سید حسین مرعشی در خصوص نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس گفت: ، ما با رعایت حساسیتها و خطقرمزهای نظام در انتخابات فعال خواهیم بود و به دنبال عناصر و نیروهایی خواهیم بود که مقبولیتی در مردم و نظام داشته باشند.
وی افزود: یعنی بنا نداریم با فرمانی برویم که حتماً کاندیداهایمان رد صلاحیت شوند.
به گزارش گفتارنو سید حسین مرعشی اخیرا گفتوگویی تفصیلی با خبرگزاری تسنیم داشته که متن خلاصه شده آن در پی میآید.
آقای مهندس مرعشی، از اینکه فرصتی را در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات شما بهرهمند شویم کمال تشکر را داریم. گفتوگو را در مورد فعالیتهای این روزهای شما شروع کنیم، در حال حاضر به چه کارهایی مشغول هستید؟
بنده یک سمت رسمی دارم، رئیس مدیران خیابانی ایران هستم (خنده)؛ یک بار دیوان محاسبات زنگ زده بود و میخواست یک حکمی به من ابلاغ کند، خانم منشی شعبه گفت سِمَت شما الآن چیست؟ من هم گفتم رئیس مدیران خیابانی ایران، خانم منشی هم با دقت یادداشت کرد و به من ابلاغ کرد. (با خنده) من هوشمندی منشیهای دستگاههای مختلف را سنجش میکنم.
الآن زندگیام را سه بخش کردم؛ یکششم وقتم را برای کارهای شخصی و خانوادگی میگذارم. مزرعهای دارم که روزهای سهشنبه به آنجا میروم و کارهای کشاورزی را کنترل میکنم.
در کرمان؟
خیر، در ساوه است، یک باغ داریم که برای خودم و خانوادهام است؛ یکششم وقتم برای خودم و خانوادهام است.
در بخشی از کارهای سیاسی هم کمک میکنم، هم در حزب و هم در خارج از حزب فعالیتهای سیاسی دارم که بهطور متوسط یکششم از وقتم را میگیرد. بقیه وقتم آزاد است که عمدتاً صرف کمک به برنامههایی میشود که در جهت توسعه کشور است، اعم از اینکه در مجموعه گروه خودمان یا خارج از گروه خودمان باشد.
این کار ناشی از علاقه شخصی بنده به توسعه است، وقتی وارد یک موضوعی میشوم که میتوانم دربارهاش ایدهپردازی کنم یا آیندهای را تصویر کنم، خیلی شارژ میشوم و فکر میکنم بخشی از مسئولیتهای بنده در مقابل جامعه است.
من از سن 20سالگی که وارد کار اجرایی شدم و در سمتهای مختلف تجربه آموختم که این تجربه متعلق به خود من نیست و متعلق به جامعه هست و باید حتماً از آن استفاده کنم، یعنی این تجربه، تجربهای است که من بابت آن حقوق دریافت کردهام و وقت کافی را گرفتم، یعنی 27 سال در سیستمهای اداری مختلف بودم و این تجربه را باید در اختیار بقیه بگذارم.
گاهی اوقات دوستان به دفترم میآیند و مشورت میکنند، گاهی اوقات هم از من دعوت میکنند و من به استانی یا دانشگاهی یا جاهای مختلف میروم. این کارها وقت خیلی زیادی از من میگیرد و خیلی برایم شیرین و مطبوع است، زیرا با علایق شخصی و تجربیاتم سازگار و هماهنگ است. فکر میکنم این کار برای دوستانی که در سن و موقعیت من هستند میتواند یک راهنمایی باشد که حتماً لازم نیست انسان در سمت دولتی و مقامات حکومتی باشد.
دو نفر همیشه در این موضوع برای من الهامبخش بودند؛ آقای عطاء احمدی که الآن مرد 85سالهای است، یک دوچرخه دارد که به آن هلیکوپتر میگوید و با یک پیراهن در طول سالهای بعد از انقلاب در کرمان بیش از اداره آموزش و پرورش مدرسه ساخته است و سمتی هم ندارد. یک نفر دیگر هم آقای موسویبجنوردی است که از مبارزین قبل از انقلاب است و در جوانی علیه شاه دست به اسلحه برد، حزب ملل اسلامی را تأسیس کرد، بعد از انقلاب هم جزو مؤسسین سپاه بود، یک دوره هم نماینده مجلس بود ولی تشخیصش این بود که در حکومت هم نباشد میتواند کار کند و این دایرة المعارف بزرگ اسلامی را راه انداخته است و قطعاً همسنگ مراکز مهم دولتی مانند کتابخانه ملی و مرکز اسناد که پول سنگینی میگیرند برای ایران کار کرده است.
در یک دوره طولانی جمع زیادی از اساتید، بزرگان ادب و فرهنگ را که ممکن بود جای دیگر از آنها استفادهای نشود، جمع کرد و اخیراً 30 جلد کتاب درباره تاریخ ایران از ایشان زیر چاپ است.
من فکر میکنم در ایران بعد از انقلاب بیش از اندازه متکی به دولت بار آمدیم، یعنی همه افراد صفر و صدی شدند؛ یا در مجلس، دولت و نهادهای حکومتی هستند که هستند یا نیستند و هیچگونه فعالیتی ندارند و این خیلی زننده است. من فکر میکنم بین صفر تا صد طیف زیادی از اعداد وجود دارد که انسانها بدون اینکه سِمت رسمی داشته باشند، میتوانند به نظام، مملکت و مردم کمک کنند، من الآن مشغول این کار هستم.
در راستای همین مسئولیتهایی که برای خودتان تعریف کردید، آیا به دولت آقای روحانی هم مشورت میدهید؟
آقای جهانگیری یک اتاق فکر دارند که هفتهای 2 ساعت به آنجا میروم و کمک میکنم، بهصورت پراکنده نیز به بعضی از وزارتخانهها مشورت میدهم.
اطاق فکر آقای جهانگیری در حوزه اقتصادی است؟
بله، عمدتاً اقتصادی است. آقای جهانگیری تعدادی از دوستان را دعوت میکنند، من را هم دعوت میکند، البته بهنظر من آقای جهانگیری بیشتر دنبال این بودند که رابطه ما با دولت برقرار باشد، یعنی یک سرپل ایجاد کردند. من در آنجا خدمت مهمی نمیتوانم انجام دهم ولی میروم و کمک میکنم.
