کد خبر: ۲۵۸۷۸
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۷
ارسال به دوستان
ذخیره
پاسخ رییس بیمارستان پیامبر اعظم در خصوص مرگ دو بیمار؛
پیش از این خبر مرگ مادر حین زایمان طبیعی اجباری، حساسیت‌هایی را برانگیخته بود. اینک‌اما در دو مورد متفاوت بحث « قصور پزشکی » مطرح شده است. یکی بیماری که در کلینیک پیامبر اعظم (ص) در نوبت ویزیت، فوت کرده و همراهانش ادعا می‌کنند که دو پزشک حاضر در کلینیک بیمار را معاینه نکرده و به بخش اورژانس فرستانده‌اند.



پیش از این خبر مرگ مادر حین زایمان طبیعی اجباری، حساسیت‌هایی را برانگیخته بود. اینک‌اما در دو مورد متفاوت بحث « قصور پزشکی » مطرح شده است. یکی بیماری که در کلینیک پیامبر اعظم (ص) در نوبت ویزیت، فوت کرده و همراهانش ادعا می‌کنند که دو پزشک حاضر در کلینیک بیمار را معاینه نکرده و به بخش اورژانس فرستانده‌اند. دیگری بیماری که بعد از عمل انحراف بینی در این بیمارستان فوت کرده و البته پرونده قضایی هم تشکیل شده است و در نوبت اول، پزشک بیهوشی مقصر شناخته شده اما با شکایت این پزشک نسبت به رای صادره، پرونده همچنان در جریان است. با دکتر فرهاد اشافی رییس بیمارستان پیامبر اعظم که از قضا متخصص بیهوشی هم هست، در این خصوص گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

آقای دکتر! به نظر می‌رسد حجم کارتان سنگین است؟

ما بالغ‌بر 80 هزار نفر مراجعه‌کننده به اورژانس داریم که البته این در مورد سه ماه اول سال 96 حدود 27 هزار نفر بوده است. فکر می‌کنیم امسال اگر در سه ماه این تعداد باشد برای سال 96 به بالای 100 هزار نفر برسد ولی آمار کل سال 95 ما 80 هزار نفر مراجعه‌کننده به اورژانس بوده است که رقم بسیار بالایی هم هست. همچنین ما در درمانگاه خود هم پلی کلینیک بیمارستان روزی 2 هزار نفر مراجعه‌کننده داریم که این هم تقریباً سالی بالای 700 هزار نفر مراجعه‌کننده به درمانگاه داریم که خب ارقام و اعداد بزرگ هستند . از این مراجعه‌کننده‌ها حدود 20 هزار نفر در سال در بیمارستان بستری می‌شوند و حدود 11 هزار نفر در سال جراحی داریم .

این آمار غیر از اورژانس است؟

بله. ولی خب در بین کسانی که به اورژانس می‌آیند بعضی‌ها کارشان به بستری و عمل جراحی کشیده می‌شود . گاهی اوقات جراحی‌های ما از اورژانس نیست و مثلاً به مطب پزشک مراجعه می‌کنند و ازآنجا به بیمارستان برای عمل جراحی معرفی می‌شوند. و درمجموع حدود 11 هزار نفر در سال در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند.

آمار ارقام بزرگ هستند. رسالت پزشکی تأمین سلامتی برای بیماران و مراجعین است و خب متأسفانه ممکن است در بین مراحل کار عوارض هم ایجاد شود .

آقای دکتر! فوت بیمار بعد از جراحی انحراف بینی در بیمارستان پیامبر اعظم چگونه اتفاق افتاد؟

عمل انحراف بینی مربوط به آذرماه سال 95 بوده است و 10 الی 11 ماه از این ماجرا می‌گذرد.این‌ها درواقع دو برادر بودند که هم‌زمان باهم مراجعه می‌کنند که توسط یک پزشک عمل انحراف بینی برای آن‌ها انجام شود.

برادر اول عملش انجام می‌شود و بدون هیچ مشکلی ریکاوری می‌شود. برادر دوم مشکلی داشته است که از نظر بیهوشی لوله‌گذاری تنفسی بیمار مشکل بوده است و طی مراحلی که لوله‌گذاری انجام می‌شود این بیمار دچار مشکل می‌شود و به کما می‌رود و امکان این‌که بتوانند آن لوله تنفسی را از بیمار خارج کنند و آن را بیدار کنند وجود نداشته است . بنابراین با همان لوله تنفسی به ای سی یو منتقل می‌شودولی خب متأسفانه دیگر به هوش نمی‌آید و حدود یک ماه هم این برادر در ای سی یو بودند و متأسفانه بعد از یک ماه فوت کردند.

