گروه جامعه/ سمیرا کریمی افشار:
یک جامعهشناس در خصوص کودک همسری و سن مناسب برای ازدواج میگوید: در این خصوص دو رویکرد وجود دارد، یکی رویکرد اسلامی که سن بلوغ را برای دختران 9 سال میداند و رویکرد دیگر ضوابط بینالمللی است که سن مناسب ازدواج را 18 سال معرفی میکنند و زیر 18 سال را کودک بهحساب میآورد.
« در کنار بحث ازدواجهای سفید، از ازدواجهای زیر سن بلوغ (کودک همسری) با عنوان تجاوز سفید نام میبرند و بهنوعی الزام به تمکین خوانده میشود.» این را علیرضا وحید زاده عنوان میکند و در ادامه به صدای تاک میگوید: البته مقیاس و معیار تعیین سن زیر بلوغ در هرجایی متفاوت است، برخی زیر 18 سال و برخی دیگر 9 سال یا 13 سال را سن زیر بلوغ میدانند. این جامعهشناس اما عرف بینالمللی برای ازدواج را عموماً 18 سال ذکر میکند.
موضوعی که مسئله نشده است را رسانهای نکنید!
وحید زاده بابیان اینکه به نظر میآید کودک همسری رو به افزایش است، میافزاید: آمارهای کودک همسری در کرمان هنوز به مسئله تبدیل نشده است. اما این به این معنی نیست که آن را نادیده بگیریم. به باور این جامعهشناس موضوعی که هنوز مسئله نشده است را نباید رسانهای کرد، چراکه وقتی به رسانه کشیده میشود به این معنی است که دارد از کنترل اجتماعی خارج میشود.
او بابیان اینکه نهادها، دستگاهها و آسیب شناسان و دستگاههای اجتماعی ابتدا باید این موضوع را بررسی کنند، میگوید: همیشه در دستگاههای اجتماعی جایی برای درصدی از اختلالات باز میکنند و ما نمیتوانیم صد درصد دستگاههای اجتماعی را برش بزنیم و بگوییم که نباید هیچگونه آسیبی وجود داشته باشد.
وحید زاده بابیان اینکه در سطح استان کرمان گاهی مشاهده میشود اگر یک مورد اختلال در یک حوزهای دیده شود به آن بهعنوان یک مسئله یا بحران نگاه میکنند، میگوید: ما حدی از مسائل و اختلالات اجتماعی یا اختلالات رفتاری را میپذیریم و وجود دارد یعنی همیشه وجود داشته است.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه وقتی مسئلهای از یک حدی فراتر میرود و حالت آسیب گونه به خود میگیرد تازه میگویند باید به آن پرداخته شود، خاطرنشان میکند: زمانی مطالبه گری اجتماعی مطرح میشود که ببینید آمار رو به تزاید است و دستگاههای اجتماعی روی آن کار نمیکنند.
وحید زاده در پاسخ به این پرسش که آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست؟ بهتر نیست قبل از اینکه آمار رو به تزاید رود فرهنگسازی در این حوزه صورت گیرد؟ میگوید: «پیشگیری همیشه بهتر از درمان است اگر آمار رو به افزایش است بله باید اقدام شود.»
کودک همسری، اقتضای فرهنگی، الزامات فرهنگی
او بابیان اینکه آیا در مورد (کودک همسری) تاکنون کسی شکایتی کرده است و مطالبه گری داشته است؟ میگوید: ما میتوانیم روی موضوعات مطالبه گری داشته باشیم یا پیگیری کنیم اما منوط بر اینکه سیستم اجتماعی نیز حساسیتی روی آنها داشته باشد. او در ادامه میافزاید: مناطقی که شما عنوان میکنید درصد ازدواج کودکان آنها رو به فزونی است، (کودک همسری) در این منطقه طبیعی است. درواقع سیستم فرهنگی آنجا این نوع مطالبه گریها را نمیپذیرد و از خود واکنش و سیگنال منفی نشان میدهد.
او در ادامه میگوید: باید از این نظرگاه نیز به این موضوع نگاه شود بهطور مثال ما دریکی از مناطق جنوب مددکار اجتماعی فرستادیم یا اورژانس اجتماعی زدهایم که در این موضوع آسیبشناسی کنیم فکر میکنید به ما چه پاسخی دادهاند؟ گفتند مگر ما از شما کمکی خواستهایم؟ مگر ما گفتیم مشکلی داریم؟ مگر ما آسیب اجتماعی داریم؟ برای چه آمدهاید؟ شما با زدن این اورژانس به ما برچسب میزنید؟
وحید زاده در پاسخ به سؤال خبرنگار ما مبنی بر اینکه حقوق کودک چه میشود، میگوید: ما به برخی از همین مناطق رفتیم و به دخترها گفتیم تو مجبور نیستی تمکین کنی، ضرورتی ندارد تمکین کنی، خانم تو اصلاً نباید کارکنی شوهرت تازه باید به تو پول هم بدهد، تو بچهداری هم با این شرایط میکنی ؟ اما بعد اتفاقاتی افتاد که خانوادهها از هم پاشیدند. آنها داشتند با هر سختی بود زندگیشان را میکردند. ما آمدیم فلسفه عدم تمکین را باب کردیم و برخی از زندگیها به طلاق منجر شد.
