مدت زیادی نیست که آژانسهای اینترنتی در ایران سر درآوردند و با خدمات گسترده و متنوع خود، حسابی جنجال به پا کردهاند. بااینحال ممکن است هنوز عدهای با طرز کار و شیوهِی فعالیت این آژانسها آشنا نباشند. برای این منظور، به سراغ یکی از مدیران این آژانسها رفتیم. محمدتقی ژام مدیرعامل آژانس اینترنتی «زوبر» در کرمان، با صدای تاک به گفتوگو نشست. در ادامه با ما همراه شوید:
آقای ژام! فعالیت آژانسهای اینترنتی در ایران را چگونه میبینید؟
یک شرکت پیشکسوت به نام «اوبر» این فعالیت را درآمریکا شروع کرد.از طرفی شرکتهای ایرانی که درزمینهی تجارت و فناوری مشغول بودند، به ذهنشان رسید که این کار را انجام دهند. اولین شرکت، «اسنپ» بود که این فعالیت را آغاز کرد. شرکت اسنپ توسط شرکت دیگری به نام «راکت اینترنت» پشتیبانی میشود که این شرکت آلمانی، سه استارت آپ در ایران به راه انداخته است. یکی حمل اینترنتی غذا، یکی حمل اینترنتی مسافر و دیگری یک فروشگاه اینترنتی مشابه دیجیکالا. در تهران بامیلو، زودفود و اسنپ را راهاندازی کرد.زمانی که اسنپ کارش را شروع کرد، ما مشغول برنامهنویسی بودیم. بااینکه یک سال پسازآن آمادهِ رقابت بودیم، مشکلات دیگری به وجود آمد که تقریباً دو سال از آغاز حرکت نخستین آژانس اینترنتی در ایران، باز ماندیم.
اگر اسنپ به کرمان بیاید، چه میشود؟
اگر اسنپ به کرمان بیاید، نفراول گوی رقابت است. زیرا هر شرکتی که برنامهی کاملتری داشته باشد و کارهایش بیشتر روی غلتک باشد، او کنندهی کار است و هر که کنندهی کار است، نفر اول است. پس مهم نیست دیگران هم دست به فعالیت ببرند. اسنپ همزمانی اسنپ شد که یک زن سرمایهداری که در دو شرکت ایرانسل و راکت اینترنت سرمایه داشت، پول بلوکهی خود را از ایرانسل به راکت اینترنت داد. این دویست میلیون یورو را راکت اینترنت نمیتوانست خارج کند، بنابراین آن را در استارت آپ سرازیر کرد. هشتاد میلیون یوروی آن را در اختیار اسنپ گذاشت و پس از آن، صدوبیست میلیون یوروی باقیمانده را هم در اسنپ خرج کرد. دیگر سرعت اسنپ در گرفتن شهرها بالا رفت، بهطوریکه یکهفتهای در تبریز و سهروزه در قم شروع به کار کرد. کسی هم که پولدارتر است، تیم برنامهنویس قویتری دارد، اکیپ قدرتمندی دارد و عیوب برنامهاش زودتر مشخص و رفع میشود و لذا موفقتر است. چون برنامه چیزی نیست که پس از ارائهی آن، کار را تمامشده فرض کنیم. هزار داستان به دنبال دارد و تیم برنامهنویس، دائماً باید برنامه را همراهی کنند. ما هم تیم برنامهنویس منظم که به تعداد مکفی عضو داشته باشد، نداریم. اما مثلاً اسنپ با این توان مالی و تیم کاری قدرتمند، به هر شهری میرود، دفتر تأسیس میکند، منشی استخدام میکند، تیم برنامهنویس قوی دارد که اورا پشتیبانی میکند واین، مزیت پشتوانهی مالی اسنپ است. اکنون برنامهی اسنپ هم این است که تا شش سال هزینه کند، استارت آپ های رقیب را کنار بگذارد،آنقدر برای رانندهها هزینه کند، پورسانت نگیرد و یارانه بدهد تا هیچ رانندهای بهغیراز اسنپ، جای دیگری کار نکند. شرکت تپسی هم بااینکه به دلیل رقابت مدتی کنار گذاشته شد، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. همچنان گفته میشود که این شرکتها در کشمکش جلب مشتری هستند، اما من میگویم که این فقط یک جنگ زرگری است.درنهایت، به شما بگویم که بازی دنیا عوضشده است. قبلاً از یک جای کوچک شروع میکردید و پله به پله بالا میآمدید. اما اکنون از همان ابتدا از یک جای بالا، کمی پایین بیایی و بعد دوباره اوج بگیری. هرروزممکن است یک شرکت غولتر و پولدارتر با برنامهای کاملتر و سیستم مدیریتی قویتر به بازی بیاید و میدان را در دست بگیرد. مثلاً الآن یک برنامهی روسی به ایران آمده است به نام لیفت. این شرکت رقیب اوبر بهحساب میآمد که داشت او را کنار میگذاشت. برای جبران این عقبماندگی، اوبر از یکی از مدیران ایرانی به نام آقای خسروشاهی از تبریز استفاده کرد تا بهعنوان مدیرعامل، شرکت را از ورشکستگی نجات دهد. بههرحال این تشکیلات، پشتوانههای مالی گرمی میخواهد و ما آنچه مشاهده میکنیم، تعدد برنامه نویسان باهوش و رؤیاپرداز است که مثل قارچ سبز میشوند که ورشکستگیها و خرابکاریها را تجربه میکنند. از طرفی هم امید سرمایهگذار برای سرمایهگذاری روی چنین استارت آپ هایی کاهش مییابد و روی این فعالیتها، کمتر سرمایهگذاری میشود.
