پایگاه خبری گفتارنو:
محبوبه فیروزآبادی- بنگاههای فرهنگی بخش خصوصی در انبوه شعارهای مسئولان ذیربط یکییکی دارند کرکره را پایین میکشند و این اتفاق مبارکی برای کرمان نیست. اگر گذرتان به کتابسرای اردیبهشت افتاده باشد، با فضای دلچسب زیبایی روبهرو شدهاید که توسط یک آدم فرهیخته آنهم از نوع بسیار کمحرفش اداره میشود. مهدی اسلامپناه ازقضا در خیلی از حوزهها حرفهای بسیاری برای گفتن دارد بااینحال با سماجت من تن به گفتوگو داد که میخوانید.
*آقای اسلامپناه! شما چه دورنمایی برای فعالیت کتابفروشیها در کرمان میبینید؟
شغل و حرفه کتابفروشی کلاً در ایران و نه صرفاً کرمان بعد از انقلاب و بهخصوص از اواخر دهه شصت به بعد یک شغل کمدرآمد پردردسر با سودآوری اندک بوده و همیشه دورنمای نهچندان درخشانی برای این حرفه ازنظر درآمد مالی متصور میشده است. این وضعیت همچنان با افتوخیزهای فراوان در تمام این سالها ادامه داشته تا این وضعیت کنونی گران شدن سرسامآور کاغذ و کمبود شدید آن در بازار. این معضل بزرگ (که به نظر من تیر خلاصی است بر پیکر کتابفروشیهای سراسر کشور) و معضلاتی که از قبل هم وجود داشته و دارد (که مهمترین آن فروش مستقیم کتاب توسط ناشران از طریق فضای مجازی با درصد تخفیف فراوان و با تسهیلات زیادی همچون ارسال رایگان و ... به مشتریان) است و معضلات دیگری همچون برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب و ... همگی باعث میشوند که من دورنمای فعالیت کتابفروشیها را نهتنها در کرمان بلکه در کل ایران تیرهوتار ببینم.
*آیا اخیراً اقبال از کتاب بهطور معناداری کاهشیافته است؟
بههرحال با این وضعیت بد اقتصادی که اکثریت مردم در تهیه مایحتاج اولیه زندگی با مشکل فراوان روبهرو هستند و با این گرانی سرسامآور کاغذ و کمبود آن در بازار، خرید کتاب (که قبل از این وضعیت کاغذ هم جزء سبد خانوادهها نبود و یا خیلی کم بود) مسلماً کاهش شدیدی یافته است و میتوانیم بگوییم که به صفر رسیده است.
*به نظر شما فضای مجازی در به وجود آمدن این وضعیت نقشی نداشته؟
البته فضای مجازی و رویکرد اکثریت مردم به فضای مجازی هم تا حدودی در این قضیه مؤثر است. ولی به نظر من آنقدرها تأثیر شدیدی بر رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی در درازمدت نخواهد گذاشت.
*این وضعیت چه تبعاتی ایجاد میکند؟
تعطیلی کتابفروشیها و ناشران و هر شغل و حرفهای که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با کتاب سروکار دارد و بیسوادی عمومی اکثریت افراد جامعه و به قهقرا رفتن جامعه.
*خب؛ چه باید کرد؟
واقعاً نمیدانم. این دیگر به سیاستگذاران فرهنگی کشور ارتباط دارد که بنشینند و فکر کنند که برای حل این معضل چه باید بکنند. البته اگر اراده و انگیزهای برای این کار در بین سیاستگذاران فرهنگی کشور وجود داشته باشد.
*دولت در این زمینه ازنظر شما وظیفهای دارد؟
مسلماً؛ این معضل همچون همه امور زندگی ما ایرانیان که مستقیم یا غیرمستقیم باسیاست در ارتباط است، نیز تنها و تنها توسط سیاستگذاران فرهنگی کشور قابلحل شدن است. البته همانطور که گفتم اگر اراده و انگیزهای در بین این سیاستگذاران برای حل این معضل وجود داشته باشد.
*دولت دقیقاً باید چه بکند؟
حمایت درستوحسابی و نه همچون همه این سالها در حد شعار و ژست و برنامههای بیخاصیت، از کتاب و کتابخوانی و هرچه که با این امور در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم است.
*بیشتر چه کتابهایی طرفدار دارد؟
مشتریهای ما تا زمانی که در بلوار جهاد بودیم بیشتر کتابهای روانشناسی، کودک و نوجوان، رمان و داستان و تا حدودی کتابهای تاریخی را میخریدند. از زمانی که به این مکان جدید آمدهایم کتابهای مرتبط با سینما و تئاتر و نمایشنامه و فیلمنامه و تا حدود زیادی کتابهای تاریخی و مرتبط با زبان و ادبیات فارسی مشتری بیشتری دارند.
