در دوران انقلاب آوازه آيت الله هاشمي رفسنجاني را زياد شنيده بودم اما تصوير ايشان را نخستين بار در مراسم نخست وزيري مرحوم بازرگان ديدم.
مردي كه خاص فكر مي كرد. خاص حرف مي زد،خاص تصميم مي گرفت و خاص رفتار مي كرد.
از آن روزها و بسيار پيش تر از آن، همواره در بطن مهم ترين تحولات سياسي كشور حضور داشت و روزي نبود كه رسانه ها در وصفش چيزي ننويسند.
مردي بود به غايت صبور و سياستمداري بي نهايت عقل گرا.براي آن كه به نتيجه برسد،نه يك ماه و نه يك سال كه يك دهه صبر مي كرد.سياستمداري توسعه طلب بود و
هاشمي رفسنجاني رفته است. مردي كه حتي دشمنانش معتقدبودند سياستمداري صبور و عقل گرا بوده است.او رفته و پاسخ هزاران سؤال را با خود برده.اگرنه دوست داشتم اين سؤال ها را از او بپرسم:
براي هاشمي بودن چقدر بايد كوه بود؟
براي هاشمي بودن چقدر بايد دريا بود؟
براي هاشمي بودن چقدر بايد بايد سر سخت بود؟
براي هاشمي بودن چقدر بايد صبور بود؟
براي هاشمي بودن،وسعت دل چقدر بايد باشد؟