فقط مشورتی است؟
بههرحال گاهی اوقات سؤال میکنند، گاهی اوقات ما چیزی به ذهنمان میرسد به ایشان میگوییم؛ در همین حد.
با توجه به آشنایی و ارتباط دیرینهای که با رئیس جمهور دارید، تاکنون نامهای، تذکری یا پیشنهادی به آقای روحانی دادهاید؟
وقتی کسی از من چیزی نخواهد، حرفی نمیزنم؛ ما اینجا نشستیم و آمادهایم اگر کسی سؤالی دارد، بپرسد.
در اتاق فکر آقای جهانگیری شخصیتهای سیاسی از گروههای مختلف حضور دارند؟
خیر، بیشتر بحث کارشناسی است و جنبه سیاسی ندارد. کارشناسان سازمان برنامه و بودجه هستند که از قدیمیهای سازمان برنامه هستند، از قدیمیهای صنعت هستند، از بانکها هستند، یعنی کسانی که به کارهای بانکی مسلط بودند. 7-8 نفر در این اطاق فکر دور هم جمع میشوند و مطالبی را که به ذهنشان میآید مطرح میکنند و بهصورت یک دستور جلسه مشخص وجود دارد.
اینجایی که با شما مصاحبه میکنیم کجاست؟ اینجا به چهکاری مشغول هستید؟
اینجا سازمان عمران کرمان است. ببینید، ما یک مؤسسه مولیالموحدین داریم که در کرمان است، البته با آن تعاونی اعتباری مولیالموحدین که به بانک تبدیل شد فرق میکند. آن تعاونی اعتباری مولیالموحدین در مشهد بود که به بانک ایرانزمین تبدیل شد. مؤسسه مولیالموحدین، مؤسسه غیرانتفاعی، غیرسیاسی و غیردولتی است و دارای هیئت امنا است. این مؤسسه را زمانی که من استاندار بودم تشکیل دادیم.
ماهانایر و ... از خدمات همین مؤسسه است...
ماهانایر، کرمان خودرو، همین سازمان عمران کرمان و ... از زیرمجموعههای مؤسسه مولیالموحدین است. در این مؤسسه چند نکته است؛ یکی اینکه در این مؤسسه، خیریه بهمعنی امدادی آن نیست؛ کار امدادی هم میکنیم، حتی ما بهاندازه همه خیریههایی که در کرمان کار امدادی کردهاند برای معلولین کار کردهایم و الآن آنجا مراکز متعددی داریم که اداره میشود ولی این کارها اساس نیست، اساس کار مؤسسه توسعه است.
تشخیص ما این بوده که توسعه مهمترین امر خیری است که میتوان به آن پرداخت، زیرا خودش شغل و درآمد درست میکند، این یک نکته در مؤسسه است. نکته دوم این است که ما مطلقاً از کمکهای دولت و نهادهای عمومی استفاده نکردیم، یعنی از هیچ جایی هیچ پولی نگرفتهایم. دوم اینکه مطلقاً از مردم هم کمک نمیگیریم، یعنی خیریهای هستیم که اگر کسی بخواهد به ما پول بدهد، نمیگیریم.
یک جمع 10-11 نفره هستند که سعی کردند ابتکارات شخصیشان را به کار بگیرند، برای اقتصاد خلق مزیت کنند و نمیخواستند شخصی این کار را کنند و زندگی شخصیشان از این مؤسسه جدا کردند و مطلقاً حق برداشت ندارند. این جمع ابتکارات شخصی خود را در قالب این مؤسسه و شرکتهای وابستهاش صرف کردهاند و خدمت میکنند؛ مثلاً در این مؤسسه تاکنون در مجموع برای 12هزار نفر شغل درست شده است.
10-11 نفر چهکسانی هستند؟ همان دوستان قدیمی شما در استانداری کرمان؟
خیر، بهتدریج هم اضافه شدهاند، مثلاً من هستم، آقای مراد علیزاده، آقای کریمی استاندار اسبق کرمان که نماینده هم بودند، آقای عربنژاد مدیر عامل ماهان...
آقای کرباسچی هم هستند؟
خیر، همه کرمانی هستند و کسی از تهران نیست. آقای دکتر فدایی رئیس دانشگاه کرمان، آقای غضنفری، آقای پهلوانزاده، آقای کریمی، آقای شهبخش و مرحوم سجادی که مدیرعامل کرمان خودرو بود. مؤسسه مجموعاً در کنترل و نظارت نیروی انتظامی است.
مثلاً مأموریت شرکت کرمان خودرو توسعه صنعت در بم است، چون بم نقطه حساسی در نقطه جنوب شرقی است و تصمیم گرفتیم شهر صنعتی مهمی شود، بنابراین در آنجا ارگ جدید و کرمان خودرو را ساختیم. الآن هم 6هزار نفر در کارخانجات صنعتی کار میکنند. سازمان عمران که الآن در خدمتتان هستیم مأموریت اولش منطقه ویژه اقتصادی سیرجان بوده است.
زیرمجموعه همان مؤسسه مولیالموحدین است؟
بله. هدف ماهان هم توسعه صنعت هوایی ایران بوده است که الآن، هم بهلحاظ کمی و هم بهلحاظ کیفی برترین شرکت هواپیمایی ایران است، امیدواریم گامهای خیلی بلندی هم بردارد. ویژگی ماهان این است که هرچه پول در میآورد بهعنوان سود سهام به مؤسسه نمیدهد، بلکه دوباره هواپیمای جدید میخرد و ناوگانش را توسعه میدهد، یعنی بهطور مرتب اینها مشغول توسعه هستند.
آقای یدالله موحد دادستان وقت کرمان در تیرماه سال 90 در نشست خبریای از ارتباط شهرام جزایری با مؤسسه مولیالموحدین میگوید. شهرام جزایری چه ارتباطی با مؤسسه مولیالموحدین داشت؟
ارتباطی با مؤسسه نداشت. مؤسسه یک پروژهای در قالب شرکت عمران علوی هفتباغ داشت که یکی از افتخارات مؤسسه هم محسوب میشود. این پروژه ساخت یک اتوبان چندمنظوره بین کرمان و ماهان است. آقای جزایری زمین خریده بودند، مثل بقیه که آمدند زمین خریدند، ایشان هم زمین خریده بود. یک مدتی ما را زیر سؤال برده بودند: این زمینها چیست؟! بعد رسیدگی کردند. آقای جزایری هم مثل بقیه مردم زمین خریده بودند.
