گفتارنو-علی کاظمیتبار:
ماجرای افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن نشان داد جامعه و کسر بزرگی از آن در این زمینه همچنان قانع نشدهاند.
عدم اقناع جامعه، این ظرفیت را دارد که شکاف دولت و ملت را تعمیق ببخشد. در این مدت بسیاری از فعالان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نمایندگان مجلس، اساتید دانشگاهها درباره تبعات مترتب بر این موضوع اظهار نظرهای فراوانی کردهاند. از بیتدبیری در زمان اجرای طرح تا عدم پیشبینی بستههای تبلیغاتی، امنیتی و ... از جمله مواردی است که در خصوص این طرح به میان آمده است. در زمینه رویدادهای پس از افزایش نرخ بنزین و عدم پیشبینی محلهایی برای طرح مسالمتآمیز اعتراضها نیز نقدها و سخنان فراوانی مطرح شده است.
اما مهمترین مساله در روزهای پس از افزایش قیمت بنزین، پرسشهای بیشماری است که در این زمینه وجود دارد. این پرسشها در صورت عدم یافتن پاسخی صحیح میتواند در آینده به صورت چالشهای سیاسی خود را نشان دهد.
گام نخست برای حل این مساله را دولت و شبکه وسیع مدیران آن باید بردارند؛ مدیرانی که تا این لحظه نشان دادهاند برای روزهای سختی و تنگنا ظرفیتی برای بروز ندارند. شاید یکی از دلایل این امر این بوده که بدنه مدیران دولتی اعم از فرمانداران و بخشداران و مدیران بیش از آنکه از میان نیروهای موثر و دارای جهتگیری روشن باشند از میان بروکراتهایی انتخاب شدهاند؛ که سطح دغدغه آنها بیش از کارهای معمول اداری و امضای چند نامه و برگزاری چند جلسه بدون نتیجه و حفظ میز نیست.
مرور خبرهای استان کرمان نشان میدهد که از میان 23 فرماندار، 23 معاون سیاسی فرماندار، بیش از بیست و چند مدیرکل اجرایی و ستادی استانداری هیچ کدام در جهت تبیین این اقدام نظام سیاسی کشور اقدامی روشنگرانه صورت ندادهاند. البته شاید پاسخ آنها این باشد که حوزه کاری ما محدود است و وظیفهای در این زمینه برعهده نداریم؛ شاید این پاسخ برای دورههای عادی اداره کشور پاسخ درستی باشد اما در شرایط بحرانی همه مسئول هستند. مانند وزرا که در برابر کلیه تصمیمهای دولت دارای مسئولیت هستند. البته این رویکرد مسبوق به سابقه است و مربوط به دیروز و امروز نیست.
تصمیم سران قوا که به تایید مقام معظم رهبری رسیده از پشتوانه کارشناسی محکمی برخوردار است. تصمیم دولت برای اجرای این طرح نیز اگر چه انتقاداتی به آن وارد است لابد از یک منطق حداقلی برخوردار بوده است. با این توضیح مشخص نیست چرا مدیران دستگاههای دولتی روزه سکوت گرفتهاند.
در این زمینه پیشنهاد میشود این موارد حداقل در سطح استان و حتی در سطح کشور عملیاتی شود تا حداقل برای اقناعسازی بخشی از جامعه اقدامی صورت گرفته باشد.
- استاندار کرمان به عنوان مقام عالی دولت در جمعهایی که توان اثرگذاری بر جامعه را دارند حاضر شود و تصمیم سران نظام را تبیین کنند. روحانیون، ائمه جمعه و جماعات، اساتید دانشگاه و فرهنگیان، فعالان سیاسی و مدنی، دانشجویان فعال در امور سیاسی و صنفی، نمایندگان تشکلهای کارگری، فعالان فرهنگی – هنری، میتوانند در صدر این لیست قرار گیرند.
- استاندار کرمان میتواند به منظور برنامهریزی دقیق و منضبط این امر مسئول مشخصی برای این کار برگزیند.
- فرمانداران و بخشداران نیز نباید با این بهانه که استاندار در حال انجام چنین وظیفهای است از این امر شانه خالی کنند. لازم است آنان هم علاوه با گروههای فوقالاشاره با سران طوایف، گروههای صنفی و محلی و با حضور در مساجد، مراکز آموزشی و دانشگاهی به گفتو گو با مردم بپردازند.
- مدیران کل دستگاههای اجرایی نیز بایستی در این چرخه اطلاعرسانی سهم مناسبی داشته باشند. هر دستگاه اجرایی شبکه وسیعی از نیروی انسانی را دارا میباشد. گام اول توجیه و تبیین مساله برای پرسنل آن دستگاه است. گام دوم ارتباط با بخشهای غیردولتی مرتبط با هر دستگاه است. به عنوان مثال اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی با اداره کل ورزش و جوانان با انبوهی از تشکلها و چهرههای ورزشی فرهنگی و هنری درگیر هستند که میتوان با آنها گفتوگو کرد.
اما برای این گفتوگوها چه نکاتی را باید مد نظر داشت:
- مدیران حاضر در چنین جمعهایی به دنبال مهندسی حاضران نباشند. سعی شود حاضران به صورت طبیعی از میان موافقان و مخالفان باشند. مهندسی کردن این جمع سالبه بانتفاء موضوع است.
- مدیران حاضر در این جمعها بایستی حداکثر سعهصدر را دار باشند و سخنان تند و حتی آنچه را که بدون منطق میدانند بشنوند. ضمن آمادگی برای ارائه پاسخ دقیق به انتقادات، در صورت لزوم با این دست افراد که ممکن است تحت تاثیر فشارهای اقتصادی باشند ابراز همدردی کنند.
- قرار نیست گفتوگو میان دولت و مخالفان احتمالی یک گفتوگوی دو قطبی باشد که یک طرف آن حق مطلق و طرف دیگر باطل است. هر گونه نتیجهگیری و تلاش برای اینکه منتقدان فیالمجلس متقاعد شوند، بیهوده است لذا باید ضمن بیان واقعیتهای قابل بیان نتیجهگیری را به مخاطبان وا بگذاریم.
- مدیران و سخنگویان این نشستها از نقش تحریمهای ظالمانه آمریکا و سکوت و انفعال طرفهای غربی برجام و تاثیر آن بر تصمیمهای اقتصادی غافل نشوند و سعی شود بدون بهرهگیری از روشهای تکراری به نقش ترامپ و ترامپیستهای ضدایران اشاره شود.
- طرح وعدههای گزاف غیرقابل دسترس از سوی مدیران دولتی در چنین جلساتی تتمهی اعتماد بین مردم و دولت را به باد فنا خواهد داد. ضمن احترام به شعور مخاطبان، نباید وعده سر خرمن به مخاطبان داد.
- این دست جلسات نباید جنبه امنیتی به خود نگیرند و تمام تلاش برای افزایش ضریب امنیت ذهنی حاضران فراهم شود.
افزایش قیمت بنزین در آستانه انتخابات آن هم پس از تکذیبهای مکرر بسیاری از مسئولان سرمایه ناچیز اجتماعی را مستهلک کرده است. در فضای بیاعتمادی امکان هیچ گونه فعالیت موثری وجود ندارد. مدیران دستگاههای اجرایی چنانچه امروز برای بهبود و افزایش اعتماد عمومی دست به اقدام موثر نزنند و به رفتارهای کلیشهای بسنده کننده، جامعه ذرهذره شده را نمیتوان حول ارزشهای اجتماعی بسیج کرد و این رفتار به مرور خسارتهای بزرگی در پی دارد.