اعتماد نوشت: رفتارشناسي جريانهاي اپوزيسيون برانداز چندي است كه مورد توجه كنشگران اصلاحطلب قرار گرفته است چرا كه نيروهاي برانداز در شبكههاي مجازي حمله به گفتمان اصلاحات و نيروهاي سياسي اصلاحطلب را در دستور كار خود قرار دادهاند. براي مثال توييتر، فضايي براي حمله اپوزيسيون برانداز به چهرههاي اصلاحطلب شده است. در اين راستا از محمود صادقي، عضو فراكسيون اميد كه نقش پررنگي در توييتر دارد و بارها در معرض اين حملات قرار داشته در مورد هدف و چرايي هجمه به اصلاحطلبان از سوي براندازان ميگويد: بخشي از براندازان به طور آشكار با بيگانگان پيوند دارند. بخشي از آنها ممكن است بدنه اجتماعي باشند اما عمدتا اپوزيسيون خارج كشور هستند كه در فضاي واقعي جامعه حضور ندارند و تلاش ميكنند با تشديد نارضايتيها در سطح جامعه عمل كنند.
چرا نيروهاي اپوزيسيون برانداز در توييتر و شبكههاي اجتماعي بيش از اصولگرايان به نقد اصلاحطلبان ميپردازند؟
اين موضوع مقداري مشكوك به نظر ميآيد. از يك طرف شاهد شعارهايي هستيم كه درصدد نفي اصولگرايي و اصلاحطلبي بر ميآيد كه معروفترين آنها «اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا» است. همچنين شعارهاي تند ديگري عليه اصلاحطلبان داده ميشود. به نظر ميرسد كه هر دو نوع شعار ميتواند آبشخور مشتركي داشته و هدف اصلي آنها به حاشيه راندن اصلاحطلبان از صحنه سياسي كشور باشد. بعيد نيست كه منشأ ساماندهي و برنامهريزي اينگونه شعارها برخي طيفهاي اصولگرا باشد. به اين خاطر كه ميبينند در جامعه مقبوليتي ندارند، گمان ميبرند كه اين شعارها به نفعشان است. نكتهاي كه بايد مورد توجه قرار داد اين است كه اصلاحطلبي به معناي مبارزه مسالمتآميز بدون شكستن ساختارها براي اصلاح امور است كه به صورت تدريجي و متناسب با ظرفيتهاي كشور پيش ميرود.
اصلاحات براي ملت ايران يك تجربه تاريخي است كه از روشهاي خشونتآميز نتايج خوبي نميتوان به دست آورد. اين نگرش از زمان مشروطه در كشور به وجود آمده و نوعي مبارزه مسالمتجويانه و كمهزينه براي طي سير تكاملي توسعه در كشور است. اصلاحطلبان در قالب موازين قانوني حركت ميكنند و به ساختارهاي قانون اساسي احترام ميگذارند اما خواهان اجرايي شدن تمام بندهاي قانون هستند. به خصوص حقوق شهروندي و قوانين مربوط به آزاديهاي سياسي و اجتماعي مربوط به احزاب و مطبوعات از اهميت بالايي براي اصلاحطلبان برخوردار است. محتمل است كه هجمهها نوعي برنامهريزي مرموزانهاي از جانب بخشي از نهادهاي امنيتي باشد.
همچنين جريانهاي برانداز هم در اين جهت حركت ميكنند. سازمان منافقين در سال ٧٦ تحليل كرد كه پيروزي آقاي خاتمي سقوط نظام را ٢٠ سال عقب انداخت. براندازان وجود اصلاحطلبان را مانع تحركات تجزيهطلبانه و خشونتطلبانه خودشان ميدانند. مايل نيستند كه جنبش اصلاحي با رهبري اصلاحطلبان موفق شود و به دنبال راديكاليزه كردن فضاي كشور هستند و براي تجزيه ايران و همسويي ايران با بيگانگان زمينهسازي ميكنند. اصلاحطلبان نسبت به امنيت مردم، منافع ملي، توطئه خارجي و تماميت ارضي كشور حساس هستند و اجازه نميدهند كه خدشهاي به آن وارد شود. شعارهايي كه عليه اصلاحطلبان داده ميشود از طرف تندروهاي داخلي و از طرف ديگري تندروهاي خارجي است.
به تعبير شهيد مطهري آنها دو تيغه يك قيچي هستند؛ گرچه در ظاهر با هم تضاد دارند اما در واقع براي قطع يك ريشه تلاش ميكنند و آن ريشه يك نظام جمهوري اسلامي به معناي واقعي كلمه است كه يك نظام دموكراتيك پيشرو است.
