شما دریکی از مصاحبههایی که پیش از انتخابات داشتید گفته بودید که اگر رقابت در انتخابات ریاست جمهوری داغ شود چهرههای مستقل شانسی برای پیروزی در انتخابات شوراها نخواهند داشت. از کجا مطمئن بودید؟
البته در سیاست نمیتوان با اطمینان حرف زد. آنیک پیشبینی و تحلیل بود. ما در دفتر سیاسی جمعیت توسعه و آزادی و در هیات رئیسه شورای اصلاح طلبان فضای سیاسی را تحلیل میکردیم. برایمان محرز بود که مردم از عملکرد شورای قبل راضی نیستند. این موضوع برای ما تقریبا قطعی و مسجل بود. نکته دیگر این بود که معتقد بودیم اگر اصلاح طلبان فهرست واحدی و خوبی بدهند شانس اصلاحطلبان بالا خواهد بود.
ولی بسیاری میگویند فهرست اصلاح طلبان فهرست خوبی نبود.
خوب اول باید ببینیم این بسیاری که شما میگوئید از چه زاویهای به مساله نگاه میکنند. ممکن است کسی نامزدی مد نظرش بوده ولی آن نامزد به هر دلیل در فهرست نهایی قرار نگرفته است و به زعم او لیست، لیست خوبی نبوده است. بر عکس شاید کسی با یکی از اعضای لیست میانه خوبی نداشته و فکر کرده که لیست لیست خوبی نبوده است.
از طرف دیگر ظرفیتهای ما بعد از ثبتنام مشخص بود. بله ما قبل از انتخابات خیلی تلاش کردیم چهرههای شاخص بیایند و ثبت کنند. آقای دکتر فدایی، آقای مهندس بختیاری، آقای سیاوشی، خانم دکتر سالاری، آقایان دکتر مصطفوی و میرزایی و خیلیها دیگر جزو کسانی بودند که از آنها خواستیم ولی نیامدند. آقای سیاوشی که تا دقیقه آخر ما را جلوی فرمانداری نگه داشتند و عاقبت برای ثبتنام نیامد. شورای اصلاح طلبان خیلی تلاش کرد ولی دوستان نیامدند. خوب با این وضعیت در این میان نامزدهای باقیمانده ما انتخاب کردیم.
چرا این افراد نیامدند؟
نمیدانم. باید از خودشان پرسید.
در برخی شهرها مثل مشهد و تا حدودی شیراز لیست اصلاحطلبان کامل رای آورد. چرا در کرمان اینگونه نشد؟
این موضوع البته دلایل خاص خودش را که البته ما درباره آن بحثهای زیادی کردیم اما طرح همه ابعاد آن در حالی که چند ماه از انتخابات را پشت سر گذاشتیم کار درستی نیست. اما اجمالا برای من امیدواریهایی به لیستی رای دادن در شهر کرمان به وجود آمده است. در روز انتخابات در بسیاری از صندوقها مردم لیست شهر امید را به دست گرفته بودند و بر اساس آن رای میدادند. فکر کنم در دورههای آینده بیش از دوره فعلی لیستها تاثیر گذار باشند. من قبل از انتخابات هم گفتم در این دوره مستقلها جایگاه چندانی نخواهند داشت.
الان نحوه تعامل اصلاحطلبان شورای شهر با شورای اصلاحات چیست؟
ببینید قبل از ورود به اصل یک توضیح بدهم. اولا شورای اصلاحطلبان خود را حامی شورای شهر و شهرداری میداند و همچنان از آنها حمایت میکند. چون شهر مشکلات فراوانی دارد و هیچ فردی نمیتواند بدون اتکا به جریانات اجتماعی مسائل شهر را دنبال کند و موفق باشد. اصلاحطلبان خود را حامی شورای شهر میدانند. اما این حمایت به معنای دخالت در امور شهر نیست. شورا یکنهاد مستقل است که ارکان و ساختار خودش را دارد. اصلاحطلبان اگر پیشنهادی داشته باشند خدمت شورا ارائه میکنند و روابط شورا و اصلاح طلبان روابط خوب و توأم با احترامی است. از طرفی جناب آقای فرشاد رئیس محترم شورای شهر سالها عضو شورای اصلاح طلبان و هیأت رئیسه آن هستند و این موضوع خودش به افزایش ارتباط و تعامل کمک میکنند. ایشان ضمن اینکه یک چهره تشکیلاتی و سیاسی هستند در اداره شورا به شکل فراجناحی عمل میکنند و این رویکرد درستی است. چون کسی که در چارچوب خدمتگزار مردم وارد عرصه شد باید خدمتگذار همه باشد.
