روزنامه ایران، جبهه مخالفان دولت این روزها با عزم جزم در حال فعالیت است. در فاصله چند ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، اتاق فکرهای تخریب دولت به هر بهانهای اقدامهای کابینه را زیر سؤال میبرند. این در حالی است که حدود 8 ماه از اجرای برجام گذشته و اراده دولت، استفاده از فرصتهای ایجاد شده در «پسابرجام» است. در سوی مقابل، اما گویی اراده کردهاند شرایط فعلی را به عرصهای برای فرصت سوزی تبدیل کنند.
همان مدعیان معیشت مردم که دولت را به بیتفاوتی در قبال مشکلات اقتصادی متهم میکنند، اکنون در حال مشاهده گامهای اقتصادی دولت در مسیر «پسابرجام» هستند اما به جای همگامی، مدام در حال تخریب توافق هستهای و ظرفیتهای ایجاد شده از ناحیه آن هستند.
گویی اتاق فکرهای تخریب تمرکز اصلی خود تا انتخابات را ناکارآمد سازی یا ناکارآمد جلوه دادن روحانی قرار دادهاند. بر همین اساس این سؤال محل توجه است که هدف این تخریبها و برنامهریزیهای انتخاباتی چیست؟ ناکارآمدن نشان دادن کابینه یازدهم قرار است چه آورده محسوسی برای اردوگاه مخالفان داشته باشد؟
جناح اصلاحطلب از مدتها پیش اعلام کرده که در انتخابات پیش رو، از نامزدی حسن روحانی حمایت خواهد کرد. بخشهای میانهرو اصولگرایان هم یا پیشاپیش از رئیس جمهوری اعلام حمایت کردهاند یا دفاع مشروط کرده و او را از نامزدهای احتمالی خود دانستهاند. در این میان، فقط طیفهای حامی رئیس دولت قبل و تندروها هستند که بر طبل مخالفت با روحانی میکوبند و همزمان که تحرکات رئیس جمهوری سابق را برجسته میکنند، به انتظار اتفاقات و حوادث غیرقابل پیشبینی نشستهاند تا شاید بتوانند نامزدی را روانه میدان رقابت 96 کنند.
این جریان سیاسی هم قاعدتاً اگر ارزیابی نسبی از مطالبات عمومی داشته باشد، چه بسا به این نتیجه خواهد رسید که نامزد احتمالی آنها توان نمایندگی مطالبات ملی در شرایط فعلی را ندارد. بخصوص که برجام به عنوان یک تصمیم ملی، تا زمانی که انقلتی از سوی طرفهای مقابل نیابد، مورد حمایت نظام است و در شرایط فعلی نیز بهترین گزینه برای به فرجام رساندن آن حسن روحانی خواهد بود، نه چهره مخالف توافق هستهای.
بنابراین شاید پر بیراه نباشد که هدف تخریبگران را نه تخریب روحانی برای زمان انتخابات بلکه منصرف کردن وی از حضور در میدان انتخابات فرض کرد. به نظر میرسد تنها در چنین شرایطی است که آنها فضا را برای مانور خود مهیا میبینند چه از یکسو احتمال پراکندگی و اختلاف نظر در اردوگاه اصلاحطلبان را پیشبینی میکنند و همزمان امکان اجماع در جریان اصولگرا را محتملتر میدانند بخصوص که در حال حاضر بحث حمایت بخشهای میانهرو این مجموعه سیاسی از نامزدی روحانی وجود دارد. هجمههای تند هفتههای اخیر که از سوی بعضی شخصیتها به حریم شخصی رئیس جمهوری هم رسید و برخی خط و نشان کشیدنها و هشدارها مبنی بر احتمال رد صلاحیت وی را میتوان در این چارچوب هم ارزیابی کرد که هدف جبهه مخالفان، سنگلاخی نشان دادن ادامه مسیر و در نهایت ناامید کردن روحانی از ماندن در عرصه است.
در مقابل اما، فارغ از آنکه شواهد و قرائنی برای تردید روحانی از ادامه مسیر و تکمیل سیاستها و برنامههای اعلامی او دیده نمیشود، اجماعی قابل توجه بر سر ضرورت حضور روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در میان مجموعههای معقول و میانهرو کشور وجود دارد. چنانکه اخیراً سعید حجاریان گفته است: «به فرض محال اگر خود روحانی هم نخواهد نامزد ریاست جمهوری دوازدهم شود، باید هر دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا سراغ وی بروند و از وی بخواهند نامزد شود، چرا که بدیلی غیر از وی وجود ندارد.»