محمدرضا نژادحیدری نمونهی بارز جوانگرایی در جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان است. در آستانهی برگزاری دومین کنگره این جمعیت با او در خصوص تاک، مواضع و برنامههای این حزب به گفتوگو نشستیم. آنچه در پی میآید چکیدهی گفتوگوی ما با اوست.
آقای نژادحیدری! دلیل نامگذاری این تشکل به نام «جمعیت توسعه و آزادی» چه بود؟
در ادبیات سیاسی ما دوگانهای ایجادشده است تحت عنوان دوگانه توسعه و آزادی که از منظری رسیدن به هرکدام مستلزم نفی دیگری است.
ازنظر ما توسعه بدون آزادی به جامعهای پویا ختم نمیشود و آزادی بدون توسعه دوام نخواهد داشت.
ما معتقدیم که درباره توسعه اگرچه تعاریف خیلی گستردهای دارد؛ ولی یک تعریف عمومی آن بهرهبرداری همه مردم از حقوق و مواهب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.
در یک تعریف عمومی آزادی هم به معنی حق اظهارنظر، حق تعیین سرنوشت، حق تشکیل احزاب، عضویت در آنها، حق انتشار نشریه، نقد سیاستها و برنامهها است. توسعه ازنظر جمعیت هیچ منافاتی را با آزادی ندارد و ما میتوانیم «توسعه و آزادی» را در کنار هم داشته باشیم. در حقیقت ما معتقدیم که آزادی و توسعه لازم و ملزوم یکدیگر هستند و باید بهصورت توأمان وجود داشته باشند تا ما بتوانیم به یک جامعه با ویژگیهای مثبت دست پیدا کنیم. برای رسیدن به آزادی نیاز نیست توسعه را نادیده بگیریم و سیاستهای توسعهای را کنار بگذاریم.
مهمترین ویژگی این جمعیت از دیدگاه خودتان چیست؟
مهمترین ویژگی جمعیت توسعه و آزادی این است که میخواهد یک نهادی باشد برای زیرپوشش قرار دادن همه طیفهای اصلاحطلب در استان کرمان. در حقیقت این جمعیت کارکرد جبههای دارد. جمعیت توسعه و آزادی، جبههای استانی است از نیروهای سیاسی اصلاحطلب که هرکدامشان ممکن است تفکرات متفاوتی داشته باشند؛ یعنی از منتهیالیه راست جناح اصلاحطلب تا منتهیالیه چپ این جناح. ما سعی کردهایم که آنها را در این چارچوب داشته باشیم تابرای فعالیتهایی که در استان کرمان انجام میدهیم یک همگرایی و یک همدلی نسبی وجود داشته باشد.
در مجموعه نیروهای اصلاحطلب استان در سالهای گذشته این همگرایی و همدلی نسبی در مقایسه با استانهای دیگر وجود داشته است و ما در مواقعی که در سراسر کشور شاهد شکستهای پیدرپی برای اصلاحطلبان بودیم در استان کرمان شاهد پیروزیهای چشمگیری بودیم. نمونه مثالزدنی آنکه لازم بود مطالعه خیلی جدی روی آن صورت میگرفت پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم و پیروزی درانتخابات شورای سوم در انتخابات شهر کرمان بوده است که در اوج قدرت دولت آقای احمدینژاد بود. اصلاحطلبان در این دو انتخابات توانستند به پیروزی دست پیدا کنند. درحالیکه دوستان اصلاحطلب ما در تهران در همان مقطع مجلس هشتم با دو لیست در انتخابات شرکت کردند که هر دو لیست هم به شکل قابل پیشبینیای شکست خوردند و یک نفر از لیست توانست به مجلس راه پیدا کند.
