هفته نامه استقامت نوشت:
تا اخذ دیپلم در کرمان بود و سپس در دانشگاه هنرهای زیبا لیسانس موسیقی گرفته و در دانشگاه هنر در رشتهی پژوهش هنر فوق لیسانس. در رشتهی اتنوموزیکولوژی نیز از دانشگاه "مالایا” دکترا دارد. در تئوری موسیقی و نوازندگی نزد اساتیدی چون داریوش صفوت، پرویز مشکاتیان، محمدعلی حدادیان، محمد موسوی و ناصر فرهنگفر آموزش دیده و عضویت در شورای موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عضویت در شورای واژه گزینی موسیقی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، عضویت در کمسیون ملی یونسکو هم از جملهی دیگر افتخارات ثبت شده در پروندهی او استعلاوه بر همهی اینها ساخت ۱۵۰ موسیقی فیلم و سریال را به عهده داشتهاست که از آن جمله میتوان سفر به چزابه، سفر سرخ، خواب سفید و نیما یوشیج را نام برد.
پیروز ارجمند، متولد ۱۳۴۹شهرستان رابر است و از سال ۱۳۹۲ مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد است. به منظور هماندیشی با مسوولان استان دربارهی جشنواره ملی موسیقی نواحی که در حدود ۵ ماه دیگر در کرمان برگزار میشود، چند روز اخیر در کرمان بود و در انتخابات انجمنهای فرهنگی هنری کرمان نیز حاضر شد. گفت و گوی من با پیروز ارجمند را بخوانید.
میدانم که در انتخابات خانهی هنرمندان حضور داشتید، در این میان برای اعضای انجمن موسیقی جدید که به تازگی انتخاب شدهاند چه توصیهای دارید؟
اول از همه آرزو میکنم که کارش را به خوبی پیش ببرد و به این نکته اشاره میکنم که انتظارات ما و کارهایی که میخواهیم انجام دهیم واقعبینانه باشد؛ هیچ کس نمیتواند معجزه کند و فرهنگ و هنر یک کشور را یک شبه دگرگون کند، مردم خودشان فرهنگ را میسازند و این در طول زمان است. به نظر من بیش از اینکه بنشینیم وببینیم بقیه چه میکنند، باید خودمان هم وارد عرصه شویم و هرکس هرکاری میتواند برای فرهنگ شهر انجام دهد.
در این بین به نظرم یکی از کارهای مورد نیاز در کرمان جلب مشارکت مراکز صنعتی تجاری و اقتصادی در بخش فرهنگ است؛ یعنی آرام آرام بحث نذر فرهنگی وسرمایه گذاری در فرهنگ توسط بخش خصوصی را مطرح کنیم و قوانینی وجود دارد که بر اساس آن نهادهای صنعتی میتوانند بخشی از مالیاتشان را بابت هنر هزینه کنند آنها را بسنجیم و از آنها استفاده کنیم.
به نظر من در کل بخش اقتصاد هنر در کرمان رانادیده نگیریم. باید توجه داشت که در شرایط کنونی هنر نمیتواند روی پای خودش بایستد، نیاز به پشتوانه دارد اما این پشتوانه در بخش دولتی وجود ندارد من میتوانم به شما قول بدهم که حداقل در وزارت ارشاد وجود ندارد. شاید شهرداری بتواند ولی بودجههای ما بودجهای است که صرفا برای کار ستادی تعریف شده و بس. اگر هم از فصل پنج داریم هزینه میکنیم این قدر ناچیز است که فقط در حد برگزاری جشنواره خودمان است.
ولی به نظرم مراکز صنعتی در کرمان مثل مس سرچشمه، کرمان خودرو و… میتوانند بخشی از فرهنگ را پیش ببرند. مثل برخی بانکها که تبدیل به گنجینه داران عظیمی از هنرهای تجسمی شدهاند؛ یعنی گنجینهای که زمانی خریدهاند الان دهها برابر قیمت دارد.
در حال حاضر فروش آثار در کرمان تقریبا مقرون به صرفه نیست. در بخش موسیقی هنوز به دلیل آماده نبودن زیرساختها به درآمد لازم در بخش صنعت موسیقی نرسیدیم. آموزشگاهها تا حدی کار را پیش میبرند که آن هم در حد گذران است و خیلی تاثیر کلانی در اقتصاد کار نمیگذارد
نکتهی دیگر اینکه ما جای خالی پژوهشکدههایی که توسط مراکز دولتی یا مراکز صنعتی حمایت بشوند را در تمام ایران حس میکنیم در کرمان هم همین طور اما اینجا این امکان وجود دارد که یک مرکز مطالعاتی یا همان مکتب خانه موسیقی محلی کرمان تاسیس شود و توسط نهادهایی حمایت شود؛ یعنی مثلا شهرداری و نهادهای شهرداری و استانداری و حتی مراکز صنعتی متعهد شوند که تا حدی به این مرکز پژوهشی کمک کنند بلکه به عنوان یک مرکز اسناد و پژوهشکدهی موسیقی کرمان کار خودش را شروع کند. مثلا آقای فواد توحیدی مجموعهای دارند که اگر دولت بخواهد هزینه کند شاید با میلیاردها نتواند تهیهاش کند اما اگر از همین مجموعه خروجی بگیریم؛ آثار ایشان چاپ ومنتشر شود قطعا سرعت کارشان چندین برابر خواهد شد واین کار نیازمند تیم و پول است. بنابراین جای پژوهشکدههای مذکور خالی است. خود اداره ارشاد میتواند کمک کند و لی تقاضا باید از طرف صنف یا گروههای شخصی باشد که انشالله پشتوانهاش را ما تامین کنیم و بتوانیم این مراکز را پیش ببریم.
مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران در رادیو و تلویزیون وقتی شکل میگیردحاصلش علیزاده و مشکاتیان و … هستند فراموش نکنیم گاهی اوقات یک نهاد صنفی قدرتمند میتواند تاثیری در فرهنگ یک شهر بگذارد که سالها اثرش راببنیم. امیدوارم این اتفاق در کرمان بیافتد؛ با آنچه در روزهای انتخابات انجمنهای هنری میان هنرمندان دیدم و اینکه منتخبین هم جوان هستند و هم پیشکسوت فکر میکنم حتما امکان پذیر است.
میدانید که انجمنهایی که انتخاباتشان شکل گرفت قرار است ذیل یک تشکل بزرگتر به اسم خانه هنرمندان قرار بگیرند. به نظر شما چه طور ممکن است مثلا انجمن موسیقی با انجمن تئاتر زیر یک چتر واحد به نام خانه هنرمندان کار کنند؟
ایدهی خانه هنرمندان با این شکل ایدهی نویی است که در کرمان دارد اجرا میشود. قبلا اسمش کانون هنر بود حالا هم فرقی ندارد اسمش را بگذاریم خانه هنرمندان. مهم این است که هنرها در بعضی از جهات با هم نقاط مشترک پیدا میکنند و همه با هم ارتباط دارند ولی تصمیم گیری برای هنر شهر در سطح کلان را باید یک سری نخبگان برجسته انجام دهند که میتواند تحت عنوان هیات مدیرهی خانه هنرمندان شکل بگیرد و نمایندگان این صنوف هم حضور داشته باشند تصمیم گیریهای کلان انجام شود در عین حال مطالبات صنفی و کارهای صنفی هم انجام شود.
ادارهی ارشاد بودجهی مختصری دارد که از فصل ۵ بابت حمایت از نهادهای خصوصی هزینه میشود. اما این نهادها با این شکل واقعیتر، منصفانهتر و میتوان گفت مبتنی بر واقعیت خواهد بود و با رویکردی که الان در اداره ارشاد وجود دارد، ما به دنبال برقراری این عدالت هستیم؛ مثلا سال ۹۴ چرا از طرف آقای وزیر سال تئاتر نامگذاری شده؟ چون در یک مقطع بحرانی است و ما باید بحران تئاتر را رفع کنیم. موسیقی این بحران را ندارد بنابراین ما در موسیقی حاضریم بخشی از بودجهی خودمان رابدهیم به تئاتر که سر پا بایستد شاید زمانی نوبت ما بشود یعنی آرام آرام باید به این نکته برسیم که ما جدا از هم نیستیم. و وقتی اینها تحت عنوان تشکلی به اسم خانه هنرمندان شکل میگیرند همه برای فرهنگ یک شهر تصمیم میگیرند نه جدا جدا.
الان سالهاست مشکلاتی در انجمن خوشنویسان چه ایران چه کرمان و بقیه شهرها وجود دارد اینها باید یکجا تمام شود ما گاهی اوقات این مسایل را آنقدر کش میدهیم که از دست خودمان هم خارج میشود. من فکر میکنم تشکل صنفی خانهی هنرمندان میتواند این مشکلات را حل کند و اقتصاد هنر را پویا کند و یک سری منافع دیگر هم دارد؛ مثلا شما به عنوان هنرمند موظف به پرکردن فرمهای مالیاتی هستید.
من فکر میکنم خانه هنرمندان میتواند دفتر مشاورهی مالیاتی داشته باشد که به هنرمندان مشاورهی مالیاتی بدهد؛ یا مثلا بسیاری از قراردادهایی که هنرمندان مینویسند هیچ پشتوانهی حقوقی ندارد دفتر حقوقی خانه هنرمندان میتواند کمک کند که قراردادها مبتنی بر قراردادهای تیپ و قانونی نوشته شود و حتی این دفتر حقوقی مطالباتشان را پیگیری کند.
نکتهی سوم ثبت قانونی است؛ مثلا در کرمان بانک ترانه و شعر نیست اگر شما امروز به عنوان ترانهسرا در جایی ترانهای بخوانید کس دیگری هم میتواند از آن در جایی دیگری استفاده کند مثل چک سفید امضا. برای رفع این مسایل میتواند در خانه هنرمندان دفتر ثبت مالکیت آثار معنوی را شکل داد و همچنین شعبهای از موسسه حمایت از کمک به آثار فرهنگ و هنر؛ این موسسه خودش بودجههایی در اختیار دارد مثلا در مشهد هتل فرهنگ و هنر راه اندازی کرده در قشم برای هنرمندان تعداد زیادی سوئیت گرفته در کرمان هم میتواند امکاناتی را بگیرد زیرساختی را فراهم کند و به خود هنرمندان واگذار کند مثل رزیدنسی یا هنرمندسراها که مثلا در هرمز آقای نادعلیان راه اندازی کرده. یا مثلا خانه هنرمندان میتواند گالری یا کافه کتاب داشته باشد.
