ویلیام جی. برنز رئیس کارنگی اهداء برای صلح جهانی و یکی از افرادی که در مذاکرات بر سر توافق هستهای ایران نقش داشته و جیک سولیوان یکی از اعضای ارشد کارنگی که گفتگوهای خود با مقامات ایران پیش از حصول برجام را موفق میدانند، معتقدند که رویکرد ترامپ جواب نمیدهد. آنها میگویند دیپلماسی اعمال فشار پیشتر در قبال ایران جواب داده، اما رویکرد ترامپ اعمال فشار بدون دیپلماسی است و از این رو، هرگز جواب نخواهد داد.
نویسندگان: ویلیام جی. برنز و جیک سولیوان
یک سال از خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق هستهای ایران میگذرد و رئیس جمهوری کمپین خطرناک و نامطمئن «اعمال فشار حداکثری» خود را تشدید کرده است. او سعی دارد این رویکرد خود را نوعی دیپلماسی اعمال فشار معرفی کند که ظاهرا هدف از آن مذاکره بر سر «توافقی بهتر» است. اما تا این لحظه استراتژی او اعمال فشار صرف و بدون دیپلماسی بوده است. تحریمهای شدیدالحن او، لفاظیهای مقامات ارشد دولت او و نبود تعامل مستقیم با تهران عملا از این مساله حکایت دارند که او هدف دیگری را دنبال میکند: وادار کردن ایران به تسلیم یا براندازی نظام ایران.
اما تجربه نشان داده است که هیچ یک از این اهداف نمیتوانند واقع گرایانه باشند. در عین حال، دو دسته مخاطره وجود دارد که بزرگ و بزرگتر میشود.
اولین مخاطره به یک درگیری خشونت آمیز، خواسته یا ناخواسته، مربوط میشود. در چند روز گذشته ایالات متحده از اعزام ناو هواپیمابر به منطقه خلیج فارس ظاهرا در واکنش به تهدید ایران برای نیروهای آمریکایی خبر داد. همچنین گزارشهایی درباره حملات به کشتیها و زیرساختهای نفتی در منطقه منتشر شدند. با توجه به اینکه نیروهای آمریکایی و نیروهای تحت حمایت ایران در سراسر عراق، سوریه و خلیج فارس فعالیت میکنند، نبود ارتباط مستقیم بین واشنگتن و تهران میتوانند به قضاوت اشتباه یا سوء تفاهم درباره اقدامات دیگری منجر شود.
مشاوران تندرو ترامپ در واشنگتن و محافظه کاران در تهران به راحتی میتوانند به تشدید کنندگان بحران تا سر حد درگیری تبدیل شوند. حتی تفکر اینکه درگیری اجتناب ناپذیر است، خود میتواند تحریک کننده باشد؛ و اگر ایران به کل از توافق هستهای خارج شود، احتمال وقوع جنگ بیشتر میشود.
احتمال درگیری خود با یک سری آسیبهای جانبی همراه است. اختلافات ما با متحدان اروپایی مان در نتیجه خارج شدن از توافق هسته ای، کمپین اعمال فشار بر ایران و اقدامات تحریک کننده مان شدید و شدیدتر میشود. ما همچنین کارکرد تحریمهای اقتصادی را با یکجانبه گرایی بی محابا به نابودی میکشانیم. حتی نزدیکترین شرکای ما هم در تلاش هستند تا ارتباط خود را با نظام مالی آمریکا کاهش دهند تا در برابر اعمال فشارهای اقتصادی ایالات متحده مصون بمانند.
ما پیشتر شاهد عملکرد موفقیت آمیز دیپلماسی اعمال فشار بر ایران بوده ایم؛ رویکرد کنونی جواب نمیدهد.
ما دو نفر از مذاکره کنندگانی هستیم که هدایت گفتگوهای پنهانی دو جانبه با ایران که مسیر را برای حصول توافق هستهای بین این کشور و گروه موسوم به پنج به علاوه یک هموار ساخت، بر عهده داشتیم. ایالات متحده برای کشاندن ایران به میز مذاکره فشارهای گسترده بین المللی ایجاد کرد؛ اهرم سیاسی متشکل از جامعه بین المللی که برای جلوگیری از توسعه سلاح هستهای ایران، متحد عمل میکرد. اهرم نظامی متشکل از تهدید معتبر استفاده از ارتش و اهرم اقتصادی متشکل از تحریمهای اقتصادی که نهایتا به کاهش ۵۰ درصدی صادرات نفتی ایران و ارزش پول این کشور انجامیدند هم بودند.
این فشارها شرط لازم بودند، اما شرط کافی نبودند چراکه اعمال فشار نمیتواند هدف باشد. این اعمال فشارها یک هدف واقع گرایانه داشتند: یک برنامه هستهای غیرنظامی به شدت محدود و تحت نظارت دقیق بین المللی و همچنین تمایل به برقراری ارتباط مستقیم با ایرانیها که در پی چندین ماه مذاکرات دشوار پیگیری شدند.
اکنون بیشتر از یک سال از اعمال فشارهای دولت ترامپ علیه ایران میگذرد و هیچ نشانهای دال بر تسلیم ایران یا تضعیف نظام این کشور مشاهده نمیشود و با توجه به مخاطرات پیش رو، زمان آن رسیده که دیپلماسی مجددا جدی گرفته شود و این به معنی آن است که دولت ترامپ باید از تکرار خواستهای که امکان ندارد طرف مقابل بپذیرد، عقب نشینی کند. بهترین راه پیش روی واشنگتن این است که به صورت خصوصی نشان دهد خواسته هایش از تهران مطلق نیستند و میتواند رویکردی واقع گرایانهتر درباره مسائل هستهای داشته باشد. این اقدام میتواند با تمدید مدت زمان توافق هستهای آغاز شود و درک اینکه تسهیل بیشتر تحریمها برای ترغیب ایران به پذیرش پیشنهادها ضروری است. از جمله اقدامات میتواند مذاکرات پنهانی درباره آمریکاییهای زندانی در ایران، درک برنامه موشکی ایران و تلاش برای گفتگو درباره جنگها در افغانستان و یمن باشد که ایران میتواند در حل و فصل آنها ایفای نقش کند.
برقراری ارتباط با ایرانیها به معنای پاداش در برابر یک رفتار بد نیست و نباید هم در این توهم به سر ببریم که آنها به همه نگرانیهای ما پاسخ خواهند داد. اما دیپلماسی بهترین راه آزمودن تمایلات و تعریف حوزه ممکنها و غیرممکن هاست و همچنین میتواند آسیبهای ناشی از رویکرد یکجانبه ما که شراکتهای بین المللی مان را به خطر انداخته است، تا اندازهای جبران کند.
دیپلماسی اعمال فشار زمانی که هر دو عنصر در این رویکرد یعنی فشار و هدف به خوبی برنامه ریزی شده باشند، میتواند جواب دهد. اما از سوی دیگر، اعمال فشار بدون دیپلماسی میتواند به آشوبی فاجعه آمیز در خاورمیانه بینجامد.