این همگرایی تقریباً در بین نیروهای اصلاحطلب کرمان همیشه وجود داشته؛ اما این همگراییهاکه بر اساس دوستیهاو مودتهای دوره دانشجویی شکلگرفته بود، کافی نبود. اصلاحطلبان نیاز به یک سازمانی داشتند تا این همگرایی و همدلی را بهنوعی به نسلهای بعدی منتقل کند و هیچ کاری بهتر از تشکیل یکنهاد سیاسی منظم وجود نداشت. ایده تشکیل یک تشکیلات استانی مربوط به انتخابات مجلس هفتم یعنی سال 82 است. درنهایت این ایده پس ازسالها در سال 92 به سرانجام رسید و به جمعیت توسعه و آزادی کرمان شکل گرفت.
در جمعبندی این سؤال باید بگویم که مهمترین ویژگی جمعیت توسعه آزادی کرمان را حفظ وحدت و همگرایی میان خانواده بزرگ اصلاحطلبان استان کرمان میدانم.
پس با این تفاسیری که شما فرمودید به عبارتی توقع داریم که جمعیت توسعه و آزادی کارکردی مانند شورای هماهنگی اصلاحطلبان داشته باشد؟
خیر ما این ادعا را نداریم و نمیخواهیم شورای هماهنگی اصلاحطلبان رسمی و ثبتشدهای باشیم. ما میخواهیم که همه نیروهایی که زیر چتر شورای هماهنگی هستند در جمعیت توسعه و آزادی دیده شوند و احساس کنند جمعیت توسعه و آزادی درجایی قرار دارد که آنها هم میتواننددر آن فعالیت کنند. ببینید یکی از آسیبهایی که ما در سایر استانها مشاهده میکنیم این است که اختلافاتی که بین احزاب در مرکز وجود دارد به شکل بیهودهای در استانها تسری پیدا میکند.
وقتیکه میتوانیم در استان کرمان مسائل را خیلی جدیتر و بهتر مدیریت کنیم هیچ ضرورتی وجود ندارد که اختلافات مرکز را در استان هم ادامه دهیم.
البته من نمیخواهم احزاب ملی را نفی کنم. مطلقاً چنین منظوری ندارم. دارم، به قصد آسیبشناسی میگویم. شاید یکی از دلایلی که ما توانستیم در انتخابات مجلس هشتم پیروز شویم همین بود که بخشی ازتفاوت دیدگاهها و سلایقی که معمولاً احزاب بزرگ در کشور دارند -و اینیک چیز طبیعی است- این را به شکلی که در مرکز و سایر استانها است را نداشتیم و این عامل پیروزی ما شد.
همانطور که در ابتدای پاسخ به این سؤال اشاره کردم ما نمیخواهیم شورای هماهنگی باشیم. در حقیقت داریم به شکل یک برش استانی نهاد فراگیر اصلاحطلبان را تمرین میکنیم تا در آینده به سمت احزاب بزرگتر برویم. داریم تمرین و آزمایش میکنیم که ببینیم چگونه میتوانیم یکنهاد گسترده و فراگیر برای اصلاحطلبان داشته باشیم.
منتقدان میگویند که در کرمان اجازه فعالیت به تفکرات مختلف داده نشده است و بهنوعی حذفشدهاند؟
من فکر میکنم که در حقیقت برخی از گروهها کمکاری خود را بهپای این میگذارند که اجازه داده نشده است، چه کسی قرار است اجازه بدهد؟ فرض کنید حزب الف در کشور جزو احزاب معتبر ما است و میتوانسته در طی این سالها در کرمان دفتر راه بی اندازد و فعالیت کند. نیامده است و یا در مقطعی فعالیت کرده است و با کامیابی همراه نبوده است و این عدم کامیابی خود را بهپای این گذاشته است که اجازه ندادند. من این نگاه را یک نگاه دایی جان ناپلئونی میدانم که فکر میکنند دستهایی در کار است که اجازه ندادهاند احزاب شکل بگیرند. اصلاً مگر سلایق و تفکرات با خواستن یا نخواستن اینوآن شکل میگیرند که عامل انسانی بتواند جلوی آن را بگیرد.
