کد خبر: ۲۴۸۸۷
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۷
ارسال به دوستان
ذخیره
میزگرد تحلیلی درباره آسیب های پیدا و پنهان مدارس خاص در کشور
امروزه بر همگان آشکار است که والدین بر خود می بالند که فرزندشان در کدام مدارس خاص پذیرفته شده است و همچون قبولی از سد سخت کنکور به اقوام و نیاکان بعد از پذیرش فرزندشان در مدارس خاص شیرینی می دهند و در محافل نیز باد در غبغب می کنند، که فرزند آنان با توجه به قبولی و تحصیل در مدارس خاص برتر و تیز هوش است
امروزه بر همگان آشکار است که والدین بر خود می بالند که فرزندشان در کدام مدارس خاص پذیرفته شده است و همچون قبولی از سد سخت کنکور به اقوام و نیاکان بعد از پذیرش فرزندشان در مدارس خاص شیرینی می دهند و در محافل نیز باد در غبغب می کنند، که فرزند آنان با توجه به قبولی و تحصیل در مدارس خاص برتر و تیز هوش است؛ این درحالی است که با توجه به رشد قارچ گونه مدارس خاص در زیر پوست نظام آموزشی به ویژه در دولت مهرورزی با سیاست های ابلاغی- حاجی بابایی- سر به ثریا سایید و جامعه شناسان و روانشناسان را به واکنش نوشتاری و گفتاری واداشت؛ وزیر جدید آموزش و پرورش دولت دوازدهم می تواند نقش بنیادی در تغییر نظام آموزشی و توسعه کیفی و کمی مبتنی بر عدالت یکسان داشته باشد. روزنامه «همدلی» بر آن شد که در گفت وگو با شماری از چهره ها به آسیب های مدارس خاص بر سرمایه های آینده اجتماعی استان کردستان و کشور داشته باشیم. در این میزگرد از سلسه میزگردهای ویژه همدلی این مهم واکاوی و راهکارهای برون رفت از وضعیت موجود ارایه شده است.

چهره های مورد پرسش چند سوال «همدلی» «خالدشیخی» کارشناس ارشد جامعه شناسی، «احمدقادری» کارشناسی جامعه شناسی،«طاهر حامدی» کارشناس جامعه شناسی، «بهروز علوی» کارشناس زبان وادبیات انگلیسی،«طاهر قادرزاده» لیسانس ریاضی و «خالد عبداللهی » کاردانی ادبیات عربی است که همه چهره های مذکور هم اکنون در مقام معلمی در مقطع متوسطه اول و دوم به فرزندان محصل در مدارس، درس 
می آموزند.

در مدارس خاص بدون شک کمیت و کیفیت به نسبت مدارس عادی بیشتر و کارشناسانه­ تر است. آیا وجود این نوع مدارس موجب دو قطبی شدن در نهاد آموزش نمی­ شود؟

خالد شیخی: در مدارس خاص (تیزهوشان، نمونه، شاهد، هیات امنایی و‌...) به دلیل دریافت شهریه از اولیای دانش‌آموزان، قطعاً وضعیت مادی بهتر و مناسب تری حاکم است؛ و به تبع این وضعیت مادی بهتر می‌توان انتظار داشت که امکانات مادی‌آموزشی (امکانات آزمایشگاهی، وضعیت کتاب و کتابخانه، سفرها و بازدیدهای علمی‌آموزشی، دسترسی به روزنامه‌ها و مجلات و اینترنت و ...) به نسبت مدارس عادی بیشتر و بهتر باشد. البته نیک مشخص است که چگونگی استفاده از آن وضعیت مادی بهتر، به نوع نگرش و باور مدیران آن مدارس بستگی دارد.