جمعیت توسعه و آزادی اخیرا فعالیتهای خود را افزایش داده است. از آخرین وضعیت تشکیلات استانی اصلاحطلبان کرمان برای ما بگویید.
داریم خودمان را برای برگزاری دومین کنگره جمعیت آماده میکنیم. دومین کنگره جمعیت توسعه و آزادی 10 آذرماه همزمان با آغاز هفته وحدت برگزار میشود. در حال حاضر شوراهای شهرستانی جمعیت توسعه و آزادی در حدود 16 شهرستان شکلگرفته است. مابقی شهرستانها نیز تا قبل از کنگره مشخص میشود. شورای شاخه جوانان جمعیت تشکیلشده و بهزودی فعالیت خودش را آغاز میکند. شاخههای دیگر جمعیت در حال سازماندهی هستند. دفتر سیاسی جمعیت جلسات دورهای دارد. کمیسیونهای زیر مجموعه آن فعال هستند. فعالترین کمیسیون ما کمیسیون اقتصادی است که تا الان سه جلسه علنی هم برگزار کرده است.
جمعیت در حال حاضر ارگان رسمی دارد که فعلا به صورت هفتهنامه چاپ میشود.
برخی معتقدند که «صدای تاک» آنگونه که باید سیاسی نیست؟
این رویکرد را آگاهانه انتخاب کردیم. سیاسی اگر به معنای این است که کل صفحات ما با مطالب و اخبار سیاسی پر شود البته چنین نیست. ما که نمیخواهیم فقط برای اعضا و همفکران خودمان نشریه منتشر کنیم. ما میخواهیم هم رسانه اعضا و همفکرانمان باشیم هم رسانه مردم. بههرحال نمیتوانیم رسانه شبه روشنفکری باشیم و دغدغههای روزمره مردم را مورد بیتوجهی قرار دهیم. سیاست ما این بوده که ضمن انعکاس افکار و عقاید جمعیت، رسانهای برای مردم هم باشیم. یعنی یک رسانه یک طرفه نباشیم. در حقیقت نمیخواهیم بولتن جمعیت را تحت عنوان رسانه منتشر کنیم.
برخی فعالان سیاسی با نگاهی منتقدانه میگویند توسعه و آزادی حزب نیست؟
این از آن حرفهاست. یعنی چی که حزب نیست؟ ببینید حزب یک تعریف دارد. جمعی که دارای اهدافی ناظر به قدرت اعم از کسب یا نقد قدرت و یا اصلاح قدرت هستند دورهم جمع میشوند و هواداران خود را سازماندهی میکنند. با این تعریف توسعه و آزادی با عنوان «جمعیت» خیلی بیشتر از گروههایی که عنوان «حزب» دارند کار می کند.
حالا این را میگذاریم بهپای اختلافات در تعریف حزب و جمعیت و... حالا که اگر بپذیریم تعریف رسمی چیست باید به قانون مراجعه کنیم. قانون احزاب، حزب را تعریف میکند. بعد در انتها میگوید حزب میتواند با عناوینی همچون مجمع، جمعیت، انجمن و... فعالیت کنند. با این تعریف جمعیت توسعه و آزادی یک حزب است. با همه ماموریتهایی که یک حزب میتواند انجام دهد و انجام میدهد.