ببینید، در هفتباغ مدل کار اینگونه بود که ما آمدیم یک طرح تهیه کردیم که در آن طرح 27 کیلومتر اتوبان بین کرمان و ماهان ساخته شود و این اتوبان را با دولت توافق کردیم که اراضی دو سمت اتوبان، یعنی دو نوار 70متری را دولت به شرکت عمران علوی بدهد تا در مقابل شرکت اتوبان بسازد.
ما اراضی را پیشفروش کردیم. آن زمان تبلیغات سنگینی هم کردیم که فروش رفت. همه کسانی که زمین خریدند سود کردند. آن زمان ما هر قطعهای از زمین را 3میلیون تومان فروختیم که الآن حدود 300میلیون تومان ارزش افزوده دارد و همه نفع بردند.
پیمانکارها آمدند کار کردند، شغل درست شد، یک عده زمین خریدند و رستوران زدند، یک عده ویلا ساختند و الآن بیابان آباد شده و همه هم سود کردند. به هر حال میخواهم بگویم هر کسی میتوانست زمین بخرد و محدودیت یا سقفی برای خرید نداشت و آقای جزایری هم مثل بقیه زمین خریده بودند. آقای دادستان و بازرسی همه این مسائل را در کرمان رسیدگی کردند و خوشبختانه همانطور که طراحی شده بود، هیچ تخلفی از هیچ قانون و مقرراتی وجود نداشت.
آقای جزایری هیچگونه ارتباط سازمانی یا کاری با مؤسسه مولیالموحدین نداشت؟
خیر، اصلاً گروه آقای جزایری جداست. جزایری هم بالاخره زندان هم رفت ولی الآن در مقابل دزدانی که پیدا شدهاند، آفتابهدزد است. (با خنده)
آقای مهندس، این شوخطبعی شما در بعضی جاها کار دستتان داده بود؛ یک بار برای شما در مجلس ششم دردسرساز شده بود، آنزمانی که شخصی زنگ زده بود به آقای حسین کروبی و لیست دوم حقوقدانان پیشنهادی قوه قضائیه از سوی آیتالله شاهرودی را گفته بود که بعدش آیتالله شاهرودی زنگ میزنند به رئیس مجلس و میگویند: "من اصلاً چنین لیستی را ندادم." پرونده این موضوع هنوز مفتوح است؟
هنوز هم مفتوح است. هر وقت معلوم شد کندی را چهکسی کشته است معلوم میشود تلفن را چهکسی زده است (با خنده)؛ ببینید مشکل اینجاست که یک عده سر کار میروند، استعداد سر کار رفتن دارند، بعد من باید جواب بدهم که چرا سر کار گذاشتم؟! خوب، آقا شما چرا سر کار رفتی؟! (با خنده)
اتفاقاً آن کار را شما انجام نداده بودید و فقط گفته بودند آقای مرعشی زیاد شوخی میکند، برای همین احتمالاً کار ایشان است...
بله. آقای رئیسی میگفت این کار غیر از تو از هیچ کس دیگری برنمیآید (با خنده). این چه حرفی است! این هم جرم ما شده بود. اصلاً بدون شوخی نمیشود زندگی کرد، زندگی یک شوخی بزرگ است.
آقای مهندس مرعشی، بحث را در رابطه با حزب کارگزاران سازندگی ادامه دهیم. حزب کارگزاران چه برنامهای برای ورود به انتخابات مجلس دارد؟ آقای کرباسچی قبلاً در ارگان رسمی حزب از ائتلاف هاشمی رفسنجانی، ناطقنوری و روحانی صحبت کرده بود اما آقای محمد هاشمی در گفتوگو با تسنیم میگوید چنین بحثی مطرح نبود و لزومی هم ندارد. با این حال حزب کارگزاران سازندگی چه برنامهای برای ورود به انتخابات مجلس دهم دارد؟
برنامه مصوب ما در کارگزاران این است که برای انتخابات مجلس در ائتلاف اصلاحطلبان حرکت کنیم و دستورالعملها و سیاستها نیز تدوین شد و به شعب استانی ابلاغ شده است. برای انتخابات آینده در ائتلاف اصلاحطلبان 3 سطح تصمیمگیری پیشبینی شده است.
یک سطح، سطح ملی است که در این سطح راهبردها و سیاستها تعیین میشود، در سطح استانها هماهنگی و داوری و در سطح حوزه انتخابیه تصمیمگیریها تعیین میشود. کارگزاران کاندیداهای خودش را به مجمع اصلاحطلبان حوزه انتخابیه معرفی میکند، در درون جبهه اصلاحات نیز تلاش خواهد کرد تا سهم بیشتری را در کرسیهای مجلس داشته باشد.
مجمع اصلاحطلبان همان شورای مشورتی است؟
ما در مجمع اصلاحطلبان هر شهرستان پیشبینیمان این است که تمام نمایندگان احزاب و گروههای ملی و محلی حضور داشته باشند، نمایندگان ادوار مجلس که اصلاحطلب یا میانهرو بودند باید باشند، مدیران مؤثر ادوار گذشته اعم از فرماندار، بخشدار، مدیران آموزش و پرورش و دستگاههایی که مؤثر هستند باید باشند. همه فعالان سیاسی و اجتماعی حوزه انتخابیه هم باید باشند، یعنی یک جمع کاملی است.
کارگزاران کاندیداهای خود را به آن مجمع میبرد ولی نهایتاً کاندیدای کارگزاران کاندیدایی خواهد بود که از آن مجمع بیرون میآید، حالا ممکن است برای حزب ما باشد یا نباشد، زیرا اصل بر ائتلاف است. این موارد در بخش سازوکار قضیه است.
در بخش استراتژیها، ما با رعایت حساسیتها و خطقرمزهای نظام در انتخابات فعال خواهیم بود، یعنی دنبال عناصر و نیروهایی خواهیم بود (هم ما و هم جبهه اصلاحات) که مقبولیتی در مردم و نظام داشته باشند، یعنی بنا نداریم با فرمانی برویم که حتماً کاندیداهایمان رد صلاحیت شوند و بعد به اختلاف نظر با دستگاههای نظارتی و اینها کشیده شویم؛ با این فرمان نمیخواهیم کار کنیم. حالا اگر بعداً باز آنها جلو بیایند و همین مقدار هم عرصه را به ما تنگ بگیرند یا نگیرند به آنها مربوط است، ما تصمیمان را پیشاپیش گرفتهایم که مدل انتخابات 92 را انجام بدهیم.
