دزدان مسلح طلافروشی خانیآباد که چهارونیم کیلوگرم طلا را به روش فیلمهای هالیوودی دزدیده بودند با حکم قضائی در مجموع به ٣٣سالونیم زندان و ٣٠٦ ضربه شلاق و رد مال محکوم شدند.
صبح چهارشنبه بود که ٣ متهم این پرونده در مقابل هیأت قضائی شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند و از خود دفاع کردند اما پس از گذشت ٢٤ ساعت قضات دادگاه رأی خود را صادر کردند.
شامگاه بیستم مرداد ٩٤ بود که چهار مرد جوان به نامهای هادی، فرشید، مهرداد و دانیال با در دست داشتن ٢ کلاشینکف به طلافروشی سهرابی در خیابان ماهان خانیآباد دستبرد زدند و ٤ و نیم کیلوگرم طلا به سرقت بردند. وقتی متهمان پس از ٧روز دستگیر شدند، مشخص شد یک دختر جوان به نام مونا در این سرقت معاونت داشته و مرد میانسالی به نام یحیی مالخر طلاها بوده است.
این درحالی بود که تحقیقات نشان میداد یکی از متهمان در بروجرد در یک درگیری، مردی را کشته و تحت تعقیب پلیس بوده است. وقتی پرونده این سرقت به دادگاه کیفری استان رفت سه متهم این پرونده در مقابل هیأت قضائی شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند و از خود دفاع کردند.
در این جلسه که به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد پس از قرائت کیفرخواست، صاحب طلافروشی بهعنوان شاکی پرونده در جایگاه ویژه ایستاد و به تشریح سرقت مسلحانه از طلافروشیاش پرداخت.
مرد طلافروش در برابر قضات دادگاه گفت: هوا تاریک شده بود من و برادرم داخل مغازه بودیم وقصد داشتیم طلافروشی را تعطیل کنیم که یک زن جوان وارد مغازه شد.
همان لحظه ٤مرد سیاهپوش که دو نفر از آنها اسلحه کلاشینکف در دست داشتند وارد طلافروشی شدند و من و برادرم را با تهدید از مغازه بیرون کردند.
دو نفر از آنها مشغول جمع کردن طلاها از پشت ویترین شدند و دو نفر دیگر با تیراندازی هوایی مانع نزدیک شدن مردم به طلافروشی شدند. آنها پس از سرقت طلاها با دو موتورسیکلت آپاچی گریختند.
من با خودروام آنها را تعقیب کردم اما یکی از موتورسوارها خودرو مرا هدف قرار داد و آن را به رگبار بست. من فقط توانستم خودم را در زیر فرمان خودرو پنهان کنم. من از همه آنها شکایت دارم و برایشان اشد مجازات میخواهم. سپس متهمان یک به یک به تشریح جزییات سرقت طلاها و تقسیم آن بین خودشان پرداختند. هادی ٣٨ساله گفت: من و دوستانم در قهوهخانه نشسته بودیم که رضا پیشنهاد سرقت از طلافروشی سهرابی را که در خیابانی خلوت قرار داشت مطرح کرد و ما پذیرفتیم.
حتی رضا به ما پول داد تا کلاشینکف و لباس مناسب تهیه کنیم. من ٢٠ روز قبل از این ماجرا در یک درگیری یک نفر را کشته و تحت تعقیب پلیس بودم. قصد داشتم بعد از سرقت طلافروشی مبلغی را بهعنوان دیه بپردازم و رضایت اولیای دم را جلب کنم اما یک هفته بعد از سرقت طلافروشی بازداشت شدم.
وی ادامه داد: من بعد از سرقت میتوانستم به راحتی از ایران فرار کنم اما به خاطر فرزندانم این کار را نکردم. حالا فرزند کوچکم نزدیک به دوسال دارد و از موقع تولدش او را ندیدهام. به همین خاطر از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قایل شوند. من از گذشتهام پشیمانم و میخواهم جبران کنم.
وی درباره تقسیم طلاها نیز گفت: ما ٣کیلوونیم طلا سرقت کردیم و آن را در یک نایلون گذاشتیم و با ترازوی یک مغازهدار آن را وزن کردیم.
به هر کدام از ما ٩٠٠ گرم طلا رسید و ما به یک خانه ویلایی در عباسآباد رفتیم اما یک هفته بعد از طریق سارا که دختر مورد علاقه فرشید بود وبلافاصله بعد از این ماجرا دستگیر شده بود ردیابی شدیم. دومین متهم به مشارکت در سرقت مسلحانه از طلافروشی، فرشید ٣١ ساله بود که چندین سابقه شرارت در پروندهاش دارد.
او که به پرداخت ٩٠میلیون تومان دیه محکوم شده بود مدعی است برای جور کردن مبلغ دیه دست به سرقت مسلحانه از طلافروشی زده است. فرشید در تشریح ماجرا گفت: رضا که حالا در دادگاه حضور ندارد نقشه سرقت از طلافروشی را کشید.
چون موتورم مناسب سرقت مسلحانه نبود همراه هادی یک موتور را از مقابل یک مغازه در حوالی خیابان نظامآباد سرقت کردیم و به طلافروشی رفتیم. من برای اجرای نقشهمان از سارا که مدتی بود او را میشناختم کمک گرفتم .
در این سرقت هیچ طلایی به دست من نرسید. دانیال فقط ٥٠میلیون تومان برایم واریز کرد که بلافاصله بعد از دستگیری این پول را به صاحب طلافروشی پس دادم. نوبت دفاع به مهرداد ٢٥ساله که رسید گفت: میدانم اشتباه کردهام و حرفی برای دفاع ندارم.
پدرم در بازار پارچه فروشها کار میکند و زندگی شرافتمندانهای دارد. من خودم هم هیچ سابقه کیفری ندارم. اما نمیدانم چرا تحتتأثیر حرفهای داوود و دانیال قرار گرفتم و در این سرقت شرکت کردم. در زندان فهمیدم دست به چه کار خطرناکی زدهام.
سپس سارا ٣٠ ساله که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات از مشکلات زندگیاش گفت. وی که به شدت اشک میریخت گفت: دانشجو بودم و درس میخواندم و به خاطر عشق و علاقهام به فرشید وارد این ماجرا شدم.
فرشید قول داده بود که اگر در این سرقت به آنها کمک کنم دیه ٩٠ میلیونیاش را میپردازد و با من ازدواج میکند. با گریههای دختر جوان و به پیشنهاد قاضی دادگاه شاکی پرونده از شکایتش علیه سارا صرف نظر کرد.
در پایان جلسه هیأت قضائی وارد شور شد و هادی و دانیال را جداگانه به ١٠سال زندان، فرشید را به ٧سال و مهرداد و رضا را هر کدام به ٣سال زندان محکوم کرد. هر کدام از متهمان نیز به ٧٤ ضربه شلاق و رد مال محکوم شدند. قضات دادگاه با توجه به رضایت شاکی نسبت به سارا وی را به شش ماه زندان و ١٠ ضربه شلاق محکوم کردند.