قصور پزشکی صورت نگرفته است؟ اتلاف وقتی نشده است تا به ای سی یو منتقل شود؟

خیر این بیمار ریکاوری شده است و در ریکاوری هم‌چنان مشکل داشته است و شرایط آن به گونه نبوده است که بتوانند جدا کنند و این وضعیت یک نوع بدشانس بدی است برای بیمار که داروی بیهوشی به او بزنند و بعد از نظر راه تنفسی امکان لوله‌گذاری برای بیمار مهیا نباشد.

پس شما می‌گویید که ممکن است این اتفاق یک‌دفعه برای بیمار به وجود بیاید . آزمایش‌هایی قبل آن انجام نمی‌شود؟

بله معایناتی انجام می‌شود که ازنظر راه هوایی ، حلق ، بیهوشی‌های قبلی و ... .

در طی این معاینات این مشکل دیده نشده است ؟

صد در صد خیر.یکی از راه‌هایی که به ما کمک می‌کند بیهوشی‌های قبل است . مثلاً یک فردی که بیهوش شده است و بعد به هوش آمده است ولی گلودرد شدید داشته است نشان می‌دهد که این فرد مشکل را به‌نوعی داشته است ولی در مورد ایشان این مشکل مطلق بوده است. چراکه برادر ایشان هم تحت بیهوشی قرار گرفت و این مشکل را نداشت و کارش هم انجام شد .

برای این موضوع پرونده قضایی تشکیل نشد ؟

بله . همراهان از متخصص بیهوشی شکایت کردند و در مرحله اول در یزد تحت بررسی قرار گرفت و متخصص بیهوشی را پزشک قانونی یزد مقصر شناخت .متخصص بیهوشی به این مسئله اعتراض کرد و گفت که دست من نبوده است و تا دست من بوده است معاینه کرده‌ام ولی این مسئله پیش‌آمده است.تا جایی که من اطلاع دارم الآن پرونده به شیراز انتقال داده‌شده است و حدود سه روز پیش متخصص بیهوشی را درآنجا خواستند تا اظهارات خود را بیان کند و الآن منتظر صدور حکم هستند.

اگر ایشان را در استان فارس هم مقصر بشناسند چه اتفاقی می‌افتد ؟

روال قانونی به این صورت است که اگر فرد بازهم به‌حکم اعتراض کند برای تعیین و تکلیف نهایی به پزشکی قانونی تهران می‌رود و هر حکمی درآنجا صادر شود لازم‌الاجرا است و جایی برای اعتراض ندارد.ولی اگر که آن متخصص بیهوشی نسبت به‌حکم شیراز اعتراضی نداشته باشد حکم اجرا می‌شود.

فوت بیماری به نام آقای سلطانی در کلینیک پیامبر اعظم چگونه اتفاق افتاد؟ گفته می‌شود که پزشکان کلینیک حاضر به ویزیت بیمار نشده‌اند و تا انتقال بیمار از خیابان به اورژانس، زمان از دست رفته است!

بیماری به نام آقای سلطانی در هفته گذشته به درمانگاه بیمارستان مراجعه کرده بود . این فرد مبتلا به‌نوعی تشنج و صرع مقاوم بوده است در پرونده پزشکی ایشان سال گذشته برای ایشان 12 روز بستری و کما در بیمارستان ما وجود دارد .

ایشان در سال گذشته تشنج و ایست قلبی براثر تشنج در منزل می‌کند و توسط اورژانس به بیمارستان ما آورده می‌شود و به آی سی یو منتقل می‌شود ، 12 روز زیر دستگاه می‌رود و بعداً از دستگاه خارج می‌شود به هوش می‌آید و مرخص می‌شود.

یک نوبت دیگر هم ایشان شهریورماه امسال به دلیل تشنج مقاوم دو روز در بخش اعصاب ما بستری بوده است و تحت نظر متخصص اعصاب مابعد از دو روز که تشنجش کنترل می‌شود مرخص می‌شود.

