صدای تاک / محبوبه فیروزآبادی
کنشگری زنان در عرصه سیاست همواره با مقاومتهایی روبهرو بوده است. با این حال زنان مثل همیشه در برابر این اما و اگرها دوام آورده و به فعالیتشان ادامه میدهند. البته باید اذعان داشت شمار زنانی که به صورت جدی فعالیت سیاسی را برمیگزینند و در این راستا تلاش میکنند، به اندازه حضور پررنگ مردان نیست.
خانم محمودی!برخی کنش گران سیاسی در کرمان انگشت اتهام به سمت زنان سیاسی دراز میکنند و میگویند تصمیمات آنها تابع احساسات است. شما این نقد را چقدر قبول دارید؟
باید این ادعا را روی موارد مشخصی مطرح و بررسی کرد . فکر میکنم کلا تصمیمات کلانی به عهده زنان گذاشته نشده که آنها احساساتی یا ...تصمیم گرفته باشند . احساساتی هم الزاما بار منفی نباید داشته باشد. بالاخره احساسات وطن دوستانه ,همدلانه ….منشا خدمات عمومی هستند .
اما اگر این نقد را قراراست درون جامعه زنان بررسی کنیم من این را قبول دارم هرچند که معتقدم اگر عمومی میگوییم این مسئله در مورد مردان نیز وجود دارد و تصمیمات اشتباهی گرفتهاند و اشباهات زنان بیشتر از مردان نیست.
اگر بخواهیم از حیث سازنده بودن نقد آن را بررسی کنیم ،من معتقدم اگر یک نقطه هم وجود داشته باشد باید با ذرهبین بررسی شود ، برای اینکه ما زنان فعال ، حرکتهای پایدار و مقبول داشته باشیم و بتوانیم از آنها دفاع کنیم.
از این منظر ممکن است مواردی بد تصمیم گرفته ایم و باید آن را واکاوی و اصلاح کنیم. یک نقد درونی می تواند باعث بالندگی و رشد ما باشد .
البته باید روی مصادیق مشخص صحبت کرد، که مثلاً در این مورد غیر منطقی احساسی عمل کردیم و نتوانستیم با یک خرد جمعی به یک نتیجه مطلوب برسیم. بعد از هر مسئله ما باید این سؤال را داشته باشیم که چه نقاط ضعف و قوتی داشتیم و چه باید کرد .
ازنظر شما مصادیق این تصمیمگیریهای احساسی چه زمانی بوده است؟
ترجیح میدهم دیگران را متهم نکنم.
شما این گزاره که بیشتر اوقات کنش گری زنان در سیاست، در چارچوب زنان علیه زنان، ارزیابی میشود را تأییدمیکنید؟
ممکن است مواردی دیده شود .من معتقدم که در کارهای تشکیلاتی و جمعی وقتی افراد دنبال منفعت شخصی و مطرحشدن خود باشند به این موضوع میرسد که نمیتوانند تصمیم معقول وبراساس منافع جمع بگیرند و علیه یکدیگر موضع میگیرند. این موضوع در زنان بیشتر به چشم میآید و الزاما بیشتر نیست. البته من زنان را بهطور خاص متهم نمیکنم ولی شما اگر میخواهید میتوانید مصادیقی بیاورید که زنان بیشتر در این موضوع نقش داشتهاند. تمام تلاش ما باید این باشد که به سمت اتحاد برویم و این نقاط ضعف را که هم در زنان و هم در مردان وجود دارد و جامعه ما از آن رنج میبرد برطرف کنیم .اگر ما بخواهیم به سمت یک جامعه توسعهیافته و دموکراتیک برویم ، از لوازم آن این است که بتوانیم یک گفتوگوی سازنده داشته باشیم و با خرد جمعی به نتیجه معقول برسیم.
دلیل اینکه در زنان بیشتر به چشم میآید چیست؟ اساساً زنان را زیر ذرهبین میبینیم یا اینکه احساسی برخورد کردن زنان بیشتر است؟
این موضوع دو قسمت دارد. یک قسمت اینکه نگاه کلیشهای جنسیتی نسبت به زنان وجود دارد که کار جدی سیاسی انجام نمیدهند، احساساتی و ضعیف هستند و.... قسمت دیگر اینکه زنان درکار پله به پله سیاسی از حیث تاریخی عقب نگه داشته شده اند و تجربه جمعی کمتری دارند و ممکن است احساسی برخورد کردن بیشتری داشته باشند. البته همواره زنان پختهای را میبینید که قدمبهقدم در سیاست پیش رفتهاند. برای مثال خانم راکعی را در نظر بگیرید ایشان کاملاً معقول و یک سیاست ورز خردمند هستند و شاید در مردان هم کم اند ازاین نمونه ها
شاید زنان کرمان در عرصه سیاست جدی نیستند، یعنی کنش گری سیاسی برای آنها جنبه پر کردن اوقات فراغت دارد...