تحریمهای گوگل پلی و اپ استور روی کار شما تاثیر نمیگذارد؟
راههای مختلفی وجود دارد. اگر ساختار این نرمافزارها را بدانیم،بهراحتی متوجه این قضیه خواهیم شد، اما شاید اگر من توضیحات تخصصی در این مورد ارائه کنم، همهی خوانندگان شما با اصطلاحات آشنا نباشند. بهطورکلی ما علاوه بر گوگل پلی و اپ استور، از فروشگاههای اینترنتی «بازار» و «سیب اپ» برای در اختیار قرار دادن نرمافزارمان استفاده میکنیم. اگر بخواهم ساده توضیح بدهم، مثلاً در مورد اپ استور ما از سیب اپ بهعنوان شرکتی که مجوز پخش نرمافزار زوبر برای گوشیهای اپل در ایران دارد، استفاده میکنیم. اگر مستقیماً در اپ استور برنامهی ما ممنوع شود، هنوز در سیب اپ کاربران ایرانی توانایی دانلود این نرمافزار را خواهند داشت.
آقای ژام! شما صاحب یک نوآوری هستید که در خدمت جامعه است. از دولت چه حمایتهایی گرفتهاید؟
متأسفانه دولت سعی میکند که ما را زمین بزند. چون بخشی از درآمدش از روی تاکسیها بوده ومالیاتهایی که از آنها میگرفته. تاکسیرانی بههرحال دولتی است و دوست دارد خودش این نرمافزار را راهاندازی کند. مثلاً اکنون «کارپینو» را در تهران راه انداخته است. دوست دارند کارپینو را هم مثل اسنپ گسترش دهند و بنابراین از ما هیچ حمایتی نمیکنند. از طرفی، بخش فناوری اطلاعات استانها یا ICT که پنج سالی هست تأسیسشدهاند، سعی دارند که به ما کمک کنند، اما آن حمایتی که گرهی از کار ما باز کند، نیست. سر سال هم که برسد، مطمئناً مالیاتهای بیدلیلی از ما خواهند گرفت و کمکم بساطمان را جمع کنیم و برویم!
به نظر شما تضاد منافع و تعارض میان تاکسیها و آژانسها با آژانسهای اینترنتی چگونه قابل مدیریت کردن است؟
ببینید، این یک واقعیت است که بین مدرنیزه شدن و مشاغل قدیمی، اختلاف وجود دارد. مثلاً الآن ارابه و نعلبند در سطح شهر دیده نمیشود. بسیاری از مشاغل از رده خارجشدهاند و جای خود را به مشاغل دیگر دادهاند. آژانسهای تلفنی تعدد زیادی دارند، مثلاً در کرمان 330 عدد وجود دارد و هرکدام از آنها، یک محله را پشتیبانی میکنند. آنها بهمرور تعطیل خواهند شد، چراکه پورسانت 20 درصد باید بگیرند تا شغلشان بچرخد اما آژانس اینترنتی با پورسانت 2 درصد هم میچرخد. او نمیتواند با دو درصد، هزینهی اجاره، منشی و... را تأمین کند. راننده هم جایی میرود که قرار باشد کمتر پول بدهد و سرویسهای بیشتری داشته باشد. راننده نه محدودیت محله را دارد و نه بدون مسافر به ایستگاهش برمیگردد. پس از هر جنبه که نگاه کنیم، این شغل قدیمی نمیتواند مقابل بهمثل کند. البته روشهای متفاوتی برای مدرنیزه شدن آژانسها وجود دارد. مثلاً فردی میتواند برای رانندههایش برنامه طرح کند تا تمام سرویسها را روی گوشی رانندههایش بریزد. مشابه عمل ما، اما مسافر برنامهای ندارد. یا اینکه روی خودروی رانندهها GPS نصب میکنند تا ببینند هر کس به محل مسافر نزدیکتر است، او را برای سرویس بفرستند. بااینحال همهی این امکانات محدود است و بهاندازهی آژانس اینترنتی، قابلیت ندارند.