امّا از نظر آموزشی باید عرض شود که کتب درسی این دانش‌آموزان با دانش‌آموزان مدارس عادی هیچ تفاوتی ندارد به غیر از این که تنها در برخی دروس آن هم در سطحی محدود از کتب دیگری نیز به عنوان کمک درسی استفاده می‌شود. معلّمان این دانش‌آموزان هم همان دبیران مدارس عادی قبلی هستند، یعنی از بدنه‌ی همان آموزش و پرورش منطقه‌ی خود به این مدارس آمده‌اند. بنابراین نه کتب درسی و نه معلمان هیچ تفاوت معناداری با مدارس عادی ندارند. 
به نظر می‌رسد تنها تفاوت این مدارس با مدارس عادی به هوش و استعداد دانش‌آموزان آن‌ها برمی‌گردد آن هم نه در همه‌ی موارد بلکه در حدود 50 درصد این دانش‌آموزان از همکلاسی‌های خود در مدارس عادی، بااستعدادتر و تواناتر هستند؛ و همین یک مورد می‌تواند سبب قطبی شدن نهاد آموزشی ما بشود. یعنی جدا کردن دانش‌آموزان قوی از دانش‌آموزان متوسط و ضعیف به نظر من یک کار غیرعلمی و غیرکارشناسانه است.
احمد قادری: مسولان آموزش و پرورش به مدارس خاص بیشتر از مدارس عادی توجه می­‌کنند. دلیل توجه آموزش و پرورش به مدارس خاص این است که از لحاظ مالی با مشکل روبروست از طریق دامن دادن به مدارس خاص و تامین منابع مالی آن مدارس از طرف اولیا، می‌­تواند قسمتی از مشکلاتی که با آن روبرو است برطرف کند. پس از یک طرف این گونه مدارس از لحاظ مالی مشکل کمتری دارند و از طرف دیگر چون از نطر آموزشی به مدارس خاص بیشتر توجه می­‌شود و مدیر در انتخاب عوامل آموزشی اختیار بیشتری دارد و می‌­تواند نیروهای مورد نیاز خود را انتخاب‌نماید فراگیران مدارس خاص کمتر با مشکل نیروی آموزشی روبرو هستند. در کل تامین منابع مالی آن از طرف اولیا و تامین نیروی آموزشی آن باعث دو قطبی شدن در نهاد آموزش می­‌شود.
خالد عبداللهی: بی­شک وجود مدارس خاص آموزش و پرورش را به دو دسته متضاد تقسیم بندی می کند، انسان های یک اجتماع را از هم جدا 
می‌کند و در چنین وضعیتی انسان های موفق از ناموفق تفکیک خواهند شد و سیستم آموزشی غیر انسانی را به وجود خواهد آورد. در واقع وجود مدارس خاص قانون نردبانی و تقسیم بندی انسانها از بالا به پایین است و جدا کردن توانایی ها از همدیگر که با پروسه تعلیم و تربیت مدرن همخوانی ندارد و با دموکراسی در آموزش و پرورش در تضاد است.
طاهر حامدی: البته بالا بودن کمیت و کیفیت در مدارس تیزهوشان را باید با دیده‌ی تردید نگریست. ابتدا باید تعریف مناسبی از کیفیت آموزشی ارائه داد تا بتوانیم واضح تر و عملیاتی تر با موضوع برخورد کنیم. اگر کیفیت آموزشی را مترادف با متفاوت بودن سطح آموزش با یک نوع آموزش سطحی، تقلیدی و حفظ کردن طوطی وار تلقی کنیم؛ اگر کیفیت را برابر با افزایش سطح آگاهی و درک انسانی به دور از معیارهای ابزاری شدن انسان در نظر بگیریم و اگر کیفیت را در تنوع تغییرات هر ساله در لایه های عمیق ارزش های بنیادی دانش آموزان مشاهده کنیم و همه ی این شاخص های مذکور را در دانش آموزانی که در مدارس خاص مشغول به تحصیل هستند ببینیم آنگاه می توانیم بگوییم که کیفیت آموزشی در آن مدارس نسبت به مدارس عادی در سطح بالاتری است.
بهروز علوی: در وهله اول باید بدانیم منظور شما از کمیت و کیفیت چیست؟ اگر منظور از کمیت امکانات بیشتر و از کیفیت توان علمی بالاتر مدرسین است، این پیش فرض لزوما درست نیست. آنچه تفاوت اصلی میان مدارس خاص و مدارس معمولی و به طور خاص حاشیه است، مرزبندی و القای "خاص بودن" میان دانش آموزان است. حتی اگر قائل به استعدادهای مادرزادی میان کودکان باشیم آن چه امروز آنها را از هم جدا کرده، نه لزوما آن استعدادها بلکه بسترهای اجتماعی و خانوادگی است که این بچه‌ها در آن رشد می‌کنند. بسترهایی که لزوما عادلانه هم نیستند. این فضا نهاد آموزشی را دو قطبی می‌کند. چرا که نگاه عمومی این پیش‌زمینه را در نظر نمی‌گیرد. فضای غالب اجتماعی دانش‌‌آموزان را ترغیب به حضور در مدارس خاص ‌می‌کند و مدرسین هم اشتغال در آن حوزه را بعضا آسان‌تر یا مفیدتر تلقی می‌کنند. همین نگاه، بستر ناسالمِ اجتماعی که دانش‌اموزان مدارس معمولی هم بیشتر در معرض آسیب‌هایش هستند، را پررنگ‌تر می‌کند. همان فضای دو قطبی را تشدید ‌می‌کند و زمینه سازِ یک فضای رقابتیِ ناسالم می‌شود. چنان که امروز اتفاق افتاده است.
طاهر قادرزاده: مدارس خاص نه تنها در آموزش و پرورش که در لایه‌های مختلف اجتماع نیز باعث جدایی و شکاف شده‌اند. برتری کمی و کیفی مدارس خاص نسبت به مدارس عادی، در نمرات آزمون‌های دانش‌آموزان و امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری مدرسه آشکارست، که به نظر من، سنخیتی با کارشناسانه بودن آنها ندارد، اما در ابعاد دیگری از اهداف آموزشی و پرورشی از قبیل مهارت های زندگی، خلاقیت، هنر، فرهنگ، حقوق شهروندی و ... که با اعداد و ارقام آماری، امکان بررسی آنها ممکن نیست، نمی‌توان بر این برتری صحه گذاشت. کما اینکه ممکن است در برخی از مولفه‌های مورد اشاره، مدارس عادی وضعیت بهتری داشته باشند. ولی در هر حال چون امروزه نمرات آزمون ها و امکانات مدارس، مورد توجه اکثریت و جزو شاخصهای برتری مدارس است، اختلاف آماری در بین آنها، سبب موضعیگیری و مرزبندی بین افراد مرتبط با این دو دسته مدرسه می شود. 
