در ماههایی که به برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتهی میشود، بازار سیاست ایران بار دیگر داغ شده است، محفل انتخاباتی که گویا قرار است با چاشنی«تخریب» همراه شود.
به گزارش خبرآنلاین اما برخی رفتارها نشان میدهد که گویا قرار نیست رقابتها در این دوره شکل واقعی به خود بگیرد و شاید این تخریب باشد که حرف اول و آخر را بزند آن هم تخریب رییس جمهور مستقر و محتملترین چهره سیاسی برای سکانداری دستگاه اجرایی در 4 سال آینده.
گرچه خود روحانی معتقد است «یکی از افتخارات دولت یازدهم این است که همواره نقد از دولت و شخص رئیسجمهور با آزادی و گاهی فراتر از مرز اعتدال و ملاحظات اخلاقی انجام میشود.»
روحانی و منتقدان فاقد شناسنامه سیاسی
شاید روحانی از حیث برخورداری از منتقدینی که بر تمام افعال او و دولتش و حتی منسوبین آنها نظارت دارند در نگاه اول تفاوتی با روسای جمهور سلف خود نداشته باشد، اما نباید غفلت کرد که منتقدان روحانی یک تفاوت با همنامان خود در دولتهای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد دارند و آن شناسنامه دار نبودن منتقدان امروز رییس جمهور است. دغدغه ای که باعث شد روحانی یکسال بعد از پذیرش مسئولیت در دستگاه اجرایی در سخنانی از نگرانیهای خود در اینباره پرده بردارد.
روحانی سال 93 در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب متذکر شد: «آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیتالمال مردم از دولتی که منتخب مردم است و با رأی اکثریت مردم فعالیت خود را آغاز کرده است، کسی بخواهد به جای نقد تخریب را پیشه گیرد، این امری است که دولت نمیپسندد، ما از همه میخواهیم با شناسنامه سخن بگویند، بگویند از کجا هستند، بگویند وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران، ملت ایران راهش روشن است، ملت ایران در عصر حاضر به دنبال آرامش است، ملت ایران به دنبال اعتدال است. ملت ایران به دنبال پیشرفت است.»
دغدغههای روحانی از حیث بی شناسنامه بودن آنهایی که تمام رفتارهای دولت را زیر ذره بین گرفته اند نه در آن مقطع که رییس جمهور آن را طرح کرد و نه تا امروز آنطور که باید جدی گرفته نشده است، شاید رویکرد حرکت با چراغ خاموش از همان ابتدا مد نظر داعیه داران انتقاد از دولت یازدهم بوده باشد، رویکردی که میتواند موفقیت آنها را تضمین کند.
طی سه سال گذشته این منتقدان بدون شناسنامه نه فقط با بزرگ نمایی غیرواقعی برخی ایرادات و رویکردهای دولت در مباحثی مانند اختصاص سبدی به عنوان سبد کالا به مردم ، چگونگی اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها ، مذاکرات هستهای که نهایتا به برجام منتهی شد و فیشهای حقوقی نامتعارف کابینه یازدهم را تحت فشار قرار دادند، بلکه در این میان با رفتارهای گاها به دور از اخلاق ثابت کردند که حتی خصوصی ترین احوال روحانی و منسوبان او نظیر مهمانیهای همسر رئیس جمهور برای آنها جالب است تا با همراه ساختن آن با چاشنی بداخلاقی و سیاهنمایی فرد مد نظرشان را تبدیل به پاشنه آشیلی برای روحانی کنند.
در این زمینه شاید اظهارات چندی پیش محمدباقر نوبخت دولت سخنگوی دولت روحانی مبنی بر فعال شدن اتاق های فکر علیه دولت روشن کننده خیلی از بداخلاقی های به اصطلاح منتقدان دولت باشد، اتاق فکری که اصلاحطلبان بحث عبور از روحانی را محصول فعالیت آن میدانند، چراکه جریان اصلاح طلب به عنوان حامی روحانی در انتخابات 92 که طی 3 سال اخیر کمتر لب به گلایه از دولت گشوده و سعیاش حفظ رابطه خود با دولت بوده است. چه آنکه اصلاح طلبان نیک میدانند تداوم بقای آنها در عرصه سیاست تا حدودی زیادی به تداوم حمایت از روحانی گره خورده است، در این زمینه شاید گفتههای اخیر سعید حجاریان، از تئوریسین های جریان اصلاحطلبی در صورت صحت تا حدی تعریفی دقیق باشد از ضرورتهایی که رابطه بین روحانی و جریان اصلاحات را در سال 96تعریف میکند.
