وقایع اتفاقیه: آنان به ناکامی خود آگاهاند. اغلبشان از قطار مجلس دهم جا ماندهاند. مردم در حالی دست رد به سینه آنها زدند که به نظر میرسد همچنان در بهت و حیرت مانده و هر از چندگاهی با اظهارات آتشینشان، سعی در تخریب اردوگاه مقابل دارند. دلواپسان هنوز هم دلواپسند منتهی دلواپسیشان در حال حاضر، دقیقه نودی است. تا چند روز دیگر باید از مجلس نهم اسباب کشی کنند و مجلس را به دست اکثریت اصلاحطلب و اعتدالگرا بسپارند. به خاطر همین است که اعضای نزدیک به جبهه پایداری در مجلس نهم، روزهای آخر مجلس نهم را غنیمت شمرده و در آخرین نطقهایشان کم نگذاشته و تا توانستند به دولت، اجرائی شدن برجام، قیمت نفت، خانواده آیتالله هاشمی و انتخابات مجلس دهم تاخته و نسبت به احتمال تکرار مجلس ششم ابراز دلواپسی کردند. هرچند دور از نظر هم نبود که در واپسین روزهای مجلس اصولگرای نهم، این نمایندگان دلواپس و برخی دیگر از نمایندگان منتقد دولت در حرکتی هماهنگ به پشت تریبون مجلس بیایند و دغدغههایشان هم البته با هم هماهنگ باشد. هرچند کسانی مانند جواد کریمیقدوسی باز هم در مجلس دهم خواهد بود اما مسعود میرکاظمی و غلامعلی حدادعادل به همراه او از مهمترین چهرههایی بودند که دیروز در نطقهایشان دولت را به باد انتقاد گرفتند.
اولین سخنران روز گذشته مجلس، مسعود میرکاظمی بود. یکی از اندک باقی ماندههای نزدیک به احمدینژاد و وزیر نفت وی که در نطق دیروزش، انگشت تأکید را بر برجام گذاشت و پس از آنکه دستاوردهای آن را «تقریبا هیچ» خواند، به سراغ مسئله قیمت نفت در زمان خود و احمدینژاد و نسبت آن با قیمت نفت از سال ۹۲ به بعد رفت و کاهش قیمت نفت را ناشی از ناکاردانی دولت یازدهم دانست. دومین نفر، جواد کریمیقدوسی، منتخب مردم مشهد در مجلس دهم بود. یکی از پرکارترین چهرهها در مخالفت با دولت. او در آخرین نطقش با حمله به آیتالله هاشمی و با بیان اینکه هاشمیرفسنجانی، نماد تفکر مدیریت اشرافی است، گفت هاشمی در امور داخلی و سیاست حکومتی، راهبرد ایجاد اختلاف بین اصولگرایان و ایجاد وحدت بین عناصر فتنه را دنبال میکرد.
او پا را از این اظهارات هم فراتر گذاشت و با مقایسه آیتالله هاشمی با گروههای مخالف نظام، خطاب به آیتالله گفت: ضربه شما به انقلاب، اسلام و ملت در سال 88 از ضربه منافقین ابتدای انقلاب کمتر نبود! البته کریمیقدوسی به غیراز نطق دیروزش، این روزها بیشتر در حال فعالیت است. فعالیتهایی که شاید بیشتر نشانی از تلاش او در غیاب دوستان هم مسلکش در مجلس دهم است. او دو روز پیش هم با حمله به حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیسجمهوری در یک تذکر شفاهی، مواضع عجیب خود علیه دولت را تکرار کرده و خطاب به رئیسجمهوری هشدار داده بود که مشاورش بر خلاف نظر رهبری، درپی اجرای برجام 2 است. حسامالدین آشنا هم این اظهارات قدوسی را بیپاسخ نگذاشت و دیروز در نامهای خطاب به او نوشت که ملت بزرگ ما که همیشه پیشگام بودند، «برجام 2» را در هفتاسفند سال گذشته کلید زدند.
