محبوبه فیروزآبادی:
از فعالان جوان حوزه گردشگری استان است که ازقضا تحصیلات دانشگاهی مرتبط را هم دارد. هدی ورعی کارشناس مدیریت جهانگردی است که تحصیلات خود را در رشته بازاریابی بینالمللی در حوزه توریسم تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داده است و اکنون مدیر تنها آموزشگاه خدمات هتلداری و گردشگری در جنوبشرق ایران است. او مدرس دانشگاه جامع علمی و کاربردی کرمان در رشته هتلداری است و اکنون دبیر کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی صنایع و معادن استان کرمان نیز هست.
خانم ورعی! شما هم در حوزه آکادمیک و هم در حوزه اجرایی گردشگری فعالیت داشتید. همیشه میگویند یک شکاف بین دانشگاه و صنعت ما وجود دارد. شما معتقدید این فاصله و گپ بین صنعت گردشگری و دانشگاه هم وجود دارد؟
درواقع بله؛ این فاصله هست. در دانشگاههای علمی کاربردی یکی از استانداردها این است که آموزشی به دانشجویان ارائه دهد که کاربردی باشد و فارغالتحصیلانی که از دانشگاه خارج میشوند در حوزههایی که خود دانشگاه تعریف میکند مشغول به کار شوند؛ اما متأسفانه فاصله هست که کسانی که آموزش بلندمدت میبینند و بهصورت ترمی کاردان و یا کارشناس میشوند، دو تا چهار سال وقت خود را صرف آموزش میکنند و درنهایت بهجایی برای اشتغال معرفی نمیشوند و فراموش میشوند و به کارهای دیگری مشغول میشوند.
این صنعت در حال رشد است و زمان گذاشتن برای یادگیری آن خیلی خوب است ولی همزمان باید در کنار آن به کار هم مشغول میشدند.
اینکه آنان پس از آموزش رها میشوند یک ضعف برای تمامی دانشگاههای کشوری است و بر عهده مؤسسات خصوصی است. من بهعنوان کارآفرین این کار را کردهام که در آموزشگاه دوره کوتاهمدت قراردادم. به همین دلیل من به سمت راهاندازی آموزشگاه رفتم. کار آموزشگاه به این صورت بود که ما دورهها را کوتاه میکردیم مثلاً کلاس زبان را در طول یکترم آموزش میدیدند و بعد زیرمجموعه دانشآموختههای موسسه میشدند و برای اشتغال مورداستفاده قرار میگرفتند. ما ارتباط خود را با آنها قطع نمیکنیم و دورههای مناسبی که زمینه اشتغال برای آنها وجود دارد را به آنها اعلام میکنیم.
درواقع موسسه شما نقش یک موسسه کاریابی را هم ایفا میکند. درست است؟
ما موسسه کاریابی نداریم ولی میتوانیم کارآفرین باشیم؛ یعنی حداقل من بهعنوان کسی که هم با دانشگاه و هم با بخش خصوصی در ارتباط هستم باکسانی که در صنعت ناآشنا هستند ارتباط برقرار میکنم. کسانی که به اینجا مراجعه میکنند معمولاً 18 تا 24 سال سن دارند و راجع به این سیستم اطلاعاتی ندارند. ما که با بخش خصوصی و سازمان میراث فرهنگی در ارتباطیم و این مثلث به وجود میآید که حداقل ما اطلاعات را در اختیار کسانی که در موسسه هستند قرار دهیم.
خیلیها میگویند استان کرمان ازنظر نیروی انسانی ضعف دارد یعنی درواقع نسبت به آموزشهایی که در استان کرمان در این حوزه اتفاق میافتد نقد دارند. شما این نقد را چقدر را متوجه آموزشگاهها و دانشگاهها میدانید و چقدر را متوجه خود واحدهای گردشگری؟
در مورد گردشگری باید بگویم صنعت نوپایی است یعنی خیلی از کسانی که از سالهای گذشته در این صنعت مشغول به کار بودند و هستند ممکن است اصلاً فارغالتحصیل این رشته نباشند و به دلیل زبان و یا روابط عمومی خوبی که داشتند در این جایگاه قرار گرفتند و کسانی که تخصص این صنعت را دارند بیکارند. به همین دلیل مؤسسات سعی میکنند کسانی را که فارغالتحصیل این رشته شدهاند چه از این دانشگاه و چه از مؤسساتی که بهاصطلاح به آنها فراگیر میگوییم اینها را به سمت صنعت تشویق کنیم، یعنی کسانی که مثلاً به هر دلیل در صنعت هستند و میخواهند خارج شوند این افراد آموزشدیده که مدرک دانشگاهی و یا موسسه دارند بهجای آنها وارد صنعت شوند.