هفته گذشته این فرد در نوبت ویزیت متخصص اعصاب بوده است و در صف نوبت انتظار یک‌دفعه بدحال می‌شود ، خواهر ایشان به مسئول درمانگاه می‌گوید ایشان بدحال شده است و تشنج کرده است، پزشکانی که در آنجا بودند به بالای سر مریض می‌آیند و می گویند که تشنج تمام‌شده است و به بیمار دستگاه اکسیژن وصل می‌کنند و به اورژانس منتقل می‌شود .

این مورد خیلی نادری است که در خود درمانگاه مریض ما دچار ایست قلبی شود چون‌که معمولاً بیمارانی که خیلی بدحال شوند به اورژانس مراجعه می‌کنند. بعداً شرح‌حالی که بقیه بیماران دادند این بود که زمانی که فرد در صف انتظار بوده است گفته است که من گرسنه هستم و ساندویچ خورده است و زمانی که برگشته است متأسفانه دچار این حالت شده است.

پزشک دستور اکسیژن داده است و چون تشنج برطرف شده بود دستور داده است که به اورژانس منتقل شود و بیشتر به او رسیدگی شود. غافل از این‌که وقتی بیمار به اورژانس منتقل می‌شود دیگر علائم حیاتی نداشته است که متخصص طب اورژانس حدود 70 دقیقه احیا کرده است ولی متأسفانه دیگر علائم حیاتی نداشته است و احیا افاقه نکرده است و بیمار فوت کرده است.

زمانی که این اتفاق افتاد بلافاصله یک کمیته حقیقت‌یاب در بیمارستان تشکیل دادیم و موضوع را بررسی کردیم و اتفاقاً پدر و برادر متوفی در دفتر ما حضور پیدا کردند و در آن جا ما بیان کردیم که نظر بیمارستان این است که جسد به پزشکی قانونی منتقل شود که پزشکی قانونی بررسی و اعلام نظر کند تا ما بدانیم علت فوت چه بوده است.

اما آن‌ها اصرار می‌کردند به خاطر بعضی مسائل اعتقادی دیگر علاقه‌مند نیستیم که کالبدشکافی انجام شود ولی ما به آن‌ها گفتیم که نمی‌توانیم کاری انجام دهیم و شما اجازه دهید که پزشکی قانونی کار خود را انجام دهد و اگر که چنین نظر دارید در پزشکی قانونی باید بیان شود نه در اینجاکه ظاهراً این کار را کرده‌اند ولی شنیده‌ها به این صورت است که همه همراهیان متوفی به پزشکی قانونی رفته‌اند و درآنجا رضایت داده‌اند که بیمار آن‌ها بررسی نشود و جسد را تحویل گرفته‌اند و طبیعی است که این‌یک مقدار روند بررسی را مختل کند.

پس چرا کالبد شکافی صورت گرفته؟

من در جریان کالبدشکافی نبودم و از طریق پدر متوفی متوجه شدم که کالبدشکافی صورت گرفته است. پزشکی قانونی حتمن تشخیص داده است که باید کالبد شکافی شود.

و نتیجه این کالبد شکافی چه بوده است؟

حداقل دوماه زمان می برد تا نتیجه اعلام شود.

با این حجمی که از مراجعه‌کننده‌ها اعلام کرده‌اید فکر می‌کنم از این اتفاقات در سال زیاد می‌افتد؟

به لطف خدا اتفاق دیگری نبوده است . بالاخره ببینید که در این بیمارستان حجم کار خیلی بالاست و همه هم تلاش می‌کنند .تفاوتی که با بیمارستان‌های دولتی داریم این است که در بیمارستان‌های دولتی رزیدنت وجود دارد ولی در بیمارستان ما کار توسط متخصصین انجام می‌شود و ما در سه رشته تخصصی زنان، بیهوشی و اطفال متخصص مقیم داریم که24ساعته در بیمارستان مقیم است . حق مقیمی هم دریافت می‌کنند که در همین بیمارستان باشند وبلافاصله بالای سر بیمار حضور پیدا کنند.

همین عامل خوشبختانه باعث شده است که با این حجم کاری، خوشبختانه موارد مرگ‌ومیر به همین یکی و دو مورد در سال محدود بماند. در همین مورد مرگ یک انسان هم برای ما ناراحت‌کننده است و امیدواریم که شرایط طوری باشد که همین را هم در بیمارستان نداشته باشیم و بهتر و بیشتر از این خدمت‌رسانی کنیم.

