محبوبه فیروزآبادی در صدای تاک نوشت:
شاید شما هم با سماجت کسانی روبرو شدهاید که شما را برای پرزنت کردن به شرکتشان دعوت کرده و پیشنهاد فعالیت در نتورک مارکتینگها را با شما در میان گذاشتهاند. احیاناً پای آرزوها و رویاهای شما هم به این گفتوگوها کشانده شده و از ثروت وسوسهانگیزی که در صورت تداوم فعالیت بهراحتی نصیبتان خواهد شد، هم سخن به میان آمده است.رویایی با چنین موقعیتهایی آنهم در شرایطی که بیکاری به یک ابرچالش بدل شده است، تصمیمگیری را دشوار میکند. شما در مورد فعالیت نتورکرها در کرمان چه میدانید؟
درحالیکه برخی سابقه فعالیت شرکتهای نتورک مارکتینگ در کرمان را بیش از 8 سال اعلام میکنند اما این شرکتها از سال 90 فعالیتشان در ایران قانونی اعلامشده است. در حال حاضر بیش از 20 شرکت در این حوزه با مجوزهایی که از وزارت صنعت معدن دریافت کردهاند کار میکنند.
بازاریابی چند سطحی یک استراتژی بازاریابی فروش مستقیم است که در آن بازاریاب علاوه بر پاداشی که بابت فروش مستقیم محصول دریافت میکند بابت فروش افرادی که توسط او استخدامشدهاند نیز درآمد کسب میکند. افرادی که توسط بازاریاب استخدامشدهاند«زیرمجموعه» او نامیده میشوند. فرد بازاریاب با داشتن زیرمجموعههای بیشتر میتواند سود بیشتری کسب کند.
هیچوقت به تغییر شغل فکر نکردهام
یک نتورکرهای کرمانی با بیان اینکه این روش فروش بیش از 60 تا 70 سال است که در دنیا تجربهشده است، میگوید: یکسری شرکتهای غیرقانونی در ایران کارکردند و باعث شکلگیری ذهنیت بدی نسبت به اینگونه فعالیت در ایران شدند.
احمدرضا پورسلیمانی که بیش از 2 سال در این زمینه در کرمان فعالیت دارد، مدعی است: متوسط درآمد نتورکرهای حرفهای روی صد میلیون تومان در ماه است. پورسلیمانی البته اذعان میکند: من خودم ماه گذشته 5 میلیون درآمد داشتم، اما قطعاً ماه آینده بیشتر میشود.
پورسلیمانی که توسط خواهرش با این نوع فعالیت آشنا شده است، میگوید: اوایل فقط برای اینکه خواهرم تنها نرود و از سر کنجکاوی رفتم؛ اما الآن درک کردم که چه سیستم قوی و بزرگی است.
او که اینک خودش یکی از آموزشدهندههای شرکت است، فرآیند کار را لذتبخش توصیف میکند و میگوید: ما صبحها جلسه داریم و کتاب میخوانیم آنهم کتابهایی که درس زندگی میدهند. کلاسهای آموزشی ما دارد فرهنگسازی میکند.
پورسلیمانی دانشجوی فیزیک مهندسی در رفسنجان بوده اما آن رشته تحصیلی را رها کرده و هماکنون در دانشگاه آزاد کرمان در رشته معماری مشغول به تحصیل است. او در خصوص چالش عدم وجود امنیت شغلی در این کارمیگویند: شما فرض کنید یک فستفود بزنید درآمد یک ماهتان 5 تومان است یک ماه یکمیلیون تومان است. اینکه بگویی شغل امنیت شغلی ندارد، درست نیست. شاید شما به اندازی کافی کارنکردهای.
پورسلیمانی با بیان اینکه تجارت تفاوتش با شغلهای دیگر در اصولش است، میافزاید: اگر اصول تجارت را رعایت نکنید، شکست میخورید.
او ادامه میدهد: مردم وقتی در یک کاری موفق نمیشوند نمیگویند: من نتوانستم، میگویند: شغل امنیت شغلی ندارد.این نتورکر با بیان اینکه من شخصاً تداوم درآمد مالی دارم بهصراحت میگوید: هیچوقت به تغییر شغل فکر نکردهام.
به آدم توهم تزریق می کنند
اما همهچیز آنطور که به نظر میرسد خوب پیش نمیرود وقتی هرم به حداکثر رشد خود برسد و تعداد بازاریابها از حد کشش بازار عبور کند تعداد زیادی بازاریاب تازهکار که قصد کسب درآمد دارند نمیتوانند فروش خوبی داشته باشند، اما سرشاخهها که از سهم فروش تعداد افراد زیادی از زیرشاخههای خود بهره میبرند آسیبی نمیبینند. بدین ترتیب پس از مدتی سود زیادی عاید عامه فروشندگان نمیشود اما سرشاخهها که تعدادآنها زیاد نیست سودهای کلانی میبرند.
