روزنامه ابتکار نوشت: این روزها، دولت مقصود حمله های رسانه های دلواپس است. بهانه این حمله ها نیز موضوع موسوم به "FATF" است. روزی نیست که علیه دولت به این بهانه مطلبی در رسانه ها منتشر نشود.
حتی اخیراً به تجمع و تحصن نیز دعوت می کنند و گویا در مقابله با دولت باز هم وارد فاز کف خیابان شده اند. البته سال پیش در چنین روزهایی، در موضوع برجام نیز دست به همین اقدامات زدند اما کاری از پیش نبردند. تجمع، تحصن و تهدید، همه را آزمودند اما کارگر نیفتاد. سخن این نوشته البته بیشتر در بررسی "چرایی" این اتفاق است و به عبارت دیگر پدیدارشناسی این پدیده است. اینکه "واقعا" جنجال"FATF" بر سر چیست؟! و دلواپسان در این جنجال به دنبال چه هستند؟ و در پشت پرده این هیاهوی ها چه می گذرد؟
1- انگیزه خوانی البته به یک معنا محکوم است. اما از طرف دیگر پدیده غیر "نیت مند" وجود ندارد.
هر پدیده ای گرفتار یک نیت است و علم به نیت، به فرض صحت، حقیقی ترین شناخت است!
برای اجرا و اعمال قانون، نیت خوانی، مذموم است اما برای کشف حقیقت نیت دانی لازم است!
2- کشف نیت و غرض دلواپسان و تفسیر و تبیین آن از لوازم شناخت صحیح است.اما سرکوب آنان مستقل از نیت شان، مذموم و فرونهادنی است. یعنی کشف انگیزه و نیت، امری معرفت شناختی است و بر ذمه معرفت شناسان است نه شهریاران و یا پاسبانان!
به تعبیری کسی مجوز سرکوب ندارد اما همه مجوز تفسیر داریم. واضح است که سرکوب و منکوب کردن با تفسیر و تبیین کردن متفاوت است.
3- این مقدمه تاکنون کش یافت تا بگوید تفسیر نشانه های رفتاری و کدهای معرفتی دلواپسان، مغایرت و تعارضی با پذیرش حقوق آنان و به رسمیت شناختن آزادی آنان در اتخاذ موضع و اعلام نظر ندارد. بلکه این مقام، شان دیگری دارد. از طرف دیگر چون صاحب این نوشته، طرف حساب نقد دلواپسان نیست، لذا در مقام پاسخ به نقدها نیز نیست. اما حق تفسیر و تبیین این کنشها را مستقل از هر چیزی برای خود مفروض دارد. لذا این نوع مواجهه، نمی تواند مصداق فرافکنی به حساب آید.
4- چند رویداد، صداقت ادعاهای دلواپسان را در این ماجرا مورد تردید قرار می دهد. اول اینکه کابینه روحانی وزرای ناکارآمدی دارد که دلواپسان به هیچ روی، با آنان حریف نمی شوند.
سیاست خارجی و نفت، حوزه هایی است که دولت یازدهم در آنها کارنامه موفقی به جا گذاشته است. دست کم این دو حوزه از نقاط قوت دولت به حساب می آید. اما جالب است که دلواپسان در سال گذشته، زیرآب برجام را زدند و امروز پای وزارت نفت را می روفند. اما تاکنون یک اخم هم به وزرای ناکارآمد کابینه نکرده اند. از سوی دیگر، هر چند دولت باید این حساسیت و پیگیری را قدر بداند اما، سکوت اینان در دوران غارت های نفتی زنجانی، به شدت ابهام برانگیز است! مگر می توان یک تیپ قرارداد را در دوران جدید دید و به سرعت محکوم کرد ولی غارت آشکار ثروت ملی را ندید؟! حجم فساد نفتی در دوران گذشته نسبت به فسادی که امروز دلواپسان مدعی رخ دادن آنند، مانند نسبت دریا و قطره است. بیشترین و عجیب ترین فساد نفتی، در دولت قبل رخ داده است. اما چرا این فساد آشکار از چشم آنان پنهان ماند؟! در واقع، "نیت مندی" این چنین خود را نشان می دهد. چندان که امر "مشاهده" را نیز متاثر می کند.
5- حال سوال این است؛ چرا با وجود ضعف آشکار پاره ای از افراد ناکارآمد کابینه، دلواپسان اما به جان وزرای مهم و کارآمد می افتند؟ این واقعه سیاسی بودن این جنجال ها را تقویت می کند. چرا حجم عظیم فساد آشکارگذشته را با این میزان از حساسیت درنیافتند؟ یکی از تبیین های رضایت بخش این است که بگوییم دلواپسان در هوسهای انتخاباتی به سر می برند و به نوعی در پی آنند مساله جمعی بسازند تا مساله اصلی دیده نشود و به نوعی این یک نوع فرافکنی است. دلواپسان تا پاسخی در خور به این سوالات ندهند به جد در معرض این اتهاماتند.