محبوبه فیروزآبادی
1- «با آب آب کردن تشنه سیراب نمیشود» این را مادربزرگم میگفت و من کوچکتر از آن بودم که معنای عمیق پشت این اصطلاح عامیانه را بدانم. تجربهی نسلها است که پشت این اصطلاح است و اتفاقا هنوز هم جدی گرفته نمیشوند. باید زمان میگذشت تا حساب کار دستمان بیاید که نیامد! و دریغ که «آب از آب تکان نمیخورد»
2- بحران آب هرروز بیش از گذشته چهرهی خشک و خشنش را به مردمان این استان نشان میدهد. مدیریت ارشد استان باید که به این میتینگهای شبه انتخاباتی که از سوی مدیران بخش دولتی و خصوصی در باب نقش تعیینکنندهی آب در اقتصاد استان راه افتاده، خاتمه دهد؛ و به جد از مسئولان تمام بخشهای استان، کار و برنامه بخواهد. دیگر حکایت کمآبی این استان و ضربههای مهلکش به اقتصاد چنان شور است که خان هم میداند. صادق باشیم از این شوهای تبلیغاتی برای استان «آبی گرم نمیشود»
3- دیگر زمان آن رسیده است که با اذعان به اشتباهات مدیریتی در حوزهی آب در 4 دههی گذشته، صادقانه در پیشگاه مردم اذعان کنیم که تمام سالهایی که خشکسالی را بهانه کردیم، فاجعه آب تشدید و بازتولید شد، چراکه صورتمسئله را همواره پاک کردیم. حالا بگذرد که هنوز هم گفتن ریشهی بسیاری از مصائب آب، برای برخی چنان دشوار و نفسگیر است که اگر همجایی بشنوند که نباید به دشتهای ممنوعه دستدرازی میشد، بازهم سینه ستبر میکنند و گریبانچاک میدهند که نه! کشاورزی آب را حرام میکند. آدرس غلط ندهیم که اگر کشاورزی آب را هدر میدهد، پس صنایع آببَر و انرژیبَری چون «فولاد» و «پتروشیمی» چه میکنند؟ بگذارید پوستکنده بگویم رانت کشاورزی مثل برخی صنایع کشور دست یقههای سفید نیست و همین است که هر وقت بحث آب پیش میآید کشاورزی میشود متهم ردیف اول! یقیناً قصدم این نیست که بگویم کشاورزی مُبرا از هر اتهامی است اما شاید بیپناهترین متهم بحران کمآبی باشد. لابد برخی خیز برداشته اند که بگویند مثلا کشاورزی بیش از 90 درصد آب کشور را به خود اختصاص داده است. گیرم که آمارتان «مو لا درزش نرود» و چنین باشد اما کاش این را هم بگویید که اگر یارانه انرژی حذف شود، کدام بخش اقتصاد ایران تاب ماندن در بازار جهانی را دارد؟ در اقتصاد کم تر متکی به نفت، کدام بخش اقتصاد ایران توان ارزآوری دارد؟ چرتکه بیاندازید اما یادتان باشد قیمت چاه آب کشاورزی که با ارقام میلیاردی خرید و فروش می شود را در حساب و کتاب تان صفر محاسبه نکنید و بگویید آب کشاورزی رایگان است تا نتیجه همان بشود که برخی یقه سفیدها با دست های آلوده می خواهند.
4- بگذارید بیپروا بنویسم «آب از چشمه گلآلود است» این را فعالان بخش خصوصی هم در انتقاد از سیاستهای آبی صاحبان قدرت در 4 دههی اخیر میگویند. حرفی که پر بیراه هم نیست؛ و مگر یادمان رفته که همین چند سال پیش چقدر صاحبان کرسیهای سبزرنگ مجلس برای به رسمیت شناختن چاههای غیرمجاز کوشیدند. این مصوبه مجلس کم ضربهای بر پیکر بیجان دشتهای در حال احتضار ایران نبود؛ و پسازآن بود که شاهد رشد قارچ گونه چاههای غیرمجاز خاصه در جنوب استان کرمان بودیم.
کاری ندارم که نهایتاً وزارت نیرو با به تأخیر انداختن تدوین آییننامه اجرایی این طرح، کوشید در برابر این تصمیم غلط بایستد. منظورم نوع نگاه حاکم بر مسئولان است که چه سان فرمان به تاراج رفتن این سرمایهی ملی را صادر میکنند. البته دایرهی این نقد به نمایندگان مجلس محدود نیست. خود وزارت نیرو هم در پاسداری از منابع آب کارنامهي قابل دفاعی ندارد. نوع نگاه مدیران شرکتهای آب و منطقهای در استانها تعیینکننده است مدیرانی که باید با وسواس و با تکیه بر نگاه تخصصی، انتخاب شوند نه ضدوبندهای فلان ذینفوذ سیاسی!
5- «آب پاکی را روی دست استان بریزید!» و راحت بگویید راه برونرفت از بحران آب در کرمان، تمرکز بر طرحهای دهانپرکن و پرطمطراق انتقال آب بین حوضهای است؛ همان طرحهایی که زمانی برخی از کارشناسان آنها را «آبکی»، «افسانهای»، «رؤیایی» یا «آرزوهایی که باید مطالعه شوند» توصیف میکردند. ما نمیتوانیم خودمان را به کوچه علی چپ بزنیم و بگوییم یادمان نیست که ایده پرداز طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران بهصراحت گفت این ایده تنها در ده دقیقه بر او الهام شده است. باور کنید خودتان نمیگذارید که دست از نگاههای داییجان ناپلئونی برداریم و آخرش باید بگوییم: کار کار مافیای سازهای در وزارت نیرو است. حالا که دیگر جایی نمانده تا سدی علم شود، راه افتادهاند دنبال علم کردن طرحهای انتقال آب! که چه بشود؟ هیچ فکر کردهاید؟ قرار است مثلاً هرکدام از این طرحها چقدر آب به فلات مرکزی ایران برساند؟ هیچ به اختلاف ارتفاع دشتهای ایران از سطح دریا فکر کردهاید؟ سرانگشتی چرتکه انداختهاید که پمپاژ این آب یعنی چقدر انرژی؟ بدون احتساب یارانه انرژی فکر کردهاید هر لیتر آب یعنی چند دلار؟ اسم از محیطزیست نمیبرم از آبشیرین کن ها هم سخنی به میان نمیآورم اما کاش کسی پیدا شود و بگوید در دل این طرحها که آبی برای استان ندارد، نان برای چه کسانی نهفته است؟
6- اینها را گفتم که به دومین استاندار دولت تدبیر و امید یادآور شوم که حالا که کارشناسان تا حدی بهاتفاق نظر رسیدهاند و میگویند باید تغییر اقلیم را به رسمیت بشناسیم و دربرابرش آماده باشیم، متناسب با تغییرات اقلیم، سیاستگذاری و برنامهریزی کنیم. از شما چه پنهان دلخوش به نسخههای واحدی که در پایتخت برای کل سفرههای آبی ایران پیچیده میشود، نیستم. لطفا شما اگر «آبدستان است زمین بگذارید» و دنبال مدیریت بحران آب در استان در پی تغییرات اقلیم بروید نه کنترل آن! این آدرسهایی که برخی میدهند ره به ترکستان است.