یکی از کسانی که پیشتر نتورکر بوده است در گفتوگو با صدای تاک در خصوص فعالیت نتورک مارکتینگها در کرمان میگوید: روزبهروز دارد فعالیت نتورک مارکتینگ ها در کرمان پررنگتر میشود؛ وبا توجه به افزایش تعداد شرکتهای فعال در این زمینه، جوانان زیادی دارند جذب این شرکتها میشوند.
ایرانپور به صدای تاک میگوید: از معایب این کار یک سری توهماتی است که به آدم تزریق میکنند و شستوشوی مغزی که صورت میگیرد. او ادامه میدهد: خودشان هم به این مسئله اذعان دارند و میگویند ما دقیقاً ذهن را شستوشو میدهیم. همانطور که وقتی لباسی کثیف میشود، شسته میشودذهن را هم باید شستوشو داد.
او با غیرمنطقی توصیف کردن فرایند کار نتورک مارکتینگ میگوید: با بررسی اینکه یک فرد چه علایقی دارد و با دست گذاشتن روی احساسات آن فرد، او را به بازی میگیرند تا آن کاری که آنها میخواهند انجام دهد. ایرانپور در پاسخ به این سؤال که فکر میکنید خودتان بازیخوردهاید، بهصراحت میگوید: نهتنها من که تمام افرادی که وارد تیم من شدند، بازی خوردند و همینطور آدمهای فوقالعاده خوبی که با آنها آشنا شدم. او خاطرنشان میکند: من روزها آخر تمام افرادی که اطرافم بودند را نگاه میکردم؛ آدمهای ساده و خوبی بودند که درگیر احساسات و یکسری بازیهای ذهنی شده بودندکه نمیتوانستند فرار کنند.
او که 8 ماه فعالیت نتورک مارکتینگ را در شرکتهای سیمرغ عصر تجارت و بییز را تجربه کرده، یادآور میشود: اوایل کار خوب بود. اوایل زمان خیلی زیادی میگذاشتیم. من حتی از دانشگاه و خانوادهام زدم و فقط کار ميکردم. تیمم هم خوب داشت پیش میرفت. تا اینکه به چالش برخوردیم و تعدادی از بچهها گفتند که ما نمیخواهیم ادامه دهیم. او ادامه میدهد: مجموعه من پایین آمد اما باز بالادستیام به من انگیزه داد و روی احساسات من دست گذاشت. بالادستیها به من گفتند اینها آدمهایی بودند که هدفهایشان را دنبال نمیکنندو دنبال بهانههایشان هستند. خودشان نمیخواهند پیشرفت کنند.
ایران پور میافزاید: برای دومین بار که تیمم ریزش کرد، تیم من اینبار خیلی قویتر از دفعه اول شده بود و من خیلی تیمم را قبول داشتم. آدمهایی بودند تحصیلکرده و خوب. این دفعه برای من سؤال پیش آمد و شروع به تحقیق کردن در این زمینه کردم .
او با بیان اینکه یک سری حرف به ما دیکته شده بود و ما فقط آنها را باور داشتیم، ادامه میدهد:یکی از دوستان قبلاًمیگفت اما ما جدی نمیگرفتیم. تصمیم گرفتم که جستوجو کنم. به ما میگفتند به سراغ سوییچ آفیها و کسانی که کار را رها کردهاند، اصلاً نروید؛ اما من رفتم و دلایلشان را پرسیدم. او میافزاید: آنها مباحثی مثل فالو زندگی، فالو احساسات، فالو بدبختی و... را بهعنوان یک تکیهکلام مطرح میکردند. اگر کسی را میخواستند جذب کنند اما او به هر دلیلی نمیآمد اگر وضع مالی خوبی نداشت، فالو بدبختی به آن میزدند.
ایرانپور فالو بدبختی را اینگونه توضیح میدهد: بدبختیهای افراد را جلوی چشمش میآوردند و میگفتند ماشین نداری، خانه اجارهای داری و... تا طرف مجاب شود که وارد این کار شود. او با بیان این که در فالو هدف مدام اهداف و رؤیاهای فرد را مطرح میکردند و طرف را به شوق میآوردند، میافزاید: اواخر در مقابل فالوهایی که به من میزدند گارد میگرفتم. چون متوجه بازی که با من میکردند شدم.
او مدعی میشود: زمانی که فهمیده بودند که من یکی از آن آدمهایی هستم که جریانات کاریشان را فهمیدهام، بهمحض اینکه گفتم من دیگر نمیخواهم کار کنم همهشان گفتند خدانگهدار و مرا پیجویی نکردند. تصورشان این بود که من میروم و تیمم به آنها وصل میشود. او با بیان اینکه سعی کردم یک تعداد از آدمهایی که آنجا بودند را بیرون بیاورم میگوید: تنها کاری که کردم خودم و تمام بچههای تیمم را از آن شرکت بیرون آوردم. او با اینکه بعد از رفتن با خودم دیگر تماسی نگرفته بودند، بارها و بارها تیمم را پیجویی کردند که مجددا ًآنها را جذبشان کنند.