مشکلی که وجود دارد این است که تقریباً درصد خیلی زیادی از کسانی که در صنعت وجود دارند از رشتههای غیر مرتبط هستند و حتی آموزشهای کوتاهمدتی هم ندیدهاند وارد صنعت شدهاند و سابقهدارند ولی افراد مرتبط با این کار هنوز وارد صنعت نشدهاند.
ولی صنعت گردشگری در کرمان در حال رشد است، رایزنی برای تأسیس چندین هتل انجامشده است و مؤسسات آموزشی در حال رشد هستند زمینه کار برای این افراد فراهم است.
شما نگاهتان بیشتر معطوف به دانشگاه بود. ولی من شخصاً احساس میکنم که خود واحدهای گردشگری در استان کرمان به لزوم آموزشهای نیروی انسانی خود توجه ندارند و یا حتی برای اجرای اصول اولیه وسواس چندانی ندارند. این را چقدر قبول دارید؟
بله این موضوع صحت دارد. زمانی که آموزشگاه شروع به کارکرد چندین جلسه متنوع با مدیران رستورانها و هتلها و بعد کافیشاپ که رشته آن را بهعنوان یکرشته خدماتی آوردهام و زیرمجموعه هتل محسوب میشود، جلسات زیادی برای توجیه مدیران این واحدها که آموزش هزینه نیست و یک سرمایهگذاری بلندمدت است برگزار کردیم. والان بعد از دو سال ما یک مقداری میبینیم که نگاه عوضشده است الآن مثلاً با من تماس میگیرند و میگویند افرادی که در رشتههای هتل داری و ... آموزشدیدهاند را به ما معرفی کنید.
یکزمانی فقط بحث تجربه و سابقه فرد بود ولی الآن صنعت به سمت حرفهای شدن میرود. سطح درآمدزایی ما در سطح استانهای تبریز و یا شیراز نیست آنها سالها متوجه منافع این صنعت هستند ولی کرمان هنوز آن درآمد را ندارد و شاید نگاهش به گردشگری تا الآن حرفهای نبوده است؛ و الآن که به سمت حرفهای شدن میرود تغییر نگاه هم در حال اتفاق افتادن است. خود من از کسانی بودم که خیلی سعی کردم و حتی سازمان میراث فرهنگی که حمایت زیادی را انجام دادند. من با چندین مدیر هتل بزرگ و زیرمجموعه رستورانها مذاکره داشتیم که به سمت آموزش برویم. حتی اگر نیرویی دارید که مثلاً سابقه دارد و موردقبول شماست و نمیخواهید جایگزین کنید را بفرستید تا آموزش دهد. بحث خدمات توریسم دارای استانداردهای بالایی است. ایران اگر بخواهد در آن سطح کار کند و شهرهایی مانند کرمان باید حداقل این استانداردها را رعایت کنند.
یکی از بحثهایی که رئیس سازمان میراث فرهنگی مطرح کردند این بود که اخیراً بر اثر برخی آموزشهایی که در بخش خصوصی انجامشده است اساتیدی از تهران به کرمان آورده شدهاند. شما فعالیتهای اینچنینی را چقدر مؤثر میدانید؟
بله ایشان درست گفتند. در کرمان 3 موسسه کار میکنند. موسسه من تنها موسسهای بود که هتلداری را شروع کرد. مؤسسات دیگر برای مثال خدمات فنی آژانس و یا راهنمای تور رادارند ولی هتلداری در اینجا شروع شد و من از هتل استقلال تهران بهترین مدرسان را آوردم و بازخورد خوبی داشت؛ یعنی این مسئله باعث شد که نگاه مدرسین تهران در حوزه خدمات توریست به سمت کرمان جلب شود. برای مثال الآن که مسابقات بینالمللی میزبانی رستوران انجام میشود آنها به ما نامه ارسال میکنند و از ما میخواهند که برایشان نیرو بفرستیم.
اما خیلی از فعالان گردشگری احساس میکنند نیاز نیست که آن استانداردهای هتلداری را در کرمان اجرا کنند!