این اتفاقات در بیمارستان‌ها که می‌افتد بازتاب گسترده‌ای هم دارد . احساسات و عواطف عمومی هم جریحه‌دار می‌شود؟

مواقعی هست که در بیمارستان اتفاقی می‌افتد که قابل توجیه نیست مانند مسئله بخیه‌ای که دریکی از شهرهای استان اصفهان زده شد و بعد کشیده شد ، این‌ها قابل توجیه نیست و با هیچ معیار اخلاقی و انسانی و وجدانی قابل توجیه نیست اما این‌که عوارض پزشکی ایجاد شود این لازمه کار پزشکی است و حتی مجهزترین بیمارستان‌های کشورهای غربی نمی‌توانند ادعا کنند که ما بدون هیچ عارضه‌ای تمام‌کارها را انجام می‌دهیم اما مهم این است که آن فرایندها درست انجام‌شده باشد و آن عوارضی که ایجاد می‌شود در قالب نرم‌های کشور و سازمان بهداشت جهانی باشد و این‌گونه نباشد که از نرمال خارج شود .

این‌یکی دو مورد در بین 2 هزار مراجعه‌کننده روزانه در درون استانداردها است ولی بازهم همین یک مورد هم مار ا ناراحت می‌کند چراکه بلافاصله جلسه و کمیته آن را تشکیل دادیم با حضور همراهان متوفیان موردبررسی جدی قرار گرفت.

اما آقای دکتر! برخی اوقات که ما خودمان هم بیمار داریم مشاهده می کنیم پرسنل واقعا کوتاهی هم می‌کنند...

ما یک مشکلی که در بیمارستان داریم و به آن اعتراض هم می‌شود بحث نوبت‌دهی تلفنی ما است. باید برای مثل متخصصین داخلی ما روزی مثلاً 30 تا 40 مریض را کشش دارند تا ببیند . با این خیل مراجعه‌کننده‌ها که از چند روز قبل تماس می‌گیرند و تلفن‌ها اشغال است و با کلی سختی موفق می‌شوند که از پزشک نوبت بگیرند، این‌یکی از معضلات بزرگ ما است که باعث می‌شود لیست انتظار ما مقداری زیاد شود. هرجا که رابطه بین عرضه و تقاضا آن‌گونه که باید باشد نباشد، این مشکل لیست انتظار وجود دارد .با این حجم مراجعه‌کننده ممکن است برخوردی که نباید با بیماران شود. ما در بیمارستان دفتر رسیدگی به شکایات داریم و فرم‌های مخصوصی هم دارد که شما می‌توانید یک نمونه را دریافت کنید .

این قابل توجیه نیست که پرستار و یا پزشک ما که قبول کرده است در سیستم تأمین اجتماعی کار کند و در همین سیستم حقوق می‌گیرد برخوردش با مردم برخورد خوبی نباشد . این‌که بگوید در آن لحظه ازنظر کاری خسته شده بودم و حرف تندی به بیمار و یا همراهان زده‌ام، قابل توجیه نیست.

این‌ها را دفتر رسیدگی به شکایات راستی آزمایی و بررسی می‌کند و ما قطعاً به این شکایات رسیدگی می‌کنیم و این موضوع جزو خط های قرمز ما در بیمارستان است.

در برخی از بیمارستان‌ها اگر بیمار توان پرداخت هزینه‌ها را نداشته باشد با وضع اسفناکی به بیرون منتقل می‌شود. شما با چنین بیمارانی چه می‌کنید؟

چون بیمارستان وابسته به سازمان تأمین اجتماعی است و دولتی به‌حساب می‌آید و دستمان بازنیست که بتوانیم تخفیف دهیم.اگر بیمارستان خصوصی باشد مالکین می‌توانند شورایی تشکیل دهند و اگر صلاح می‌دانندتخفیفاتی را منظور کنند اما در بیمارستان تأمین اجتماعی ما این‌گونه امکانی را نداریم. ولی با این‌حال ما تعاملی که با سازمان داشته‌ایم و مجوزی که از سازمان مبنی بر این بود که مددکاری بیمارستان در این مسئله ورود می‌کند . هر موردی که مددکاری بررسی کرد و دید که آن فرد واقعاً امکان پرداخت هزینه را ندارد گزارش به رئیس بیمارستان می‌دهد و ریس از اختیارات خود استفاده می‌کند و تخفیف را منظور می‌کند. حتی بعضاً رایگان هم درمان کردیم.

