محبوبه فیروزآبادی/مدیرمسئول: پیامکی از رییس بیمارستان پیامبر اعظم به دستم رسید که گرچه بر سربرگ رسمی بیمارستان نبود، و یک جوابیه رسمی تلقی نمیشد، اما گفتارنو برای نشان دادن حسن نیت، مبادرت به انتشار تصویر این پیامک میکند.
آقای اشافینیک میدانید که عدد ۲۰ هزار جراحی در بیمارستان پیامبر اعظم حاصل جمع ۵ هزار جراحی زنان و زایمان با ۱۵ هزار مورد سایر جراحیها است که این جمع بستن هم غیرعرفی نیست. ضمن آنکه در خصوص تعداد بیمار بستری شده در بیمارستان هم، آمار بیماران زنان و زایمان، از سایر موارد بستری، تفکیک نشده است. این اعتراض شما مایه شگفتی است.
اما بعدهمان روز که گفتوگوی مادر رنجکشیدهای که در بیمارستان تحت مدیریت شما به خاطر جراحی آپاندیست ۴ بار فرزندش را به تیغ جراحی سپرد، یک روز نگه داشتم تا همزمان با پاسخهای شما منتشر شود،
{اینجا بخوانید} تا خداینکرده پای رسانه ما از دایره انصاف خارج نشود، بااینحال یکی از نزدیکان شما تماس گرفت و گفت: قصدتان تخریب دکتر اشافی است، فهمیدم که لابد یک جای کار کسی میلنگد که اینچنین بیپروا متهم به تخریب میشویم. بااینحال میان تفسیر شما از یک اتفاق با تفسیر نزدیکانتان، تفاوت قائل بودم. اما اظهارات شما در نشست خبری اخیر که با تأکید در باب لزوم انتقاد سازنده و پرهیز از تخریب سخن میگفتید نشان داد که زهی تصور باطل!
آقای اشافی؛ انتقاد در فرهنگ فارسی معین، ۱ - خالص کردن. ۲ - جدا کردن خوب از بد. ۳ - خرده گرفتن. ۴ -برشمردن درستیها و نادرستیهای یک اثر ادبی یا هنری معنا شده است. حالا هر قید و صفتی که میخواهد به آن چسبانده شود. از بار مسئولیت پاسخگویی مدیر و پیگیری رسانه نمیکاهد و نمیشود پشت هیچ واژهای قایم شد.
البته الآن باعث تأسف من است که تا این اندازه نسبت به کیستی مدیریت یکی از بزرگترین مراکز درمانی استان، بیتفاوت بودهام. اما واقعیت این است مصاحبه با شما در حالی درنهایت امانت منتشرشده بود که من بههیچعنوان شمارا نمیشناختم و در دل روحیه پاسخگویی شمارا تحسین میکردم و هیچ نگرش منفی در خصوص شما نداشتم.
اما رویدادهای اخیر نشان داد که جامعه خبری استان نباید تا این اندازه نسبت به نوع مدیریت مراکز خدمات درمانی بیتفاوت باشد. اگر شما به هر نیتی اقدامات دکتر فخر را در کنفرانس مطبوعاتی، باقیاتالصالحات برای ایشان توصیف میکنید باید بگویم باقیاتالصالحات جامعه خبرنگاری هم نورتاباندن به زوایای تاریک، مبهم و نا شفافی است که بسان یک دمل چرکی کل جامعه را در معرض آسیب قرار داده است.
شرمسارم از اینکه باید بدیهیات را به مدیران درمانی استان یادآور شوم که وقتی دارند در مورد حتی یک مورد عارضه ناشی از خدمات پزشکی حرف میزنند، دارند در مورد جان یک «انسان» حرف میزنند، حالا شما بگو یک مورد در ۸ میلیارد انسان؛ از عمق فاجعه نمیکاهد.
{اینجا بخوانید} میخواهم بهصراحت بگویم استدلال شما در خصوص اینکه ۱۵ هزار مورد جراحی در بیمارستان پیامبر اعظم اتفاق افتاده است فقط یک مورد عارضه پزشکی بوده است، تا چه اندازه غیرانسانی است. حال آنکه تاکنون از پروندههای تشکیلشده در خصوص قصور پزشکی در بیمارستان پیامبر اعظم آماری منتشرنشده است که ما مطمئن باشیم از ۱۵ هزار مورد جراحی فقط یکی به عارضه منجر شده است.
از سوی دیگر این استدلال مثل این میماند که راننده متخلفی وقتی پلیس مچش را میگیرد، پاسخ دهد من یک عمر درست رانندگی کردم؛ حالا همین یک بار با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت دارم در سطح شهر تردد میکنم. چون یک عمر تخلف نکردم چرا کسی از من تشکر نکرده و آنها را ندیده است. حالا هم کسی نباید بر من خرده بگیرد که چنین رفتاری از من سر زده است!
کسی تماس گرفته بود ببیند من چه نسبتی با بیمار دارم که پیگیر این پروندهام. به او گفتم حالا هم با صدای بلند میگویم: هیچ نسبتی با بیمار ندارم. فقط بلد نیستم برای وجدانم لالایی بخوانم. این را هم البته بگویم جامعه پزشکی و خانواده بزرگ خدمات درمانی را که بارها جان عزیزان ما را نجات داده اند، جدا از مردمی که مسئولانه دوستشان دارم، و در حد توانم پیگیر مسایل و مشکلات شان هستم، نمیبینم. اجازه دهید همانطور که گران شدن قیمت سیبزمینی و پیاز را، تأمین آب شرب شهری را، آبیاری درختان سطح شهر را و ... هزار و یک نقیصه دیگر را دنبال میکنم و در هر مورد کسی باید پاسخ بدهد، بربتابید که هزینههای روحی روانی واردشده بر یک نوجوان ۱۷ ساله را هم پیگیری کنم. این حتماً به انصاف نزدیکتر است.
باید نهتنها تحمل کردن رسانهها را یاد بگیریم که با آغوش باز از حضورشان استقبال کنیم آنوقت لازم نیست در کنفرانس مطبوعاتیمان با توسل به نظرسنجیهایی که خودمان در مرکزتحتمدیریتمان انجام دادهایم از خدمات همکارانمان دفاع کنیم. همین رسانهها که چشم و گوش جامعهاند، چشم شان را بر آن خدمات هم نخواهند بست. کما اینکه در حافظهی مردم این شهر کم نیستند پزشکانی که نام نیکشان ثبت و ضبط و مایهی افتخار این شهر شده است!
کاش کسی هم پیدا شود و یک نظرسنجی انجام دهد که چرا مراکز درمانی یزد مملو از بیمارانی است که از استان کرمان به آنجا مراجعه میکنند.