شما الآن میبینید که در همین کرمان احزاب متنوع و متفاوتی شکلگرفتهاند و همه هم دارند فعالیت میکنند و کموبیش در فعالیتها، ناکامیها و موفقیتهایی دارند؛ اما اینکه هسته مرکزی جریان اصلاحات در کرمان سعی کرده است در طول سالها خودش را به شکل کاملاً ملموسی به سمت یکی از احزاب شیفت نکند این دیگر به معنای عدم اجازه به احزاب نیست. آنها ممکن است سلایق را بپسندند اما خودشان بخواهند در قالب یک تشکیلات فعالیت کنند کما اینکه در جمعیت توسعه و آزادی حضور دارند و فعالیتهای خود را انجام دهند.
این به دلیل اجازه ندادن نیست، الآن ما میبینید همه احزاب فعالشدهاند و در دورههای گذشته هم بودهاند و اینکه اجازه فعالیت نمیدهند صرفاً یک اتهام است.
جمعیت توسعه و آزادی هم یکی از اهدافش این است که کادر سازی انجام دهد و به همین منظور هم شکلگرفته است.
این حزب چقدر در این راستا موفق بوده است؟
احزاب در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی چند مرحله را طی میکنند. یکی مرحله تأسیس، بعد تثبیت و بعد مراحل دیگر است. ما هنوز به مرحله تثبیت نرسیدهایم شاید مرحله تثبیت یک حزب از نگاه من تا 10 سال زمان ببرد و ما بعد از مرحله تأسیس و رسیدن به مرحله تثبیت بتوانیم کارنامه خودمان را ارائه دهیم. به نظرم برای حزبی که دو سال فعالیت خود را شروع کرده است این سؤال خیلی زود است؛ اما برای کادر سازی برنامههایی را به شکل مدون و یا غیر مدون طراحی کردهایم. همینکه نیرو یابی کنیم و از ظرفیتهای جدید استفاده کنیم و آنها را آموزش دهیم طبیعتاً به کادرسازی میانجامد.
کادرسازی جدا از نشستوبرخاست و حضور نیروهای توانمند و مستعد در برنامههای حزبی چیز دیگری نیست. آموزش دادن، انتقال تجربیات، گفتوگو، مذاکره اینها همه جزو کادر سازی محسوب میشود. طبیعتاً قرار نبوده که همه عقبافتادگیهای حوزه تشکیلات را یکیدوساله جبران کنیم.
شما بهعنوان جوانی که سالها فعال بودهاید نقش جوانان را در جمعیت تاک چگونه میبینید؟
من معتقدم که جوانان در تاک در حقیقت نقش محوری دارند. غیر از هیئت مؤسس ما که تقریباً ترکیبی از نیروهای باتجربه بوده است؛ شورای مرکزی معدلش رو به جوانی است. من فکر میکنم که اتفاقاً در جمعیت توسعه و آزادی این اتهامی که همیشه به شورای اصلاحطلبان زده میشد که جوانان حضور ندارند تا حد زیادی مرتفع شده است. الآن اعضای کمیتههای ما همه نیروهای جوانان هستند و دفتر سیاسیمان ترکیب جوانی دارد، شورای مرکزیمان ترکیب جوانی دارد. در سطح شهرستانها
روسای حوزههای ما نیروهای جوانی هستند که کار را در دست گرفتهاند و دارند فعالیت میکنند و اتفاقاً مورد اعتماد نیروهای باتجربه شهرستان هم هستند.
من معتقدم که جوانان نقش خیلی جدی و پررنگی در توسعه و آزادی کرمان دارند و این نقطه اتکا و افتخاری برای جمعیت توسعه و آزادی کرمان میتواند باشد.
بهعنوان معاون اجرایی و کسی که دارد در این حزب فعالیت میکند، قدری از برنامههای آتی این حزب بگویید.