یعنی کسی که منویات اصلاح طلبان را پوشش میدهد؟
هم منویات را پوشش دهد و هم مقبولیتی در نظام داشته باشد. ببینید، ما در انتخایات 92 در محدودهای که نظام جمهوری اسلامی امکان بازی را به ما داد بازی کردیم. نیامدیم بگوییم اگر آقای هاشمی بیاید و رد صلاحیت شود، نمیآییم، با این فرمان نرفتیم.
با این فرمان رفتیم که شما میگویید چهکسانی خوب هستند؟! ما در همین دایرهای که شما میگویید خوب هستند بازی میکنیم، شما بگذارید بازی با قواعد خودش انجام شود و این کار را بدون اینکه با آقای جنتی یا نهادهای دیگر بنشینیم و گفتوگو کنیم، عملی کردیم، یعنی تجربهای شد که میشود با چهارچوبهایی که نظام تعریف میکند سیاستورزی را ادامه داد.
در انتخابات مجلس آینده هم ما با همین فرمان جلو میرویم، یعنی با تجربهای که از سال 92 داریم حرکت خواهیم کرد؛ این بخش اول قضیه است و الآن هم روی همین موضوع تأکید داریم.
علاقه ما این است که رقیب ما، جناح اصولگرا هم متحد و منسجم وارد صحنه شوند. روی این مسئله اصرار داریم و در این مورد چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه میگوییم نیرومند بودن ما به نیرومند بودن رقیب است. اگر رقیب ما نیرومند باشد ما نیرومند خواهیم شد. اگر رقیب ما به هر دلیل تشتت و ضعف داشته باشد، برای ما هم طبیعتاً پیام خوبی ندارد.
نکته دوم این است که تجربه 8 سال گذشته، یعنی تجربه انتخابات 84 تکرار نشود. آنچه را که 8 سال بر کشور گذشت بخواهیم بررسی کنیم و به هر گوشهاش دست بزنیم، میتوانیم متوجه خسارتهای وارد بر مملکت شویم و از آن تجربه میخواهیم کشور درس گرفته باشد.
در 84 چه اتفاقی افتاد؟ در 84 اتفاق این شد که هم جناح اصلاحطلب و هم جناح اصولگرا در درون خودشان اختلاف پیدا کردند. بالاخره آقای قالیباف، آقای محسن رضایی و آقای لاریجانی بودند. حالا اگر آقای احمدینژاد را هم بگوییم، چون آقای احمدینژاد اصولگرا بود ولی کاندیدای اصولگرا نبود، اصولگرای منفرد بود.
آقای احمدینژاد خودش میگوید من اصولگرا نیستم...
نه، ایشان بهمزاح میگفتند من اصولگرا نیستم (خنده) اصولگراتر از احمدینژاد که ما نداشتیم. احمدینژاد از قدیم در جبهه اصولگراها دستهبندی میشد، اینکه بعد از قدرت پیدا کردن زیر همه چیز زد یک بحث جداست.
پس 4 تا کاندیدای اصولگراها بود، این طرف آقای مهرعلیزاده، آقای کروبی و آقای معین. حالا آقای هاشمی را در آن مقطع اصلاحطلب در نظر نگیریم. عرضم این بود که وقتی آن اختلاف و تشتت سیاسی در سال 84 اتفاق افتاد همه ضرر کردند. اینکه چهکسی بیشتر ضرر کرد و چهکسی کمتر ضرر کرد را میشود ارزیابی کرد ولی بهنظر من رهبری ضرر کرد، نظام ضرر کرد، جناح اصولگرا ضرر کرد، جناح اصلاحطلبان هم ضرر کردند و مردم هم ضرر کردند.
یک وقت در صحبتهایم این را گفتم، گفتم: ببینید، شما اگر در سال 84 جای خداوند بودید در این جمع متشتت جز انتخاب احمدینژاد تصمیم میگرفتید شخص دیگری را رئیس جمهور کنید؟ وقتی هیچ کس به هیچ کس رحم نمیکند، هیچ کس به ملت و نظام رحم نمیکند، هیچ کس از خون شهدا پاسداری نمیکند و همه برای رقابتهای فردی به جان هم میافتند، شما جای خدا باشید کسی را بر اینها حاکم نمیکنید که اینها را ادب کند؟!
واقعاً احمدینژاد بدون اینکه شأنش را داشته باشد در یک جایگاهی نشست که همه را زیر سؤال برد. خدا به کشور رحم کرد، کشور یک اصالتهایی داشت که او نتوانست کار اصلیاش را انجام دهد. از نظر من کار اصلی که احمدینژاد دنبالش بود نفر اول شدن ایران بود. اصلاً احمدینژاد دنبال رئیس جمهوری با یک دوره و دو دوره و رفتن و نشستن در خانه نبود.
اگر احمدینژاد موفق شده بود و با سرمایهگذاریهایی که کرده بود، جواب گرفته بود قطعاً به این زودی کنار نمیرفت، سرمایهگذاری او پول بود، احمدینژاد معجزه پول را میفهمید. اصلاً اینکه دنبال یارانهها رفت، ربطی به کار اقتصاد نداشت، همه میدانستند این کار از نظر اقتصادی غلط است.
اخیراً آقای سلیمانی، امام جمعه زاهدان را دیدم. آقای سلیمانی به من گفت: به آقای احمدینژاد گفتم اینکه مستقیم به مردم پول بدهید کار غلطی است، گفت: آقای سلیمانی، آنقدر پول داریم، بگذارید به مردم بدهیم، چرا مخالف هستید؟!
پیشبینی مشایی در سال اول این شده بود که پایان دوره آقای احمدینژاد وضع کشور طوری خواهد شد که مردم به خیابانها میآیند و میگویند آقای احمدینژاد یک دوره دیگر بماند. وقتی این اتفاق نیفتاد گفت: ما مدل مدودف با پوتین را اجرا میکنیم؛ اینکه احمدینژاد میگفت: میخواهم بهجای 45هزار تومان، 200هزار تومان به هر نفر بدهم، در حالی که میدانست پولش نیست ولی دلش میخواست یک کاری کند که روزی که قرار است شورای نگهبان مشایی را رد صلاحیت کند ملت به خیابانها بیایند و اعتراض کنند ولی اصلاً باورش نمیشد کسی نیاید.