با این حجم کار، چند نفر پرسنل دارید؟

در بیمارستان پیامبر اعظم 125 پزشک در کلیه رشته‌های تخصصی اعم از داخلی، جراحی، زنان، علوم آزمایشگاهی، داروسازی و ... مشغول فعالیت هستند. بالغ‌بر 800 نفر پرسنل اعم از پرسنل پرستاری، پشتیبانی، نیروهای خدماتی، اداری، مالی، پذیرش و ... که فعالیت می‌کنند .

آقای دکتر!‌ مشکل پارکینگ بیمارستان هنوز حل‌نشده است ؟

یک طرح محوطه‌سازی در بیمارستان وجود دارد که شامل یک پارکینگ طبقاتی 400 تخته می‌شود.که این طرح از زمان کلنگ زنی ظرف 3 سال تکمیل می‌شود.

در کدام قسمت بیمارستان ؟

در محوطه کاشانی قدیم یک سری بخش‌های قدیمی هستند که غیرقابل استفاده نیز هستند . آن‌ها تخریب می‌شوند و یک فضای سبز و پارکینگ طبقاتی درآنجا ایجاد می‌شود.

و صحبت آخر؟

ما رسانه‌ها را رکن چهارم دموکراسی و چشم بینای جامعه می‌دانیم و از ورود رسانه‌ها صد درصد استقبال می‌کنیم و ازشما تشکر می‌کنم که صحبت‌های دو طرف را شنیدید و بعد قضاوت کردید .


برادر بیمار فوت شده در کلینیک پیامبر اعظم :

در کلینیک هیچ پزشکی برادرم را معاینه نکرد

با لباس سیاه وارد دفتر می‌شود. خودش را معرفی می‌کند و از قصور احتمالی پزشکی در حادثه مرگ برادرش در کلینیک پیامبر اعظم می‌گوید. تاکید دارد پیگری‌اش برای این است که حساسیت‌ها بالا برود و این اتفاق برای کس دیگری تکرار نشود. آن طور که می‌گوید: برادر 27 ساله‌اش در کلینیک پیامبر اعظم در مقابل دیدگان خواهر و بیماران کلینیک، جان سپرده است. این اولین بار نیست که داغ برادر دیده است برادر دیگرش در سن 16 سالگی به دلیل عدم تشخیص بیماری، بدرود حیات گفته است و شکایت پدر هم راه به جایی نبرده است. با سلطانی برادر مرحوم رضا سلطانی گفت‌وگو کردم که می‌خوانید.

آقای سلطانی! برادر شما چه زمان و چگونه در کلینیک پیامبر اعظم فوت می‌کند؟

پنجشنبه برادرم به درمانگاه پیامبر اعظم مراجعه کردند و هیچ مشکلی هم نداشتند.

البته ایشان یک سال پیش تشنج کرده بودند و فقط یک قرص تشنج می‌خورد و تحت نظر بود . خود را بیمه کرده بود و برای اولین بار به این درمانگاه مراجعه کرده بود . خواهرمان هم همراهش بوده است. خواهر و برادرم در مطب نشسته بودند و مشغول تماشای تلویزیون و صحبت کردن بودند ، خواهرم می‌گفت که دیدم لحظه‌ای مکث کرده است و گردنش شل شده است ، شروع به دادوفریادکرده‌ام و همه آمده‌اند . مسئول درمانگاه همه را از محل دور کرده است و پرسیده است که چه اتفاقی افتاده ، خواهرم هم گفته است که ایشان تشنجی است و ممکن است تشنج کرده باشد .

آن‌جا درآن زمان حداقل 2 دکتر متخصص بوده است. خواهرم دیده است که برادرم نبض ندارد ، افرادی هم که آنجا بودند هم به او گفتند که این فرد نبض ندارد و تشنج نکرده است ، چون اگر تشنج بود فکش قفل می‌شد و یا دهانش کف می‌کرد. آن خانم مردم را به‌زور به عقب فرستاده است و به خواهرم هم گفته است که عقب برود ، خواهرم گفته است که دست‌کم 10 تا 15 دقیقه ما را در آنجا معطل کرده‌اند درصورتی‌که با اورژانس 50 متر فاصله داشته است.

