روزنامه شهروند نوشت:
«یک آسمان ققنوس» یا رنجی که همچنان قربانی میگیرد و مرگهایی که عقربها و مارها با همدستی کمبود پادزهر و بیمارستان میسازند؟
کشاورزان «قلعهگنج» که اوایل اردیبهشت امسال محصول یک فصل زحمت خود را پس از برداشت، تا دفتر نماینده مردم در مجلس روی دوش کشیدند و در اعتراض جلوی این ساختمان تلی از گوجهفرنگی ساختند و خبرشان در رسانهها پیچید و نتیجه یک فصل زحمتشان بیهیچ نتیجهای بر باد رفت، یکشنبه همین هفته، روزه خود را با برنامه پرطرفدار «ماهعسل» افطار کردند و آنطور که خودشان میگویند کلیت برنامه «یک آسمان ققنوس» با واقعیت فاصله زیادی داشت.
منتقدان این برنامه اما به کشاورزان محدود نمیشود و در روزهای گذشته بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و رسانههای محلی جنوب کرمان در نقد برنامهای که مصیبت و رنج آنها را گلوبلبل نشان میداد، نوشتند و اعتراض کردند. آنها میگویند این برنامه به تبلیغات بیشتر شباهت داشت تا واقعیت زندگی آنها، هرچند که میگویند در سالهای گذشته تا اندازهای وضع زندگی آنها کمی بهتر شده است.
در ماهعسل پرحاشیه چه گذشت؟
دوشنبه همین هفته، «احسان علیخانی» و برنامه پرطرفدار اما پرواکنشاش، میهمانانی از یکی از محرومترین بخشهای ایران داشت؛ «قلعهگنج» در جنوب استان کرمان که پیش از این گزارشهای زیادی درباره وضع اسفبار و فقر مطلق آن منتشر شده بود. موضوع این برنامه اما «تحول و رنسانس اقتصادی» این شهرستان با همکاری «بنیاد علوی» بود که بسیاری آن را یک برنامه تبلیغاتی قلمداد کردند.
براساس آنچه در پایگاه اطلاعرسانی این بنیاد نوشته شده، فعالیت آن از سال ۶۶ آغاز شده و تا سال ۱۳۸۴ عمدتا در حوزه املاک و مستغلات فعال بوده است. در پایگاه اطلاعرسانی این بنیاد آمده است: «با تغییر مدیریت در سال ۸۴، این بنیاد بهعنوان بازوی بنیاد مستضعفان، فعالیت خود را در امور خیریه و عامالمنفعه آغاز کرد و این فعالیت تاکنون در حوزههای سلامت، توزیع البسه رایگان، برگزاری اردوهای دانش آموزی، ارتقای تحصیلی دانشآموزان محروم، اعطای وام به دانشجویان محروم مستعد و سایر خدمات حمایتی ادامه داشته و دارد.»
میهمانان برنامه «یک آسمان ققنوس» ماهعسل، که خود ساکنان منطقه قلعهگنج و از رنجکشیدگان فقر حاکم بر این جغرافیا بودند، در این برنامه اقدامات صورتگرفته در چندسال گذشته را رنسانس اقتصادی دانستند و مردم این مناطق را به ققنوسهایی تشبیه کردند که از خاکستر برخاستند. سخنان مجری و میهمانان اما طرفدار چندانی در بین مردم رنجور این منطقه نداشت و در شهرستانی که تعداد معلولان آن بیشتر از میانگین کشوری است و بسیاری از مردان هم به دلیل فقر اقتصادی و بیکاری، خانهنشین شدهاند این برنامه را باری بر رنجهای خود دیدند. کار تا جایی پیش رفت که یک روز بعد، علیخانی ابتدای برنامه خود، توضیحاتی درباره این برنامه ارایه کرد و گفت که منظور این برنامه گلستانشدن وضع این شهرستان نبود.
۱۸۰ کیلومتر با بیمارستان فاصله داریم
خبرنگارانی که تاکنون به روستاهای قلعهگنج سفر کردهاند، وضع این منطقه را غیرقابلباور و بسیار فقیرتر از حدانتظار دانستند هرچند که اقدامات انجامشده در چندسال گذشته را هم گامی برای بهبود این وضع میدانند. یکی از معلمان ساکن در بخش «چاه دادخدا» این شهرستان درباره وضع کنونی این منطقه و تفاوت آن با آنچه در برنامه ماهعسل تصویر شده به «شهروند» میگوید: «اگر برنامه را دیده باشید، بخشی مربوط به آب شرب منطقه بود که در این قسمت ذکر شد که مردم این منطقه بعد از سال ۹۰ مشکل آب شرب ندارند.
