‌تر و با ارایه‌ی مستندات بحث را باز کنم. اما لااقل به دلیل کمبود فضا برای چاپ مجبوریم به بیان مختصر اکتفا کنیم و امیدوار باشیم که «العاقل فی‌الاشاره.» اما؛ در پاسخ شما باید بگویم که تئاتر خصوصی در حوزه‌ی اقتصاد قرار است کاری به دست دولت نداشته باشد و مستقل عمل کند، اما در حوزه‌ی فعالیت و عملکرد، ما هم در کنار دیگران، تمام مجوزهامان را از دولت می‌گیرم و بر اساس همان مجوزها برنامه‌ریزی و فعالیت می‌کنیم و نظارت بر ما هم تمام و کمال از سوی دولت انجام می‌شود. بر همین اساس ما در همواره تئاتر، در سال اول طبق برنامه ریزی و تفاهماتی که انجام شده بود، اجرا می‌کردیم و مشکلی هم نداشتیم.

اما از اجرای سوم به یکباره همه‌ی حمایت‌های شهرداری برای تبلیغات از همواره تئاتر قطع شد. و همه بنگاه‌های اقتصادی که قرار بود، احتمالا از ما حمایت کنند، حمایت‌ها یا قول‌ها و قرارهاشان از اجرای سوم قطع شد.

 شهرداری چه حمایتی می کرد که ادامه نداد؟

شهرداری تا اجرای سوم، ده تا پرتابل داد، سر خیابان هزار و یکشب یک تابلوی تبلیغاتی به ما داد و برای تبلیغ کارهای ما پوستر چاپ کرد، اما از اجرای سوم به یک‌باره حاضربه ادامه‌ی این حمایت‌ها  نشد. در حالی که ما در میانه راه بودیم و داشتیم سیر صعودی را طی می‌کردیم. آن موقع ما در برنامه‌ریزی اطمینان داشتیم اما در اجرا با مشکل مواجه شدیم.

همواره تئاتر هفت اجرا داشت و برای هفت اجرا برنامه ریزی شده بود اگر ما تا پایان هفت اجرا بر اساس توافقات اولیه حمایت می‌شدیم، همواره تئاتر این شکست اقتصادی‌ای که خورد، نمی‌خورد. هزینه‌های ما چند برابر شد در دور قبل ما تا اجراهای سوم بر اساس برنامه ریزی رفتیم. الان در حوزه‌ی برنامه ریزی هم نمی‌توانیم اطمینان داشته باشیم.

 یادم هست جریان همواره تئاتر مدعی بود بدنه‌ی تئاتر اگر پای کار بیاید، می‌تواند مخاطب را جذب کند و ادعا می‌شد که همین مخاطب‌ها می‌تواند تئاتر کرمان را از دولت بی نیاز کند؛ چنین پتانسیلی الان وجود ندارد؟

این صحبت شما دو بخش دارد؛ یکی بدنه‌ی تئاتر و یکی دیگر هم مخاطبان؛ که این دو تا را باید از هم جدا کنیم. بخش نخبه‌ی جامعه‌ی تئاتر الان هم دارد به وظیفه خودش عمل می‌کند. همواره تئاتر در تهران عنوان شد، پذیرفته شد و بارها از آن  تقدیر شد اما در کرمان حتی یک بار هم برای هیچ کس هیچ اهمیتی نداشت.

در ادامه‌ی جریان همواره تئاتر، انجمن تئاتر کرمان هم توانست برای جشنواره یک طرحی را تعریف کند که آن طرح از سوی انجمن هنرهای نمایش کشوری ملی شد و الان در جریان تئاتر کشور تاثیرگذار شد. همچنین ارائه‌ی طرح صندوق توسعه تئاتر و نظایر آن. الان همواره تئاتر۲ طرح مکتوب را آماده دارد که بر اساس تجربه‌هایی که از قبل دارد نوشته شده. می‌ماند مابقی این جامعه که متاسفانه بخشی از آن به واسطه‌ی سردرگمی‌هایی که صحبت آن رفت، به وابستگی‌های‌ سیاسی روی آورده‌اند و بعضا به شدت فعال هستند. فعلا از تحلیل استثنائات هم می‌گذریم. درباره‌ی مخاطب هم که پرسیدید باید عرض کنم که جامعه‌ی مخاطب ما در همواره تئاتر اوایل کار با سیصد و خرده‌ای نفر شروع شد و با ۱۴۰۰ نفر تمام شد که الان هم به عنوان یک پتانسیل وجود دارد.

 پس چرا ادامه نیافت؟

چون ما نتوانستیم کار تولید کنیم، چه در موج نو چه در جاهای دیگر شهر مثلا سالن همایون که خیلی زیباتر و کاملتر می‌توانست ادامه پیدا کند. که اگر ادامه پیدا می‌کرد، ما امروز ۴۰۰۰ مخاطب داشتیم و می‌توانستیم دغدغه‌ای نداشته باشیم اما این اتفاق نیفتاد.

 اینطور که متوجه شدم می‌گویید نظام دولتی قبلا حمایتی نمی‌کرد اما ثبات داشت الان وضعیت چند پاره باعث سردرگمی شده؛ درست است؟

بله. الان قائم به افرادی شده که با سابقه‌ی فرهنگی عملکرد سیاسی دارند و هیچ فرد و جریان فرهنگی نمی‌تواند در مقابل افراد و مواضع پراکنده، کاری از پیش ببرد.

