سید حسین مرعشی گفت: در مورد شایعاتی که علیه همدیگر در ردههای سیاسی درست میشود، من ندیدهام وقتی کسی شایعه و خبری را در مورد شخص دیگری میشنود، سند بخواهد و دلیل بیان آن حرف را جویا شود.
به گزارش گفتارنو وی در گفتوگویی با ویژهنامه کرگدن، ضمیمه روزنامه اعتماد که با موضوع سیاست و طنز و شوخی انجام داده است گفت:
* داستانی در مجلس ششم، در مورد انتخاب حقوقدانان شورای نگهبان پیش آمد. قانون اساسی در مورد حقوقدانان شورای نگهبان حق پیشنهاد را مطلقا به رییس قوه قضاییه و حق انتخاب را مطلقا به به مجلس داده است. اما در صورت به توافق نرسیدن این دو نهاد، راهکاری پیش بینی نکرده است.
* آقای شاهرودی تقریبا با لحاظ کردن گرایشهای مجلس ششم لیستی را داده بودند که افراد میانهرو را هم میشد در آن پیدا کرد وای این موضوع با مزاج مجلس سازگار نبود. در جلسه صبح دوستان تصمیم گرفتند که به دو نفر از سه نفر رای ندهند. در همان جلسه من گفتم اگر آقای شاهرودی لیست تندتری پیشنهاد داد چه کار خواهید کرد، چون حق با اوست. گفتند بعدا تصمیم میگیریم. اتفاقا آقای شاهرودی بلافاصله یک لیست جدید پیشنهاد داد. اعضای مجلس که به همان لیست صبح قانع شده بودند، لیست جدید را که دیدند پشیمان شدند که به آن افراد رای ندادند.
* من آن موقع در خانه بودم، خبر دادند که سریع به مجلس بروم. من که رسیدم جلسه هنوز شروع نشده بود و نمایندگان به طور غیر رسمی داشتند بحث میکردند که ما خوب است از ترکیب دو لیست امکان انتخاب داشته باشیم. اما آقای شاهرودی میگفت شما به آن لیست رای ندادید و من یک لیست جدید نوشتم که در واقع لیست اصلی است. حالا شما مختارید که رای بدهید یا ندهید.
* در جریان همین بحثها بود که یادداشتی به دست رییس مجلس دادند. که در آن نوشته بودند که آقای شاهرودی پذیرفتهاند و لیست صبح قبول است. رییس مجلس یادداشت را که دید گفت مشکل حل شده و زودتر بنشینید که رای بگیریم. بی اختیار حدود ده نفر از اعضای مجلس فریاد زدند که این کار، کار مرعشی است[میخندد] و شما جدی نگیرید. رییس مجلس گفت که نه خیر از بالا فرستادند. یعنی چه که میگویید کار مرعشی است. ایشان متوجه نبود که ممکن است کسی به مسوول دفترش زنگ زده باشد و مثلا او را سر کار گذاشته باشد یا مستقیم خود رییس را سرکار گذاشته باشد.
* جلسه علنی شد و خبرنگاران آمدند داخل و لیست صبح و عصر را ترکیبی خواندند. و رای گیری شروع شد. رای هم شمارش شد و لحظات آخر که نتیجه میخواست اعلام شود آقای حدادعادل رفت پیش رییس مجلس و گوشی تلفن را داد به ایشان. آقای شاهرودی پشت خط بود. رییس مجلس گفت چی شما نگفتید مگر میشود؟
* خبرنگاران را بیرون کردند و مجلس غیر علنی شد. همه نمایندگان گفتند کار مرعشی بوده رییس گفت نه آقا از بالا فرستادند .[میخندد] یعنی با این سرکار گذاری دو مرحلهای آشنا نبودند و نمیدانستند که لازم نیست مستقیم باشد. البته کار من نبود. پرونده هنوز مفتوح است و هر وقت معلوم شد کندی را چه کسی کشته است لابد این هم مشخص میشود که چه کسی این کار را کرده است.
* خلاصه شد این دردسر برای ما. تشخیص آقای شاهرودی هم این بود که از درون دفترشان کسانی میخواستند بچههای صبح رای بیاورند در نتیجه این شیطنت را انجام دادند. لذا ایشان به سازمان بازرسی کل کشور دستور داد به این پرونده رسیدگی کنند. در نهایت این مساله شد موضوع روز. ما را هم مدام بازجویی میکردند و میگفتند به کسی غیر از شما این کار نمیآید. من هم گفتم به من چه مربوط است؟ این چه حرفی است؟ خلاصه یک ماهی برای ما دردسر درست شد.