با توجه به ساختار روش تدریس و امکانات آموزشی در مدارس خاص، عدالت آموزشی زیر سوال نیست؟
خالد عبداللهی: وقتی بحث از عدالت آموزشی به میان می آید منطور این است که همه دانش آموزان از امکانات آموزشی برابر و مساوی برخوردار باشند ولی وجود مدارس خاص این اصل را نقض می­‌کند، دانش‌آموزان در مدارس خاص ساعات کاری اضافه دارند که دانش‌آموزان مدارس عادی ندارند، معلمان مدارس خاص از طرف اداره و مدیر مدرسه انتخاب می شوند و برای همه دروس معلم تخصصی دارند درحالیکه دانش‌آموزان مدارس عادی به علت کمبود معلم برای بعضی از دروس از معلم تخصصی بی‌­بهره اند، به عنوان مثال دبیر ادبیات فارسی، زبان انگلیسی را تدریس می‌­کند و بسیاری از دروس به صورت اضافه­‌کاری به همکاران داده می­شود که در مدارس خاص این نواقص وجود ندارد. دهها مورد دیگر که با عدالت آموزشی منافات دارد، میتوان مثال زد.
طاهر قادرزاده: من تفاوت را نه در روش تدریس مدارس خاص، که در ساختار این مدارس و در امکاناتشان می بینم. این مدارس بر پایه‌ی تبعیض بنا نهاده شده‌اند. از آنجاییکه معیار موفقیت مدارس ما در متوسطه اول، تعداد راه یافتگان به مدارس خاص متوسطه‌ی دوم، و در متوسطه‌ی دوم هم تعداد رتبه‌های برتر در کنکور است، از همان ابتدای تفکیک دانش‌آموزان و جذب افراد درس‌خوان‌تر به مدارس خاص، در حق دانش‌آموز مدارس عادی اجحاف میشود. چرا که اولا ملاک و معیار گزینش ورودیهای مدارس خاص، سنجش میزان استعداد و توانایی های افراد در یک شرایط برابر نیست، بلکه دریافت بازخورد محفوظات بیشتری است که اغلبشان حاصل کلاس های پولی آموزشگاه های بیرون و یا مدارس خاص مقطع تحصیلی قبلی و یا تجربه‌ی حاصل از آزمون های بنگاه های تجاری طراح تست های چند گزینه‌ایست. دوما سایر هوش‌های دانش‌آموزان در این گزینش، نادیده گرفته می‌شوند. از آنجایی که کنکور، سرنوشت آینده‌ی دانش‌آموزان ما را در این سیستم آموزشی رقم می زند، دانش‌آموزان مدارس خاص با بهر‌ه‌گیری از امکانات بیشتری که در اختیار دارند، شانس بهتری خواهند داشت، که این در تضاد کامل با عدالت آموزشی است.
احمد قادری: برای پاسخ به پرسش فوق به دو نکته باید توجه کرد: یکی محتوای کتب درسی و دیگری بودجه نظام آموزشی مدرسه.
محتوای کتاب­‌های درسی برای همه یکسان است، اما مدارس خاص برای اینکه بتوانند اولیا را بیشتر جذب خود کنند و از این طریق هم میزان شهریه خود را بالا ببرند منابعی را غیر از کتب رسمی آموزش و پرورش به دانش‌آموزان پیشنهاد کرده و آن را تدریس می­نمایند. 
اگر واقع بینانه به بودجه­ی مدارس خاص با مدارس عادی بنگریم می­بینیم که مدارس خاص از طریق شهری‌ه­ای که از دانش‌آموزان دریافت می­کنند از لحاظ مالی مرفه‌­ترند . پس چون مدارس خاص از لحاط محتوای آموزشی و بودجه نظام آموزشی مدرسه با مدارس عادی تفاوت دارد پس عدالت آموزشی زیر سوال رفته است. 
بهروز علوی: عدالت آموزشی از همان نقطه‌ی آغاز مرزکشی بین دانش‌آموزان/کودکان زیر سوال می‌رود. کودکان _باتعریف جهانی آن_ بی‌دفاع‌ترین انسان‌ها هستند. آن‌ها نقشی درگزینش فضایی که در آن رشد می‌کنند ندارند. آن‌ها خانواده‌هایشان را انتخاب نمی‌کنند. یک نگاه مترقی و مصلح با در نظر گرفتن همین دو پیش‌فرض می‌تواند این امکان را به کودکان بدهد که حتی‌المقدور معنای عدالت و برابری را در مدرسه، در چهارچوب آموزش و پرورش درک کنند. اما این عدالت با گرفتن امکانات سایر مدارس محقق نمی‌شود. فضا در حال حاضر نابرابر است. اما برقراری عدالت آموزشی به نیت بازتعریف مفاهیمی همچون برابری میان کودکان و دست یابی به فضایی که رشد و پرورش کودکان فارغ از بستر اجتماعی‌ای که از آن آمده‌اند میسر باشد، با محروم کردن سایر مدارس به دست نمی‌آید. نگاهمان باید به بهبود وضعیت مدارس حاشیه باشد. ما به بچه ها این تعریفِ بیمار ناسالم "خاص بودن" را القا می‌کنیم.
طاهر حامدی: آنگونه که در قسمت قبلی تشریح شد کیفیت آموزشی را می توان با معیارهایی سنجید و اگر این معیارها را نداشته باشیم نمی توانیم به یک شرح واضح و عینی از مساله ی مورد نظر دست یابیم. معیارهایی که اشاره شدند باید در مدارس تیزهوشان و سایر مدارس خاص وجود داشته باشند تا بتوانیم ادعا کنیم که سطح آموزش در آن مدارس در مدارجی عالی‌تر سیر می کنند. اما آنگونه که از ظاهر امر هویداست در مدارس خاص تفاوت چندانی از نظر کیفیت آموزشی نسبت به مدارس عادی وجود ندارد. آنچه که باعث متفاوت شدن مدارس خاص نسبت به مدارس دیگر شده است را نه در کیفیت آموزش بلکه در موارد زیر میتوان جستجو کرد: 