درحالیکه همین الان یک سری از این روستاها همچنان آب شرب ندارند؛ روستاهای بخش چاهدادخدا.» یکی دیگر از ادعاهای این برنامه، احداث چندین کارخانه و ایجاد اشتغال برای مردم این منطقه است که این معلم چنین اظهاراتی را ظلم در حق مردم محروم قلعهگنج میداند: «در بخش دیگر این برنامه، گفته شد که کارخانه احداث شده درحالی که همین کارخانه هر کیلو گوجه را ۲۱۰ تومان از کشاورز میخرد که هزینه کود و نایلون کشاورز هم نمیشود. از کشت تا برداشت هزینه گوجه بیشتر از این میشود. کشاورزان همین چندسال پیش، محصولات را جلوی در دفتر نماینده ریختند که عکسهای آن هم منتشر شده است.
کشاورزان دیگری هم بسیار آسیب دیدند و فریادشان هم به هیچجا نرسید. یکی از کشاورزان میگفت، محصول هویج او را خرید کردند و هنوز با او تسویهحساب نکردهاند. همین سهمیه و حق کاشت هویج هم به همه کشاورزان نمیرسد و کسانی که نفوذ داشته باشند، میتوانند این کار را انجام دهند.» یکی از میهمانان این برنامه از مشکلات پیشروی کودکان قلعهگنج در سالهای گذشته برای تحصیل سخن گفت و مدرسه را آرزوی بسیاری از همسنوسالهای خود دانست اما در ادامه از تحول در شرایط آموزشی در چندسال گذشته هم سخن گفت؛ موضوعی که این معلم آن را نادرست میداند: «مشکلات آموزشی هم که بسیار زیاد است. یکی از معلمان همین بخش چاهدادخدا میگفت دانشآموز پایه هفتم الان امتحان پایان سال دارد ولی هنوز کتاب درسی ندارد. دلیل آن هم میگویند به فاصله از مرکز شهرستان برمیگردد و خانوادهها هم غیر از یارانه هیچ درآمدی ندارند که بخواهند کتاب بخرند. هنوز مدارس کپرنشین زیاد است.»
رنسانس اقتصادی شده اما همچنان کودکان از عقربگزیدگی میمیرند
نام جنوب کرمان و قلعهگنج در رسانههای ایران، بیشتر از هرچیز دیگری با عقرب گره خورده است. همچنان نیش عقرب در این منطقه فعال است و همچنان تعدادی از مردم پیش از اینکه به مرکز درمانی برسند، جان خود را از دست میدهند و این موضوعی است که برنامه حاشیهساز علیخانی بیتوجه از کنار آن گذشت.
یکی از فرهنگیان قلعهگنج دراینباره هم میگوید: «همین چند وقت پیش خبری در رسانهها منتشر شد که ۸۲۰ مورد عقربگزیدگی در جنوب استان اتفاق افتاده و سه مورد هم منجر به فوت شده است. در اثر نبود پادزهر؛ ۹ مرداد ۹۶، کودک سهساله به آیسییو منتقل میشود و بعد از سهروز جان خود را از دست میدهد. این موارد حتی در رسانهها هم منتشر شده است. عقربگزیدگی همچنان معضلی در این منطقه است که تغییر چندانی رخ نداده است.» او درباره مرگ مردم براثر عقربزدگی ادامه میدهد: «نزدیکترین بیمارستان به این بخش، ۱۸۰کیلومتر فاصله دارد. اگر کسی از ساعت ۷ بعدازظهر به بعد، دچار بیماری یا عقربگزیدگی شود، باید این فاصله را طی کند، چون مراکزدرمانی از ساعت ۷شب تعطیل میشوند. این مراکز هم معمولا یک پزشک دارند که بعضی اوقات هم در مرخصی به سر میبرند.»
واکنشها به این برنامه و انتقادها به تصویرسازی نادرست از منطقهای که در آن فقر و فلاکت انسانها را به کام مرگ میگیرد، در روزهای آینده پایان مییابد و آنچه میماند، تصویری رویایی از سازندگی در خاطر بینندگان ماهعسل و در سمت دیگر، کارتهای یارانه مردم قلعهگنج است که در ازای نانهای قرضی همچنان در گرو نانواییدارهاست.