* از آن موقع من هم تصمیم گرفتم دیگر شوخی نکنم. یک نفر مرد، بعد از مدتی کسی خوابش را دید، پرسید آن دنیا چه خبر است؟ گفت اوضاع خراب است هرچه ما شوخی کردیم اینجا جدی گرفتند. حالا در همین دنیا شوخیهای ما را جدی گرفتند.
* اصولا انقلابیون به خاطر مبارز بودنشان کمتر اهل شوخ طبعی هستند. البته کار سختی است که آدم بخواهد محیط را با نشاط و با عاطفه کند و هم از حدود خارج نشود. بالاخره نزاکت با حدود اخلاقی و نرنجیدن دیگران همراه است. دیگران نباید از شوخی ما برنجند. چون شوخی تلخیهای پنهانی دارد. شوخی باید به جا، همراه با نکتههای سازنده باشد و نتیجهاش هم باید حاکم شدن فضای عاطفی و پر محبت باشد.
* رقابتهای سیاسی آنقدر تلخ نیستند که نیازی به آشتی باشد. در ایران همه با هم رفیق هستیم. ضمن اینکه من برداشتهای دیگری از از مجموعه مخلوقات خدا دارم. این نظامی که ما در آن زندگی میکنیم –نظام سیاسی را نمیگویم منظورم نظام هستی است- این نظام خلقت نظام احسن است. یعنی بهترین است. خداوند هیچ موجودی به ویژه انسانها را بدون ماموریت و بدون دلیل و بدون ثمر نیافریده.
* بعضی از ماها که دور از جان ممکن است شیطنتهایی بکنیم باز هم وجودمان برای تکامل بشر لازم است. انسان خیلی باید جسور و جاهل باشد که برای مخلوقی از مخلوقات خداوند حرفت کافی قائل نباشد. اصلا رقابت لازمه تکامل است. قرار نیست همه بندگان خدا و همه انسانها یک جور و یک مدل فکر کنند. قرار نیست همه به یک شکل زندگی کنند و اولویتهایشان یکسان و مثل هم باشد. کارخانه انسان سازی خداوند مانند کارخانه تولید پراید نیست که سالانه پانصد هزار تا محصول عین هم بسازد. هیچ دو تا آدمی در این دنیا مثل هم نیستند. از اثر انگشتها و نور چشمها میشود فهمید که افراد از همدیگر متفاوتاند. همه چیزشان متفاوت است. در واقع این تفاوتها جزو کمالات این نظام است. لذا اگر انسان دنبال حقیقت و کمال باشد از رقیبش هم میتواند چیزهایی یاد بگیرد. به عبارتی یا از رقیبش سبقت بگیرد. در خوبیها یا از بدیهایش درس بگیرد.
* ما حق داشتیم که با شاه مخالف باشیم. حق داشتیم با نظامی که نه مشروعیت فقهی داشت و نه مقبولیت مردمی، مخالفت کنیم. ولی یادمان باشد ما هیچ وقت حق نداشتیم حقوق اقلیت را نادیده بگیریم. من میخواهم بگویم حتی در مورد کسانی که در انقلاب مقابل ما بودند، آنها هم حق داشتند بامخالفت کنند. آنها هم حقوقی داشتند. جز اینکه در موردی ثابت میشد حقی از کسی تضییع کردند یا فسادی داشتند یا ظلمی به کسی کردند که قابل پیگیرد قضایی بود. نباید حقوقشان نادیده گرفته میشد. ما آنجا اکثریتی بودیم که حاکم شده بود. خیلی طبیعی بود که فکر میکردیم اقلیتی که همراه نیستند، حقوق ندارند. در سطح بالای نظام را نمیگویم. بزرگان حواسشان بود اما عامه مردم منظورم است. عموم مردم فکر میکردند که کارشان دیگر تمام شد. یک وقتی گفتیم خط امام. ما خودمان دانشجوی خط امام بودیم. اما آیا غیر خط امامیها حق حیات نداشتند. حتما داشتند ولی مگر ما گذاشتیم.[میخندد]
* مثلا همین دوم خرداد که در آستانهاش هستیم. در دوم خرداد یک موضوع شیرین اتفاق افتاد و آن اینکه مردم یک مشارکت سیاسی انجام دادند و آن کسی را که میخواستند به قدرت رساندند. مردم دیدند میتوانند حرفشان را به کرسی بنشانند. این امر به نظر من مثبت بود. اما آیا این معنا را داشت که آقای ناطق نوری که به یک رقابت انتخاباتی تن داده، نتیجه آن را نیز پذیرفته و به رقیب هم تبریک گفته، آیا این حق بود که از وی به عنوان یک آدم ضد مردمی یاد کنیم.
