حسن یادگارزاده متولد 1356 است، هنرمندی از استان همجوار کرمان یعنی سیستان و بلوچستان که به همراه همسر هنرمند خود سیما سردار زهی آثارشان را که شامل تابلوهایی با ابعاد نسبتاً بزرگ است دریکی از گالریهای کرمان به نمایش گذاشتند، تابلوهایی که با متریال های مختلف ازجمله رنگ و روغن، آکریلیک و ترکیب مواد، اکسپرسیونیست گونه به نمایش قدرت سنتهای بلوچ میپردازد و گالری هومهر پذیرای این آثار شده است.
آثار سیما سردار زهی هم به نوع زندگی و همان زیست زنان در جامعه سنتی بلوچ اشاره دارد که میخواهند خود سازنده زندگی خویش باشند و البته در پشت پرده این تابلوها میتوان ردپایی از تغییر در بافت سنتی بلوچ پیدا کرد.
یادگار زاده تاکنون بیش از 30 نمایشگاه انفرادی و گروهی در داخل کشور از آثارش برپاشده و همچنین آثار او در چندین نمایشگاه خارج از ایران در معرض دید علاقهمندان و هنردوستان قرارگرفته است. تحصیلات او درزمینه ادبیات است اما مسیر هنر را بهعنوان بیان دغدغهها و تفکراتش انتخاب کرده است. یادگار زاده علاوه بر نقاشی به طراحی و مجسمهسازی هم میپردازد و در خصوص نمایش آثارش در کرمان با او گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
بر اساس چه شرایطی و ملاکهایی سوژهها در آثارتان حضور مییابند؟
هنرمند بومی سیستان و بلوچستان هستم بنابراین آثارم برگرفته از منطقه سیستان و بلوچستان و درواقع منطقه چابهار است و سنتهای آن منطقه را بیشتر مدنظر قرار دادهام و در آثارم حضور دارند. کارهای سوزندوزی و رقصی که بهعنوان یک سنت دیرینه در منطقه سیستان و بلوچستان است همواره سوژه آثارم شدهاند و درواقع خود را در آثارم به گونههای مختلف نشان میدهند.
همچون بسیاری از هنرمندان دوست دارید بهنوعی زادگاهتان را به شیوههای مختلف به تصویر بکشید؟
درست است. بههرحال هنرمند باید هر طور شده محیط پیرامون خود را به تصویر بکشد و البته محیط پیرامون بر هنرمند تأثیر میگذارد و خود را در آثار خلقشده نشان میدهد. هر جامعه هنرمند خود را دارد من و امثال من که هر جا زندگی میکنند باید از پیرامون خود تأثیر بگیرند و دوست دارم زندگیام و محیط پیرامونم و جایی که در آنجا به دنیا آمدم و بزرگشدهام خود را در کارهایم نشان دهم.
چه شد کرمان را برای نمایش آثارتان انتخاب کردید؟
یک آشنایی قبلی با استاد ایرج یزدان پناه که در کرمان است و از دوستان قدیمی من هست دارم و یک نمایشگاه هم قبلاً در همین نگارخانه از آثارم برپاشده بود و نمایشگاه فعلی پیشنهاد خانم عطایی مدیر نگارخانه است و من و همسرم استقبال کردیم.
از دلایل استقبال من برای نمایش آثارم در کرمان این است که فرهنگهایمان ( سیستان و بلوچستان و کرمان) بسیار نزدیک هستند و همجواری دو استان فرهنگها را به هم گرهزده است و اینکه یکزمانی در تاریخچه جغرافیایی این مرزبندی که اکنون وجود دارد نبود و همینالان هم بلوچها در کرمان یا بندرعباس زندگی میکنند و یا بالعکس که کاملاً طبیعی است و این ارتباط فرهنگی ما را به هم نزدیک میکند.
اگر کارهایی مرحوم استاد صنعتی را مشاهده کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از سوژهها مربوط به بلوچ و مردان بلوچ است. درمجموع مردمان این دو استان خیلی نزدیک به هم هستند و فرهنگهای مشابه هم دارند. نهتنها این مرز حتی آنطرف مرز هم بروید و به هندوستان سفر کنید رنگبندیها مختلفی را مشاهده میکنید و درواقع با دنیای رنگها روبهرو میشوید اما هر چه به مرکز کشورمان نزدیک شویم ممکن است آن رنگبندی و حضور قوی رنگها را کمتر مشاهده کنید.
درواقع سبککاری و نقاشیهایمان (نقاشان بلوچ) ممکن است به هند نزدیکتر از تهران باشد.
شما میخواهید با نمایش آثارتان مخاطب را از سنتهای بلوچ آگاه کنید یا هدف بالاتری را مدنظر دارید؟
هر دو جنبه هم وجود دارد. هم نمایش قومیت ما است بهاضافه اینکه ما هنوز هنرمندی که با استفاده از سبکهای مدرن و جدید به خلق آثار هنری بپردازد در جامعه بلوچ نداریم. باید یکی پیشرو و آوانگارد باشد تا بتواند فرهنگ بلوچ را بهدرستی و با استفاده از هنر نشان دهد. تابلوی نقاشی تنها برای زیبایی دیوار نیست و باید حرفی برای گفتن داشته باشد، هنرمند و تابلوی نقاشی حتماً میخواهد به مسائل فرهنگ خود بپردازد و آنان به نمایش بگذارد.
یک اثر هنری صد در صد هدفهای بالایی دارد، در آثار همسرم که به بیشتر به چهره زنان میپردازد یک آشفتگی در چهره وجود دارد که نشان از یکسری مشکلات و استبدادی است که در طول تاریخ به زنان شده است و بهنوعی مظلومیت زن بلوچ و گوشهگیری آن را نشان میدهد. البته بسیاری از موارد سنت هستند. درنهایت این را بگویم تابلوی نقاشی صرف زیبایی نیست و حتماً در پس پرده حرفهایی برای گفتن به بینندگان آثار دارد.
آیا شما میخواهید برخی سنتها را با نوع انتخاب سوژه، ترکیببندی و انتخاب رنگ به چالش بکشید؟
همان چالش کشیدن است. همیشه زبان اعتراضی در کارهایم داشتهام به این معنی که مسائل سنتی که خود با آن هستم میپردازم و اعتراض به همان بوم زاد خود است و با همان سوژهها و رنگهایی که انتخاب میکنم حرف خود را با مخاطب در میان میگذارم و چیزهایی که در جامعه ما بهعنوان ارزش بود و اکنون ضد ارزش هستند و باید اصلاح شوند.
البته باید اشارهکنم اکنون دیگر زنان خود را حبس نمیکنند، دختران دانشگاه میروند و آزادی کامل در انتخاب و ازدواج دارند. بله موضوعاتی همچون طلاق بهعنوان یک تابو وجود دارد اما زن خود را نشان میدهد و جای خوشحالی است و سعی کردیم با خلق آثاری هنری و نمایش آنان فریاد خاموش این زنها و مردان باشیم و به تصویر بکشیم.