در کل ما میتوانیم یک کامپلکسی داشته باشیم به نام خانه هنرمندان که در مورد تمام مشکلات و مسایل مربوط به فرهنگ و هنر در آنجا تصمیم گیری شود و همانجا هم رفع شود و شک نداشته باشید اگر یک مدیر کل در عرصهی فرهنگ و هنر خیلی باهوش باشد- که در کرمان هست – کاری میکندکه خانه هنرمندان شکل بگیرد چون با این شکل بسیاری از مشکلات ما در ادارات کل حل خواهد شد. در غیر این صورت مدیرکل باید هر روز به مطالبات هنرمندان جداگانه رسیدگی کند. این اتفاقی که در کرمان دارد میافتد بسیاری از این مسایل را حل خواهد کرد.
علاقهمندم بدانم در این سفر دلیل آمدنتان به کرمان چه بود؟
من به دو دلیل به کرمان آمدم؛ یکی اینکه ریاست تمام جشنوارههای وزارت ارشاد در حوزهی موسیقی با مدیر کل دفتر موسیقی است و با توجه به تفاهمنامهای که بین آقای وزیرو استاندار برای برگزاری جشنواره موسیقی مقامی در کرمان امضا شد باید حتما هماهنگیهای لازم برای جشنواره را با آقای فلاح انجام میدادیم تا کار را پیش ببریم چون خیلی هم فرصت نداریم؛ نزدیک ۵-۶ ماه وقت داریم تا جشنواره را برنامه ریزی کنیم چون بخش اجرایی آن به عهدهی اداره کل کرمان است ما هم باید کمکش کنیم و در واقع لازم بود با ایشان و بخشی از مراکز صنعتی در کرمان تعاملی صورت گیرد.
روی این نکته خیلی تاکید دارم شاید هنرمندان خودشان به این کار تمایل نداشته باشند ما سعی میکنیم این کار را برایشان انجام دهیم. دلیل دیگر آمدنم هم این بود که شنیدم انتخابات دارد برگزار میشود دوست داشتم به عنوان الگویی که برای اولین بار در ایران انجام میشود آن را ببینم تا اگر الگوی خوبی باشد آن را به کل ایران تعمیم میدهیم و با گزارشی که همین الان گرفتم ودارم میبرم به نظرم میشود این الگو را به تمام کشور تعمیم داد.
مذاکراتتان با آقای فلاح برای جشنواره را خوب ارزیابی میکنید؟
بله خوب است چون من همزمان با آقای فلاح در تهران هم داریم شورای سیاستگذاری را انجام میدهیم امسال رویکردمان خیلی متفاوت خواهد بود. تا اینجای قضیه کلیت این است که قرار است ما یک جشنوارهی کلا متفاوت و علمی و پربار را جلو ببریم و امسال هم به احتمال بسیار زیاد جشنواره به صورت شورایی مدیریت خواهد شد نه به صورت فردی. یعنی شورایی متشکل از محققین و اتنوموزیکولوگها.
آیا هنرمندان، متخصصین وپژوهشگران موسیقی کرمان میتوانند به حضوردر این جمع مشورتی امیدوار باشند؟
صد در صد. همهیپژوهشگران در این جمع مشورتی حضور دارند؛ هر منطقه در تیمی که ما داریم یک مشاور دارد که مشاوره میدهند و مسولیت به خود افراد واگذار میشود که کرمان هم جزو همینها خواهد بود. از کرمان قطعا از آقای توحیدی استفاده میکنیم. ضمن اینکه قرار است این جشنواره را خود هنرمندان برگزار کنند ما کمکم باید به این سمت برویم که بخشی از برگزاری این اتفاقات را به خود هنرمندان واگذار کنیم.
بدنهی ارشاد بدنهی قدرتمندی برای چنینی اتفاقاتی نیست اصلا کلا ادارات ارشاد و حتی وزارت خانه هم بیشتر بدنهی ادارای و ستادی است تا اجرایی. برای برگزاری یک جشنواره از طرف هنرمندان انگیزه و علاقهی بیشتری هست تا یک کارمند اداره ارشاد.
ما میخواهیم تا حد ممکن کارهای اجرایی را به خود انجمنها و گروهها تفویض کنیم.همین حالا جشنواره موسیقی فجر را انجمن موسیقی ایران برگزار میکند و ما در دفتر موسیقی فقط نظارت میکنیم و حتی امسال داریم فراتر میرویم که از نهادهایی مثل خانه موسیقی هم بخواهیم که بخشی از آن را برگزار کند. یعنی بگذاریم خود هنرمندان کارشان را انجام بدهند وکمتر اذیتشان کنیم.