به گزارش گفتار نو/ گروه اقتصاد:
مجید حسینی نژاد کارآفرینی خودساخته که با راهاندازی کسبوکار استارت آپی علیبابا در حوزه بازار فروش آنلاین صنعت حملونقل چهره سال کسبوکارهای نوین امسال شناخته شد. شب گذشته در جمع فعالان حوزه گردشگری، کارآفرینان و استارت آپ ها ی استان کرمان از تجربیاتش گفت. این نشست با واکنش های متفاوتی همراه بود.
سیدمهدی طیب زاده رئیس اتاق بازرگانی کرمان این همایش را به اشتراک گذاشتن تجربیات انسانهای موفق در حوزه کسبوکار خواند و گفت: امیدواریم کسانیکه در این نوع همایشها شرکت میکنند باانگیزهتر شوند و بدانند که میتوانند روی پای خود بایستند.
او خاطرنشان کرد: همهی شما جوانان ظرفیتهای کارآفرینی دارید و به جوانان توصیه کرد که نباید منتظر باشند تا یک فرصت شغلی ایجاد شود و بروند حقوقبگیر آنجا شوند.
طیب زاده با اشاره به پتانسیلهای بالای گردشگری استان گفت: علیرغم این پتانسیلها هنوز گردشگری نفعی برای استان نداشته است. او خاطرنشان کرد: صنعت گردشگری در کرمان به سرمایهگذاری زیادی نیاز ندارد و در ادامه گفت: اگر بتوانیم کرمان را بهعنوان یک مقصد گردشگری مهم در کشور معرفی کنیم گام بزرگی برداشتهایم .
او در ادامه افزود: اگر صنعت گردشگری را با روشهای نوین و تجربیات جدید و آنچه در دنیا رخ میدهد تلفیق کنیم میتوانیم رونق گردشگری را بیشتر کنیم.
مدیر سایت علی بابا در آغاز صحبتهایش رو به جوانان گفت: به شما قول میدهم اگر دل به کار بدهید حتماً یکچیزی کشف میکنید و ازاینجا دستخالی بیرون نمیروید.
مجید حسینی نژاد در ابتدا با پیش کشیدن داستانهای انگیزشی و صحبتهای روانشناسی سعی داشت کشف قدرت کشف کردن را به حضار القا کند. این صحبتها گرچه به مذاق برخی خوشآمد و با تشویق همراه بود اما عدهای دیگر به دنبال نحوه موفقیت و راهکارهای او در حوزهی کسبوکار بودند. از همین رو جلسه به پرسش و پاسخ کشیده شد.
یکی از جوانان به نام اسماعیل گفت: ما آمدهایم تا مجید حسینی نژاد را بشناسیم و راز موفقیتش را بدانیم و توصیههای مفیدتری را در اختیار ما بگذارد؛ که این صحبت او با واکنش نسبتاً تند حسینی نژاد همراه شد و با صدای بلند گفت: همهی من همین است که گفتم حسینی نژاد چیزی خارج از این کشف کردنها نیست علیبابا را تا آخر امسال رها میکنم! همینالان هم دیگر مدیرعامل علیبابا نیستم! برای اینکه اصل همین قدرت کشف کردن خود و شناخت خود و بیرون آمدن از حبس ابدهایی به نام پیشفرضهای ذهنی است که از آنها بیخبریم و آنها هستند که مانع پیشرفت ما میشوند.
اسماعیل گفت: ترک کارتان به مسائل اقتصادی مربوط نمیشود؟ حسینی نژاد گفت: حرف های من ته اقتصاد است. اقتصاد یعنی اینکه تو در کرمان نتوانستی موقعیتها را کشف کنی، هرچند موقعیتها در هیچ کجا کشف نشده است.
حسینی نژاد در ادامه گفت: اگر کسی در حوزه گردشگری توانسته است کاری انجام دهد آنمن نیستم و این دردناک است. چون هنوز نتوانستیم از سرزمین فرصتها استفاده کنیم.
اسماعیل گفت: ما مجید حسینی نژادهای زیادی داشتیم اما همه به موفقیت نرسیدهاند. حسینی نژاد در پاسخ با ناراحتی گفت: مجید حسینی نژادهایی که هیچی نشدهاند مسئله خودشان است. این حرف با تشویق حضار روبهرو شد.
در ادامه حسینی نژاد با صدای بلند گفت: چرا دنبال علیبابا میگردید که به درتان نمیخورد آنچه به درتان میخورد شناختن فردی است به نام رحمانی که در دشت خاک کوهبنان توانسته است 2 هزار نفر توریست خارجی بیاورد.
