شهروند نوشت: طیبه سیاوشی، از همان روزی که پایش را به مجلس دهم گذاشت، قول داد به همراه همکارانش در فراکسیون زنان برای رفتن زنان به ورزشگاهها تلاش کند؛ او از آن روز تا بهحال سر قولش مانده و شاید نتیجه تلاشهای او و دیگر نمایندگان زن مجلس، راهیافتن زنان به استادیوم صدهزارنفری آزادی، بعد از ٤٠سال باشد. عصر چهارشنبه سیاوشی در راه ورزشگاه آزادی بود که شنید مجوز ورود خانوادهها برای تماشای از راه دور بازی ایران و اسپانیا لغو شده و از همان موقع تماسهایش را با استاندار، قوهقضائیه، نیروی انتظامی و درنهایت وزیر کشور شروع کرد؛ در آخر هم همین نفر آخر بود که مجوز نهایی را صادر کرد و او به همراه حدود ٣٠هزار نفر به ورزشگاه آزادی رفتند؛ نتیجهاش هم شد عکسی از او و چندنفر از همکارانش در مجلس که با اضطراب فراوان، نشسته روی چمن ورزشگاه، بازی پرهیجان ایران و اسپانیا را دنبال میکنند. او حالا به «شهروند» میگوید از آن روز تابهحال، تعداد زیادی از مردم از او تشکر میکنند و امیدوار است این مشکل برای همیشه حل شود.
خانم سیاوشی از چهارشنبهشب که زنان به همراه مردان توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند و بازی ایران و اسپانیا را از مانیتور مستقر در ورزشگاه ببینند، خیلیها بهویژه تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی در حال تشکر از شما هستند؛ از نمایندهای که به قول آنها در دو سال گذشته تلاش زیادی برای حل مشکل ورود زنان به ورزشگاهها کرده است. شما چهارشنبه در ورزشگاه بودید، برخورد مردم با شما و حس خودتان چطور بود؟
کاری که انجام شد حاصل زحمات زیادی بود که از دولت گرفته تا مردم را درگیر کرد؛ یعنی هم مردمی که پشت درهای ورزشگاه ایستاده بودند تا نمایندگانی که آن شب به آنجا رفته بودند و مسئولان دولت مساعدت کردند که این اتفاق بیفتد. به نظر من این یک بلوغ فکری را در جامعه ما نشان میدهد؛ کسانی که آمده بودند یا در فضای مجازی بیشتر مردان جامعه از ما تشکر و ابراز قدردانی میکنند. این خیلی عالی است، اینکه مثلا در ورزشگاه، مردی خودش را به زحمت به من برساند و داد بزند: خانم سیاوشی مچکریم. خب این واقعا احساسات من را جریحهدار میکند؛ چرا؟ چون فکر میکنم چقدر خوب است که این مرد در کنار خواهر، همسر، مادر و دوستانش میتواند بازی را ببیند و حس امنیت پیدا میکند. این حس امنیت انسجام جامعه را نشان میدهد.
مثل آن مرد، باز هم بودند کسانی که از شما به صورت حضوری تشکر کنند؟
بله؛ خوشبختانه تعدادشان کم نبود.
همانطور که میدانید برای بازی ایران – مراکش، مدیر مجموعه آزادی اعلام کرد که خانوادهها میتوانند برای تماشای بازی از راه دور به ورزشگاه بروند ولی درنهایت شورای تأمین مجوز نداد؛ شورای تأمینی که استاندار تهران رأس آن است و دیدیم که برای بازی ایران و اسپانیا نظرش عوض شد. چه شد که این اتفاق افتاد؟
کلا ابتد این حرکت را یک «انجیاو» شروع کرد.
