محسن جلال پور در صفحه اینیستاگرام خود نوشت:
برای چهارمین بار صادرکننده نمونه کشور شدم در حالی که این عنوان را به خاطر عملکرد سال گذشته دریافت کردم اگر نه از محصول امسال هنوز یک کیلو پسته هم صادر نکرده ایم. دلیلش این بوده که تا امروز نمیدانیم چه باید بکنیم.
راستش امروز پیش خودم گفتم صادر کننده ملی بودن بهتر است یا بی دغدغه فعالیت اقتصادی کردن؟ بدیهی است که ترجیح میدهم جایزهام ثبات اقتصادی باشد.
همیشه احساسم این است که صادرات در کشور ما مرغ عزا و عروسی است. هم در خوشی سرش بریده میشود و هم در عزا.
وقتی درآمدهای نفتی افزایش مییابد نیاز دولت به درآمد صادرات کاهش پیدا میکند . به این ترتیب کسبوکارهای صادراتی به حاشیه میروند و واردات جذابیت پیدا میکند. برعکس وقتی درآمدهای نفتی کاهش پیدا میکند، دولت که بیش از اندازه بزرگ است و تعهدات بیشماری دارد به دلیل کسری بودجه، پول چاپ میکند که نتیجهاش افزایش تورم است.
وقتی تورم افزایش پیدا کند، دولت برخورد با بازاریان و سرکوب قیمت را در دستور کار قرار میدهد و به بهانه تنظیم بازار و جلوگیری از کمبود کالا در داخل، صادرات را هم محدود و ممنوع میکند. پیمان سپاریها و اخذ تعهد از صادرکننده برای بازگرداندن ارز به کشور ناشی از همین خطاهاست. متأسفانه این چرخه زیان بار که منجر به از بین رفتن اعتبار صادرکنندگان ایرانی در بازارهای جهانی و در نتیجه از دست رفتن بازارهای صادراتی میشود امسال بارها تکرار شده و لطمات زیادی به کسبوکارهای صادراتی زده است.
میگویند صادر کنندگان کالا را صادرمیکنند اما ارز ناشی از آن را برنمیگردانند. اسمش را گذاشتهاند خروج سرمایه اما دو نکته را در نظر نمیگیرند. یکی اینکه خروج سرمایه دلایل بسیار زیادی دارد و با پیمان سپاری و ایجاد محدودیت نمیشود مقابل آن ایستاد. و نکته مهمتر این است که متوجه نیستند صادر کننده تنها میتواند یک بار از چنین امکانی استفاده کند. من فقط یک بار میتوانم کالا صادر کنم و ارز را به کشور برنگردانم.آن هم زمانی است که دیگر نخواهم به کسب وکارم ادامه دهم. در غیر این صورت ناچارم برای تداوم کسب وکارم ارز را برگردانم. آن کس که ارز را بر نمیگرداند،صادر کننده نیست و باید اسم دیگری رویش گذاشت