اسماعیل گفت: آن یک نفر است که برحسب شانس به اینجا رسیده است.
حسینی نژاد با او خندید و در ادامه گفت: توریست دلش میخواهد جایی برود که دیگران نرفتهاند یک جای بکر و کشفنشدنی نه جاییکه همه رفتهاند و اسماعیل اینجا نشسته است و میگوید او یک نفر است. او دارد خود را محدود میکند (و با خنده گفت: اسماعیل من تو را میزنم! این واکنش با خنده حضار همراه بود).
او با اشاره به اینکه قبلاً میگفتند علیبابا مال هاشمی رفسنجانی است الآن میگویند مال سپاه است درصورتیکه علیبابا مال من است؛ و الآن اسماعیل میگوید رحمانی یک نفر است یعنی باقی موقعیتها از بین رفته است و موقعیت دیگری قابلکشف نیست.
یکی دیگر سؤال کرد چرا بااینکه برای علیبابا زحمت بسیار کشیدِ اید الآن بهجایی رسیدهاید که میخواهید ترکش کنید؟
حسینی نژاد پاسخ داد: چون هدف من کشف قدرت کشف کردن بود. علیبابا برای من پول و ثروت و مقام دارد اما هدف من فقط کشف قدرتهای خودم بود.
حسینی نژاد عنوان کرد: رشد یک مدیرعامل در پیدا کردن است البته ممکن است شانس هم دخیل باشد در استارت آپ کشف کردن موقعیتها مهم است من راه خودم را کشف کردم، دیجی کالا هم راه خودش را و شما هم قرار است راه خودتان را کشف کنید.
یکی دیگر از حضار سؤال کرد: شما در سال 84-83 بهواسطه برادرتان که در چین بود تجربهای کسب کردهاید که امروز شانهبهشانه دیجی کالا میزنید و این جای افتخار دارد اما شما و دی جی کالا خودخواه هستید و این ضعف بر شما وارد است که چرا تکثیر نشده اید که کشور را بتوانید تکان دهید؟ و جوانان حسرت نخورند که چرا ما حسینی نژاد نشدیم؟
حسینی نژاد با سکوت و مکث کوتاه و با ناراحتی گفت این فحش (خودخواه) را اسماعیل، دانیال و... برمیدارند مال من نیست. او در ادامه گفت: تا چند سال پیش فکر میکردم علیبابا یک درخت تنومند است که میتواند این کشور را متحول کند اما با این اتفاقهای پشت سرهمی که در کشور رخ داد با خودم گفتم ما هرچقدر هم تنومند باشیم قطع میشویم. نه توسط خارجیها بلکه در همین داخل.
حسینی نژاد، دشمن کسانیکه میخواهند ناامیدی در کشور ایجاد کنند راهمین کارآفرینان خواند. امید باکار آفرینی ایجاد میشود. ازاینرو فهمیدم تنها راهش ساخت جنگل است جنگلی که امثال اسماعیل و ... باید بسازند.
در پایان شیبانی مدیر یک آژانس هواپیمایی گفت: من بهعنوان کسی که یک آژانس دارم امشب آمدهام تا از تجربیات شما استفاده کنم اما هنوز چیزی دستگیرم نشده است! یعنی همه میخواهند بدانند. وقت گذشت و ما باید برویم و شما همهاش ما را پیچاندید! به ما بگو ما چطور پیشرفت کنیم همه میخواهند بدانند چطور پیشرفت کنند و شما باید این ندانستن را برای ما توجیه کنید. این سؤال با تشویق حضار روبهرو شد.
حسینی نژاد گفت: من نه کد بلد هستم و نه مارکتینگ می دانم. من مهندس پلیمر هستم و در کار گردشگری نبودم تعداد بسیاری از آژانسها را بعد از آمدن در علیبابا شناختم و هیچ تخصصی ندارم اما بازرگانی بلدم و در سال 91 فکر میکردم خیلی بازرگانی بلدم و تعداد زیادی کسبوکار راه انداختم و شکست خوردم چراکه توهم دانستن داشتم. یک کسبوکار زمانی رشد میکند که مدیرش رشد کند دنبال مشاور و استراتژیست نگردید وقتی خودتان رشد کنید کسبوکارتان رشد میکند. حسینی نژاد در پایان علیبابا را فرزند مشروع کلاس دکترایمانی خواند و گفت: من هفت سال است بهطور حرفهای روانکاوی میروم.