در مدارس خاص دانش آموزان مستعد و کوشای یک شهر از دیگران جدا، گلچین و جمع شده اند. 
تعداد ساعات درسی مدارس خاص نسبت به مدارس دیگر افزایش یافته و آنها می توانند روزهای پنج شنبه نیز که مدارس عادی تعطیل هستند در کلاس فوق برنامه شرکت کنند. 
مدارس خاص از بودجه ی مادی بیشتری به علت گرفتن شهریه از اولیای دانش آموزان برخوردار است و بهتر می تواند نیازهای مادی آموزشی از جمله وسایل کمک آموزشی و ... را برای آنان فراهم کند. 
سطح نظارتی و توقعات خانواده ها بر دانش آموزان بالاست و بیشتر آنان را زیر ذره بین مراقبت قرار داده اند.
مدارس خاص غربالگری و الک کردن دانش‌آموزان به عنوان سرمایه­‌های اجتماعی در جامعه است. مگر غیر از این نیست؟ دانش‌آموزانی را که نتوانند در مدارس خاص درس بخوانند اولاً لایق مدارس عادی می­دانند. آیا این غربالگری موجب تنش در پرورش سرمایه­های اجتماعی نمی­شود؟
طاهر حامدی: امروزه در بیشتر کشورهایی که از نظام آموزشی توسعه‌یافته تری برخوردار بوده یا برای رسیدن به آن قدم بر داشته اند، سیاست آنان به سوی ایجاد یک فضای عادلانه در بهره مندی از امکانات تحصیلی به خصوص تحصیلات ابتدایی برنامه ریزی شده است. حتی سیاست هایی که در گذشته موجب جدا کردن کودکان کم توان از کودکان عادی وجود داشت کم کم از نظام آموزشی آنان رخت برمی‌بندد. از سوی دیگر در ساختار کلی و نظام اجتماعی کل این کشورها از سرمایه اجتماعی به عنوان مهم ترین سرمایه برای توسعه و پیشرفت پایدار نگریسته 
می‌شود. امروزه نمی توان کسی را به بهانه داشتن خصوصیاتی انتسابی که خود فرد در ایجاد و تولید آن در خویش سهمی نداشته است به محرومیت از برخورداری از امکانات مادی و معنوی جامعه محکوم کرد. همه انسانها حق برخورداری از امکانات مادی و معنوی یک جامعه را دارند و کسی نمی تواند مردم را با تقسیم بندی های ناعادلانه و تبعیض آمیز عده ای را بر عده ای دیگر در برخورداری از امکانات آموزشی برتری دهد. ذات ایجاد مدارس خاص نقض این امور مذکور است و غربالگری در نظام آموزشی عملی غیر منطقی است. 
طاهر قادرزاده: تفکیک انسانها و رجحان برخی بر دیگری، صرفا بر اساس یک آزمون و چند سوال و جواب، در نزد تمام افراد معتقد به حقوق انسانی، امری مذموم، غیر علمی، غیر عقلانی و غیر دموکراتیک است. از آنجاییکه مهمترین بخش از ثروت یک جامعه، منابع انسانیست، توجه به این ثروت، امری لازم و اجتناب ناپذیر است. این ثروت شامل ابعاد مختلف انسان و تمام توانایی‌ها، استعدادها و عملکردهای اوست. آموزش و پرورش کدام توانایی ها و استعدادها را می سنجد و در پی شکوفا کردن کدامینشان است؟ تفکیک دانش‌آموزان، ایجاد بستر برای طبقاتی شدن افراد جامعه است. جداسازی تعدادی از دانش‌آموزان از سایر همسالان و نام خاص نمونه و تیزهوش و بااستعداد و ... بر آنها نهادن، آنها را چون تافته‌ای جدا بافته قالب داده و احتمال اینکه تصورات آنان نسبت به خود و سایرین دچار تغییرات اساسی شود، بسیار بالا خواهد بود. پیامد چنین پندارهایی، بروز ناهنجاری های اجتماعی و آسیب به منابع انسانی و ایجاد شکاف در روابط عاطفی و اجتماعی با سایرین خواهد بود. 
خالد عبداللهی: غربال کردن دانش‌آموزان و جداکردن خوب از بد نه تنها سرمایه اجتماعی نیست بلکه از بین بردن توانایی و ابتکار در بخش عمده­ای از افراد در سیستم آموزش و پرورش است، این غربالگری عده­ای از افراد را به خارج از اجتماع فراری می دهد. توانایی ها و استعداد­های آدمی کشف نخواهد شد، درواقع کار سیستم آموزش و پرورش بایستی شکوفاسازی استعدادها و توانایی انسانها باشد نه تقسیم بندی آن­ها به توانا و ناتوان. به‌­نظر من این نوع نگاه نگاهی تبعیض­آمیز به انسان می­باشد و نه تنها انسان ها را به دو دسته با استعداد و بی­‌استعداد متهم می­کند بلکه علوم را نیز به همان دید می­‌نگرد و علمی را مهمتر از گروه دیگر جلوه می‌دهد. برای نمونه انتظار عمومی از دانش‌آموزان این­گونه مدارس قبول شدن در رشته­‌های پزشکی و مهندسی است که به­نوعی سرمایه اجتماعی را هدر می­دهد این درحالی است که در آموزش و پرورش مدرن همه علوم بایستی در یک سطح بها و ارزش داشته باشند.
احمد قادری: همه فراگیران، سرمایه­‌های اجتماعی گران­بهایی هستند که آموزش و پروش وظیفه دارد برای رشد و شکوفایی استعدادهای این قشر عظیم تلاش کند و برنامه­‌ریزی مناسبی برای آن داشته باشد. اما متاسفانه آموزش و پرورش با تاسیس مدارس خاص سعی نموده است که میان دانش‌آموزان از لحاظ استعداد و هوش تفاوت ایجاد کند. هر چند نحوه انتخاب این گونه دانش آموزان مناسب نیست و جای بحث فراوانی دارد و بیشتر این دانش‌آموزان به جای اینکه تیز هوش باشند سخت کوشند. این غربالگری باعث شده که سه رکن سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و شبکه‌­های اجتماعی) زیر سوال برود. میان دانش آموزان مدارس عادی با دانش‌آموزان مدارس خاص از جهت اعتماد و باور داشتن به هم، میزان مشارکت در امور مختلف باهم و تعاون و همکاری و تشکیل شبکه‌­های اجتماعی تفاوت اساسی به چشم می­خورد یعنی دانش‌آموزان مدارس عادی اجتماعی­ترند و روابط اجتماعی در مدارس خاص به دلیل رقابت ناسالم کاهش یافته است. این غربالگری به نحوی سبب تنش میان دانش‌آموزان مدارس خاص با مدارس عادی هم شده است.