بعدازاین مدت یک برانکارد آورده‌اند و به او ماکس اکسیژن وصل کرده‌اند و خواهرم و یک نفر با او آمده است و به اورژانس رفته‌اند و تا من به آنجا رسیدم بعد از یک ساعت و نیم احیا اعلام کرده اند که برادرم فوت کرده است. من خودم شخصاً گمان می‌کنم که ایست قلبی کرده بود.

تشخیص پزشک چه بود؟

هنوز تشخیصی نداده‌اند و به پزشکی قانونی برده‌اند . دیگرکسی مرده را نمی‌تواند زنده کند.

من یک برادرم دیگری هم داشتم که 16 سال داشت.حدود سال 87 بود که برای او هم همین اتفاق افتاده بود. به همین بیمارستان آمده بودیم ، سوم راهنمایی بود و در دوره امتحانات نهایی بود.برادرم سردرد شده بود و ما فکر می‌کردیم که به خاطر فشار درس است. دو سه باری در اینجا به پزشکان متخصص مراجعه کردیم ، در طول یک هفته که امتحانات بود ما سه بار برادرم را نزد پزشک متخصص بردیم و در اینجا فقط یک قرص سرماخوردگی می‌دادند و دکتر سومی که هنر کرد یک آمپول هم تجویز کرد .

ما برادرم را به خانه بردیم و عمه‌ام که پرستار بود آمپول را به‌پای راست برادرم زد و پای چپ برادرم فلج شد و از کار افتاد. بعدازآن تب کرد و ما او را به اورژانس بردیم و به ما می‌گفتند که مشکلی ندارد . حتی من خودم شب بالای سرش بودم و تب داشت . پدرم شب آنجا ماند و آزمایش‌ها را به او دادند تا به آزمایشگاه ببرد . برادرم تب داشت و از روی تخت‌زمین می‌خورد ، کسی توجه نمی‌کند . یک نفر می‌رود و پدرم را پیدا می‌کند و نیم ساعت از این اتفاق گذشته بوده است . پدرم به آنجامی‌رود ولی اعتراضی نمی‌کند و برادرم را از روی زمین برمی‌دارد و روی تخت می‌گذارد.

ما صبح زود به بیمارستان رفتیم و برایشان صبحانه بردیم و دیدیم که ظاهراً مشکلی ندارند و دکتر بعد از معاینه گفته بود که مرخص است . پدرم گفت دکتر که از در اتاق بیرون رفت دیدم که برادرتان سه تا نفس کشیده است. پدرم سریع پیش دکتر می‌رود و می‌گوید پسرم حالش خوب نیست. برادرم را حدود 8 روزبه آی سی یو بردند و در آنجا نگه داشتند و بعدگفتند که او را خاک کنید . پدرم شکایت کرد و خیلی پیگیر شد و آخرین نتیجه‌ای که این‌ها گرفتند این بود که گفتند مننژیت داشته است وکسی تشخیص نداده است و در اثر افتادن از روی تخت فوت کرده است.

فکر می‌کنید که این برادرتان هم مننژیت داشته است ؟

برادرم ورزشکار بود و در کنار خودم ماشین سنگین تعمیر می‌کرد و خیلی به کارهای کامپیوتر وارد بود و دانشجو هم بود . ما گفتیم شاید به خاطر فشاری که به مغز خود آورده است و به علت فوت مادرم فشار روحی به او واردشده است. البته تا چهلم مادر مشکلی نداشت. بعد از چهلم مادرم، برادرم در مغازه بود و به من زنگ زدند و گفتند که برادرم افتاده شده است من تا رسیدم نیم ساعت گذشته بود و برادرم به هوش آمده بود. هم‌زمان آمبولانس هم آمد . شخصی در آنجا بود و گفت که من در حال آدرس پرسیدن از ایشان بودم که یک‌دفعه دید که به‌صورتزمین‌خورده است . بعداً که به هوش امد گفت که سرم گاهی اوقات گیج می‌رفته است و چشمانم سیاهی می‌رفت . ما او را با آمبولانس به بیمارستان شفا بردیم و گفتند که باید 8 ساعت تحت نظر باشد . 8 ساعت گذشت و خانم دکتری آمد و او را مرخص کرد ما تسویه‌حساب کردیم و پرونده را بستند ولی من احساس کردم که حال او خوب نیست از پزشکان آنجا پرسیدم که حالا که برادرم مرخص شده است من اورا پیش چه دکتری ببرم؟ گفتند مشکلی ندارد! ولی من گفتم که حالش خوب نیست. اورا دوباره معاینه کردند و چشمانش را دقیق نگاه کردند و گفتند تشکیل پرونده بدهید. برادرم را به بخش مغز و اعصاب بردند 10 روزی آنجا بود و نتیجه‌ای که دکترها در آنجا گرفتند این بود که رگی در مغز برادرم پاره شده است که به مرور ترمیم می‌شود . ما اورا به یزد بردیم و تحت نظر چند دکتر بود.