یا آن 11 روز که در خانه نشست، دنبال این بود که تکلیفش را با رهبری مشخص کند. من خیلی صریح میگویم که حتی امکاناتی که به سپاه داد فقط فکر میکرد در دعوای آخر بین خودش با رهبری، سپاه حداقل مردد شود، فکر نمیکرد که سپاه ریشهاش متفاوت است، امکانات را ممکن است استفاده کند ولی مأموریت اصلیاش را که از دست نمیدهد. بالاخره پیوند بین ولایت و سپاه قویتر از آن بود که بهخاطر احمدینژاد سست شود. او دنبال این کارهای بیهوده بود.
مگر کشور میتواند انتخابات نداشته باشد؟ حتماً باید کشور انتخابات داشته باشد، خوب، ما باید یک کاری کنیم که هر کس و هر جناحی برنده شد، کشور، نظام و مردم برنده باشند. این چه زمانی اتفاق میافتد؟ وقتی دو جناح نیرومند در صحنه باشند، آن وقت وقتی کار دست هر کسی افتاد چهارچوبها و اصول کشور به هم نمیخورد و نمیخواهد همه چیز را از اول کارشناسی کنیم و روی کاغذ بیاوریم.
بالاخره بحث کردیم و نتیجه یک انقلاب بزرگ، نظامی شده است که یک قانون اساسی دارد، نمیشود از اول قانون اساسی را نوشت، نمیشود هر 7-8 سال از اول نهادها و ساختارها را عوض کرد، بالاخره باید چهارچوبها حفظ شود تا رقابتها، رقابتهای سازندهای شود.
لذا تکلیف ما روشن است. من خیلی خیلی امیدوارم که اصولگراها هم ضرورت و هم حساسیت کار را درک کنند و به اختلافات داخلی خود پایان دهند و آنها هم منسجم وارد شوند، همانطور که جبهه اصلاحطلبان منسجم وارد خواهند شد. یک رقابت سازندهای در کشور وجود داشته باشد تا یک مجلس نیرومند بتواند شکل بگیرد.
برای انتخابات مجلس با آقای روحانی هم صحبت نکردید؟
ما به آقای روحانی موضوع را گفتیم که انتظارمان از دولت برگزاری یک انتخابات رقابتی و پرشور و سالم است و هیچ انتظار دیگری از دولت نداریم.
ائتلاف دولت با کارگزاران را با آقای روحانی در میان نگذاشتید؟
خیر، هنوز هیچ بحثی در این سطح با دوستان دولت نشده است. هنوز هم دولت نشان نداده که میخواهد به انتخابات مجلس ورود کند یا خیر. قاعدتاً آقای نوبخت در قالب حزب اعتدال و توسعه ورود میکنند. اخیراً هم آقای نوبخت از موضع سازمان برنامه به ستادهای آقای روحانی در استانها، بهعنوان اعضای شورای توسعه ابلاغ کردند.
البته از موضع سازمان برنامه که قاعدتاً کار سیاسی نمیتوانند انجام دهند و نمیخواهند انجام دهند، چون آقای نوبخت هم آدم منضبطی است. به این معناست که آقای نوبخت علایقی دارند و قاعدتاً با اصلاحطلبان کار خواهند کرد، چون آنها انتخاب دیگری جز اصلاحطلبان ندارند. اصولگرایان که خودشان هنوز از درون به انسجام نرسیدهاند و بعد هم هیچگاه به اعتدال و توسعه و اینها نزدیک نخواهند شد.
همانطور که گفتید فعالیتهایی از سوی اعضای دولت برای انتخابات مجلس مشاهده شده است که آقای منتجبنیا هم واکنش نشان میدهند و میگوید اگر دولت بخواهد لیست مستقل برای انتخابات مجلس بدهد یا فعالیت مستقلی داشته باشد قطعاً حمایت اصلاحطلبان را نخواهد داشت؛ از این رو گفته میشود که دولت هم میخواهد برای انتخابات مجلس تحرکاتی را داشته باشد...
ما حتماً سبد خودمان را از سبد یاران دولت، جدا فرض نمیکنیم. خود دولت که حق ندارد لیست بدهد ولی ما خودمان را از یاران دولت که حامیان آقای روحانی در شهرستانها در قالب ستادها بودند، جدا فرض نمیکنیم، اکثر نیروهایشان نیروی اصلاحطلب یا میانهرو بودند.
حال اگر دولت بخواهند ساز جدا بزنند کارگزاران چه برنامهای خواهد داشت؟
من بعید میدانم چنین سیاستی تعقیب شود.
برخی میگویند آقای موسویلاری بهعنوان نماینده شورای مشورتی با آقای یونسی دیدار و درخواست کرده که دولت هم نماینده خود را در این شورا معرفی کند، آیا چنین دیداری صورت گرفته است؟
آقای یونسی و آقای موسویلاری از هم جدا نیستند، دائم با هم در ارتباط هستند، یعنی از هم جدایی ندارند. عرض کردم بدنه نیروهای ستادهای آقای روحانی در استانها و شهرستانها بدنه اصلاحطلبی است. وقتی ما میگوییم در حوزه انتخابیه تصمیمات گرفته شود، آنجا هیچ کسی نیروی مستقلی از خودش ندارد، یعنی هیچ حزبی از احزاب اصلاحطلب یا میانهرو تیم مستقلی آنجا ندارند، یعنی بچههای ستاد آقای روحانی جزو آن مجمع هستند و جدا تلقی نمیشوند.
ببینید، در ستاد آقای روحانی یک چیز خیلی روشن است که وقتی اینها یک اجتماع در وزارت کشور در سالگرد 24 خرداد تشکیل دادند، آن اجتماع را که ما دعوت نکردیم، ستادهای آقای روحانی اشخاص را برای اجتماع دعوت کردند.
اگر قرار بود آنجا ما جمعی را دعوت کنیم، شعارهای نرمتر و ملایمتر داده میشد ولی شعارها آنجا تند بود که حالا من نمیخواهم آن شعارها را تکرار کنم. بدنه ستادهای آقای روحانی جدای از اصلاحطلبان در استانها و شهرستانها نیست و قابل تفکیک نیستند.