او با بیان اینکه بعدازآن که شرکت را ترک کردم افسردگی شدید گرفته بودم، ادامه میدهد: علتش هم این بود که توی ذهنم تثبیت کرده بودند یا نتورک یا هیچ شغل دیگری. همش با خودم میگفتم من که دانشگاه را رها کردم اگر نتورک کار نکنم، چه کنم؟ اصلاً هیچ شغل دیگری به ذهنم نمیرسید.
احساس سردرگمی شدید ازجمله احساساتی است که تقریبا ًاکثر کسانی که این کار را رها کردهاند، تجربه میکنند.
درآمد ماهانهام 250 تا 300 هزار تومان بود
او در خصوص درآمد نتورکها میگوید: بیشترین سطح درآمد من در ماه 250 تا 300 هزار تومان بود. او با بیان اینکه بیست چاری (بیستوچهارساعته) کار میکرده است میگوید: از صبح تا 12 شبکار میکردم.
او با دروغ توصیف کردن درآمدهای 100 میلیونی نتورکرها در کرمان میگوید: هنوز کسی در کرمان نتوانسته است در کرمان بیشتر از 3 تا 4 میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشد.
او در پاسخ به این سؤال که شغلتان هیچ جاذبه مالی نداشت، چرا ادامه دادید، میافزاید: به خاطر جو روانی حاکم بر شرکت ادامه ميدادم. او در ادامه میگوید: این کار البته خوبیهایی هم داشت؛ و من خیلی چیزها یاد گرفتم. بهعنوانمثال آموزشهایش خیلی خوب بود.مثلاً این آموزشها اعتمادبهنفس را بالا میبرد، نکات مثبت خوبی داشت اما در کنار آموزشهای خوب، آزادیات را از تو میگرفتند.
او میافزاید: من در این مدت خانواده و دوستانم را اصلاًنمیدیدم. مثل یک زندان خانگی بود که ما از صبح تا شب میرفتیم آنجا. اگر تیم داشتیمو مثلاًمیگفتیم که من کار دارم نمیرسم که بیایم میگفتند تو نسبت به تیم ات تعهد داری. باید بالای سرت تیم ات باشی و با آن فالوها به آدم برای حضور بیشتر در شرکت فشار وارد میکردند.
شرایط مفرح و لذتبخش است
از سوی دیگر یک نتورکر کرمانی است که آنطور که خودش میگوید جزو مدیران بالادستی در کرمان محسوب میشود در پاسخ به این سؤال که آیا احساس امنیت شغلی دارید، میگوید: بله؛هیچگاه به تغییرشغلم فکرنکردهام و از آن روزی که دارم کار میکنم اشتیاقم روزبهروزبیشترمیشود.
احسان افضلی که 4 سالسابقه فعالیت نتورکری دارد، یک شرکت تبلیغاتی داشته است و بهطور تصادفی توسط یکی از دوستانش با فعالیت نتورکری آشنا شده است. او که لیسانس مهندسی مکانیک دارد در پاسخ به این پرسش که هیچگاه وسوسه نشدهاید که در حوزه تخصصی خودتان کارکنیدبه صدای تاک میگوید: نتورک مارکتینگ اینقدر شرایط مفرح و لذتبخشی برایم ایجاد کرده است که کاملاً اشتیاقم به سمت ادامه فعالیت نتورکری رفته است.
او در پاسخ به این سؤال که شما هم 24 ساعته کار میکنید، میگوید: نتورک جزئی از زندگی من است. از یک سطحی به بالا دیگر مثل یک کارمند نیست که بخواهی ساعت بخصوصی کارکنی. هرجایی که میرویم کار میکنیم. او در پاسخ به این سؤال که یک نتورک در کرمان چقدر میتواند درآمد داشته باشد، میگوید: برخی در کرمان تا 200 میلیون تومان هم در ماه درآمد دارند اما میانگین روی ده میلیون تومان است.
افضلی در پاسخ به این سؤال که هیچگاه آسیبشناسی کردهاید چرا کسانی از میانههای راه، راهشان را از شما جدا میکنند با مشکلاتی نظیر افسردگی همدست به گریبان میشوند، میگوید: در نتورک مارکتینگ ما با یک دنیای جدید آشنا میشویم که آن دنیا این مفهوم را به ما میرساند که زندگی متعلق به خود ماست و شروع میکنیم برای ساختن زندگی و آیندهمان بدون توجه به شرایط اطراف؛مثلاً اقتصاد خراب شود، محیط خراب شود و... هر اتفاقی در کشور بیافتد ما اهداف خودمان را دنبال میکنیم. او با اشاره به بحثی به نام عامل بودن که میگوید هر اتفاقی که بیافتد خود ما آن را به وجود آوردهایممیافزاید:شرایط نمیتواند روی ما تأثیر بگذارد. ما باید روی شرایط تأثیر بگذاریم.