کودک همسری در چه سطوحی انجام میشود
وحید زاده میگوید: یکزمان به کودک همسری از منظر عرف و یک فرهنگ سنتی نگاه میشود و یکزمان بهعنوان تغییر ذائقه جنسی. بهطور مثال یکسری آدمها که ازنظر سنی با کودکان تفاوت فاحشی دارند اما تمایلات آنها به سمت ازدواج با افراد باسن کم است؛ این یعنی تغییر ذائقه جنسی. وقتی در یک منطقهای دختر 13 سال با پسر 14 ساله ازدواج میکند این دیگر بهعنوان یک عرف فرهنگی حساب میشود. شنیدههای این جامعهشناس حاکی از آن است که به نظر میآید اخیراً ازدواجها به دلیل تغییر ذائقه جنسی به سمت کودک همسری رفتهاند.
حال در اینجا دو عامل مطرح میشود یکی تفکرات سنتی و دیگری فقر. درست است ظواهر زندگی مردم به سمت مدرنیته شدن رفته است اما هنوز تفکرات سنتی را در پسا ذهن خوددارند و با این استدلال که فرزند ما 13 ساله یا 14 ساله شده است پس باید از راه ازدواج به تمایلات جنسی خود برسد. و عامل دیگر اینکه فقر موجب ازدواج زودهنگام کودکان خواهد شد.
وحید زاده در پاسخ میگوید: باید دید ازدواج کودکان در مناطق فقیرنشین رخ میدهد یا متوسط رو به بالا؟ اگر همه این کودکان در جامعه فقیرنشین تن به این نوع ازدواجها میدهند پس کودک همسری عموماً با فقر ارتباط دارد، این فقر میتواند فقر اقتصادی باشد یا اجتماعی و فرهنگی.
او عنوان میکند: اگر به دلیل فقر است که باید شرایط اقتصادی عوض شود که مردم از سر نداری بچههایشان را نفروشند اما اگر در طبقات متوسط رو به بالا هم رخ میدهد باید عوامل آن را بررسی و عنوان کنیم؛ که ازدواج در این سن یک پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، جسمی، روحی و روانی برای کودک دارد پس آقایان مسئول به فکر این موضوع باشید.
باورهای ریشهدار مردم تغییر نکرده است
وحید زاده با تائید اینکه کودک همسری در همه شهرستانها و روستاهای کرمان همیشه و از قبل اتفاق میافتاده است، میگوید: الآن همه متوجه شدهایم که چه اتفاقی دارد میافتد و نمود آنها در جامعه میبینیم.
این جامعهشناس بابیان اینکه نباید به این قضیه از یک جنبه نگاه کرد و بایستی همه جوانب را سنجید، میافزاید: دریکی از همین مناطق در جنوب استان که همین مشکلات را داشتند ما ورود کردیم و خواستیم مهارتهای زندگی را به آنها آموزش دهیم اما هفتهی بعد مولوی آنها تماس گرفت که شما حق نداشتید به اینجا بیایید، شما تعادل زندگی اجتماعی ما را با حرفهایتان به هم زدهاید.
او ادامه میدهد: ما فهرج و امثال فهرج یا روستاهای مختلف را سالهای سال در یک برش فرهنگی تعریفشده نگهداشتهایم و آنها با همان شرایط دارند زندگی میکنند. او خاطرنشان میکند: درست است رسانههای مختلف و شبکههای اجتماعی و ماهواره وارد زندگی آنها شده است و تغییراتی در نحوه زندگی آنها رخداده است، سبک زندگی، نحوه آرایش و شکل و شمایل آنها تغییر کرده است ولی وقتی لایههای زندگی آنها را باز میکنیم با باورهای ریشهدار فرهنگی آنها مواجه میشویم که هنوز مثل زنجیر فکر و روح و روان این آدمها را در خود گرفته است.
با رشد آگاهی و فنّاوری آسیبها هم رشد کردهاند
وحید زاده با اذعان بر اینکه همزمان با رشد آگاهی و فرهنگسازی از طرق مختلف و پیشرفت فنّاوری و رشد دانش و افزایش تحصیلکردهها آسیبهای اجتماعی نیز رشد کرده است میگوید: بیسوادهای ما نسبت به گذشته بسیار کم شدهاند، حتی در دورافتادهترین مناطق ما سوادآموزی راه انداختیم و آموزشوپرورش نیز مهارتهای زندگی را در کتابهایش گنجانیده است تا به مردم نحوه زندگی کردن را آموزش دهد. وحید زاده نتیجهی اینهمه کار را اما متفاوت میداند به اعتقاد او نمودار اختلالات اجتماعی ما همینطور رو بالا میرود و سیر صعودی دارد.
به باور این جامعهشناس ما آدمهایی بودهایم به یکسری باورها و اعتقاداتی که برای ما عامل بازدارنده بوده است خیلی جاها ما را حفظ میکردهاند، دستگاههای اجتماعی ما را نگه میداشتهاند، ماها آمدیم در فلان منطقهای که سالها ازدواج کودکان رخ میداده است و وجود داشته است یکسری مباحث را مطرح میکردیم بهعنوان کودک همسری و از آن به نام تجاوز سفید یا اجبار به تمکین نام بردیم که تا قبل از این اصلاً وجود نداشتهاند.
او میگوید: ما وقتی در یک موقعیت یا متن فرهنگی قرار میگیریم نمیتوانیم فرهنگ آنجا را با معیارهای خودمان تغییر دهیم، بهعنوانمثال من از کرمان نمیتوانم با معیارهای خودم برای متن فرهنگی جیرفت، فهرج، یا سایر شهرستانهای جنوبی تصمیمگیری کنم. او معتقد است این نوع ازدواجها شاید برای آن مناطق پذیرفتهشده باشد و با این موضوع مشکلی نداشته باشند.