تسنیم: آقای مرعشی، بحث را در رابطه با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات پیگیری کنیم. با توجه به اظهار نظرهایی که صورت میگیرد نشان میدهد که حزب کارگزاران سازندگی اختلافاتی با شورای هماهنگی دارند، اختلاف حزب کارگزاران با شورای هماهنگی در چیست؟
ببینید، ما در کارگزاران اختلافی نداریم. شورای هماهنگی یک ظرفیت هماهنگی دارد. شورای هماهنگی را خودمان تشکیل دادیم، یعنی همه گروهها با هم نشستیم یک متن را امضا کردیم و وقتی میخواهیم مواضع مشترکی را با هم اتخاذ کنیم، گروهها مینشینند و با هم تصمیمگیری میکنند.
دوستانی که در شورای هماهنگی هستند، گاهی اوقات خودشان میخواهند لباس حزبی مستقل را بپوشند، ما به آنها تذکر میدهیم که این کار صحیح نیست، چون شورای هماهنگی ظرفیت یک حزب را ندارد و فقط نقش هماهنگی را دارد، قبلاً 18 حزب اصلاحطلب بودند که الآن به 20 حزب رسیدهاند و در آینده هم ممکن است چند گروه دیگر اضافه شوند ولی شورای هماهنگی یک نقش هماهنگی بین احزاب دارد.
بالاخره هیچ یک از چهرههای شاخص مثل شما حضور نداشتند...
من آن روز چابهار بودم.
حتی برگزارکنندگان در چارت برنامهای که داده بودند، برای سخنرانی آقای کرباسچی وقت گذاشته بودند ولی آقای کرباسچی نیامدند. آیا از همان مواردی بود که میخواستید به شورای هماهنگی تذکر دهید؟
مرعشی: خیر، ما با سمینار موافق بودیم و سهمیهمان را هم پر کرده بودیم. من اتفاقاً خیلی دلم میخواست باشم ولی از قبل برای سفر چابهار برنامهریزی داشتم و نتوانستم شرکت کنم. از آقای کرباسچی هم اطلاع ندارم که چرا نرفتهاند ولی مشکل خاصی نداشتیم، اگر مشکلی بود آقای هاشمی پیام نمیدادند...
البته بحثهای ما بیشتر ناظر به کارگزاران است...
ببینید، اصول کارگزاران مشخص است. ما در کارگزاران که از اول هم نوشتیم، اولاً یک حزب هستیم که خودمان را در چهارچوب نظام تعریف میکنیم و اساساً حزبی نیستیم که دنبال تغییرات ساختار شکنانهای باشیم. مفهوم حرف من این نیست که دیگران هستند، چنین اتهامی را نمیخواهم متوجه دیگران کنم، ما بهعنوان کارگزاران چهارچوبهای قانون اساسی و نظام را قبول داشتیم و داریم و فکر میکنیم که برای پایداری همین نظام باید اصلاحاتی در نظام انجام بگیرد، نه اینکه معکوسش در جهت ضداصلاحات حرکت کنیم.
مثلاً ما قاطع هستیم که عزت کشور به سپاه بستگی دارد ولی سپاه اگر عزتش حفظ شود نباید در سیاست دخالت کند و معتقدیم که سپاه در انقلاب تأسیس شده، در جنگ رشد کرده و الآن بازوی نظام و کشور و ملت است و نباید وجهالمصالحه دعوای سیاسی شود، این برای ما در کارگزاران یک سیاست است.
حتماً ما معتقدیم که اگر امروز هم قراربود قانون اساسی را بنویسیم و میگفتند میخواهیم 6 فقیه را بگذاریم تا بر انتخابات نظارت کنند، ما با دریافتی که از امر فقیه داشتیم، میگفتیم خیلی امر خوبی است ولی اگر قرار شد که در دعوای بین من و آقای باهنر، بیدلیل و با در نظر نگرفتن واقعیتهای موجود طرف ایشان را بگیرند، صحیح نیست چراکه داور باید داوری و حکمیت صالحه خود را بکند...
آیا آقای قوچانی و آقای کرباسچی اختلاف پیدا کردند که آقای قوچانی از ماهنامه مهرنامه و هفتهنامه صدا استعفا داد؟
خیر، قوچانی فکر میکرد با روزنامه مردم امروز میدان بزرگی نسبت به مهرنامه برای او باز خواهد شد؛ البته اگر میتوانستند ادامه بدهند واقعاً هم وسیعتر بود و بهنظر من اگر میتوانستند ادامه دهند، در 3-4 ماه آینده روزنامه اول ایران میشدند، زیرا گرایش به آنها در جامعه زیاد بود.
البته طبیعی است که منظور من از پیشرفت روزنامه مردم امروز در حوزه جریان ماست، زیرا قطعاً ما برای مخاطبان کیهان نمینویسیم و کیهان هم برای مخاطبان ما نمینویسد و هر کسی سعی دارد در حوزه خود فعالیت کند.
اختلاف قوچانی و کرباسچی بحث حرفهای بود، وگرنه اختلاف سلیقهای بین آنها نیست. آقای قوچانی احساس میکرد در روزنامه مردم امروز میدان وسیعتری برای کار حرفهایاش باز میشود، به همین دلیل با آقای عطریانفر و ستاری بهدنبال تشکیل روزنامه مردم امروز رفتند ولی برداشت آقای کرباسچی اینگونه نبود و فکر میکرد در مهرنامه بادوامتر میتوان کار کرد؛ از این رو، بحث حرفهای بود و اختلاف سلیقهای نبود.
آقای مرعشی! مشاهده میشود که اصلاحطلبان رفتارهای دوگانهای در ارتباط با آقای هاشمی رفسنجانی دارند. با توجه به اینکه از شخصیتهای نزدیک به آقای رفسنجانی هستید میپرسم، در دورهای آقای هاشمی توسط اصلاحطلبان عالیجناب سرخپوش بود، الآن هم میگویند عالیجناب سبزپوش شد یا اینکه عالیجناب سرخپوش نبود؟
در شرایط کنونی هم که اصلاحطلبان ارتباط نزدیک با آقای هاشمی رفسنجانی دارند ولی اصلاحطلبان در عمل بهصورت گزینشی از آقای هاشمی حمایت میکنند، در برههای خیلی محکم پشت سر آقای هاشمی میآیند؛ مثلاً انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ولی در مورد مسئله دانشگاه آزاد از آقای هاشمی به آن صورت حمایت نمیکنند، بهنظر شما دلیل این رفتار اصلاحطلبان چیست؟
باید چکار میکردند؟! یعنی به آقای میرزاده کمک میکردند؟
بالاخره رسانهها و شخصیتهای اصلاحطلب حمایت شاخصی از میرزاده نداشتند...