شاید این موضوع هست ولی کار سیاسی هزینه هایی دارد که برای زنان احتمالا گران تر از مردان خواهند بود. علاوه بر اینکه بسیاری از مردان هم سهمی بهطور طبیعی برای حضور سیاسی زنان قایل نیستند. زنان باید با اثبات توانایی هایشان راه خود را باز کنند.
به نظر شما چه مانعی بر سر فعالیت سیاسی زنان کرمان وجود دارد؟ ساختارها مشکل دارد؟
شاید ما یاد نگرفتهایم زمانی که شخصی در رأس کاری انتخاب شد ما یک پله پایینتر از آن به وظیفه خود بپردازیم. و ارزش را در این میبینیم که در رأس قرار بگیریم . ممکن است فرد خود را شایستهتر بداند ولی زمانی که این اتفاق افتاد ما باید قبول کنیم و در یک ساختار متحد به کار بپردازیم. صداهایی که بعد از آن، به گوش میرسد نشان میدهد ما هنوز آن تشکیلات را قبول نکردهایم و در این زمان شما فقط یک علاقهمند به سیاست هستید نه فعال سیاسی تشکیلاتی. بنابراین یک قسمت ماجرا این است که خود ما زنان باید حلقه های حمایتی از یکدیگر و انسجام تشکیلاتی قوی داشته باشیم .
قسمت دیگری از این ماجرا البته این است که در جمع های تصمیم گیرنده چقدر زنان حضور دارند؟ تا چه اندازه حضور کمی و کیفی زنان در جمع های سیاسی مهم تلقی میشود.
یعنی زنان هنوز کار تشکیلاتی را بلد نیستند؟
کلا کار سیاسی و تحزب جدی و واقعی در جامعه ما نوپاست و ما باید در این مسیر باشیم تا به نتیجه مطلبوب برسیم. عرصه سیاست عرصه رقابت است و زمانی که ما نتوانیم خودمان را در این رقابت منسجم کنیم شکست میخوریم. پراکنده به کار بپردازیم ممکن است به نحوی به نتیجه برسیم ولی احتمال به نتیجه نرسیدن بیشتر است. این دوره نتیجه خوب بود ولی میتوانست بهتر از این هم باشد .در دورههای قبل شکستهای زیادی داشتهایم و شاید یکی از مسائلی که میتوان در مورد آن بحث کرد این است که ما نتوانستیم منسجم عمل کنیم. درک کنیم که در مقابل یک رقیب قرار داریم و باید سریعاً به نتیجه برسیم.
خانم محمودی! زنان همیشه منتقد نگاههای جنسیتی هستند. اما در انتخابات اخیر خودشان با یک نگاه جنسیتی، سهمیه طلب میکردند.این موضوع را شما چگونه توضیح میدهید؟
به دلایل مختلفی موافق سهمیه جنسیتی هستم ازجمله اینکه از تجربه جهانی که استفاده کنیم تمامی کشورهایی که در آنها زنان توانستهاند در سهم قابل قبولی در موقعیت های مختلف قرار بگیرند، سهمیه مثبت جنسیتی لحاظ شده است. ما ازنظر تاریخی نگاه مثبتی به زنان نداشتیم و زنان در مدیریتهای پایین نتوانستهاند بالا بیایند. این سهمیه باعث میشود زنان این مسائل را جبران کنند و کسی که با این نگاه انتخاب میشود باید آن را در بخشهای دیگر لحاظ کند نه اینکه بگوید من فقط شایسته بودم و نگاه جنسیتی ندارم و بعد از منتخب یا منتصب شدن دیگر به مسائل مربوط به زنان اهمیتی ندهد. برخی از کسانی که به دنبال عنوان زنانه هستند و میخواهند که جمع زنان آنان را انتخاب کند ولی مطالبات زنان را نمیدانند و درکی از آنها ندارند و فقط این سهمیه جنسیتی را میخواهند.
شاید زنانی هم بودند که به موقعیتی رسیدند ، کارنامه خوبی نداشتند و به نفع زنان هم فعالیتی انجام ندانند.ولی با توجه به پژوهشهایی که انجامشده است زنان بیشتر به منافع عمومی اهمیت میدهند و فسادهایی که وجود دارد در زنان کمتر بوده است. زنان حساسیت های بیشتری به مسایل عمومی و محیط زیست و ...دارند، همچنین مسولیت پذیری بیشتری دارند. اینها باعث میشود که ما از یک کاندید زن حمایت کنیم.
در انتخابات اخیر ما شاهد تبلیغاتی بودیم که تأکید بر زنانگی و جنسیت داشتند . شما این را چگونه میبینید؟ آیا این کنش برای جمعآوری آرای مردان صورت گرفته بود؟
قضیه این است که جامعه ما عادت ندارد عکسهای بزرگ زنان را ببیند و زنان به این صورت دیده نشدهاند. من یک قسمت این موضوع را قبول ندارم چون مردان نیز فیگورهای عجیبوغریب داشتند. اما قسمتی را هم قبول دارم به این دلیل که به نظر میآمد کمی اینگونه نگاه وجود دارد و این به بحث توانمندسازی زنان مربوط میشود.