اما سومین نفری که دیروز آخرین نطقش را در پایان 16سال نمایندگی در مجلس به انتقاد از برجام اختصاص داد، غلامعلی حدادعادل بود. رئیس بزرگترین فراکسیون مجلس نهم، یعنی فراکسیون اصولگرایان. او که در انتخابات هفتم اسفند سرلیست اصولگرایان بود، گرچه در مجالس نهم مانند بعضی اعضای دلواپس جبهه پایداری مدام دولت را با انتقادهایش نوازش نکرد اما همواره از منتقدان دولت اعتدالگرای یازدهم بود اما بعد از انتخابات و رأی نیاوردن کامل لیست 30 نفره اصولگرایان در تهران، او چهره جدیدی را از خود به نمایش گذاشت. حدادعادل با انتقاد از وزارت کشور بارها اعلام کرد مستنداتی در دست دارد که دولت در روند انتخابات دخالت کردهاست. هرچند هنوز هیچ سندی در این زمینه ارائه نداده است و همین اظهاراتش انتقادات گسترده حتی چهرههای اصولگرایان را هم برانگیخت اما او هنوز هم دست بردار نیست و میخواهد در روزهای آخرین حضورش در مجلس، اتهامات خود و همطیفیهایش را به دولت همچنان تکرار کند. او علاوه بر انتقادش بر برجام، با یادآوری حوادث سال 88 تأکید کرد: شگفتا که ما در ایران با حضراتی روبهرو هستیم که هرگاه نتیجه انتخابات را به نفع خود بدانند، دم از سالم بودن انتخابات میزنند اما هر گاه نتیجه به نفع آنها نباشد مدعی تقلب میشوند. او با بیان اینکه نکتۀ دوم این است که دولت و اصلاحطلبان با شعار «امید» وارد انتخابات مجلس دهم شدند و مقصود آنها از امید، گشایشهای اقتصادی و معیشتی حاصل از برجام بود، گفت: «دولت هم برجام را از اول نوعی معامله «برد ـ برد» میدانست. مقصود از برد ایران روشن بود و رفع تحریمهای ظالمانه و احقاق حقوق ملت ایران بود اما درباره مقصود آمریکاییها، از برد مورد نظر آنها چندان حرفی زده نشد. این روزها که ایران به تعهدات خود در برجام عمل کرده با رفتار آمریکاییها و با خلف وعدهها و تحریمهای جدید آنها به تدریج معلوم میشود که منظور آنها از «برد» چه بوده است.
او نطق آخرش را با این شعر تمام کرد: «چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست/ که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم» شعری که شاید بهترین توصیف برای عملکرد او در چهار دوره نمایندگی و حتی ریاست مجلس بود چرا که دلسوزی برای وضعیت معیشتی مردم و مسائل اقتصادی چیزی نیست که در دولت فعلی و برای مجلس آینده پدیده آمده باشد بلکه محصول دولتی مورد حمایت اصولگرایان و البته مجلسهایی است که حدادعادل لااقل در چهار دوره اخیر عضو آن بوده است.
علاوه بر این سه نفر، موسی غضنفرآبادی، عضو کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس هم دیروز دلایل دلواپس بودن خود را تشریح کرد و با هزینه کردن از انقلاب و بزرگان نظام، با بیان اینکه آنان که غیرت و بصیرت عمار و مالک داشته باشند دلواپس هستند، گفت: وقتی با ایجاد فضاهای مبهم ازجمله کشتهسازی، احساسات مردم را بیجهت علیه نیروهای و حافظان انقلاب تحریک میکنند و وقتی که نامه بدون سلام و خداحافظی تنظیم شده و به آغاز شروع فتنه کد داده میشود و وقتی دختر و پسر در صف کذب و نمایشی در نمازجمعه کذائی میایستند و بسیجی در سطل زباله آتش زده شده و چادر به زور از سر زنان قهرمان ملت برداشته میشود و وقتی این همه جنایات، از سوی سران اصلاحات نادیده گرفته شده و محکومیتی صورت نمیگیرد؛ آیا نباید دلواپس بود؟ وقتی نیرنگ دشمن را به وضوح دیده و برخی مسئولان خود را به خواب زده و وقتی دغدغههای رهبری معظم انقلاب اسلامی، نسبت به موضوعات فرهنگی برطرف نشده است، آیا حق ندارم دلواپس باشم؟ وقتی توصیههای رهبری شنیده نشده و به فتنهگران بها داده میشود و دغدغه ایشان در حوزه اقتصاد مقاومتی برطرف نمیشود؛ نباید دلواپس بود؟
آخرین اظهارات دلواپسان هم در مجلس نهم به پایان رسید و حالا باید منتظر ماند و دید تعداد اندکی از آنها که در مجلس دهم بازماندهاند، باز هم به این روند دلواپسیشان ادامه خواهند داد یا بدون تنشهای غیرضروری، مجلسی پر از اتفاقات خوب و امید بخش برای مردم و برمبنای کار کارشناسی و دغدغههای غیرسیاسی و مضر در پیش داریم.