به نظر شما آیا در مدارس خاص با توجه به جا نمایه و درون­مایه محتوای دروس و ساختار آموزشی، خلاقیت و آزادی عمل از دانش­آموز گرفته نمی­شود؟
خالد شیخی: به نظر من خلاقیت و آزادی عمل تا حد بسیار زیادی از آن‌ها گرفته می‌شود امّا نه به دلیل جانمایه و درون‌مایه‌ی محتوای دروس بلکه به دلیل فشار کاری و امتحانات بسیار زیاد و فشرده‌ای که مجال هیچ گونه کار و فعالیت دیگری را به آن‌ها نمی‌دهد. تعداد و میزان امتحانات این مدارس بسیار زیاد و فشرده و خسته‌کننده است که اگر دانش‌آموزان بخواهند خود را برای همه‌ی آن‌ها آماده کنند واقعاً زمان چندانی برای رسیدن به علایق هنری، ورزشی و ... نخواهند داشت و این مورد با پرورش استعدادهای غیردرسی در تضاد کامل است. 
بهروز علوی: تفاوت چندانی میان محتوای دروس مدارس خاص با سایر مدارس وجود ندارد. تفاوت اصلی ممکن است در امکانات بیشتر در ارائه‌ی واحدهای فوق‌العاده درسی آن هم در برخی از مدارس باشد. آنها هم لزوما مدارس تیزهوشان،نمونه دولتی یا شاهد نیستند. سیاست‌های آموزشی جدید به ویژه در مقطع ابتدایی تغییراتی به وجود آورده تا در صورت وجود میل و اراده‌ای برای استفاده از ظرفیت‌های خلاقانه دانش‌آموزان این فضا فراهم باشد. در نطفه خفه شدن خلاقیت دانش آموزان الزاما در مدارس خاص رخ نمی‌دهد. ای بسا ظرفیت‌های تعاملی میان دانش‌آموزان مدارس خاص با مدرسان به واسطه‌ی همان القای تفاوتِ خاص بعضا ممکن است بستری برای استفاده از خلاقیت‌ها به وجود آورد. گاهی هم تلاش برای ماندگاری در موقعیت "خاص" ناخودآگاه راه را بر نگاه خلاقانه می‌بندد. در طرف مقابل مدارس حاشیه نیز شرایط بهتری ندارند. در کل جلوگیری از نگاه‌های خلاقانه و شکوفا کردن ظرفیت‌های نهفته‌ی دانش‌آموزان به زعم من ارتباط مستقیمی با نوع مدرسه‌ بچه‌ها ندارد. تغییرات بنیادی در سیستم آموزشی و روش‌های تدریس نیاز است.احمد قادری: محتوای کتب درسی رسمی تمامی مدارس اعم خاص و عادی به دلیل این­که تهیه کتب درسی متمرکز است یکی است. اما مدارس خاص برای تقویت بنیه­ی علمی دانش‌آموزان کتاب‌­هایی غیر از کتب رسمی را در نظر می‌­گیرند و به صورت فوق‌برنامه با فراگیران کار می­‌کنند. با این روش مطالبی را بدون اینکه دانش‌­آموز در انتخاب آن نقش داشته باشد به او تحمیل می‌­کنند و آزادی انتخاب را از او می­گیرند چون وقت دانش­آموز علاوه بر کتب رسمی با این گونه منابع کمک آموزشی گرفته می­شود زمانی را که برای بازی و تفریح و انجام کارهایی که خلاقیت و نبوغ او را نشان دهد گرفته شده و با این کار عملا خلاقیت و آزادی عمل از فراگیر گرفته می­شود.
خالد عبداللهی: به­‌نظر من با توجه به فشاری که در مدارس خاص چه از طرف خانواده و چه از طرف معلمان بر دانش‌آموزان وارد می­آید آنها را به رباتی تبدیل می‌­کند که کارهای محوله را به‌­طور احسن انجام دهد. این نوع مدارس انسانی را بار می‌­آورد که 
نمی‌تواند خود را تعبیر کند یا چیزهای دیگرا را توصیف کند، بیشتر برپایه وادارکردن و پاسخ دادن به سوالات می­‌باشد به همین دلیل قدرت خلاقیت در دانش‌آموزان این نوع مدارس، شگفت آسا ضعیف است. این شیوه تفکر کاری کرده است که دانش­آموز در این نوع مدارس بدون در نظر گرفتن علایق و توانایی‌هایش فقط در تلاش برای دستیابی ورود به دانشگاههایی باشد که آوازه و ژست اجتماعی بهتری دارند، سالانه هزاران دانش­آموز مجبور می ­شوند رشته هایی را انتخاب کنند که با علایق و توانایی­هایشان در تضاد است.
طاهر قادرزاده: اتفاقا یکی از اصلی‌ترین هدفهای طرفداران ایجاد مدارس خاص در کشورهای پیشرفته، و از دلایل مورد تاکید آنان، پرورش قوه‌ی خلاقیت و دادن آزادی عمل برای به فعل در آوردن همین قوه بوده که عملا در ایران عملکرد این مدارس نه تنها منتج به چنین نتیجه‌ای نشده بلکه برداشت غلط و برنامه‌ریزی نادرست در سطوح مختلف، باعث ایجاد رقابت شدید برای کسب نمره و رتبه بهتر، و لذا موجب بروز ناهم‌ترازی در ابعاد مختلف شخصیتی دانش‌آموزان این مدارس شده است. بر خلاف آنچه اغلب ادعا می شود، در بیشتر مدارس خاص همان محتوای کتاب های مدارس معمولی را با کمی بسط و البته سختگیری بیشتر آنهم به امید بهتر تست زدن، آموزش می دهند. 
طاهر حامدی: انسان موجودی آزاد آفریده شده است و این آزادی جان مایه ی پیشرفت، تربیت، توسعه و بیشتر امور مثبت انسانی است. یک سانتیمتر آزادی کیلومترها توسعه را با خود برای یک جامعه به ارمغان 