ببینید، الآن اصلاحطلبان قانع شدهاند که آقای هاشمی یک شخصیت معتدل و مفید برای کشور است و از نظر من این اقناع خیلی ارزشمند است، همانطور که حتی تیپهایی مثل آقای توکلی و ... در حوادث و بحثهای اخیری که شده بود در دفاع از شخصیت انقلابی آقای هاشمی تردید نمیکنند.
واقعیتش این است که آقای هاشمی یک شخصیت مستقلی از جریانات اصلاحطلب و اصولگرای کشور است. آقای هاشمی نسبت به نظام و انقلاب یک حس کاملاً واقعی دارد و از انحرافات و اشتباهات خیلی رنج میبرد وقتی میبیند در کشور اتفاقی میافتد و کشور دچار خسارت میشود.
هنوز هم بهنظر من این ظرفیت در چپ و راست وجود دارد که نسبت به آقای هاشمی زاویه پیدا کنند، این هم ناشی از شخصیت آقای هاشمی است. آقای هاشمی اهل مصالحهای که منافع کشور و نظام را تحت تأثیر قرار بدهد، نیست. آقای هاشمی در جایی که منفعت و مصلحت کشور ایجاب میکند اهل مصالحه با همه هست.
دریافت خودم این است که یک بخشی از مخالفتها با آقای هاشمی ناشی از عدمشناخت بوده و هست، یعنی هنوز هم بهنظر من آقای هاشمی را خیلیها نشناختهاند، مثلاً بیجهت مواردی را مطرح میکنند و هنوز هم برخی اصولگرایان به آن میپردازند و میگویند آقای هاشمی شهرت پیدا کرده است به اینکه اهل اسراف بوده یا اهل بیتوجهی به بیتالمال بود ولی من در تشکیلات بودم و میدانم چه بود.
یک داستانی برایتان تعریف کنم، رئیس جمهور یک کشور آفریقایی که حالا اسمش را بهخاطر احترام به آن کشور نبرم، کشور بزرگی هم هست، کشور 70-80 میلیونی آفریقایی است که بهدعوت آقای هاشمی به ایران آمد. وقتی به ایران آمد، 3 روز هم مهمان آقای هاشمی بود، 3 خواسته از آقای هاشمی داشت؛ 200هزار دلار برای تعمیر نمازخانه محوطه ریاست جمهوریاش پول میخواست، 5میلیون دلار هم برای ساختن یک مسجد در شهرش میخواست و 10میلیون دلار برای آسفالت تنها جادهای که از فرودگاه به پایتخت وصل میشد که جادهاش خاکی بود، میخواست.
آقای هاشمی از ایشان پذیرایی کرد، تعارفشان هم کرد و احوالشان را هم پرسید. وقتی میخواست برود ما بلیطش را آپگرید کردیم که به پاریس برود ولی آقای هاشمی هیچکدام از خواستههایش را نپذیرفت که کمکش کند.
من دلم برایش سوخت، گفتم: حاجآقا، این بنده خدا این همه راه آمده، شما اجازه بدهید این 200هزار دلاری که برای تعمیر مسجدش میخواهد من به سفیر بدهم. آقای هاشمی گفتند: من موافق نیستم. من گفتم: من با مسئولیت خودم انجام میدهم. به سفیرمان گفتیم رفت 200هزار دلار برای مسجدش هزینه کرد، بعد اسنادش را به ریاست جمهوری فرستاد.
یک روز به تشریفات دستور دادم صنایع دستی را بیاورید و نمایشگاه کوچکی درست کنید تا وقتی رئیس جمهوری به ایران میآید به او هدیه بدهیم، بعد به آقای هاشمی انتخاب کنید و ثابتش کنید تا هر دفعه لازم نباشد که خرید کنیم؛ یک نمایشگاهی با متوسط قیمت 30هزار تومان درست کردیم.
آقای هاشمی گفت: قیمت اینها چند است؟ گفتیم: بهطور متوسط 30هزار تومان است. آقای هاشمی گفت: زیاد است، 30هزار تومان هدیه بدهیم؟! گفتم: حاجآقا، نمیشود یک تیکه آهنپاره بدهیم، گفت: "همین که مینویسیم هدیه رئیس جمهور ایران کفایت میکند، جنسش مهم نیست." میخواهم بگویم آقای هاشمی در هزینه کردن خیلی آدم سختگیری بود.
ما روزنامه ایران را راه میانداختیم، پولش را ما از حساب 222 که در اختیار رئیس جمهور بود میدادیم. برای راهاندازی روزنامه ایران 400-500 میلیون دادیم، بعد آقای هاشمی نوشت بهصورت قرض داده شود پس از سودده شدن روزنامه برگردد. واقعاً اینها جزو ظلمهای تاریخ است که ما افرادی را بدون اینکه بشناسیم دربارهشان قضاوت میکنیم.
من مسئول بودم، کمیتهای را تشکیل دادیم، آییننامهها مربوط به اعطای نشانهای دولتی زمان من نوشته شد. آییننامه را نوشتیم و به دولت بردیم. اولین نشانها دوره دفتر من به افراد داده شد. ما به یک نفر از اعضای دولت آقای هاشمی "نشان" ندادیم. به آقای کرباسچی میخواستیم بدهیم که نظری از جایی آمد: "متوقف کنید" و ما هم متوقف کردیم.
در دولت آقای احمدینژاد به همه افراد "نشان" دادند. هیچکس در این مملکت نیست بپرسد این اسراف است، این شد مظهر سادهزیستی؟ به تمام وزرا و تمام معاونین حتی وزیری که 6 ماه در کابینه بود، "نشان" با 75 سکه به هر نفر دادهاند، بعد این میشود مظهر سادهزیستی و آقای هاشمی با آن عظمتشان مظهر اشرافیگری یا اسراف میشود؟! یک بخشی از این مخالفتها بهخاطر عدم شناخت است.
