حمید سنجری مدرس دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:
چندی قبل، دکتر سعید حجاریان درباره کابینه دوازدهم فرموده بودند: «کفگیر به ته دیگ خورده است؛ آقای روحانی نیرویی بهتر از این وزرای پیشنهادی نداشت و بضاعت ایشان در همین حد است».
هدف نگارنده در این نوشته، اسائه ادب و زیر سؤال بردن تواناییها و شایستگیهای وزرا و مدیران محترم دولت آقای روحانی نیست، بلکه تأملی درباره این سؤال است که آیا بهراستی «کفگیر به ته دیگ خورده است»؟
اوایل انقلاب به نفر اول کنکور ورودی دانشگاه صنعتی شریف در سال 1349 اعتماد شد و به او میدان عمل داده شد و ثمرهاش را دیدیم؛ او محمدعلی نجفی، فارغالتحصیل ممتاز دانشگاه مذکور و دانشگاه MIT آمریکا بود و یکی از زبدهترین و موفقترین وزرا و مدیران این سالها شد. حالا بیاییم بررسی کنیم ببینیم چه تعداد نخبههایی مانند نجفی در کشورمان داشتهایم و تاکنون از ظرفیتها و توانمندیهای آنها استفاده نکردهایم.
طبق آخرین آمار اعلامشده، هماکنون فقط در بنیاد علمی نخبگان بیش از 13 هزار نخبه و استعداد برتر داریم که در میان آنها از استادان برجسته دانشگاهها و دانشجویان نمونه کشوری و فارغالتحصیلان ممتاز بگیر تا برگزیدگان و نفرات برتر المپیادهای علمی و آزمونهای سراسری و مخترعان و مکتشفان و... وجود دارد و در کنار این 13 هزار نخبه بنیاد علمی نخبگان، یک گوشهچشمی به 80 هزار عضو هیئتعلمی دانشگاهها نیز داشته باشیم که 11 میلیون نفر جمعیت تحصیلات عالی دارند و پنج میلیون دانشجو را پرورش داده و میدهند و در بین آنها هم، کم افراد توانا و شایسته مدیریت نداریم.
اما نیم نگاهی به ایرانیان نخبه خارج از کشور نیز داشته باشیم؛ طبق آمار صندوق بینالمللی پول، هماکنون بیش از 250 هزار مهندس و پزشک ایرانی و بیش از 170 هزار ایرانی با تحصیلات عالی فقط در آمریکا زندگی میکنند که اتفاقا 30 درصد آنها در ردههای مدیریتی هستند و همچنین بنا بر اعلام نماینده وزارت امور خارجه کشورمان در کارگروه علمی شورای عالی ایرانیان خارج از کشور در سال 1388، هزارو 800 استاد تمامایرانی فقط در دانشگاههای آمریکا تدریس میکنند.
سالانه بین 150 تا180 هزار نفر از ایرانیان تحصیلکرده و بااستعداد برای خروج از ایران اقدام میکنند که بنابر آمار مجلس شورای اسلامی در سال 1389، تعداد 60 هزار نفر از ایرانیانی که تا آن زمان مهاجرت کردهاند در زمره مهاجران نخبه دستهبندی میشوند و این افراد غالبا مقامهایی در المپیادهای علمی داشته یا جزء نفرات برتر کنکور یا دانشگاهها هستند و طبق اعلام معاونت وزارت امور خارجه بیش از 97 درصد ایرانیان خارج از کشور، برای بازگشت به ایران هیچگونه مشکل قضائی ندارند و اگر ارادهای وجود داشته باشد، میتوان آنها را متقاعد به بازگشت کرد و در کنار استفاده از ظرفیتها و تواناییهای آنها در عرصه مدیریتهای مختلف، از بازگشت سرمایه مادی آنها در کشور نیز استفاده کرد که همیشه دغدغه مسئولان بوده است.
با این اوصاف، باید از خود پرسید آیا در میان اینهمه نخبه و استعداد برتر ایرانی در داخل و خارج کشور، هیچکدامشان توانایی و شایستگی مدیریت و وزارت و منصبهای ردهبالای کشور را ندارند که ما میگوییم کفگیر به ته دیگ خورده است؟ آیا هیچ کدامشان از لحاظ توانایی و شایستگی همتراز یا بالاتر از وزرا و مدیران این سالها نبوده و نیست؟ مگر این مدیرانی که تاکنون از آنها استفاده کردهایم و میکنیم، چه شقالقمری کردهاند که این نخبگان و شایستگان نمیتوانند؟
در پایان باید گفت این کهنهکاران و پیشکسوتان عرصه مدیریت کشور هستند که به نخبگان و استعدادهای برتر کملطفی میفرمایند و به آنها اعتماد نمیکنند و عرصه و تجارب مدیریتیشان را در اختیار آنها قرار نمیدهند؛ وگرنه در سرزمین ابوعلیسیناها و ابوریحان بیرونیها و رازیها و... هرگز کفگیر به ته دیگ نمیخورد.