افضلی با بیان اینکه هر شغلی سختیهای خاص خودش را دارد ادامه میدهد: نتورک مارکتینگ یک سری سختیهای ذهنی خاص خودش را دارد که دیگران ممکن است آن را نپذیرند و دلسرد شوند و برگردند به اجتماع و به زندگی قبلیشان.
او یادآور میشود: در شرایط بیرون آدمها خیلی راحت مشکلاتشان را به بیرون ارجاع میدهند ومیگویند فلانی باعث شد ما اینقدر زندگیمان سخت شود و یا شرایط نمیگذارد که ما زندگی بهتری داشته باشیم. گرانی است که ما نمیتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.
او در پاسخ به این سؤال که آیا شما نتورکرها را به خلأ میبرید، میگوید: منظورتان از خلأ را متوجه نمیشوم. پاسخ افضلی منجر به طرح این پرسش شد که آیا شما افراد را ایزوله میکنیدو او پاسخ میدهد: من خودم ازنظر ذهنی، شرایط رویم تأثیر نمیگذارد. مثلاً اگر کسی در حق من بدی کند، یا مثلاً پشت سر من حرف بزند، میگویم خوب حتماً خودم شرایطی را به وجود آوردهام که آن فرد این حرف را در مورد من میزند؛ و شروع میکنم روی خودم کار کردن.
او میگوید: خلائی که شما فکر میکنید در کار نیست. او البته درعینحال اذعان دارد: برخی نتورکرها جو زدگیهایی را ایجاد میکنند و افراد جو زده میشوند. براساس اصول و برنامهریزی که داریم باید افراد طبق برنامهریزی زندگیشان را پیش ببرند.
افضلی در پاسخ به این سؤال که گفته میشود فعالیت شما با تکیه و تمرکز بر احساسات افراد است، این نقد را چقدر قبول دارید، اذعان میکند: حتماً احساسات عامل اصلی است. کمبودهای آدمها توی زندگیشان وقتی میآید توی نتورک مارکتینگ و میبییند در نتورک میتوانند درآمدهای خوب داشته باشند. میتوانند تفریحات سالمتر و دوستان بهتر داشته باشند ازنظر روحی تمایل بیشتری دارند کار کنند و ازنظر احساسی خیلی درگیر میشوند. او در پاسخ به این سؤال که آیا دست گذاشتن روی عواطف و احساسات افراد ازنظر اخلاقی درست است میگوید: ما روی احساسات و عواطف دست نمیگذاریم. افراد خودشان انتخاب میکنند. افضلی در پاسخ به این سؤال که چرا به نتورک مارکتینگ ادامه دادید میگوید: من در یک خانوادهای بزرگ شدم که همیشه حرف از بیپولی، قسط و وام و این داستانها بود. من در نتورک مارکتینگ متوجه شدم که میتوانم دیگر اینگونه نباشم و اینگونه دیگر زندگی نکنم؛ و همین اتفاق هم افتاد و دیگر ازنظر مالی دغدغهای ندارم.
دروغ میگویند 24 ساعته کار میکردند
او در واکنش به اینکه کسی 24 ساعته فعالیت نتورکی در کرمان داشته است اما حداکثر درآمدش به 300 هزار تومان رسیده است، این استثمار افراد نیست، میگوید: اگر از بیرون به این داستان نگاه کنید فکر میکنید غیرانسانی است؛ اما آن افراد میگویند که 24 ساعته کار میکردند اما 24 ساعته کار نمیکردند. من خودم شخصاً 24 ساعته کار نمیکنم. اینیک دروغ محض است که اگر نتورکری بگوید 24 ساعته کار میکرده است.
افضلی ادامه میدهد: فردبه دفتر شرکت میآید و فقط حضور دارد و فقط یک سری جلسات شرکت را در چندین بخش و بهصورت متوالی شرکت میکند و هیچوقت حاضر نمیشود برود محصولش را بفروشد. وقت نمیگذارد که ورودی جدید بگیرد و به سازمانش کمک کند. این آدمها میگویند ما خیلی وقت گذاشتیم. ولی انگار این تایم را روی تردمیل گذاشتهاند.
فقط دویدهاند و کاری انجام ندادهاند. او با بیان اینکهاگر آیتمهایی که اصول نتورک مارکتینگرعایت نشوند هرقدر هم که در این کار وقت بگذارند نتیجه نمیگیرند مدعی میشود: اینمسئله در همه مشاغل صادق است.