 یعنی مشکلات کوچکتری، مثلا قیمت کم بلیط در مقابل هزینه‌ی زیاد، وجود نداشت؟

چرا اما این مشکلات همیشه بوده و ما به خاطر افقی که برای خود تعریف کرده بودیم و پیش‌رو داشتیم، می‌توانستیم از این مشکلات عبور کنیم. من شخصا همیشه به موج نو و دیگر فعالیت‌هایم به صورت یک کار اجتماعی نگاه کرده‌ام و الان این حرکت اجتماعی شکل نمی‌گیرد.

 اما هنوز درست متوجه نشدم که جریان تئاتر خصوصی اگر بخواهد مستقل از دولت و متکی به خود برنامه ریزی و حرکت کند چه اتفاقی می‌افتد؟

باید توجه کنید که جریان تئاتر خصوصی در این سال‌ها و در این دهه و شاید حتی در دهه‌ی بعد هم نمی‌تواند به جایی برسد که بدون حمایت و نگاه به دولت حرکت کند. درست است که ما به عنوان تئاتر خصوصی پول از دولت نمی‌خواهیم اما حمایت‌های خدماتی دولت را که می‌خواهیم. وگرنه نمی‌توانیم هزینه‌ها را بپردازیم.

یک نمونه‌ی مصداقی عرض کردم که شهرداری از اجرای سوم حمایت تبلیغاتی‌اش را از ما گرفت و ما موفق نشدیم و و اگر مخاطب همان سه اجرای اول را نداشتیم که به شکل فرد به فرد خودش را افزایش بدهد، ما زمین می‌خوردیم و به ۱۴۰۰ نفر نمی‌رسیدیم.

باید گفت تئاتر خصوصی در واقع مدیریت اندیشگانی تئاتر است نه مدیریت اقتصادی تئاتر. شاید اگر بخواهم خلاصه و مصداقی به شما پاسخ بدهم باید بگویم که موج نو اگر سرمایه در گردشش به ۵۰۰ میلیون تومان برسد، می‌تواند از حمایت دولت بی‌نیاز باشد نه در شرایط فعلی که سرمایه در گردش آن کمتر از کسری از حد لازم است.

 به نظر شما راهکار دیگری به عنوان راهکار بدل وجود ندارد؟

من فکر می‌کنم ما باید به این فکر کنیم که مشکل را اساسی حل کنیم جالب است بدانید زمانی که موج نو راه افتاد هنوز موج ساخت پلاتوهای خصوصی در کشور راه نیفتاده بود و مرکز هنرهای نمایشی سه ماه بعد از تاسیس موج نو از ما به عنوان تنها مجموعه‌ی خصوصی کشور یاد
کرد.

این یعنی اینکه ما کار خود را درست و اساسی انجام داده‌ایم و اگر بخواهیم  به قول شما به راهکار بدل فکر کنیم باید برگردی به دهه‌ی شصت و پیشینه‌ی فردی و اجتماعی پیرامون خود! اما من فکر می‌کنم نیازی نیست و این وضعیت بی‌ثبات زودگذر است و ما به زودی از آن عبور کنیم و اگر خدای ناکرده نتوانیم عبور کنیم، باید ده سال دیگر برای خلق یک راهکار دیگر فکر کنیم.

 اگر حرفی مانده که بخواهید بگویید بفرمایید؟

در برنامه‌ی تلویزیونی پلک برای آنکه نظر مدیریت ارشد استان را جلب کنیم (خطاب به این گفته که برای سرمایه گزاران خصوصی فرش قرمز پهن کنیم) گفتم اگر قراراست به بخش اقتصادی همواره تئاتر نگاه بشود و آدم‌ها بر اساس تلاشی که می‌کنند دستمزد دریافت کنند همواره تئاتر نزدیک به ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان است؛

اولین سرمایه گزاری بخش خصوصی در فرهنگ؛ آقای استاندار منتظر فرش قرمز شما هستیم. هیچکس این را رصد نکرد یا متوجه نشد. چطور در مرکز شنیده شد نشریات کرمان درباره‌اش نوشتند اما رصد نشد. این نشان می‌دهد رصد وجود ندارد و متاسفانه مسوولان ما به جای رصد جامعه و حرکت‌های آن وقت خود را بر تقویت روابط سیاسی صرف می‌کنند تا از آن طریق اهداف و برنامه‌های خود را عملی کنند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

آتش سوزی بیش از یک هکتار از اراضی منابع طبیعی راین

مرد میانسال مفقود شده بعد از 5 روز پیدا شد

سهمیه سوخت مناطق دارای انشعاب گاز قطع می‌شود

آخرین پیش بینی هواشناسی از وضعیت جوی کرمان

نجات معجزه‌آسای کودک ربوده شده بمی از دست آدم‌ربایان

زمان آغاز پیش فروش بلیت قطارهای مسافری اعلام شد

آزاد سازي بیش از 3 هزار و 500 مترمربع اراضي ملي در کرمان

اشتغال در شرکت‌های متوسط و کوچک باید تقویت شود

ساعت آغاز به کار ادارات کرمان در ماه رمضان تغییر کرد

خواب‌آلودگی و خستگی علت اصلی بروز تصادفات در ایام نوروز

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)