یکی از برنامههای جدی ما این است که ما بخش فکری تشکیلات را تقویت کنیم. بخشی از سیاستگذاریهای جمعیت در حوزه اندیشه بر عهده دفترسیاسی گذاشتهشده است، دفتر سیاسی هم متشکل از کمیسیونهای مختلفی است که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند؛ یعنی ما یک کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داریم که در این کمیسیون باید با نشست و برخاستهایی که با اعضا میشود به یک رهیافتی از مسائل استان دست پیدا کنیم که ما این را در قالب منشور «توسعه و آزادی» منتشر کنیم و در اختیار افکار عمومی قرار بدهیم.
در حقیقت یکی از برنامههای آتی ما باید تهیه منشور جمعیت توسعه و آزادی باشد که اصلاً این جمعیت در مورد مسائل استان چه نسخهای میپیچد. در مورد مسائل اجتماعی، ریزگردها، پروژه شهری، پروژههای انتقال آب ومسائل زیستمحیطی، بههرحال باید بفهمیم که مشکلات استان چیست. ما برای اینکه این هدف را دنبال کنیم مجموعه تلاشهایی را انجام دادهایم ولی اعتراف میکنم که به آن نسبتی که علاقه داشتیم موفق نبودهایم و امیدواریم در دوره جدید دوستانی که در کنگره رأی میآورند، موضوع فعالیت کمیسیونها را جدی بگیرند.
اما در همین مدت اندک هم کمیسیون اقتصادی ما خیلی فعالیتهای خوبی داشت و حداقل سه جلسه عمومی داشتیم و راجع به مسائل استان بحث کردیم که بخشی از آنها در رسانههاآمد که باید به برنامههای تشکیلاتی تبدیل شود و کمیسیونهای دیگر هم فعالیتهای مشابهی را آغاز کردهاند که بعد از کنگره به سمت اجرایی کردن آنها خواهند رفت.
ما باید ابتدا گزارش کاملی از استان تهیه کنیم که سؤالات و جوابهای آن را به منشور توسعه وآزادی تبدیل کنیم. این بخش اول فعالیت ما در حوزه فکری و اندیشه است و بخش دوم فعالیت ما ارتباط با جامعه است. ما باید در گام بعدی به سمت ارتباط بیشتر با جامعه برویم. گام بزرگی که ما برای ارتباط با همه مردم استان برداشتهایم تشکیل شوراهای توسعه و آزادی در 23 شهرستان استان کرمان بود.
الآن در تمامی شهرستانها شوراهای اجرایی جمعیت شکلگرفته است و هیأت رئیسههایشان را برگزیدهاند و کمیتههای 5 گانهشان را انتخاب کردهاند و سازمان خود را در آن شهرستان پیداکردهاند که در گام بعد باید به سمت تشکیل شاخههای اجتماعی و صنفی، ارتباط بابدنه اجتماع و فعالیت در سطح اجتماعی بروند.
طبیعتاً قرار نیست که ما با 3 میلیون جمعیت استان کرمان ارتباط بگیریم. اگر کسی هم چنین ادعایی بکند غلط است.
ما میخواهیم با جامعه هدف خودمان و نیروهایی که مدنظر داریم ارتباط بگیریم و این ارتباط آغازشده است و امیدواریم بعد از کنگره هم باقوت ادامه داشته باشد و ما بتوانیم این برنامه را پیش ببریم.
یکی از مهمترین کارهایی که احزاب دارند بحث آموزش است. در این حوزه مشخصاً چه فعالیتهایی کردهاید و چه برنامههایی دارید؟
من باید تشکر کنم از دوستانی که بحث آموزش را دنبال میکردند و فعالیتهای جدی خوبی داشتند و جمع مؤثری هم بودند اما به دلایلی که قطعاً بایستی ارزیابی و ریشهیابی شود ما چندان نتوانستیم در زمینه آموزش فعالیت جدی و مؤثری انجام بدهیم و بحث آموزش را بهعنوان یکی از محوریترین اصول تشکیلاتی مدنظر قرار بدهیم. طبیعتاً کسی که وارد یک تشکیلات سیاسی میشود باید از دانش و آگاهی سیاسی نسبت به برخی مسائل برخوردار باشد و مسائل سیاسی را بتواند به شکل عمیق مورد تحلیل قرار بدهد.
