یادداشت اختصاصی محمدجواد کامیاب:
رئیس کمسیون عمران شورای شهر 21 تا 26 بهمن‌ماه سال جاری به کربلای معلی سفرکرده است. محمدجواد کامیاب پس‌ازاین سفر، یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار گفتار نو قرارگرفته است که می‌خوانید.
رئیس کمسیون عمران شورای شهر 21 تا 26 بهمن‌ماه سال جاری به کربلای معلی سفرکرده است. محمدجواد کامیاب پس‌ازاین سفر، یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار گفتار نو قرارگرفته است که می‌خوانید.
بالاخره آقا طلبید ما هم به‌اتفاق جمعی از دوستان عازم کربلای معلا شدیم. عنوان پروژه یک تابلو خیلی کوچک نوشته بود ترفیع گنبد حرم مطهر. اما من میگویم مقاوم‌سازی و بازسازی و احیای مجدد گنبد حرم مطهر و این افتخار حتماً برای بچه‌های استان کرمان ثبت خواهد شد.
این اقدام البته چهار سال پیش کید خورد. با توجه به ازدحام جمعیت در اطراف ضریح مطهر آقای امام حسین (ع) و فضای بسیار محدود قرار شد چهارستون اطراف حرم که کل وزن گنبد و رواق‌های اطراف روی آن‌ها قرارگرفته لاغرشوند تا فضای بیشتری برای زائرین فراهم گردد.
ایرانیان ، هندی‌ها ، پاکستانی‌ها و بعضی از کشورهای عربی و منطقه پیشنهادات مختلف ارائه کردند. اما استان کرمان با ارائه پیش‌طرح در حد مطالعات فاز صفر، برنده این اجرا شد و در یک رقابت فشرده بالاخره طرح مهندسین کرمان انتخاب شد.
در روند اجرای مطالعات فاز یک اما مهندسین کرمان جای خودشان را به مهندسین شیرازی داده‌اند و مدیریت این پروژه بزرگ و مهم همچنان در اختیار بچه‌های کرمان به کار خودش ادامه داد. چهارستون بزرگ می‌بایست حداقل 40% لاغر و انتقال بار از سقف به فنداسیون ها انجام شود.
اولین ستون با نقشه‌های دقیق مهندسی و با عشق و علاقه بی‌حساب به آقا امام حسین (ع) و جسارت در مدیریت کارگاهی و با لطف خدا بدون کوچک‌ترین حادثه‌ای عملیاتی شد و این باور که ما می‌توانیم در یک گروه یک‌صد نفره عملیاتی شد.
1- اجرای فنداسیون در پایین‌ترین قسمت ممکن از کف
2- اجرای یک پوسته بتن فولادی از داخل جهت مقاوم‌سازی و انتقال بارها به فنداسیون
3- اجرای یک پوسته از بتن و فولاد در پوشش خارجی بنا
4- اتصال پوسته داخلی به خارجی توسط ایجاد حفرهایی و بستن این دوپوسته به هم به‌وسیله کابل‌های پیش‌تنیده و پس کشیده
5- سبک‌سازی سقف‌ها و مقاوم‌سازی بنای آجری قدیمی محصور بین این دوپوسته بتن و فولاد
6- تزریق کروت در فضای خالی
7- اجرای تأسیسات مکانیکی و تهویه هوا برق آب و غیره
8- نما سازی و کاشی‌کاری مجدد
و اما اجرای همه این موارد توسط یک گروه یک‌صد نفری بی‌ادعا و پابرهنه در حال انجام کار و گمنام با مدیریت قوی یکی از جانبازان جنگ در حال انجام است و بیش از 70% کار عملیاتی شده است.
جای بسی گله از جامعه مهندسی استان ، رئیس دانشگاه باهنر که بعد از جدا شدن تیم مهندسی استان اصلاً احوالی از این پروژه نگرفته‌اند.
و اما تأسف بیشتر برای مسئولین صداوسیمای مرکز کرمان آقای دکتر رمضانی بااین‌همه تیم قوی و مستندساز که گاهی رشد یک گل را که هرساله اتفاق می‌افتد به تصویر می‌کشند که بسیار مهم و عالی است اما این رویداد به نظر من هر هزار سال یک‌بار را از نزدیک تیمی مستندساز ندیده و اگر دیده‌اند من خبر ندارم.
و اما از بعد اقتصادی اعتبار پروژه مردمی است و مربوط به سراسر ایران اسلامی بلکه غیر از ایران است . یک‌صد نفر اشتغال مستقیم از بچه‌های بی‌ادعا در حال انجام است که اگر دولت می‌خواست برای هر نفر شغل ایجاد کند حداقل هر نفر یک‌میلیون تومان سرمایه‌گذاری نیاز داشت.
و اما از دید صادرات خدمات فنی مهندسی در دنیا بناهای قدیمی و نیازمند به مقاوم‌سازی بسیارند و در حال حاضر در چندین محل پیشنهاد کارشده است. وجود یک تیم قوی و کارآزموده می‌تواند به ارزآوری در این بخش کمک کند.
تأمین مصالح موردنیاز از ایران باعث رونق بازار داخلی می‌شود و به‌عنوان مثال حتی ماسه شوسته را با توجه به مقاومت مناسب از معدن گلومک سیرجان تهیه می‌کنند.
از همه مهم‌تر آن‌که آقا امام حسین (ع) نظر خاص‌شان را به کارکنان این طرح دارد. یکی از بچه‌های گروه حسن آقا نام دارد با مشکل و اصرار زیاد خودش را به تیم وصل کرده است، این جوان ریزنقش 20 و چندساله در اثر یک حادثه یکی از انگشتان دستش قطع می‌شود با مراجعه به بیمارستان و پانسمان به سر کار برمی‌گردد با توجه به اینکه احتمال سیاه کردن استخوان می‌رفت با اصرار مدیر پروژه ایشان را به تهران می‌فرستند.
شب یکی از پرستاران در خواب آقا را می‌بیند تحت عنوان اینکه یکی از بچه‌های ما می‌آید بیمارستان، شما کمک کن!
صبح روز بعد علی‌رغم اینکه این پرستار کشیک نبوده به بیمارستان می‌آید و از هر مریضی که می‌آورند می‌پرسد شما از کجا آمدی ازجمله از ایشان ، ایشان ابتدا جواب درستی نمی‌دهد. درنهایت با اصرار می‌گوید من در حرم آقا کار می‌کردم که این حادثه برایم اتفاق افتاده است.
بعداً معلوم می‌شود که این حسن آقا دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بوده دکترها به او می‌گویند چشمانت ضعیف است اگر به مطالعه‌ات ادامه بدهی کور می‌شوی برو یک کار یدی بکن. ایشان هم با خودش فکر می‌کند حالا که نباید دکتر بشوم چی بهتر از کار برای امام حسین (ع). جالب این جاست که بعد از این، مشکل بینایی ایشان هم برطرف شده اما حاضر نیست برود دانشگاه!