شما برای استخدام رانندههایتان چه شرایط و ضوابط دارید و چه مدارکی را میخواهید؟
کپی مدارک خودرو، کپی کارت ملی، آدرس منزل، کد پستی، شمارهی حساب و اطلاعات اینچنینی. همینطور پایش فرد متقاضی در نرمافزار که بدانیم دقیقاً فرد راننده چه جاهایی ساکن است و رفتوآمد بیشتری دارد. با توجه به قرارداد، که خودش حکم چک و سفته دارد، بالاخره تعدادی مدارک مالی و شناسایی از آنها میگیریم. اصل همان قرارداد است که بابت خسارات، میتوانیم به اجرا بگذاریم و در دادگاه اعتبارات لازم را دارد.
احتمالاً خبر تجاوز یکی از رانندگان اسنپ تهران به یکی از مسافران را شنیدهاید. چه پیشگیریهایی میتوان انجام داد که شاهد این وقایع اسفبار نباشیم؟
ببینید، من شخصاً یک آژانس در کرمان میشناسم که چند سال پیش، یکی از رانندگان آن به یک زن حامله در جنگل قائم تجاوز کرده بود. اگر به اماکن سری بزنید، خواهید فهمید که اتفاقات مشابه تقریباً برای همهی آژانسها پیشآمده، میآید و خواهد آمد. رانندهای که از این درمیآید، شما نمیتوانید متوجه شوید دیوانه یا روانی است. چهرهی کاملاً متشخص، ظاهر کاملاً موجه و زبان بسیار موزونی دارد. اگر تمهیداتی ببندیم که مثلاً رانندهی مجرد نگیریم، برای رانندهی متأهل چه تضمینی میتوان داد؟ سو پیشینه، عدم اعتیاد و مدارک دیگر اینچنینی هم نمیتواند از این آسیب، آنطور که انتظار میرود، جلوگیری کند. قرار هم نیست که حتماً به مسافر تجاوز جنسی داشته باشند که مسئلهساز شود. همینقدر که راننده با مشتری تند سخن بگوید، مشاجره یا بدخلقی کند و یا رفتار بیادبانه داشته باشد، این هم تجاوز بهحقوق مسافر به حساب میآید. هر دو نارضایتی است که یکی حادتر است و دیگری نه. آن مسافر هم میتواند پول ندهد، از آن سرویس استفاده نکند یا بدتر، شیشهی آژانس را پایین بیاورد و به مدیر آژانس سیلی بزند. بههرحال راننده ممکن است هزار گرفتاری داشته باشد، ازجمله قسط عقبمانده، شرایط زندگی و هر مشکل دیگر. از طرفی مشتری هم ممکن است از جای دیگری عصبانی باشد و نهایتاً کار به دعوا کشیده شده است. این مسائل در کار پیش میآید و وقتی هم اتفاق افتاد، باید غرامت بدهیم و شاکی را راضی کنیم. بعد هم اگر توانستیم، حقوحقوق از دسترفتهمان را از راننده بگیریم.
و سخن پایانی؟
درد ودل من این است که جوانها اگر دنبال کار هستند، این را بفهمند –که البته تا سرشان به سنگ نخورد، نمیفهمند- که اگر چندصد میلیارد پول در جیبشان دارند، به دنبال کارهای نرمافزاری بروند. اگر ندارند، وقتشان، عمرشان و پولشان را تلف نکنند و دنبال این کار نروند که در انتها جز افسردگی و نابودی برایشان چیزی ندارد. روند کارها عوضشده، به اینصورت که اکنون شرکتهای ابرقدرت دنیا، تمام شرکتهای کوچک و موفق اطرافشان را میخرند و زیرمجموعهی خود قرار میدهند. اینها به یک سری امپراتوریهای بزرگ تبدیل میشوند و در شاخههای مجزایی کار میکنند که آنچنان هم رقیب هم نیستند. درست است که مثلاً اپل و گوگل روی رانندگی اتوماتیک (Auto Pilot) خودروها کار میکنند، اما در کل ماهیت کاریشان با هم متفاوت است.