چه زمانی این اتفاق افتاد ؟

سال گذشته بود . 15 فروردین‌ماه مادرم فوت کردند و این اتفاقات بعد از چهلم ایشان افتاد . بعدازاین که از یزد برگشتیم گفتم که دیگر کار نکند تا فشار به او وارد نشود .رگ را هم که پرسیدیم که خوب می‌شود گفتند که آن خودش ترمیم می‌شود .

مشخص شد چرا این اتفاق افتاده بود؟

نمی‌دانم که چه اتفاقی افتاد من فقط صحبت‌هایی را که دقیق پرسیدم برای شما تعریف می‌کنم . دکترهای یزد به ما گفتند که تشنج کرده است و ممکن است دوباره اتفاق بیفتد حواستان به او باشد و به او دارو دادند. یک ماهی گذشت و پدر ما اذان صبح بیدار شده است و دیده بود که برادرم فکش قفل‌شده است. به اورژانس زنگ زدند و فک او را باز کردند چون تشنج کرده بود .ما نمی‌دانیم که چه ساعتی تشنج کرده بود ولی می‌گفتند که زمانی که آمبولانس آمده است ایست قلبی هم کرده بود و حدود 15 دقیقه با دست‌کار کردند و او را احیا کردند و گفتند که بعد از احیا باید با دستگاه احیا شود.

به بیمارستان پیامبر اعظم بی‌سیم می‌زنند که اتاق احیا را آماده کنند. بعد از احیا برادرم به کما می‌رود و او را از اورژانس به بخش ای سی یو انتقال دادند .

حدود ده روز در کما بود و کم‌کم خوب شد .تحت نظر دکتر قاسمی در همین بیمارستان دارو مصرف می‌کرد. وقتی که بیمه نبود هزینه بیمارستان، زمانی که در کما بود نزدیک به 10 میلیون تومان بود.

زمانی که این اتفاق افتاده هنوز دکتر قاسمی نرسیده بودند ؟

من نمی‌دانم شاید هم بوده‌اند و من هم نپرسیده‌ام. ساعت دوازده این اتفاق افتاده است و بعضی از پزشکان تأخیر دارند. ولی خب خواه‌ناخواه یک تعدادی پزشک در این درمانگاه بوده است .

و تا 15 دقیقه هیچ پزشکی بالای سر او نمی‌آید ؟

خیر؛ هیچ دکتری . مسئول درمانگاه تشخیص داده است و به خواهرم و مردم هم اجازه نداده است که نظر بدهد. حتی خواهرم هم گفته است که برادرم نبض ندارد و اصلاً علائم تشنج را ندارد . مسئول درمانگاه گفته است خواهرش مگر دکتر است و شما کنار بروید .

دکتری هم بالای سر برادرم نیامده است ، فقط یکی از پرستاران کمک داده است و ماسکی برای او گذاشته‌اند و یکی از نظافتچی‌ها با خواهرم یک برانکاردی را آورده‌اند و از مسیر خیابان او را به اورژانس برده‌اند. بعد از یک ساعت احیا کاری از دستشان برنیامده است.

به ما گفتند چون زیر 27 سال است باید به پزشکی قانونی برود و کالبدشکافی شود . من گفتم که این اجازه را نمی‌دهم و به خاطر همین همان شب رفتم که تسویه‌حساب کنم که روز جمعه او را خاک‌سپاری کنیم ولی گفتند که قانون این اجازه را نمی‌دهد.ما سریع به پزشکی قانونی رفتیم و آشنا پیدا کردیم که این کار را نکنند و گفتیم ما رضایت نمی‌دهیم که این کار را بکنید. چون ما خیلی اصرار کردیم به ما قول مردانه دادند که اصلاً این جسد کالبدشکافی نشود.