*آقای اسلامپناه! اخیراً کتابسرای اردیبهشت اقدام به برگزاری جلسات فرهنگی کرده، چه انگیزهای شمارا به این سمت سوق داده است؟
برنامههای ما چه در اسم و چه در نحوه برگزاری، تقلید و کپی مستقیمی است از برنامههای شبهای بخارا که سالهاست علی دهباشی باکیفیت مطلوب در تهران برگزار میکند (البته با کسب اجازه مستقیم از خود ایشان برای برگزاری این جلسات).
انگیزه اصلی و عمده من برای برگزاری این جلسات این بود که میدیدم دهباشی برنامههایی را برای تعدادی از بزرگان فرهنگی، ادبی و هنری این مملکت برگزار میکند و برای تعداد زیاد دیگری که مدنظر من بودند (که اکثریت آنها انسانهایی مؤثر در فضای فرهنگی کشور چه قبل از انقلاب و چه بعدازآن بودهاند و عموماً بهاندازه تأثیرگذاریشان بر فضای فرهنگی کشور در بین عموم افراد جامعه شناختهشده نمیباشند) در تمام طول این سالها هیچ برنامهای را برگزار نکرده است. بنابراین به این فکر افتادم که بهاندازه وسع و توانی که دارم و با فضایی که در اختیاردارم و با همین امکاناتی که در کرمان وجود دارد برنامههایی را به همان شیوه برای گرامیداشت بزرگان مغفول مانده در شبهای بخارا در کتابفروشیمان برگزار کنم. این دلیل عمده برگزاری این برنامههای فرهنگی بوده است.
در کنار آن دلیل دیگر من برای برگزاری این جلسات (که البته اصلاً به اهمیت دلیل اول نیست) این بود که با برگزاری این جلسات شاید چند نفر که اصلاً گذارشان به اینطرفها نیفتاده و اصلاً کتابفروشی ما را ندیدهاند، به خاطر این جلسات به کتابفروشی ما بیایند و فضای اینجا را دیده، جذب کتابفروشی شده و تعدادی کتاب خریداری کرده و مشتری ما در آینده شوند. کما اینکه در جلساتی که تاکنون برگزار کردهایم برای تعدادی از مدعوین (که البته تعداد آنها معدود بود) این اتفاق افتاد.
*پس علایق شخص شما در انتخاب دخیل است. آیا از سوی فعالان فرهنگی شهر تقاضاهایی هم مطرح میشود؟
مسلماً همهشان علایق شخصی من هستند و فقط یکی دو جلسه بوده که از طرف تعدادی از فعالان فرهنگی شهر پیشنهادشده. جلسه "شب تعزیه و شبیهخوانی" که پیشنهاد حمید میرحسینی (فیلمساز) بود. "شب قناتهای استان کرمان" که پیشنهاد محمد برشان بود و "شب دوبله فیلم در ایران" که پیشنهاد امیر دلآرام بود.
*استقبال از این جلسات را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهغیراز یکی دو جلسه همچون "شب همایون صنعتی زاده" و یکی دوتای دیگر، بسیار ضعیف. باوجود همه تبلیغاتی که شخصاً برای این جلسات در فضای مجازی میکنم ولی بااینحال استقبال از این جلسات بسیار ضعیف است.
*بیشتر از چه جلساتی اقبال میشود؟
همانطور که گفتم از تنها جلساتی که خوب استقبال شد "شب همایون صنعتی زاده" و همچنین تا حدود زیادی "شب محمود مدبری". البته برای دو جلسه محمدحسین اسلامپناه (یکی جلسه رونمایی کتاب آخر ایشان و دیگری جلسه "عصر صحافی سنتی") نیز جمعیت زیادی آمد. اما همگی اقوام و آشنایان بودند و از فعالین فرهنگی باوجود همه تبلیغاتی که برای این دو جلسه کرده بودم و انتظارات زیادی که از حضور آنها در این دو جلسه داشتم بهخصوص افرادی که خود را خیلی نزدیک و علاقهمند به ایشان میدانستند، تقریباً هیچکس نیامد. همچنین برای "شب قناتهای استان کرمان" نیز استقبال خوبی شد. اما آنها نیز همگی از دوستان و همکاران جناب محمد برشان بودند.
*فکر میکنید چرا استقبال ضعیف است؟
نمیدانم واقعاً. شاید از جلساتی که بهنوعی در مورد کرمان و شخصیتهای ادبی و فرهنگی آن است، بیشتر استقبال میشود. شاید هم عده زیادی با شخص خود من و برخوردهایی که قبلاً با آنها داشتهام مشکلدارند که ترجیح میدهند در جلساتی که من برگزار میکنم حضور پیدا نکنند.