* اگر آقای هاشمی سلیقه من حسین مرعشی را قبول ندارد، خب من سلیقه او را قبول ندارم. نه از من چیزی کم میشود نه از ایشان.
* بگذارید یک چیزی تعریف کنم: یک وقتی من استاندار کرمان بودم. یک مخالفی داشتیم که خدا رحمتشان کند از دوستان ما بود. ایشان اطلاعیهها متعددی میداد که مرعشی هم فاسد است هم مفسد. من با ایشان مخالف بودم اما نه فاسد بودم نه مفسد. خیلی جالب است. یک حسین مرعشی دیگری بود که با من تشابه اسمی داشت. جایی در تهران یک حسین مرعشی را کمیته گرفته بود و بازداشتش کرده بود. ظاهرا بحث مواد مخدر بود و کمیته او را گرفته بود. این مخالف ما اطلاعیهای داده بود که تو همان حسین مرعشیای هستی که تو را در خانهای در تهران گرفتهاند. دادستان به او گفته بود تو که میدانی این حسین مرعشی آن حسین مرعشی نیست. گفت میدانم ولی خوب جا میافتد. [میخندد] میداند صحت ندارد اما خوب جا میافتد. این قضایا بد است. والله ربطی به دو چیز ندارد. یک به اسلام. دو به ایران. یعنی اسلام خیلی بزرگتر است و مشرب وسیع تری دارد. در واقع خیلی متفاوت تر اسست با این رفتارها. ایران هم خیلی شان بالاتری از این حرفها دارد.
* اساسا هرچه ظرفیت انسان کمتر باشد از انصاف دورترند. ظرفیت میخواهد. خداوند به پیامبر نعمتهای فراوانی داده است. او را رحمتللعالمین نامیده، رحمت برای هر دو عالم صفت کمی نیست. به او مانت، صداقت، صبر و بردباری و... همه چیز داده است. خاتم پیامبران هم بوده است ولی پروردگار بابت خاتم بودن بر پیامبر منتی نگذاشته ولی در مورد شرح صدر منت گذاشته است. الم نشرح لک صدرک؛ ما سینه تو را فراخ نکردیم؟ چه چیزی بهتر از سینه فراخ؟ ما باید تلاش کنیم ظرفیتمان را بالا ببریم. ظرفیتهای کوچک باعث این دردسرها میشود.
* اگر در مجلس اول و دوم کسی میخواست سفارش فرزندش را به وزیر یا مسئولی کند حجالت میکشید. امام (ره) فرمودند توصیه را بزنید به دیوار. الان نماینده میآید به ناحق توصیهای میکند و وزیر انجام نمیدهد و به او میگوید استیضاحت میکنم. اینها آفت است. دیگر در جامعه هم همینطور است و فکر نکنید وضع بهتر است. طبع بعضی از مردم کوچک شده است و از این بابت خیلی متاسفیم. در خیابان تصادفی که میشود مردم با یکدیگر با احترام صحبت نمیکنند. من دارم درد را میگویم.
* خیلی گذشتها کم شده است. کرامت پایین آمده، انصاف نمیخواهد که. در مورد شایعاتی که علیه همدیگر در ردههای سیاسی درست میشود، من ندیدهام وقتی کسی شایعه و خبری را در مورد شخص دیگری میشنود، سند بخواهد و دلیل بیان آن حرف را جویا شود.
* در مورد هریک از مسوولان هر حرفی در هر مجمعی گفته میشود اکثریت آن را قبول میکنند و چیزی بدتر از این مساله نیست. خیلی فضای نامناسبی به وجود آمده و شاخصها، شاخصهای مثبتی نیست.