چرا در بسیاری از رویدادهای مهمی که صورت میگیرد خبری از توسعه و آزادی نیست؟
مثلا چه اتفاقاتی؟
مثلا در مورد عزل و نصبهای دولت؟
اتفاقا تنها حزبی که درباره کابینه دوم آقای روحانی بیانیه داد جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان بود. من بعدازآن حساس شدم و خیلی بررسی کردم. ندیدم که حتی احزاب ملی در این زمینه موضعگیری کرده باشند. صدور بیانیه مصوبه جلسه دفتر سیاسی توسعه و آزادی و براساس تحلیل اعضا بود. در آن بیانیه تاکید کردیم که انتصابهای دولت نباید به سمتی برود که در بدنه حامی خود ایجاد سرخوردگی کند.
جمعیت الان در کنار مسائل سیاسی به مسائل پیرامونی هم حساس است. ما الان در کمیسیون اقتصادی داریم روی چالشهای اقتصادی استان بحث میکنیم. در سه جلسه ما، سه تن از کارشناسان خبره اقتصاد آمدهاند و در خصوص مسائل اقتصادی صحبت کردهاند. البته من این حجم از فعالیت را لازم اما ناکافی میدانم. ولی دوستان در حال برنامهریزی هستند.
الان به اذعان مخاطبان یکی از خوبترین نشریات استان را توسعه و آزادی منتشر میکند. اینها همه فعالیت و تلاش است. اینکه در 16 شهرستان، شورای جمعیت شکلگرفته باشد یک اتفاق خوب در عرصه تحزب است. شاید شما بگویید کم است که من هم میگویم بله کم است اما خوب پیش می رود.
چرا جلسات شورای مرکزی دیربهدیر تشکیل میشود؟
ما برای اینکه همه استان را در شورای مرکزی درگیر کنیم دو کار انجام دادیم. یکی اینکه تعداد اعضای شورای مرکزی را از حد مرسوم بالاتر پیشبینی کردیم. یکی اینکه برای هر شهرستان یک کرسی پیشبینی کردیم. بالا بودن تعداد جلسات شورای مرکزی باعث شده تا برخی نمایندگان شهرستانها فرصت لازم را در اختیار جمعیت نگذارند و جلسات به حد نصاب نرسد یا خیلی لب مرزی به حد نصاب برسد. اینیکی از چالشهای ماست که سال گذشته شورای مرکزی مصوب کرد که اساسنامه تغییر کند. برای امسال اعضای شورای مرکزی در شهرستانها را معادل نمایندگان در مجلس گرفتیم. یعنی بردسیر و سیرجان مثلا یک کرسی و... و تعداد اعضا شورای مرکزی را به 21 نفر رساندیم.
این مساله روی تشکیل جلسات سایه افکنده که البته قابل قبول نیست و اصلاح میشود.
به عدم حضور برخی اعضا در جلسات اشاره کردید. چرا بیمیلی وجود دارد؟
فکر نکنم بیمیلی باشد. اگر بیمیلی بود برای هر کرسی شورای مرکزی حدود 3 نفر رقابت نمیکردند. من به این بیمیلی نمیگویم. شاید بتوان اسم این رفتار را بهنوعی «مسئولیتناپذیری تشکیلاتی» گذاشت.
من خودم را مثال میزنم. من که امروز خودم را برای شورای مرکزی جمعیت نامزد میکنم باید این تعهد را بدهم که حداقل هفتهای یک ساعت در این تشکیلات وقت بگذارم. اما وقتی رای آوردم و دیگر در جلسات شرکت نکردم، یا وقت نگذاشتم یا بهانه آوردم دیگر من نیروی منضبط تشکیلات نیستم.
من خیلی دلم میخواهد و اگر مصوب شود باید از دوره بعد اجرایی شود که مثلا فردی که عضو شورای مرکزی میشود اعلام کند در هفته، ماه، سال چند ساعت برای تشکیلات وقت میگذارد. این باید ثبت و ضبط شود و در کنگره هر سال اعلام شود. اما از طرفی نمیشود هم اینقدر برای اعضا سخت گرفت. ولی اگر بخواهیم کار حزبی در کشور به سامان برسد باید قدری در آن جدیت و سختکوشی وجود داشته باشد. البته من سبک احزاب چپ را که خودشان را برای خودسازی تنبیه میکردند، نمیپسندم ولی معتقدم حداقل برای کنگره روشن باشد که هر فردی برای تشکیلات چند ساعت وقت میگذارد؟ این حق کنگره است که بداند فردی که دنبال رای است در دوره قبل چند ساعت در جمعیت وقت گذاشته است.