ويژگي مشخص اين جريان اپوزيسيون برانداز را چه ميدانيد؟ اتهامهاي اين جريان به اصلاحطلبان چه بوده است؟
بخشي از براندازان به طور آشكار با بيگانگان پيوند دارند. بخشي از آنها ممكن است بدنه اجتماعي باشند اما عمدتا اپوزيسيون خارج كشور هستند كه در فضاي واقعي جامعه حضور ندارند و تلاش ميكنند با تشديد نارضايتيها در سطح جامعه عمل كنند.
شما معتقديد كه شعارهاي نفي اصولگرايي و اصلاحطلبي را اپوزيسيون خارج كشور دادند؟
نه همه اما اكثرا اين طور هستند كه بر بدنه نارضايتياي كه در جامعه وجود دارند، سوار ميشوند و از آن سوءاستفاده ميكنند.
مهمترين اتهامات آنها نسبت به اصلاحطلبان چيست؟
براندازان مسووليت همه نارساييهاي دولت فعلي را بر دوش اصلاحطلبان ميگذارند و با سرپوش گذاشتن بر محدوديتهاي اين جريان سياسي در اقدامات اصلاحياش، تلاش در بدنام كردن اصلاحطلبان ميكنند. آنها سعي ميكنند اصلاحطلبان را در سوء تدبيرهاي فعلي سهيم كنند. در حالي كه ارزيابي منصفانه اين است كه به مقدار كمي در نهادهاي رسمي حضور دارند و فضا براي عمل دارند. همچنين نجابت و التزام اصلاحطلبان و دغدغهاي كه براي خدشه وارد نشدن بر امنيت كشور دارند، زياد است.
براندازان، جريان اصلاحات را متهم به سازشكاري ميكنند و ما را استمرارطلب ميخوانند. سعي ميكنند بگويند اصلاحطلبان فقط خواهان حضور در قدرت هستند و وقتي به قدرت ميرسند پيگيري مطالبات اصلاحطلبي را فداي مناسبات قدرت ميكنند. ناگفته نماند كه برخي كم كاريهاي اصلاحطلبان و انفعال آنها در برابر كم كاريهاي دولت فعلي، زمينه طرح اين شعارها و سوءاستفادهها را فراهم كرده است.
بخشي از اين زمينهسازي به اصلاحطلبان و عقب ماندنشان از مطالبات مردم بازميگردد. در شرايط فعلي مشكلات كارگران، بخش حمل و نقل، معلمان و مشكلات نشات گرفته از خصوصيسازي كه اصلاحطلبان در مقابل آن سكوت كردهاند، زمينهساز فعاليت براندازان شده است.
رسانههاي اپوزيسيون موجود در حال حاضر چه كارويژهاي را دنبال ميكنند؟
نميتوان همه رسانههاي اپوزيسيون را با يك چوب راند. اين رسانهها رويكردهاي مختلفي دارند اما در يك وجه مشترك هستند كه تلاش ميكنند اصلاحطلبان را قرباني كاستيها و نارضايتيها و وضع موجود كنند.
مواجهه اصلاحطلبان با براندازان چه بايد باشد؟
اصلاحطلبان بايد نسبت به شرايط موجود از سكوت و انفعال خارج شوند؛ فعالتر در صحنهها حضور داشته باشند. به خصوص اصلاحطلباني كه در نهادها كم و بيش حضور دارند، در عمل برنامه داشته باشند و به مطالبات واقعي مردم در حوزههاي اقتصادي و معيشتي و در حوزه سياسي و فرهنگي و اجتماعي رسيدگي كنند. اصلاحطلبي در مقام عمل تنها چيزي است كه ميتواند اين توطئهها را خنثي كند. مردم ديگر از شعار و ادعا خسته شدهاند. هر كسي در هر موقعيتي بايد در مقام عمل اقدامات اصلاحطلبانه انجام دهد؛ حتي اگر مانعي بر سر راهمان وجود داشته باشد. در مجلس خيلي از طرحها و لوايح به خاطر موانعي كه ممكن بود بر سر راهش باشد، معطل مانده بود. لايحه اصلاح قانون انتخابات يكي از اين موارد است. نمايندگان مجلس و نمايندگان شوراي شهر ميتوانند با عملكرد خود نقش مهمي در حل اين چالش ايفا كنند.