واکنش مدیر مسئول یک نشریه محلی از برنامه ماه عسل با محوریت شهرستان قلعه گنج
احسان علیخانی را به قلعه گنج دعوت میکنم
احمدیوسف زاده| با دیدن برنامه ماه عسل گریهام گرفت، نه به خاطر فقر وحشتناکی که در روستاهای دور این شهرستان بزرگ هست و من سالهاست که در نشریه رودبارزمین روایتگر دردشان بودهام که این درد در جای خود وجود دارد، بلکه به خاطر تصویری که از قلعه گنج کنونی که در خشکسالی و فقر و ورشکستگی کشاورزانش میسوزد، به بینندههای میلیونی این برنامه نشان داده شد.
ماه عسل اما تلخ بود، زیرا بعد از این، سرمایهگذاران و خیران برای کمکرسانی وجدان درد نمیگیرند، چون بنیاد علوی از قرار معلوم بنیاد فقر را از این شهرستان کنده و جز سرسبزی و آبادانی چیزی باقی نیست. ظاهرا چند بز پاکستانی فقر صد ساله را از این دیار دور ریشهکن کردهاند. چه بزهای معجزهآفرینی! ماه عسل با انتخاب کلیپهایی که سالهاست در فضای مجازی میچرخند، قلعه گنج پنجسال پیش را مصیبتزده و مفلوک نشان داد و بعد از آن با پخش تصاویر یک مزرعه و چند بز پاکستانی که سرمایهگذارش در کار تهیه علوفهشان با مشکل مواجه است، سعی داشت القا کند که وضع این شهر و مردمان نجیبش گل و بلبل شده است.
من از احسان علیخانی عزیز دعوت میکنم با گروه فیلمبرداریاش به قلعه گنج سفر و واقعیتها را ضبط کند و در ماه عسل همین امسال نشان بدهد. نشان بدهد که هرسال چند کودک قلعه گنجی فقط به خاطر نیش عقرب میمیرند. وضع بحرانی جوانان بیکار این شهرستان که به دلیل فقر و خشکسالی در هتلهای کیش کارگری میکنند را نشان بدهد. بیشناسنامهها را پیدا کرده و با آنها مصاحبه کند. روستاهای بیآب را که چشم انتظار تانکر آبرسانی هستند، نشان بدهد.
منتظر حضور سوژهیابان ماه عسل در قلعه گنج هستیم، اما اینبار با دوربینی که واقعیتبین باشد. از ماه عسل که هزارانهزار حامی برای کودکان یتیم پیدا کرده و هزاران زندانی بینوا را از حبس درآورده، انتظاری بیش از از این داشتیم.
دهیار روستای توریک: همچنان بیشناسنامهها وجود دارند
محمد خوبیاری، دهیار روستای توریک در شهرستان قلعه گنج به «شهروند» میگوید: «برنامه ماه عسل خیلی اغراقآمیز بود. بنیاد علوی در روستای ما کاری انجام نداده و اگر برنامهای داشته در شهرستان اجرا شده است. حرفهایی که در برنامه گفتند ١٨٠درجه برعکس واقعیت بود. مگر میشود در طول سهسال این همه تغییر اتفاق بیفتد؟»
او ادامه میدهد: «روستای ما مشکلات بسیاری دارد؛ از مسائل زیرساختی تا مشکلات آموزشی. تعداد بیشناسنامههای روستا ٣٥نفر بود و حالا ١٨ نفرشان شناسنامه گرفتهاند، اما مابقیشان هنوز بیشناسنامهاند.»به گفته دهیار توریک شغل مردم این روستا، کشاورزی و دامداری است، اما «این کار برایشان رشد و درآمدی نداشته است. شغل به خصوصی ندارند و درآمدشان خیلی اندک است.» جمعیت روستاهای توریک یک، دو و سه، ٧٠٠ نفر است.
او همچنین به کمبود زیرساختهای آموزشی در روستا هم اشاره میکند: «این روستا تنها دو دبستان دارد که تجهیزات سرمایشی و گرمایشی ندارند. بچههای روستا برای رفتن به مقطع راهنمایی باید تا روستای همجوار به نام سولان که فاصله زیادی از آبادی ما دارد، بروند، به همین دلیل بسیاری از آنها ترک تحصیل کردهاند. سرویسی هم نیست که آنها را تا روستای کناری ببرد. دبیرستان هم در روستای کناری است و بیشتر پسرها ترک تحصیل کردهاند.»