این روزها خیلی در فضای عمومی کشور درباره چرخش به راست روحانی صحبت میشود؟ ارزیابی شما در این باره چیست؟
ببینید اصلاحطلبان قبلا به روحانی یک توصیه مهم کرده بودند. آنها از رئیس جمهور خواسته بودند خودش باشد و برنامههایش را دنبال کند. وقتی اصلاح طلبان گفتند روحانی خودش باشد یعنی نمیخواهیم روحانی در قامت یک اصلاحطلب دوآتشه وارد گود شود. نکته دیگری که اصلاح طلبان به روحانی تاکید موکد کرده بودند این بود که روحانی روابط خودش را با نظام و نهادهای زیرمجموعه مستحکمتر کند. روحانی در برخی موارد بهگونهای رفتار کرد که نه تنها به استحکام روابط کمکی نمیکرد بلکه روابط را به سردی میکشاند. طرح برخی مسائل از سوی حسن روحانیای که سالها در شورای عالی امنیت ملی حضور داشت برای اصلاح طلبان جای تعجب داشت. نمیشود که هم رئیس جمهور بود هم در قامت اپوزیسیون صحبت کرد. این شکل موضعگیری کار را برای روحانی دشوار کرد. اینکه روحانی مواضعی بگیرد که اصلاحطلبان هم به او تذکر بدهند نقطه اصلی سوال شماست. نه روحانی گردش به راست نکرده است. کما اینکه فکر هم نمیکنم سخنان او در ایام انتخابات از موضع گردش به چپ بوده باشد. روحانی در سیاست خودش را مجتهد میداند. همان چیزی که به نام اعتدال مشهور است.
**به نظر شما جریانی به نام اعتدال در کشور وجود دارد؟
اعتدال مختصات یک جریان را ندارد. ما اگر میگوییم اصلاحات یک پشتوانه چند ده ساله گفتمانی را پشت آن داریم. وقتی میگوییم جریان اصلاحات یعنی این جریان درباره فرهنگ، سیاست، سیاست خارجی، اقتصاد و... یک نظرات قابل جمعبندی دارد اگرچه این جریان هم یک طیف است و دو سر نظرات ممکن است تفاوت داشته باشد. حالا اگر جریانی به نام اعتدال در کشور وجود دارد باید احصا کند که در مورد فرهنگ چگونه فکر میکند، درباره سیاست داخلی و خارجی چگونه فکر میکند؟اقتصاد را چگونه میبینند؟ تفاوت نظام اندیشگی آنها با اصولگرایان و اصلاح طلبان در چیست؟ واقعیت این است که ما در صورتبندی فضای سیاسی کشور چیزی به نام اعتدال نداریم. اعتدال یک تاکتیک است نه یک استراتژی. به قول آقای رحمانی فضلی اعتدال طریقت است نه موضوعیت. شما می توانید اصولگرای معتدل باشید یا اصلاح طلب معتدل. آنچه که اتفاق افتاده این است که اصلاح طلبان با بخشهای معتدل اصولگرا ائتلاف کرده اند. این به معنای جریان جدید در فضای سیاسی کشور نیست. ضمن اینکه اعتدال هم تعریف روشنی ندارد. اعتدال یعنی چی؟ از نظر من رابطه اصلاحات و اعتدال رابطه عموم خصوص مطلق است. یعنی هر اصلاح طلبی اعتدالگرا هم هست ولی هر اعتدالگرایی اصلاح طلب نیست. اعتدال به معنی یکی مال یکی مال تو نیست. به معنی صبح تو ستاد رئیسی باشم شب در ستاد روحانی نیست. خدا آقای هاشمی رحمت کند. ایشان سال گذشته در آخرین سفرشان به کرمان بنا به درخواست اصلاح طلبان کرمان اعتدال را تعریف کردند و گفتند اعتدال به معنی عدل است. یعنی هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد. از نظر اصلاح طلبان هم اعتدال یعنی رعایت قانون. اگر کسی قانون را رعایت کرد همه چیز سر جای خودش قرار میگیرد. لذا فکر نمیکنم اعتدال ویژگیهای یک جریان و گفتمان را داشته باشد. اعتدال نهایتا در حزب و اعتدال توسعه تبلور می کند.
