امین شول سیرجانی در هفته نامه اقتصاد کرمان نوشت:
اگر در هر یک از استانهای کشور، دستگاه شمارشگر نصب شود تا میزان استفاده مسوولان هر استان از واژه «توسعه» طی پنج سال اخیر را ثبت کند؛ هیچ بعید نیست که استان کرمان در رتبه نخست قرار گیرد.
بعد از انتصاب علیرضا رزمحسینی به استانداری کرمان، ایشان از لزوم شکلگیری گفتمانی جدید در استان سخن گفت. گفتمانی که با طراحی «مثلث توسعه» تبلیغ شد و بعدا آرام آرام به اقتصاد مقاومتی و مسوولیتهای اجتماعی بنگاههای اقتصادی گره خورد.
آنها که از نزدیک مسائل توسعه استان را دنبال میکنند حتما از منطقهبندی استان و سپردن هر یک از این مناطق به یک یا چند بنگاه برای اجرای برنامههای توسعهای خبر دارند. شمار حامیان ایده آقای استاندار کم نیستند. شمار منتقدان هم اتفاقا کم نیست. چه بسا بیشتر هم باشد. گفتوگو و نقد از لوازم توسعه است و بدون آن توسعه چیزی نیست جز اجرای دستوراتی که از بالا به پایین ابلاغ شده است بدون آنکه مردم به عنوان مخاطبان برنامههای توسعه از جزییات این برنامهها مطلع باشند و یا اینکه اساسا نظر آنها شنیده شده باشد.
کرمان حالا چنان که برخی با خشنودی یاد میکنند به «کارگاه ساختمانی» تبدیل شده است. شهر مرکز استان قرار است نماد برنامههای توسعه باشد. بقیه شهرها هم چنان که دولتیها میگویند قرار نیست از قافله عقب بمانند پس برای هر یک از «معین»های اقتصادی طرحی «تعریف شده» تا شرکتها آن را به انجام برسانند و از منطقه محل ماموریتشان سربلند بیرون بیایند.
حالا با تمام این تفاسیر اگر کسی از میان مردم استان همین حالا یقه یکی از مدیران ارشد کرمان را بگیرد و بپرسد: «اصلا توسعه یعنی چه»؟ مسئول ارشد استان چه جوابی دارد؟ بله حتما پاسخی در آستین دارد. تعریفهای شیک و مجلسی و مردم پسند که طرحی از شهر و روستاهایی آرمانی را تصویر میکند که در آنها احتمالا فقر کاهش چشمگیری داشته، مردم بیشتر مهر میورزند، همه اهل کار و تلاشاند، طلاق کم شده و جوانها به خودباوری رسیدهاند.
اما اگر همین سوال را از دیگران هم بپرسید متوجه میشوید که چقدر درباره مفهوم همین یک کلمه، تفسیرها متفاوت است. تفسیرهای مغشوشی که گاهی موجب قلب گفتمان توسعه هم شده و موجب شده عدهای کلاغ را به جای قناری به افکار عمومی قالب کنند.
در فقدان فضای روشن و نبود تعریفهای ساده - و نه سادهسازی شده - آنچه از دست میرود اعتماد عمومی است و توسعه بدون زمینهسازی اجتماعی باد هواست. وقتی باور و اعتماد اجتماعی به برنامههای مسوولان وجود نداشته باشد آن وقت بتنریزی بیشتر لزوما به مثابه افتخار همگانی و نشانهای از توسعه تلقی نمیشود
روان شاد دکتر حسین عظیمی آرانی، اقتصاددان خوشنام مملکت، در نقد برنامههای توسعه همواره بر لزوم درک دقیق مفهوم توسعه کرده است. او از «علمباوری»، «آینده باوری» و «انسان باوری» به عنوان سه پیش شرط نظری توسعه یاد میکند. عظیمی در مقالات و سخنانش بارها تاکید کرده که یکی از راههای نیل به اهداف توسعه متوازن تلاش برای «نهادسازی» است. از نظر او هر اقدامی بدون نهادسازی و شکلگیری زمینههای اجتماعی و فرهنگیاش محکوم به شکست است.
این همه را نوشتم که بگویم اگر واقعا چنان که در رسانهها و تریبونها تبلیغ میشود استان کرمان قرار است مدل موفقی باشد از «توسعه» برای سایر استانها، پس لازم است که در کنار اقدامات پروژهای و عمرانی و ضربتی دست کم یک بار دیگر گفتمان توسعه به دقت بازنگری و بازتعریف شود.
مفهوم توسعه پایدار و الزامات آن روشن شود و در گام بعد آنچه به عنوان طرحهای توسعه در استان در حال انجام است بر مبنای این شاخصها، مورد ارزیابی قرار گیرد که معلوم شود چقدر به بیراهه رفتهایم و چقدر در مسیر سعادت گام برداشتهایم.
حالا که دولت مردان در کشور و استان بارها از باز بودن مسیر نقد سخن گفتهاند وقت آن است که «رسانه» به مثابه یک «نهاد» موثر در این راه پیش قدم شود. تاکنون در شمار اندکی از رسانههای محلی استان کوششهای قابل تحسینی در نقد رویههای موجود صورت گرفته که بعضا منجر به نتیجه هم شده است. یکیاش تجربه موفق حراست از خانه شهر در برابر آنچه برچسب توسعه بر پیشانیاش خورده بود.