می‌آورد. و اندکی استبداد سال ها عقب ماندگی و در نهایت قهقرا را به دنبال دارد. آزادی خود برای خود قید و بند می آفریند. انسان آزاد که خود انتخاب و عمل کند بیشتر پایبند خواهد بود چون مسئولیت کار خود را همچون یوغ اسارت بر گردن دارد. قالبی و دهن‌دوخته بار آوردن دانش آموزان اصلا آنان را برای یاری رساندن به آینده جامعه بار نمی آورد و خیری هم به جامعه نمی رساند. در آزاد و با مسئولیت بارآوردن دانش آموزان است که امیدی به تبدیل شدن آنان به سرمایه انباشت شده برای آینده جامعه ایجاد 
می‌شود. اساسا روشی که در نظام آموزشی ما وجود دارد، کتاب ها به هدف و نه وسیله ای برای رسیدن به اهداف عالیه ی انسانی تبدیل شده اند. خود این امر بهترین عامل برای سرکوب و از بین بردن خلاقیت آموزشی در دانش آموزان است. مزید بر این مساله انتظارات بیش از حدی هم که چه مدرسه و چه خانواده ها از دانش آموزان مدارس تیزهوشان دارند آنان را از خود بیگانه و مطیع چهارچوب هایی کرده است که دیگران فقط خود و بازتولید خود را در آن می بینند نه دانش آموزان عزیزمان را که سرمایه های گرانبهای آینده یک جامعه هستند.
میزان مشارکت اجتماعی و روابط بین فردی و فرافردی در بین دانش‌آموزان مدارس عادی بیشتر از مدارس خاص است. آیا تاکید مسولان آموزش و پرورش بر وجود این مدارس، موجب افسردگی و فردگرایی ذهن دانش‌آموزان نمی­شود و روحیه جمعی را نمی­کاهد؟
احمد قادری: در مدارس عادی روابط بین فردی و فرافردی در بین دانش‌آموزان بیشتر از مدارس خاص می‌­باشد به بیان بهتر رقابت در مدارس عادی بیشتر رقابتی سالم و همراه با همکاری و تعاون است و این عوامل زمینه روابط بین فردی و فرافردی را تقویت می‌کند و مدارس عادی در کل شاداب­ترند. اما مدارس خاص تا حدی رقابت ناسالم است و فراگیر برای سبقت و پیشی گرفتن از طرف مقابلش گاهاً حاضر به همکاری و تعاون با همدستش نمی‌شود و روابط بین فردی و فرافردی نزول پیدا کرده و تنهایی و گوشه‌­گیری افزایش می­یابد. 
خالد شیخی: در این مورد من نمی‌توانم بدون هیچ پشتوانه‌ی دقیق علمی تحقیقی‌ای چنین حکمی را تایید و یا رد کنم. اگر در این مورد پژوهشی صورت گرفته است بهتر است ارائه شود.
طاهر حامدی: به عینه این خصلت افسردگی و گوشه گیری، منزوی بودن، سر در لاک عزلت فرو بردن، فقط خود را دیدن و گسست از مسائل جامعه و دیگران در دانش آموزان مدارس تیز هوشان مشاهده و گزارش شده است. همان گونه که قبلا اشاره شد اولیا در اثر عدم اشراف به مسائل تربیتی و فلسفه جدید آموزش و پرورش جهانی عمل می کنند. آنان آزادی کودکان خود را سلب کرده و اصلا قائل به جدا بودن و استقلال فکری فرزندانشان از خود نیستند. اولیاء اصلا تصور نمی کنند که آنچه را که خود می پسندند شاید کودکانشان نپسندیده و یا اصلا دوست نداشته باشند. ذات مطلق گرای بزرگ‌خانواری در جامعه‌ی ما که پدر و در اندک مواردی هم مادر باشد، چشم دیدن دیدگاه و علاقه‌مندی های گوناگون، متفاوت و به دور از ذهنیات و آرمان های خویش در کودکانشان را ندارند و می خواهند درست در قالب ذهنیات و آرمان های خودشان ریخته‌گری شوند. چنین والدینی فرزندانشان را می فرستند تا آرزوهای تحقق نیافته‌ی خودشان را در کودکانشان متبلور کنند. برای نمونه اکثریت آنان فرزندانشان را فرستاده اند تا دکتر شوند. آنان به هیچ وجه استعداد، سطح توان و از همه مهمتر علاقه‌مندی‌های کودکانشان را در نظر نگرفته اند. دانش‌آموزان در زیر بار این سطح از توقعات غیر منطقی طبیعی است که دچار انزوا و افسردگی شوند. 
بهروز علوی: این که آیا روابط اجتماعی در مدارس خاص ضعیف‌تر یا قوی‌تر ازمدارس معمولی هستند نیازمند پژوهشی علمی است. اما پر واضح است این شیوه‌ی جداسازی و ایزوله ساختن دانش‌آموزان در گروه های خاص و معمولی نتایج ناگواری بر توان و امکان ایشان در تعاملات اجتماعی هر دو گروه دارد. همچنین ممکن است منجر به آسیب هایی همچون توهم ماندگاری در طبقه‌ی اجتماعی مشخصی باشد. 
خالد عبداللهی: تا حد زیادی موافقم، وقتی دانش‌­آموزی از طریق آزمون به مدرسه نمونه یا تیزهوشان راه می­یابد از طرف خانواده­اش به او بهای بیشتری داده می‌­شود، برای قبولی‌­اش جشن و مهمانی برپا می­‌کنند. اولین گام برای منزوی شدن دانش­آموز از طرف خانواده­اش برداشته می­‌شود چون وی را بردوستان و اقوام هم سن و سالش برتری می­دهند و همان احساس برتری در وی، اورا از دوستانش دور می­‌کند و منزوی می‌شود. سوای خانواده، اندیشه بعضی از معلمان در مورد تعلیم و تربیت هنور هم براساس همان نگرشی است که از خانواده به مدرسه انتقال می­‌یابد و معلمان هم براساس همین تفکر دانش‌­آموز را تحت فشار مضاعف قرار می­‌دهند و تمام اوقات دانش‌آموز را صرف آزمون و تست های متفاوت می­‌کند و تصورش بر این است که با فشار درسی استعدادهای نهفته دانش­آموز شکوفا خواهد شد و دانش آموز ناچار تمام وقت خود را مشغول حفظیات و کسب نمره برتر خواهد کرد و بدین ترتیب از جامعه و دوستان بریده می شود و فردی منزوی خواهد شد و در اینده هم زیاد قادر به درک دردهای اجتماع نخواهد بود.