چند وقت پیش کاری پیش آمد و من بههمراه آقای صفدر حسینی و آقای یونسی به منزل آقای هاشمی رفتیم. وقتی از آنجا آمدیم آقای صفدر حسینی گفت: منزل آقای هاشمی همین بود؟! این مبلها چه بود حسین! برو به حاجخانم غر بزن، بگو مبلهای ایشان را عوض کنند.
ببینید، میخواهم بگویم واقعیتها با آن چیزی که گفته میشود متفاوت است. یک بخش آن ناشی از عدم شناخت است، یک بخشی از آن ناشی از آن است که افراد شاید انتظار داشته باشند آقای هاشمی بهمیل آنها حرف بزند. واقعاً شما فکر میکنید یک کسی که 60 سال در مبارزه استخوان خرد کرده است باید به خوشایند من و دیگری حرف بزنند.
من آنچه تشخیص میدهم میگویم، اصلاً توجه ندارم که آقای روحانی از این حرف من میرنجد یا نمیرنجد. من در سن 56سالگی حاضر نیستم بهخوشایند اینها حرف بزنم، بعد آنها توقع دارند آقای هاشمی رفسنجانی در سن 80سالگی خوشایند آنها صحبت کند؟!
منظور شما اصلاحطلبان است؟
هر کسی فرقی نمیکند. من یک وقتی با آقای باهنر و دوستان اصولگرا صحبت میکردم، گفتم: این توقع شما از آقای هاشمی که میگویید تکلیف آقای هاشمی با ما روشن نیست، باید با ما هماهنگ باشد، اشتباه است، این نشناختن آقای هاشمی است.
آقای هاشمی با امام هم اینطور رفتار نمیکرد، یعنی با امام هم جدل میکرد، بعد شما توقع دارید آقای هاشمی بیاید با شما هماهنگ باشد و تبعیت کند؟! شما اگر استدلال دارید بگویید، ایشان استدلال را گوش میکند، آدم دگمی هم نیست، تأثیر میپذیرد ولی اینکه انتظار داشته باشند آقای هاشمی بهتبع آنها حرف بزند، انتظار بیجاست.
من نمیخواهم بگویم راجع به آقای هاشمی اینگونه است، راجع به آقای ناطق هم همینطور است. ببینید، آقای ناطق آدم باشخصیتی است ولی قرار نیست که آقای ناطق با تشخیص من عمل کند، تشخیص خودش را عمل میکند، تشخیصشان متفاوت است، با وجود تفاوت قابل احترام است چون بزرگ است و درست فکر میکند.
آقای مرعشی، قبلاً گفته بودید میخواهید برای انتخابات مجلس کاندیدا شوید؟
خیر، نگفته بودم.
مصاحبهای از شما منتشر شده بود؛ باز از آن شوخیهایتان بود؟
خیر، بد منتشر شد. گفت: شما در انتخابات حضور پیدا میکنید؟ من منظورم حزبم بود که گفتم: بله، ولی فکر کردند من شخصی میخواهم حضور پیدا کنم. کار من دیگر از انتخابات گذشته است، پستی که هر 4 سال یکبار عوض میشود به درد نمیخورد (با خنده)
آقای مرعشی، دولت یازدهم در طول عمر فعالیت خود همه سرمایه خود را روی مذاکرات هستهای گذاشته است، روند مذاکرات هستهای را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه دوباره زمان توافق تمدید شده است آیا توافق خوب صورت میگیرد؟ البته همچنان کنگره آمریکا با توافق مخالف است.
اولاً خودم شخصاً فکر میکنم در کنار مسئله هستهای ما باید از عزتی که امروز ایران در منطقه دارد، صحبت کنیم، یعنی هم در لبنان، هم در عراق و هم در سوریه، ایران عزتی پیدا کرده است که ناشی از تدابیر مقام معظم رهبری است.
من میخواهم از مجموعه اقداماتی که چنین عزتی را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورده است تجلیل کنم، هرچند ممکن بود در روشها و اقدامات تاکتیکی اختلاف نظر هم وجود داشته باشد.
بهنظر من این شوکتی که الآن برای نظام به وجود آمده است، میتواند در مذاکرات هستهای کامل شود و این را صرفاً نتیجه اقدامات آقای روحانی نمیدانم. من فکر میکنم موفقیت قابل دستیافتنی در مذاکرات هستهای موجب استحکام و اقتدار و عزت نظام جمهوری اسلامی میشود و نتیجه رهبریهای خردمندانه آقای خامنهای بهعنوان رهبر معظم انقلاب و در کنارش اقدامات کارشناسی دولت است.
ما اصلاحطلبان در مجموع موفقیت آینده را موفقیت صرف دولت نمیدانیم و فکر میکنیم هدایت و ایستادگی رهبری در آنچه در آستانه دستیابی به آن هستیم نقش تعیین کنندهای را دارد.
آمریکایی که امروز آقای اوباما نامههایش را مستقیم به رهبری مینویسد با آمریکایی که در زمان آقای بوش میگفت "ایران محور شرارت است"، با آمریکایی که در زمان آقای کلینتون میگفت "نظام ایران به دو بخش انتخابی و انتصابی تقسیم میشود و ما بخش انتخابی را قبول داریم و بخش انتصابی را قبول نداریم" کاملاً متفاوت است.
یعنی آمریکاییها کاملاً نسبت به ایران واقعبین شدند و امروز هم اگر کنگره 2 ماه عقبنشینی میکند و طرحهایش را عقب میاندازد، این برای عزتی است که ایران در منطقه دارد و ما این عزت را باید تثبیت کنیم. در حق نظام جمهوری اسلامی ایران جفاست که بعضی از دوستان محصول کار سیاسی نظام را که به چنین نقطهای رسیده است راحت لگد بزنند و بروند و باید حتماً به بار بنشیند.
این یک مأموریت بزرگ است، از نظر من انقلابی است، محصول تدابیر رهبری است، محصول شجاعت آقای روحانی است و محصول کارشناسی دقیق آقای ظریف است و بهنظر من برای کشور مبارک است و ما پیشاپیش این موفقیتها را تبریک میگوییم.
بهنظر شما توافق صورت میگیرد؟
نمیخواهم بگویم، بالاخره مسئله وارد مرحله پیچیدهای شده است ولی با فرض موفقیت من این موفقیت را موفقیت ملی و انقلابی میبینم.
آقای مرعشی، از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم.
خواهش میکنم. موفق باشید.