کدام «انجیاو»؟
«انجیاو»یی به نام توپ طلا که در سینما تیکت هم آنها با همکاری یکی از معاونتهای وزارت ورزش، ١٥هزار بلیت فروختند. آنها دو هفته قبل از بازی ایران و مراکش اقداماتشان را شروع کرده بودند ولی به نتیجه نرسید و شورای تامین مجوز ندادند. فردای بازی ایران و مراکش چند نفر از این «انجیاو» با من تماس گرفتند؛ کسانی که قبلا هم در دولت سمت داشتهاند، الان بازنشستهاند و فعالیت مردمنهاد میکنند.
دقیقا چه کسانیاند؟ کدامشان با شما تماس گرفتند؟
مثلا آقایان خوشرو و محمودیفر؛ هر دو نفرشان در معاونت عمرانی استانداری در دورههای قبل بودهاند. آنها به من گفتند که میخواهند چنین کاری کنند و به نتیجه نرسیده است. من بعد از آن شروع کردم با استاندار صحبتکردن، مشخص شد که برای ورزشگاه روباز مثل ورزشگاه صدهزار نفری آزادی باید حتما شورای تأمین استان مجوز بدهد. غیر از آقای مقیمی، من با سردار رحیمی، رئیسپلیس پایتخت و افرادی که به او نزدیک بودند، رایزنی کردم. آقای مقیمی گفتند که ما تلاشمان را میکنیم و خود این آقایان در «انجیاو»ی توپ طلایی هم دایما به استانداری میرفتند و میآمدند. تعدادی دیگر از نمایندگان مانند آقای صادقی هم رایزنیهایی کردند. درنهایت سهشنبهشب بود که بالاخره مجوز داده شد. روز چهارشنبه هم تا بلیت برای من آوردند، آنها را بین نمایندهها پخش کردم.
و کی متوجه شدید که برنامه لغو شده؟
یکی دو ساعت قبل از بازی بود که به من اطلاع دادند برنامه لغو شده؛ یکی گفت استانداری لغو کرده، یکی گفت دادستانی مخالفت کرده و.... من زنگ زدم آقای مقیمی، استاندار تهران و او به من گفت که من کاری را که باید انجام بدهم، دادهام و نمیدانم چه کسی مجوز را لغو کرده. من دیدم اخبار ضدونقیض است و احساس کردم که باید ورود کنم و به سمت ورزشگاه آزادی راه افتادم. در راه شروع کردم به تماسگرفتن، آقای مازنی گفتند که وزیر کشور در استان گلستان است و با او صحبت میکند، من هم با معاون وزیر کشور تماس گرفتم، یکی از دوستان هم گفت با قوه قضائیه تماس گرفته و آنها گفتهاند به هیچوجه دخالتی در موضوع نداشتهاند و مشخص شد دادستانی نقشی در این ماجرا نداشته است.
این وسط یک پرانتز باز کنم؛ شما قرار نبود با خانوادهتان به ورزشگاه بروید؟ یعنی با دو دخترتان.
بله؛ قرار بود ولی وقتی این اتفاق افتاد، من ترجیح دادم که تنها بروم تا ببینم چه کار میشود کرد. دختر بزرگم قرار بود با دوستانش به ورزشگاه برود و دختر کوچکم میخواست با من بیاید و البته به همراه همسرم.
وقتی رسیدید به ورزشگاه چه اتفاقی افتاد؟
وقتی رسیدم به ورزشگاه دیدم ماشینها با تعداد خیلی زیادی در ترافیکاند و نیروی انتظامی به آنها میگوید که برگردند. همان جا من هنوز داخل ماشین بودم که آقای سامانی، سخنگو و قائممقام وزیر کشور در امور مجلس و هماهنگی استانها با من تماس گرفت و گفت که مشکل حل شده و وزیر کشور دوباره مجوز کرده است. چند دقیقه طول کشید که دستور به نیروی انتظامی برسد و راهها باز شود. با وجود اینکه اعلام شده بود درها بسته است، تعداد مردم خیلی زیاد بود و میخواستند وارد ورزشگاه شوند. من با نیروی انتظامی صحبت کردم و گفتم دستور صادر شده و راهها را باز کنید. مردم من را صدا میکردند و کمک میخواستند.