یعنی نگاه کالایی وجود داشت؟
زنان باید بدانند زمانیکه میخواهند وارد عرصه سیاست شوند چه چیزی برای عرضه دارند، یعنی توانمندسازی آنها و بستری که برایشان فراهم میشود. باید بدانیم که برای رأی آوردن بر چه چیزی باید تأکید کنیم.
ممکن است زنی بخواهد آرای زنان را جمع کند به این دلیل که میخواهیم مطالبات زنان را پیگیری کنیم، به نظر من این حرف حقی است. ولی اینکه زنی بخواهد با زیبایی رای جمع کند ،مسلما درست نیست. ما باید بدانیم که چه زنی را موفق میدانیم و توانمندی را در چه چیزی میبینیم.
فکر نمیکنید، که این موضوع از این سرچشمه میگیرید که جامعه هم از زنان فقط زیبایی میخواهد؟یعنی سطح توقع جامعه از زنان آنقدرتقلیل پیداکرده است که به معیاری مثل زیبایی بسنده میکند؟
بله؛ مسلماً این هم هست. اینکه بیشتر از حد معمول درگیر ظاهر خود شویم که مورد تایید قرار بگیریم ،براثر کمبود اعتمادبهنفس ماست وگرنه عزتنفس درونی ما میتواند بهگونهای باشد که اصلاً به این تاییدها احتیاجی نداشته باشیم .این نگاه زنان باعث میشود که مردان هم نگاهشان را تغییر دهند.
به نظرم مسئلهای که باید بهشدت در تربیت دختران روی آن کار شود عزتنفس است . این باعث میشود شما بدانید که یک انسان هستید و ارزشهای انسانی ملاک هستند. زیبایی و سلامت هم جز ارزشها هستند ولی اگر کسی همه هویتش را با ظاهرش تعریف کند، اشتباه است . شما باید بدانید که اخلاق و انسانیت و علم، توانایی ...ارزش هستند . مصرف لوازمآرایش در جامعه ما کاملاً بیشتر از عرف جهانی است و این به خاطر کمبود عزتنفس در دختران است. بسران هم باید بگونه ای تربیت شوند که ملاک های انسانی را ببینند .
ما در شهر کرمان انتخاباتی متکی بر این معیارها داشتهایم تا جایی که برخی کاندیداها عکسهای چند دهه قبل خود را منتشر کردند!
بله این هم نکته جالبی بود. ولی به نظر من باید در جامعه این آگاهی باشد که مثل موردی که اگر شخصی خرج زیادی را برای ورود به شورای شهر انجام میدهد معلوم است که بیشتر از آن میخواهد برداشت کند. مردم باید به این بلوغ سیاسی و آگاهی رسیده باشند که کسی که از همان ابتدا در تبلیغات به این کارها میپردازد نشانهای از این است که صداقت ندارد و تأکید بر چیزی دارد که توانایی محسوب نمیشود.
البته تا حدی مسایل تبلیغاتی هست ولی زیاده روی مساله ساز است
حالا چه باید کرد؟
ما باید نیرو سازی اجتماعی کنیم. باید به یک تربیت درست در مورد نیروی انسانی برسیم و یک نسل باسواد ، متعهد و عاشق منافع ملی را به وجود بیاوریم و بدانیم به منفعت ملی میاندیشند نه منفعت شخصی . یعنی توانمندی خود را در مسائل ملی به کار میگیرند نه منافع شخصی. باید کار حزبی ، تشکیلاتی و کادر سازی را تقویت کنیم و در این نیروها مسلماً بهتر میتوان ارزشها را جا انداخت و باید بدانیم که اتحاد رمز پیروزی ماست . زمانیکه ما کار میکنیم برای یک گروه سیاسی نیست ما برای کل منافع ملی کشور کار میکنیم و معتقدیم که راه اصلاحات به صلاح همه است.
سؤال مهمی که باید به آن بپردازیم این است که آیا بحران رهبری در جامعه زنان کرمان وجود دارد ؟یعنی نقش رهبری را در جامعه سیاسی زنان کرمان کسی هست که ایفا کند؟
فکر میکنم بیشتر بحران روندهای دموکراتیک و بحران عدم تبعیت داریم تا بحران رهبری. کسانی هستند که بتوانند نقش ایفا کنند ولی حقیقتاً نمیتوانم بگویم هیچ مشکلی هم وجود ندارد. گاهی ممکن است عدم اجماع باشد گاهی هم عدم تبعیت بعد از اجماع . البته تا حدی طبیعی است ولی متأسفانه از این عدم تبعیتها ضررهایی هم دیدهایم .اگر ما شخصی را برای اجماع در نظر نمیگیریم حداقل به روندها متعهد باشیم. فارغ از اینکه نتیجه آن خوشایند باشد یا نه. در کار تشکیلاتی باید یکتن واحد باشیم و نقش خودمان را بدرستی انجام دهیم ، پراکندهکاری ما را تضعیف میکند.