**خیلیها میگویند اعتدال و توسعه میخواهد جریان سومی در کشور ایجاد کند.
برای ساختن جریان سوم خواستن خوب است ولی کافی نیست. اساسا جریانات سیاسی با خواست و علاقه و تمنا شکل نمی گیرد. جریانات سیاسی محصول فرآیندها و شرایط اجتماعی هستند. اگر در کشور فرد یا جریانی می خواست جریان سوم درست کند آن حزب کارگزاران به رهبری آقای هاشمی بود که نتوانست.
برگردیم به موضوع اصلی فکر نمیکنید نوع رویکردی که دولت روحانی در پیشگرفته به بدنه و هواداران آن آسیب بزند؟
ممکن است لطمه بزند. ولی به نظرم فعالان سیاسی حامی روحانی خصوصا اصلاحطلبان باید در این زمینه دقت بکنند. اصلاحطلبان صدها بار اعلام کردهاند که از روحانی سهم نمیخواهند اما اینکه دولت هم بخواهد اصلاحطلبان را فقط در ضرر شریک کند درست نیست. بههرحال ممکن است در اطرافیان رئیس جمهور کسانی باشند که بگویند اصلاحطلبان وزنی ندارند. فرض کنید حرف این افراد درست باشد. با این فرض اگر اصلاح طلبان سال 92 فقط با کنار زدن عارف 250 هزار رای برای روحانی درست کرده باشند کار بزرگی کردهاند. چون در آن سال اگر روحانی همین مقدار رای کمتر آورده بود انتخابات میرفت به دور دوم. حالآنکه سبد رای اصلاحطلبان کاملا مشخص است. اینکه در تهران و خیلی از شهرها لیست اصلاحطلبان یکجا یا با اکثریت رای میآورد نشان میدهد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان چگونه است.
من معتقدم اصلاحطلبان باید ضمن حمایت از روحانی نقد روحانی را فراموش نکنند. برای ما مردم باید از روحانی مهمتر باشند. ما طرفدار روحانی بوده و هستیم و خواهیم بود اما قبل از روحانی، طرفدار مردم هستیم. ما نه باید بدنه اصلاحطلب را به نقطهای برسانیم که از رای خودش پشیمان بشود و نه هر کار و اقدامی که دولت کرد ولو اشتباه را تائید کنیم.
بههرحال باید به مردم رک و پوستکنده بگوییم اگر به روحانی رای نمیدادیم چه اتفاقی میافتاد؟ اگر الان رقیب روحانی سکان را در دست داشت هیچ چیز بهتر نبود. اینها را باید به مردم بگوییم نقدها را هم به دولت بگوییم. اینکه دولت میگوید من از جریانات سیاسی جدا و مستقل هستم حرف درستی است. جریانات هم از دولت مستقل هستند لذا نباید از نقد دولت نگرانی به وجود بیاد. مطالبات اصلاحطلبان از دولت حداقلی هستند. همان چیزی که آقای روحانی به عنوان برنامه در حوزههای مختلف وعده داده را عملیاتی کند ما دستش را هم میبوسیم. اما فقط عجله کند. نصف راه را رفته است. از دوره دوم هم چند ماهش تمامشده است. آقای روحانی شاید دیگر به رای مردم نیاز نداشته باشد اما جریان اصلاحات که ریش گرو گذاشت برای پیروزی روحانی، هنوز میخواهد در این کشور رقابت کند. روحانی به اصلاح طلبان پست ندهد ولی برای اصلاحات آبرو بخرد. به مردم جوری خدمت کند که آنهایی که به او رای ندادند پشیمان شوند. حرفهایی که زده را فراموش نکند.
ما ملت فراموشکاری هستیم!