شما گفتید قوه قضائیه گفته آن مشکل را آنها ایجاد نکردهاند. پس کجا بود که ممانعت کرد؟ چون خیلی از خانوادهها همان جا برگشتند.
این متاسفانه یک ناهماهنگی بود.
بین نیروی انتظامی و دولت؟
من اسم نمیبرم، چون تعاملاتمان خیلی سخت میشود. اگر بخواهم تند حرف بزنم، سر سوزنی نمیتوانم کار مردم را پیش ببرم.
نیروهای خودسر نبودند؟
به هیچوجه. اصلا و ابدا. اصلا هیچ دخالتی از سمت آنها نبود.
گفتید خیلی از مردم تشکر میکردند؟ شما را میشناختند؟ خبر داشتند که تمام این مدت تلاش کردید؟
تعداد زیاد بود. نمیدانم، اما هر که میشناخت میآمد. صمیمیت خانمها جالب بود، آنها قلب نشان میدادند. زنها واقعا میشناختند و ابراز احساسات میکردند. ولی آقایون داد میزدند که خانم سیاوشی متشکریم و برای من تشکر مردان واقعا جای تامل داشت و خیلی خوشحالم کرد. اینکه به این بلوغ فکری رسیدهاند، خیلی خوشحالکننده بود و اینکه وقتی از پلهها پایین میآمدم و همینطور داشتم میچرخیدم و نگاه میکردم. یک آن جمعیت خیلی زیاد شد و من وحشت کردم، آقای گودرزی، معاون سیاسی استانداری گفتند، دستور دادند درها را باز کردند. ١٥هزار تا بلیت فروخته بودند و جمعیت ناگهان ٣٠هزار تا شد.
بعد هم مستقر شدند. به شهادت همان آقای معاونت استاندار، آرامترین خروج از استادیوم را این بار داشتیم. خیلی بدون مشکل بود. معاون وزیر ورزش هم از داخل استانداری دنبال میکرد و وزیر ورزش هم سفارش کرده بود که حتما این کار انجام شود و او داشت دنبال میکرد. واقعا از هر تیپ پایگاه اقتصادی و فرهنگی آمده بودند، با ظاهرهای مختلف و کودک و بزرگ. نمیشود گفت فقط مختص قشر خاصی بودند و من و دیگر نمایندهها را متهم کنند که به دنبال خواستههای طبقات بالای جامعه هستیم. اینکه متوجه بشویم نیاز به شادی و نشاط متعلق به تمام جامعه است، خیلی خوب است.
برای بازی ایران و پرتغال هم همین اتفاق خواهد افتاد؟
انشاءالله. این موضوع را فردا پیگیری خواهم کرد.
فعلا که قولش را دادهاند. فکر میکنید مشکلی پیش بیاید؟
قول رسمیاش را که دادهاند. من فردا میخواهم ببینم کارهای اداری و مجوز آن به چه صورت است.
شما بعد از این تلاشتان را ادامه خواهید داد و روی اتفاقی که افتاد، مانور میدهید؟
من تلاش میکنم. ما در جلسهای رسمی با کمیته فرهنگی و حضور همین دوستان و همه دستگاههای مختلف - کمیته ورزش و زنان و نیروی انتظامی- آسیبشناسی میکنیم تا اینکه ببینم چه کار باید کرد. حتی من فیلمی برای یکی از دوستان فرستادم، ما قبلا مجوزی که نشان میدهد اشکال فقهی ندارد، از موسسه تحقیقات اسلام گرفتهایم و خوشبختانه من دیدم کلیپی از طرف مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری گذاشته بودند، آنها از سازمان تبلیغات اسلامی خواسته بودند این امر را بررسی فقهی کنند که بررسی مفصلی در قالب یک کتاب از سوی یکی از فقها انجام شده؛ نتیجه این تحقیق نشان داده که این موضوع اشکال شرعی ندارد و زنان میتوانند به ورزشگاه بروند.