محمدرضانژادحیدری در هفتهنامه صدایتاک نوشت:
احتمالاً تا زمان انتشار این یادداشت هیأت دولت استاندار کرمان را انتخاب کرده است یا انتخاب آن قریبالوقوع است. این مسأله اهمیت چندانی ندارد.
آنچه اهمیت دارد و این روزها در محافل مختلف درباره آن بحث و گفتوگو میشود این است که استاندار آینده کرمان چه باید بکند؟
اگر یک استاندار آرمانی در ذهن خویش داشته باشیم میتوان فهرست پروپیمانی از کارهایی که روی زمینمانده و یا اجرای آن به نفع استان است را فهرست کرد و در روزنامه و شبکههای اجتماعی منتشر کرد و آن را از استاندار مطالبه کرد.
استاندار هم اگر سابقه تجربه فعالیت در عرصه کلان اجرایی نداشته باشد قدری از خواب و رؤیاهای خویش را ضمیمه این لیست خواهد کرد و بهگونهای قدم به اتاقش در استانداری کرمان خواهد گذاشت که انگار اسلاف او برای پیشرفت استان هیچ علاقه و انگیزه و توان و برنامهای نداشته و اوست که آمده این جهنم سوزناک را به بهشتی برین تبدیل کند.
واضح است که در این اوضاع و احوالی که دشمن دون کمر به شکست ما بسته چنین اتفاقی رخ نخواهد و اندکی بعد هم آن استاندار فرضی ما در خود دچار شکست میکند هم امید آنانی که بهغلط به او امیدوار بودند را ناامید خواهد کرد.
در این شرایط اما استاندار آینده باید چه کند؟ این کشتی در حال تلاطم – نمیگویم بهگلنشسته- را چگونه به ساحل آرامش برساند؟
مردم در این میانه چه نقشی دارند؟ آنها چگونه باید با مشکلات استان خود دستوپنجه نرم کنند؟
استاندار آینده کرمان حتماً بایستی نقش خود را در اندازه و اختیارات استاندار تعریف کند. او باید بداند که حدود و صغور فعالیت استاندار کجاست؟ باید بیش از آنکه خود را حاکم بلامنازع سلطنت قاجار بداند خود را استاندار دولت «جمهوری» بداند. استاندار آینده کرمان باید بداند نقش او بیش از «فرمان» راندن مدیریت است. نقش استاندار آنچنانکه قانون برای او مشخص کرده تنظیم روابط دستگاههای مختلف جهت اجرای صحیح امور است. آنچه برخی استانداران را در همین کرمان خودمان یا سایر استانهای کشور خسته میکند عدم درک صحیح از جایگاه و موقعیت قانونی استاندار است.
باید دانست که در عهد قاجار به سر نمیبریم که «حاکم کرمان» تمامی شئون کشوری و لشکری از قبیل اخراجات دیوانی، بلدیه، قورخانه، قشون و نظمیه را در ید اختیار خود داشته باشد.
بروکراسی البته نامطلوب موجود مانند هر نظریه دیگری در مقام اجرا با افراط مواجه شده است و از مرزهای خویش عدول کرده و اکنون همه سعی میکنند آن را به باد فحش بگیرند. اما باید دانست که گام اول رسیدن به دولت مدرن و انتظام بخشی به امور «بروکراسی» بوده است. بروکراسی آنچنانکه باید باشد نه آنچنانکه هست بیش از آنکه موی دماغ باشد؛ باعث نظم و نسق امور جاری است.
اگر بروکراسی نبود و اگر دولت به شکل –نسبتاً- مدرن آن وجود نداشت؛ بهجای استانداری دارالحکومه برپا بود و بهجای استاندار حاکم بر تخت مینشست. حکمِ حاکم مطاع بود و فرمانش بدون اماواگر لازمالاجرا. بودجه دارالحکومه زیر بالش حاکم بود و هر زمان که حاکم اراده میکرد به هر میزان و به هر کس بخشش میکرد.
بیتردید باید گفت که بروکراسی در ذات خود مانعی بر سر راه دیکتاتوری و خودکامگی است. دیکتاتورها هم لزوماً انسانهای دژم خو و درندهای نبودهاند. انگیزههای نامشروع و نامبارکی نیز نداشتهاند. اما مهار نبودن قدرت آنها باعث شد که از دل انگیزههای پسندیده؛ هیولای دیکتاتوری بیرون بیاید.
لذا استاندار آینده کرمان باید بداند که در چارچوب همین قوانین به قدرت رسیده است و دو فردای دیگر نمیتواند ناتوانی خود را به محدودیتهای قانونی و دست بسته استاندار مرتبط کند.
استاندار باید بتواند با امکانات موجود و البته خلق مزیت استان را اداره کند. او باید بر این نکته واقف باشد که قرار نیست قهرمان باشد. قرار نیست اسطوره شود و قرار نیست تاریخ از او به نیکی یاد کند و اگر اولویت استاندار بعدی چنین مسائلی باشد طبعاً راه را اشتباه انتخاب کرده است.
اما آیا راه برای حل مشکلات استان بسته است؟ آیا راهی برای پاسخ گوئی به این حجم از مطالبات درست و نادرست از استاندار آینده وجود دارد؟ بیتردید پاسخ مثبت است.
در تحلیل و واکاوی عقبافتادگی کشورهای جهان سوم گفتهشده که اگر سه گروه صاحبان قدرت، صاحبان درایت و صاحبان سرمایه در کنار یکدیگر قرار گیرند گامهای بلندی برای توسعه و آبادانی یک دیار برداشته خواهد شد.
استاندار آینده کرمان هم صاحبان سرمایه و هم صاحبان درایت را بایستی در بخش خصوصی بیابد.
سپردن کار به مردم و استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی البته به برگزاری نشستهای فرمالیته و غیرموثر و رفتارهای شعاری خلاصه نمیشود. بلکه فعال کردن پتانسیل موجود در این نهادها در شرایط موجود است. دولت در کرمان باید بتواند روابط سازمانیافته خود را با بخش خصوصی و مردم را بازتعریف کند. باید گروههای مشترکی میان بخشهای مختلف خصوصی و دولت شکل بگیرد. مردم باید احساس کنند که در زمینبازی حضور دارند و دیده میشوند.
معمولاً هرگاه سخن از تعامل به میان میآید مدیران آن را به شکل سخیف و نازل آن یعنی برگزاری یک دور همی و احیاناً ضیافت شام خلاصه میکنند.
این چاره کار نیست. در شرایطی که شاهد بروز بیاعتمادی در دو سطح عمودی و افقی در جامعه هستیم بهترین کار حرکت بهسوی مردم و استفاده از ظرفیتهای مردمی است.
مخاطب این نسخه را البته تنها نباید در استان کرمان جست. مخاطب این جمله مدیران ارشد کشور نیز هستند.