روز شنبه به بیمارستان رفتم و منشی به من گفت که رئیس بیمارستان گفته است همه توبیخ هستند. من گفتم که شکایتی از کسی ندارم و شما فقط پرونده من را امضا کنید که من بروم . ما پرونده را گرفتیم و جنازه و حکم دفن و اورژانس را هم گرفتیم و منظر جواز دفن بودیم . من یک‌دفعه دیدم که پدرم نیست. گفتند که حراست آمده است و او را برده است.ما به حراست رفتیم و در آنجا دیدیم که رئیس بیمارستان و رییس حراست آنجا هستند. پرسیدیم که چه شده است گفتند که رضایت دهید که برادرتان کالبدشکافی شود.گفتم که به 100 نفر قول داده‌ام که برادرم کالبدشکافی نشود و ازکسی هم شکایت نداریم.

رئیس بیمارستان می‌خواست بداند که چه اتفاقی افتاده است که اصرار به کالبدشکافی داشت ؟

این را نمی‌دانم . آن‌ها اصرار کردند و من گفتم که رضایت نمی‌دهم شما فقط می‌خواهید پرونده‌سازی کنید و کاری نمی‌کنید . من رضایت ندادم و آن‌ها اصرار می‌کردند ولی چون سکوت کردیم و با پدرم خارج شدیم آن‌ها سکوت ما را علامت رضا دانستند و گفتند که به پزشکی قانونی زنگ می‌زنیم که کارهای شمارا درست کنند .

رفتیم پزشک قانونی همه‌کسانی که به من قول داده بودند کالبدشکافی نشود خود را پنهان کردند و دکتر دیگری به ما گفت که قانونی است و هیچ راهی ندارد . ما گفتیم شاید خیلی کم بخواهند شکاف دهند و مجبور شدیم که این کار را قبول کنیم. الآن شکم را شکاف داده‌اند و مغز سر را کلاًبریده‌اند و بعد گفتند که او را خاک کنید . ما گفتیم که اگر می‌خواستیم این کار را بکنیم همان جمعه این کار را می‌کردیم. قرار شده است 10 روز دیگر جواب ما را بدهند. الآن اگر این اتفاق در اصفهان و یزد افتاده بود روزگار آن‌ها را سیاه می‌کردند ولی مردم کرمان همین‌جوری هستند .


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

دستگیری عاملان تیراندازی منجر به جرح 2 شهروند در کهنوج

قیمت طلا، سکه و ارز پنجشنبه ۳۰ فروردین‌ ۱۴۰۳

یک عادت مهم برای کاهش تاثیر استرس بر قلب

نجات 16 خودروی گرفتار در سیلاب توسط عوامل راهداری جنوب کرمان

هلالی‌های محیط ‌زیست کرمان آبگیری شدند

حضور بیش از 70 تیم گشت پلیس راه در محورهای بارانی استان کرمان

معاون وزیر آموزش و پرورش: امکان افشای سوالات آزمون‌های وزارت آموزش و پرورش غیرممکن است

محور فاریاب _کهنوج بازگشایی شد

سهامداران عدالت بخوانند/ جزییات تازه درباره واریز مرحله سوم سود اعلام شد

رییس کل دادگستری کرمان: وضع برخی از قوانین؛ موجب سنگ‌اندازی در تولید می‌شود / اگر از ظرفیت‌های کرمان استفاده شود، بخش زیادی از مشکلات اقتصادی استان و کشور رفع می‌شود

پربازدید ها

گزارش هواشناسی از میزان بارش‌ها تاکنون در کرمان / هشدار برای کاهش دما و سرمازدگی محصولات کشاورزی

خبر خوش برای دانش‌آموزان؛ امکان استفاده از تک‌ماده برای ۴ درس امتحانات نهایی

راه ارتباطی 50 روستای کوهستانی در شرق کرمان مسدود شد

کشف لاشه چهار رأس جبیر و سه قبضه سلاح از شکارچیان غیرمجاز در راور

مفقود شدن ۳ دختر نوجوان در سیلاب عنبرآباد

مدارس شهرستان‌های جنوب کرمان غیرحضوری شد

دو دختر نوجوان مفقودی در سیلاب عنبرآباد پیدا شدند

هلالی‌های محیط ‌زیست کرمان آبگیری شدند

معاون وزیر آموزش و پرورش: امکان افشای سوالات آزمون‌های وزارت آموزش و پرورش غیرممکن است

محور فاریاب _کهنوج بازگشایی شد

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)