طاهر قادرزاده: همانطوریکه قبلا هم اشاره شد جدا کردن عده‌ای از دانش آموزان تحت عناوین خاصی همچون تیزهوشان و نمونه و با استعداد و ... از سایر دوستان و همسالان، به مرور زمان حس خودبرتربینی و غرور را در آنان به وجود می آورد و به نوعی یک اختلاف طبقاتی از نوع آموزشی ایجاد می کند. همین امر موجب کاهش روابط میان فردی شده و باعث انزوای افراد میگردد. دلیل دیگر آنکه در راستای افزایش مهارت کسب نمره بیشتر، به دانش آموز مدارس خاص، فشارهای کاذب و زیادی وارد میکنند و عملا او را وارد رقابتی میکنند که هدفش بیشتر موفقیت خود و شکست دوستانش است. هر چند در مجموع، توجه به فعالیتهای گروهی در مدارس ایران، بسیار کم رنگ است، اما مزیت مدارس معمولی اینست که از آن رقابت ناسالم و شدید مدارس خاص برای کسب نمره، که روابط میان فردی را به مخاطره بیندازد، در امان هستند. 
آیا توسعه و توجه به مدارس خاص امنیت روانی دانش‌آموزان را که شرایط ورود به این مدارس را نداشته­اند از بین نمی­برد؟
خالد عبداللهی­: با توجه به اینکه فکر غالب اجتماع و حتی اکثریت معلمان براین باور استوار است که دانش‌آموزانی که در مدارس نمونه و تیزهوشان تحصیل می­کنند، دانش‌آموزانی توانمند و با استعداد هستند و در جامع و مدارس نیز این شیوه تفکر به گوش دانش‌آموزان مدارس عادی می­رسد در واقع تاثیری منفی بر آنها خواهد گذاشت و روحیه­ای خود کم­بین در میان آنها شایع می­شود و از لحاظ روانی خودرا کم استعدادتر و ناتوان تر احساس می کنند.
طاهر حامدی: دو قطبی شدن مدارس سطح یک شهر به معنی یک طرف توانا- برخوردار و دیگری ناتوان- محروم همچون قضایی محتوم جامعه را دو شقه می کند. کودکان بر اساس نظریه برچسب زنی در اثر صفاتی که جامعه بر آنها تحمیل می کند تلاش کرده و ذهنیاتشان شکل می گیرد. استرس آزمون های ورودی به این مدارس، کودکان را در پایان تمام مقاطع تحصیلی از جانب اولیاء دچار انگ و برچسب های ناتوانی و کم توانی می کند. پر واضح است که امنیت روانی این گونه دانش آموزان که موفق به ورود به چنین مدارس خاصی نشده اند به خطر می افتد. هنوز این ذهنیت که هر کسی توانایی ها و استعداد های مخصوصی دارد که اگر شکوفا و تربیت شوند می توانند یک فرد بسیار موفق و خادم برای جامعه ایجاد کنند در ما ایجاد نشده است. ذهنیت خودکامه و اقتدارگرای ما بیشترین مشروعیت را برای مشاغل و حرفی قائل است که از مزایای اجتماعی ( قدرت، ثروت و منزلت) بیشتری برخوردار هستند و ما می خواهیم یک جامعه ی یک دست و بدون تفاوت و چند گونگی ایجاد کنیم که کاملا ناصواب و به خطاست. 
احمد قادری: توسعه و توجه به مدارس خاص خودبه­خود باعث می­گردد که دانش‌آموزانی را که به دلایل مختلف نتوانسته­اند وارد چنین مدارسی گردند از لحاظ فکری و روانی دغدغه داشته باشند و خود را کم­تر از دانش‌آموزان مدارس خاص ببینند. گاهاً اولیا و اطرافیان این گونه دانش‌آموزان را سرزنش می­کنند و موجب ناامیدی در آن­ها می‌گردند. این گونه رفتار و سرزنش برای مدتی هم که شده امنیت روحی و روانی برخی از دانش آموزان را تهدید می‌نماید. هرچند در دراز مدت این مشکل حل شده اما برای مدتی هم که شده باعث رنجش و آزار دانش‌آموزانی که نتوانسته­اند در این رقابت ناسالم وارد این گونه مدارس گردند می­شود.
خالد شیخی: قطعاً در روحیه‌ی برخی از آنان به ویژه آن‌هایی که از نظر معدل و رتبه به آن‌ها نزدیک بوده‌اند اثر نامطلوب و نامناسبی خواهد گذاشت.
آیا تاکید بر این مدارس نشانه­ی تضادگرایی در هژمونی گفتمان برچیدن دیوار کنکور برای ورود آسان و خروج سخت دانش­جویان نیست؟ چون اکثر آموزشگاه­های کنکور درصد قبولی دانش‌آموزان این مدارس را برجسته می­‌کنند و دانش‌آموزان مدارس عادی را با بهترین رتبه­ها در غبار نسیان گم می­‌شوند؟
طاهر قادرزاده: همه می‌دانیم که غول کنکور، تمام اهداف سازمانی آموزش و پرورش برنامه‌های معلم و مدرسه را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. مدارس خاص با توجه به بالا بودن سطح انتظار سازمان و اولیای دانش‌آموزان و سایرین ازآنان، عملا در راستای خواست این غول حرکت می کنند. بنگاه های کنکور، فقط دنبال سود خود و جذب مشتری بیشتر، هستند. از اینرو مدارس خاص برای آنان لقمه چرب‌تری است. نفوذ آنها به حدی است که عملا در برخی از این مدارس، اولیا و دانش‌آموزان شاهد تبلیغ مصرانه عوامل مدرسه برای شرکت دادن دانش‌آموز در فلان آزمون می‌باشند. برنامه‌ریزانی که برنامه‌اشان باید آرامش روانی دانش آموزان را فراهم کند، صراحتا تفاوت کلاس های مدرسه با کلاسهای کنکور و اختلاف سطح سوالات کنکور با کتب درسی را تبلیغ می کنند و آنها را به شرکت در کلاسهای بیرون تشویق می کنند. و چنین است که تعدادی از همکاران مدارس خاص، بنگاه های کنکور و آموزشگاه های بیرون را محل کسب درآمد می کنند. 
