همایون صنعتیزاده عاشق کتاب بود. اگر نبود ۵۷۳۰ جلد کتاب در کتابخانهی شخص او جمع نمیشد. کتابهایی که لابد برای تهیهی هرکدام کلی مرارت کشیده و خاطره هم داشته است.
آنها که اهل کتاب هستند خوب میدانند؛ کتابهای شخصی اهل کتاب چقدر برای او عزیزند. نمیگویم مثل فرزند او میمانند، اما قطعا از هر ثروت و کالای دیگری عزیزترند. برای همین است که یکی از نگرانیهای اهل کتاب همیشه این است که کتابهایش بعد از مرگ او چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
همایون صنعتی چند ماه پیش از اینکه در بستربیماری بیفتد، ظاهرا حسی مرموز او را از رویداد مرگ خودش با خبر کرده است. با وساطت دوست قدیمیاش ایرج افشار راغب میشود که مجموعهی کتابهایش را به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کند. بدون فوت وقت، در بیستوپنج بهمن ماه ۱۳۸۷ نامهای به رییس کتابخانه مرکز دایرهالمعارف مینویسد و به پیوست آن، صلحنامهای به خط خودش نیز در همان روز ارسال میکند.
چند ماه بعد در چهارم شهریور ۱۳۸۸ او با کتابهایش برای همیشه خداحافظی کرد. امسال دهمین سالگرد خاموشی او بود. اما دریغ از ما که یاد شایستهای از او نکردیم.
در وبسایت مرکز دایرهالمعارف، در معرفی همایون به موضوع نحوهی انتقال کتابها و سرنوشت بعدی آنها اشاره شده است: «پس از درگذشت ایشان و مذاکره با جناب آقای مهدی آگاه و سرکار خانم نوشین سرلتی (خواهر همسر مرحوم صنعتیزاده) آقای بهروز آگاه و سرکار خانم شیرین آگاه ترتیب انتقال مجموعه ۵۷۳۰ جلدی کتابهای ایشان را ــ که مشتمل بر آثار مهمی در زمینههای ایرانشناسی، سفرنامههای خارجی قدیمی و تعدادی از انتشارات مؤسسه فرانکلین است و کتابهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی دیگر ــ داده شد».
طبق رویهی مرکز، چون این مجموعه از حیث تعداد و کیفیت واجد اهمیت بوده و ضمناً دربردارندهی مجموعه نوشتههای استاد همایون صنعتیزاده اعم از تألیف و ترجمه و یا شعر است، به صورت مجموعه مستقل نگاهداری و فهرستبندی شد. و برای ابراز تشکر و مشخص بودن کتابهای این مجموعه، برگه خاصی در ابتدای هر یک از مجلدات با نام آن مرحوم درج شد. همچنانکه نام ایشان در لوحهی اسامی اهداکنندگان به مرکز درج شده است.
بهنظر من، همایون با اهدای کتابهایش کوشید با مرگ مبارزه کند و به حیات اجتماعیاش آنطور که خودش میخواست ادامه دهد.
روحش در آرامش و یاد او گرامی باد.