بله؛ واقعاً همینطور است؛ یعنی همهچیز براساس تجربه و آزمون اتفاق میافتد. مثلاً به این شیوه پذیرایی کردیم و مهمان راضی بوده است و ما همین کار را ادامه دهیم یا این کار را انجام دادیم مهمان راضی نبوده است پس انجام ندهیم. این مسئله شامل هتلهای زنجیرهای مانند هتل پارس و یا جهانگردی نیست منظور من مجموعه خدمات توریست در استان بود که واقعاً استاندارد نبوده است. ما در سال اول فعالیت خود برای 30 رستوران و تقریباً 20 هتل این دورهها را اجرا کردیم و اینها متوجه شدند که اصلاً استاندارد ندارند و باید طبق این روال و اصول کار کنند
از زمانی که بحث آموزشگاهها و استانداردسازی سازمان میراث فرهنگی مطرحشده است همه در حال رقابت هستند که این قضیه را پیگیری کنند و واقعاً میبینیم که اتفاق افتاده است. حتی از شهرهای دور مانند بافت، جیرفت و شهربابک و حتی دورتر تماس میگیرند و رستوران و هتل آنها از ما آموزش میخواهد.
یکبخشی به این برمیگردد که سازمان میراث فرهنگی واقعاً این ترغیب را ایجاد کرده است و حتی در بخشی اجبار را ایجاد کرده است که اینها مجبور شوند این کار را انجام دهند و یک بخش هم به این مربوط میشود که آموزش آمده است، ممکن است سالها علاقه وجود داشت ولی آموزشی در استان نبود منتهی وقتیکه آموزش وجود داشته باشد و اصول آموزش باشد اینها فرصتی دارند که خود را تغییر دهند.
خیلیها میگویند در کرمان صنعت گردشگری نسبت به کیفیت خدماتی که میگیریم گران است. شما این نقد را قبول دارید؟
میشود این را به دو گروه تقسیم کرد. یکسری از خدمات هستند که تحت تعریف استانداردهای کشوری انجام میشوند مثلاً مجموعه هتلهای جهانگردی و هتل پارس اینها استانداردهای کشوری دارند و از سوی مقامات کشوری مصوباتی دارند که ملزم به رعایت آنها هستند. ولی بخشی هم هست که هتلهای سه ستاره، مهمانسراها و یا رستورانهایی که وارد بحث استانداردسازی نشدهاند. آنها مجازند که برحسب رقابت و هم عرضه و تقاضا قیمت تعیین کنند.
مثلاً اگر بخواهیم با استان یزد مقایسه کنیم ممکن است اصلاً تفکر این شهر نسبت به این قضیه اینطور باشد که خدماتی که پول آن را میپردازیم حتماً این قیمت را داشته باشند و بیشتر از این قیمت خدمات را نمیپذیریم... ولی در کرمان این اتفاق نمیافتد چون چندین گروه مختلف چه فعالین گردشگری و چه تجار و یا توریست از این خدمات بهطور مشترک استفاده میکنند و هرکدام سطح درآمدها و توقعات مختلف دارند. این مسئله باعث میشود مثلاً در رستورانهای هتلهایی که زیرمجموعه استانداردهای کشوری نیستند بحث عرضه و تقاضا و رقابت تعیینکننده قیمت باشد. در فصلهایی که پذیرش بیشتر است قیمت بالاتر و در فصلهایی که پذیرش کمتر است قیمت را پایینتر میآورند و یک نرخ شناور بین عرضهکننده خدمات و کسی که از این خدمات استفاده میکند وجود دارد.
کرمانیها تقاضایشان برای خدمات لاکچری بیشتر از یزدیهاست؟
بسته به نوع گروهی است که با آنها کار میکنیم. اگر با تجار کار میکنیم بله اینگونه است.
من فکر میکنم بخشی هم مربوط به جامعهشناسی آن مردم میشود یعنی روانشناسی و یا جامعهشناسی آنها باعث شده است که مثلاً در کرمان خیلی از خدمات باقیمت بالاتری بهراحتی عرضه میشود و هیچ مشکلی هم ندارد ولی در یزد این قیمتها سریع شکسته میشود. مثلاً نرخ بلیت پروازها و تورها، حتی آموزشهایی زیر 30 ساعت که ما در مؤسسات کرمان بهصورت آزاد برگزار میکنیم و قیمت آن را تهران تعیین میکند با قیمت بالاتری اجرا میشود و مردم هم تقاضا میکنند. ممکن است بحث انحصار وجود داشته باشد باید مسئله یابی شود که چرا این اتفاق میافتد و یا اینکه فاصله ما تا تهران زیاد است.