طاهر حامدی: برای برچیدن دیوار کنکور باید ساختارها و ریشه های نظام آموزشی از بدو کار تا پایان آن را متحول و عوض کرد که این همچون یک آرمان بوده و دست یافتن به آن نه این که کار آسانی نیست بلکه لازمه ی آن گذشت زمانی بسیار طولانی است. علاوه بر آن ریشه های اخلاقی و جهان بینی جامعه نیز به تبع آن باید عوض شود که بسیار سخت است. 
دیوار کنکور را در شرایطی می توان برچید که معیارهای استاندارد یک آموزش مقدماتی در آن جامعه ایجاد و شکوفا شده باشد. در جامعه ما که سطح آموزش در یک سطح بسیار نازل با کمترین بودجه و اهمیت در مقایسه با سایر برنامه ها و وزارت خانه های دیگر قرار دارد صحبت از برچیدن دیوار کنکور آب در هاون کوبیدن است. 
احمد قادری: آمار و ارقام این گونه مدارس همیشه برجسته شده و از نظر آنان چشمگیر می­باشد اما کم­تر شاهد توجه به موفقیت دانش‌آموزان در مدارس حاشیه و عادی هستیم. هدف سیستم آموزشی از برجسته نشان دادن این مدارس این است که مشکلات مالی را که با آن روبرو است تا حدی از طریق شهریه­هایی که از دانش‌آموزان مدارس خاص دریافت می­کند برطرف نماید و از طرف دیگر موفقیت این گونه مدارس از طرف سودجویان و دارندگان کلاس­های خصوصی که در فکر سود خود می­باشند بیشتر برجسته می‌­گردد و در این بین مدارس عادی به فراموشی سپرده می­شود.
دکتر سمیعی‌­ها و افراد نخبه­ی کشور زمانی­که از مدارس خاص خبری نبود در کدام مدارس تحصیل کرده­اند که بر تارک علم جهان می­ درخشند؟ راهکار چیست؟ 
طاهر حامدی: بیشترین تغییری که در مدارس امروزی نسبت به گذشته های دور در جامعه ما رخ داده است بالا رفتن سطح امکانات آموزشی و وسایل کمک آموزشی نسبت به گذشته است. البته فراموش نشود که نسبت به گذشته‌ی خودمان این امکانات ارتقاء پیدا کرده است وگرنه نسبت به جوامعی که بیشترین اهمیت را به آموزش به عنوان پایه‌ای‌ترین عامل توسعه و تغییر در جامعه تلقی می کنند در یک سطح بسیار نازل قرار داریم. علی‌رغم این تغییر در امکانات آموزشی یک نکته ی کلیدی را هرگز نباید فراموش کنیم که هیچ ماشین و ابزاری بدون راهنمایی و برنامه ریزی عامل انسانی کارا، خلاق، بااراده و مسئولیت‌پذیر نمی‌تواند راه کمال و ترقی را بپیماید. امکانات فقط وسایل و ابزاری مطیع و رام هستند که توسط یک عامل انسانی قوی و برنامه‌ریز و هوشمند می‌توانند دانش‌آموزان ما را به اهدافی متعالی و انسانی که باید وجود داشته باشند رهنمون شوند و هیچگاه ابزار مادی به تنها نمی توانند نخبه پروری 
کنند. 
طاهر قادرزاده: نخبگان بسیاری داریم که نه فقط در پزشکی و علوم فنی یا پایه که در سایر رشته‌ها از جمله علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، حقوق، ادبیات، موسیقی و ... در سطح دنیا حرف برای گفتن داشته‌اند. بیشتر اینان در همان مدارس معمولی و در کنار سایر دانش‌آموزان، با شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوت، تحصیل کرده‌اند. در زمان تحصیل اینان، نه فقط مدارس تیزهوشان در یک دوره‌ی 4 ساله، مانند دوره‌ی وزارت آقای حاجی‌بابایی120درصد رشد قارچ‌گونه نکرده، بلکه اساسا وجود نداشته است! 
مدارس خاص راهکار وضعیت نابسامان آموزش و پرورش ایران نیست. همچنانکه خصوصی‌سازی هم نیست. نخبه پروری را هدف نکنیم. اجازه دهیم استعدادهای دانش‌آموزان و فرزندانمان، بدور از هر نوع حس برتری جویی، در کنار هم و در شرایطی برابر، پرورش یابند. امیدوارم روزی برسد که القای توهم ژن برتر به ذهن دانش‌آموزان، به امری مذموم بدل شود.
خالد شیخی: نام بردن از فردی خاص به نظر من جالب نیست. در این مملکت هزاران انسان قوی‌تر و تواناتر از شخص نامبرده وجود دارد که در زمان خود در همین مدارس عادی و در کنار دانش‌آموزان متوسط و ضعیف درس خوانده‌اند و به جاهای بسیار رفیعی از علم و دانش رسیده‌اند. راهکار این است که در مورد تفکیک و یا ترکیب دانش‌آموزان قوی و ضعیف باید تیمی علمی و نه بازاری و دیمی، تشکیل و تحقیقی دقیق و منسجم انجام پذیرد و نظر مخالفان و موافقان شنیده شود و بعد در مورد ادامه دادن یا ندادن این روند تصمیم‌گیری شود.

همدلی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

آتش سوزی بیش از یک هکتار از اراضی منابع طبیعی راین

مرد میانسال مفقود شده بعد از 5 روز پیدا شد

سهمیه سوخت مناطق دارای انشعاب گاز قطع می‌شود

آخرین پیش بینی هواشناسی از وضعیت جوی کرمان

نجات معجزه‌آسای کودک ربوده شده بمی از دست آدم‌ربایان

زمان آغاز پیش فروش بلیت قطارهای مسافری اعلام شد

آزاد سازي بیش از 3 هزار و 500 مترمربع اراضي ملي در کرمان

اشتغال در شرکت‌های متوسط و کوچک باید تقویت شود

ساعت آغاز به کار ادارات کرمان در ماه رمضان تغییر کرد

خواب‌آلودگی و خستگی علت اصلی بروز تصادفات در ایام نوروز

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)