گفته میشود سعید حجاریان در محفلی خصوصی اعلام کرده «حسن روحانی میداند که ما چارهای جز حمایت از او نداریم» اما صرف نظر از صحت و سقم این اظهارات بازبینی نظر مجمع روحانیون مبارز نیز میتواند با توجه به وزنه و تاثیرگذاری این تشکل در بین اصلاح طلبان اعلام حمایتی هر چند زود هنگام از کاندیداتوری روحانی تلقی شود. مجمع روحانیون مبارز اوایل سال جاری آنگاه که نسبت این تشکل ریشه دار اصلاحطلب با بحث عبور از روحانی بیان شد طی بیانیهای تاکید کرد «موضع مجمع حمایت قاطع از دولت و خصوصا شخص جناب آقای دکتر روحانی رییس جمهور محترم است.»
البته از میان اصولگرایان نیز سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از تشکلهای اصیل این جریان با بیان اینکه «احتمال دارد مجموعه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده از حسن روحانی حمایت کنند.» زنگ اهمیت حمایت از روحانی را در بین اصولگرایان به صدا در آورد جریانی که طی سالهای اخیر با وجود وارد کردن انتقاداتی به دولت سعی کرده، با رعایت اخلاق سیاسی بین این جریان و افراطیون به قول رییس جمهور فاقد شناسنامه سیاسی مرز قایل شود. تا منتقدان و مخالفان رییس جمهور دولت یازدهم نه فعالان اصلاحطلب و نه اصولگرایان، بلکه همان چهرههایی باقی بمانند که رییس جمهور آنها را بی شناسنامه- البته در حوزه سیاسی- خوانده است.
احمدینژاد و حامیانی که منقد شدند
اما محمود احمدینژاد که بعد از رقابتی دو مرحلهای و در انتخاباتی که جریانهای سیاسی غالب در کشور بیش از یک نماینده در آن داشتند وارد ساختمان پاستور شد، در مرحله اول انتخابات از حمایت چندانی از ناحیه اصولگرایان برخوردار نبود و تنها آیت الله مصباح یزدی و یارانش بودند که از ابتدا با احمدینژاد همراه شدند؛ گرچه دیگر اصولگریان نیز در رقابت بین احمدینژاد و هاشمی ، در مرحله دوم انتخابات سال 84 احمدینژاد را برگزیدند. تا محمود احمدینژاد در سالهای اول مسئولیت در دستگاه اجرایی مخالفینی جدی از سوی اصولگرایان نداشته باشد.
بنابراین با توجه به رقابت سنتی دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا و با در نظر گرفتن اینکه اصولگرایان احمدینژاد را از آن خود میدانستند اصلاحطلبان به منتقد سياستهاي دولت نهم تبدیل شدند، غیر ازدلخوری از شکست در رقابتهاي انتخاباتي در سال 84 و از دست دادن دولت، یکی از اصلي ترين دلایل انتقادات اصلاح طلبان از دولت نهم در سالهای اول به برکناری وسیع مديران دولت قبل بازمیگشت که خانه نشین کردن محمدجواد ظريف که در آن روزها سفير ايران در سازمان ملل بود از نمونههای آن به شمار میرود. در این سالها همواره تصميمات خلق الساعه و تنش آفرين رییس دولت نهم مورد انتقاد اصلاح طلبان بود.
البته قانون گریزی احمدینژاد رییس دولتی که نه همه بلکه بسیاری از اصولگرایان در سالهای اول او را با خود هم افق میدانستند در همان دولت نهم صدای مخالفت برخی چهره های اصولگرا خصوصا در مجالس هفتم و هشتم را بلند کرد هر چند در سالهای بعد نوع ولایت مداری احمدینژاد باعث شد تا در سالهای پایانی مسئولیت وی در ریاست جمهوری حتی طرفداران آیت الله مصباح یزدی به عنوان حامیان اصلی احمدینژاد نیز با او زاویه جدی پیدا کنند.
اصلاح طلبانی که طرح عبور از رییس دولت شان را زدند
در میان روسای جمهور ایران سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری است که به تجربه کردن هر نه روز یک بحران مشهور است بحرانهایی که گفته میشد از ناحیه مخالفان بر وی و دولتش تحمیل میشود. رای 20 میلیونی خاتمی در انتخابات خرداد 76 مقابل کاندیدای جریان اصولگرا گرچه در ابتدا سدی برابر وی در مقابل منتقدین اصولگرای وی ایجاد کرد، اما کم کم بحرانهایی مانند کنفرانس برلین، قتلهای زنجیرهای ، ماجرای کوی دانشگاه و ... مخالفان و منتقدانی را پیش روی رییس دولت وقت گذاشت.