ما حتماً در دوره جدید باید برای شهرستانهایمان بستههای آموزشی پیشبینی کنیم و باید آموزشهایمان را در حوزه مسائل سیاسی، جامع شناسی، تاریخ معاصر ایران و اصول کار گروهی متمرکز کنیم. اتفاقاً در دستور کار کمیته آموزش هم بوده است و من در جریان برنامههای آنها بودهام که تلاشها و برنامههای خوبی پیشبینیشده است. اساساً محور کادرسازی در یک تشکیلات سیاسی بحث آموزش است البته من معتقدم که آمورش باید به شکل زیربنایی و ابتدایی ارائه شود.
برای هر فعالیت یک سری امکانات نیاز است که مهمترین آنها امکانات مالی است. برای فعالیتهای حزب تاک چه منابع مالی پیشبینیشده و از چه مسیری قرار است تأمین شود؟
اتفاقاً مسائل مالی جزو مشکلات عمده ما هست. برخلاف چیزی که از بیرون تلقی میشود ما امکانات مالی ویژهای نداریم. اساساً تأمین مالی احزاب یکی از مسائل مهم در ایران است که امروز با آن مواجه هستیم. یکی از راههای اصلی تأمین مالی احزاب پرداخت حق عضویتها است که متأسفانه هنوز هم خود من هم عادت به پرداخت هزینه برای فعالیتهای سیاسی خود ندارم؛ اما واقعیت این است که پرداخت حق عضویت به استقلال تشکیلات کمک میکند؛ یعنی هر چقدر اعضا یک تشکیلات سیاسی قائل به این باشند که برای فعالیتی که انجام میدهند هزینهای را بپردازند ضریب استقلال تشکیلات را بالا میبرند و ضریب نفوذپذیری تشکیلات را کم میکنند.
جمعیت توسعه و آزادی هزینههایش را معمولاً از طریق کمکهایی که افراد خیر انجام میدهند تأمین میکنند؛ اما بههرحال باید به سمت منابع پایدار برویم. مطابق قانون، احزاب از انجام فعالیت انتفاعی و اقتصادی ممنوع هستند. البته به نظر من قانون در اینجا ابهام دارد که فعالیت انتفاعی برایشان ممنوع است آیا امکان فعالیت غیرانتفاعی برایشان ممکن است یا خیر؟ این را باید قانونگذار تصمیم بگیرد. من معتقدم که میبایست سازوکارهایی برای احزاب پیشبینی میشد که احزاب بتوانند با تأسیس نهادهای اقتصادی هزینههای فعالیت سیاسی خود را تأمین کنند و این نهادهای اقتصادی هم خیلی شفاف به دستگاههای نظارتی معرفی شوند که ما این نهاد اقتصادی را شکل دادیم و سالانه اینقدر سود دارد و این سود در اختیار این تشکیلات سیاسی گذاشته میشود.
در زمان آقای خاتمی فکر میکنم بودجهای به احزاب تخصیص داده میشد و با توجه به میزان فعالیتشان آن بودجه تقسیم میشد...
بودجه نبود یارانه بود. دولت اصلاحات یارانه را به خاطر اعتقادی که به فعالیت احزاب داشت پرداخت میکرد که به خاطر دارم که فعالان احزاب میگفتند این مبلغ چشمگیر نیست؛ اما بود. در دولت آقای احمدینژاد که ایشان اعتقاد به هیچ نهاد اجتماعی مؤثری نداشت و همه نهادهای اجتماعی از خانه سینما، خانه احزاب و غیره را منحل میکرد تصمیم گرفت که بودجه ناچیزی را که به احزاب میدادند آن را هم حذف کند. چون خودش محصول تودهگرایی و عوامگرایی بود و احزاب هم مخالفان درجهیک احمدینژاد بهصورت عام بودند. ایشان ترجیح اش این بود که به احزاب کمکهزینهای پرداخت نکند.
