فاطمه هاشمی در بخشی از یادداشت مفصلی که به نقل از وی در برخی رسانهها منتشر شده درباره اظهارات حجتالاسلام طائب درباره مهدی هاشمی نوشته است:
آقاي طائب فرمودهاند «پرونده مهدي هاشمي سنگينتر از اين حرفهاست» و او را دزدي حرفهاي معرفي ميكنند كه «ردي از خود باقي نگذاشته و مسئولين قضايي او را مجرم ميدانند اما مدرك ندارند» و با بيان اين كه «با بازجويي وي آمريكا يا ملكه انگلستان نيز مفتضح ميشوند» او را فردي «واقعا خبيث» ميخواند.
دراين زمينه نكات زير قابل بيان است:
اولا – ايشان چگونه برخلاف شرع، قانون و اخلاق، دشنامها و اتهاماتي نظير «داشتن پرونده سنگين»، «دزد حرفهاي بودن» و «واقعا خبيث» را به فردي وارد ميكنند، در حالي كه برابر نص صريح قرآن كريم، دشنام به بتهاي مشركين هم منع شده و علاوه بر آن، ايراد اتهام بيدليل، شرعا نه تنها ممنوع كه مستوجب مجازات شمرده شده است؟ ثانيا – چه كسي به ايشان جواز داده است كه...اعلام كند آنها او را مجرم ميدانند اما مدرك ندارند؟... ثالثا – پس از ماهها بازجويي و رسيدگي به پرونده كه تنها نتيجه آن، اين بوده است كه هيچ مدركي دال بر جرم وجود ندارد، چگونه ايشان دريافته است كه در صورت بازجويي! آمريكا و ملكه انگلستان نيز مفتضح خواهند شد؟!! نويسنده اين سطور بر آن است كه گوينده اين سخنان، احساساتي شده...و مفهوم و بازتابهاي سخنانش را بهدرستي ارزيابي نكرده است، در حالي كه عمل بر اساس بصيرت اقتضايي ديگر دارد. در عين حال، در صورتي كه بيان اين مطلب آگاهانه بوده، ميتوان آنها را مجرمانه تلقي و مستوجب تعقيب دانست. رابعا – ايشان ناخواسته همفكران خود را هدف قرار داده و به دروازه خودي زده است. اذعان و اقرار ايشان مبني بر عدم وجود سندي دال بر مجرميت آقاي مهدي هاشمي...، خواسته يا ناخواسته برائت او را در افكار عمومي تقويت ميكند...