البته مخالفان خاتمی در دوره اول ریاست جمهوریاش محدود به گروه موسوم به لباس شخصیها که در مقاطع بحرانی ظهور مییافتند، نبود، علاوه بر این گروه قدرتمند که برای رییس جمهور غریب نبودند و طیف اصولگرا که به صورت سنتی رقیب دولت اصلاحات به شمار میرفتند، حتی خود نزدیکان رییس جمهور نیز اغلب در صف منتقدان قرار میگرفتند آنهایی که از فضای باز سیاسی به وجود آمده در این دوره انتقاد تند علیه رییس دولت را برداشت و درست در آستانه ورود خاتمی به رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در مرحله دوم پروژه عبور از خاتمی را مطرح کردند.
چپها منتقدان جدی هاشمیِ رییس جمهور
هاشمی رفسنجانی در سال 1368 و بعد از ارتحال امام خمینی در حالی که چهارمين رئيسجمهور ایران عملا تا 17 مهر آن سال بايد در سمت رياست جمهوري ايفاي وظيفه ميکرد، رییس جمهور شد، در این انتخابات شرایط خاص کشور به هاشمی این امکان را داد تا رییس جمهوری باشد که با اجماع همه گروهها و جریانهای سیاسی وارد دستگاه اجرایی شود، در این دوره به علت ارتحال رهبر انقلاب ، در تاريخ 14 خرداد 1368، انتخابات جمعه ششم مرداد برگزار شد و اين دوره يک ماه و نيم زودتر از موعد مقرر آغاز شد.
در ابتدای ایفای مسئولیت هاشمی رفسنجانی در دستگاه اجرایی جناح موسوم به چپ اکثریت مجلس سوم را در دست داشتند اما شاید به دنبال رد صلاحت کاندیداهای آنها در انتخابات مجلس چهارم آنها مشی انتقاد از هاشمي را در پیش گرفتند به دنبال این وضعیت همزمان با دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری برای هاشمی مجمع روحانيون مبارز که در انتخابات پنجم رياستجمهوري (چهارساله اول هاشمي) به نفع هاشمي موضعگيري کرده بود برای دوره دوم ریاست جمهوری او موضع سکوت در پيش گرفت البته روزنامه سلام روزنامهای که مدیریت آن در دست یکی از بانفوذترین چهره های مجمع روحانیون مبارز بود، انتقادات تندي نسبت به عملکرد دولت هاشمي رفسنجاني مطرح ميکرد..
راستگرايان سنتي در انتخابات دوره دوم ریاست هاشمی بر دستگاه اجرایی از او حمایت کردند و به عبارتی از موضع حمایتی 4 سال قبل خود کوتاه نیامدند اگرچه با شرط و شروطی که مهمترين آن مربوط به چينش کابينه بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال 72 در شرایطی که جناح چپ رسما در صف منتقدان هاشمی رفسنجانی رییس جمهور قرار داشت جامعه روحانيت مبارز که هاشمي رفسنجاني به عنوان يکي از اعضاي شوراي مرکزي آن شناخته ميشد، از هاشمي حمايت قطعي و کامل کرد، همچنین جامعه مدرسين حوزه علميه به عنوان یکی دیکر از پرنفوذترین گروههای جریان راست آن زمان از هاشمي حمايت کرد البته آنها هم با شرط و شروطی.
گفته میشود از نکات قابل توجه در حمايت جامعه مدرسين از هاشمي، امضاي بيانيه حمایتی توسط آيتالله فاضل بود، در حالي که معمولا بيانيههاي اين تشکل با امضاي آيتالله مشکيني منتشر ميشد، به دنبال موضع جامعه مدرسین، در حالي که انتظار ميرفت از کانديداتوري احمد توکلي حمايت کند اعلام کرد از کانديداي مورد حمايت جامعتين حمايت ميکند.
امرور وضعیت منتقدان و حامیان روسای جمهور در پایان دوره اول مسئولیتشان و در شرایطی که خود را برای رقابت در دوره بعد آماده میکردند نشان میدهد که همه آنها منتقدانی داشتهاند که در وادی سیاست و رقابت انتخاباتی به بازگو کردن نقاط ضعف دولتهای مختلف میپرداختند ، اما در این میان روحانی امروز، وضعیتی متفاوت را شاید تجربه می کند، منتقدان امروز او را اکثرا اشخاصی تشکیل میدهند که در عرصه فعالیت سیاسی به استناد سخنان خود رییس جمهور شناسنامه ندارند و علاوه بر این آنها به انتقاد بسنده نمی کنند و تخریب به منظور تحت فشار گذاشتن روحانی را مد نظر دارند.