مشکل تنها همین نیست. خوبیاری میگوید: «علاوه بر این از زمانی که اراضی کشاورزی و مسکونی مردم ملی اعلام شده، آنها نه برای خانهها و نه برای زمینهای کشاورزیشان هیچ سندی ندارند. البته تازگیها جلسه شورای اداری برای حل این موضوع در روستا تشکیل شد، اما معلوم نیست چه نتیجهای داشته باشد.»
یکی از میهمانان ماهعسل: از صد درصد راه، ما ۲۰درصد را رفتیم
گفتیم در آغاز یک تحول بزرگ هستیم
«مجتبی خواستگاری» معلمی از قلعهگنج است که با ادبیاتی حماسهای در برنامه ماهعسل، از سختیهای زندگی خود و فقر همشهریانش گفت و وضعیت کنونی این منطقه را غیرقابل قیاس با گذشته دانست. او میگوید که در ساعات سپریشده از پخش این برنامه، واکنشهای تندی از سوی مردم داشته اما معتقد است که برخی برداشتها از این برنامه نادرست است.
خواستگاری در اینباره به «شهروند» توضیح میدهد: «بسیاری از مردم به من انتقاد کردند و گفتند که واقعیت را نگفتی اما من در برنامه گفتم که براساس اعتماد دوسویه با بنیاد علوی این وضع به وجود آمده است. شاید از ۱۰۰درصد راه ما ۲۰درصد را رفتیم. ما گفتیم که آینده درخشانی داریم و نگفتیم که الان وضع خوبی داریم. ما باید خودمان راهمان را پیدا کنیم.»
او میگوید که نمیتوان منکر فقر و مصیبت این منطقه شد اما نمیتوان کارهای انجامشده را هم نادیده گرفت: «دایی همسر من فلج است و اتفاقا یکی از خیرین یک ویلچر به او داده است. در همین روستا به واسطه اشتغالزایی، روستاییان به دامداری مشغول هستند. این دامداری درحال واگذاری دامها به مردم است و برای مردم هم سودآور است و الان ۶۰نفر برای این کار اقدام کردند. درست نیست که بگوییم کلا آب نیست؛ اگر این طور باشد که ۵سال دیگر همه ما میمیریم. آب در بخش کشاورزی هدر میرود و اگر درست استفاده کنیم، مشکلی برای دامداری پیش نمیآید. دامهایی که الان هست، به اندازه یک گاو شیر میدهد و به اندازه یک انسان آب میخورد.»
او گفت که فقر همچنان وجود دارد اما زمینههای تحول آغاز شده است: «من در آن برنامه نگفتم که فقر به تمام معنا تمام شده است. من گفتم ما آغاز به حرکتیم و میخواهیم یک تحول ایجاد کنیم. من گفتم که من اینطور بزرگ شدم و هنوز هم بچههایی است که شبیه من زندگی میکنند. ما اگر ادعا کنیم که وضع متحول شده است، دروغ بزرگی است و شما و من همچنین ادعایی نداشتیم. ما گفتیم که در آغاز یک تحول بزرگ هستیم و میخواهیم یک رنسانس اقتصادی داشته باشیم.»
خواستگاری میگوید که وضع کشاورزان را نمیشود فراموش کرد اما مقصر این وضع نباید علوی باشد: «درباره کشاورزان هم درست است و دولت نتوانست کار را مدیریت کند و محصول آنها روی دستشان ماند. من از این هجمه علیه خودم و بنیاد علوی ناراحت نیستم. ما واقعا آفریقای ایران بودیم و اگر کسی نمیخواهد این وضع را ببیند ولی من فکر میکنم باید این حرف را میزدم که وقت آن رسیده که ما روی پای خود بایستیم و بنیاد علوی کاری را که در آن مسئولیت ندارد بیهیچ مزد و منتی انجام میدهد.»
آنطور که این معلم قلعهگنجی میگوید، در سالهای گذشته بسیاری از مردان این منطقه که برای کار، آواره عسلویه و بندر بودند، حالا به شهر و روستای خود برگشتند: «الان مردم به روستاهای خود برگشتند و کاری را هم شروع کردند جای اینکه آواره بندر و عسلویه باشند. این کار بزرگی است که باید ادامه پیدا کند. این اتفاقی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. تا قبل از اینکه بنیاد علوی اینجا بیاید، مردم نمیدانستند که چنین بنیادی وجود دارد و حالا میگویند این بنیاد خوب کار کرده است.»