این را حذف کردند و درنتیجه ما الآن چیزی را بهعنوان یارانه نداریم، البته این یارانه ندادن هم یک محاسنی در خودش داشت. عدهای به خاطر گرفتن یارانه با خانواده خود احزاب صوری شکل میدادند اما با قانون جدیدی که در مجلس تصویب شد و تا حدودی جلوی احزاب صوری را گرفت به نظرم ضرورت دارد به سمت احیای یارانه احزاب بروند اما این یارانه دردی از احزاب دوا نمیکند.
الآن راهاندازی ارگان یک حزب میلیونها تومان در سال هزینه دارد و این هزینه هم با یارانه قابلدستیابی نیست. احزاب باید به سمت فعالیتهای شفاف اقتصادی بروند و این هم در پناه قانون قرار بگیرد و قانون هم امنیت اقتصادی این را تضمین کند. این کار ممکن است منتقدانی داشته باشد اما میتوان چارچوبهایی را برای آن تعریف کرد که احزاب به سمت آنها بروند و درعینحال دچار مفسده نشوند.
یکی از دیگر راههایی که وجود دارد این است که شرکتهای بزرگ اقتصادی اجازه داشته باشند تا مثلاً 5 درصد سود سالانهشان را به هر حزبی که علاقه دارند، بپردازند. این در برخی کشورها هست، اما در کشور ما نیست چرا که اگر شرکتی به حزبی کمک کند و آن حزب در انتخابات شکست بخورد صاحبان شرکت را دولت بعدی به صلابه میکشند که چرا تو به آن حزب کمک کردی و اولین کاری که میکنند در فعالیت اقتصادی آن شرکت اختلال ایجاد میکند. به همین جهت است که خیلی بنگاههای اقتصادی به سمت کمک به احزاب قانونی نمیروند.
ولی اگر نگاه ما به احزاب و فعالیتهای انتخاباتی یک نگاه استراتژیک باشد و فعالیت احزاب اصلاحطلب و اصولگرا را در نهایت باید به نفع یک ساختار کلی به نام جمهوری اسلامی بدانیم.
یکی از انتقاداتی که نسبت به تاک در کنار سایر احزاب اصلاحطلب مطرح میشود، عدم موضعگیری در مورد سیاست و مدیریت استان است!
در خصوص دغدغههای اصلاحطلبان و مردم درباره نوع فعالیت دولت یازدهم جمعیت توسعه و آزادی تنها حزبی در کشور بوده است که راجع به کابینه و ترکیب کابینه بیانیه صادر کرد و صراحتاً نکاتی را به رئیسجمهور متذکر شد. از این جهت فکر میکنم که توسعه و آزادی یک حزب پیشرو است؛ اما در مورد مسائل استان در دفتر سیاسی و شورای مرکزی و در نهادهای مختلف این مسأله مطرحشده ضمن اینکه بهگونهای که در بیرون انعکاس داده میشود، نیست؛ اما برای صدور بیانیه و انتشار موضع ما به اجماع دست پیدا نکردیم اما این عدم اجماع برای صدور بیانیه به معنی تائید صفر تا صد فعالیتهایی که در استان انجام میگیرد، نبود. زمان برای صدور چنین بیانیهای مناسب تشخیص داده نشده و این را به نفع نمیدانستند که موضعگیری علنی در مورد مسائل استان بگیرد. البته اعضایی از جمعیت در دیدار با مدیریت عالی استان انتقادات را مطرح کردهاند اما زمان برای اعلام موضع مناسب تشخیص داده نشد؛ اماطبیعتاً این موضوع دائمی نیست و ممکن است در آینده تغییر کند.