سیدحسین مرعشی گفت: ما حتما منتقد تصمیمات غلط دولت در مورد بنزین هستیم، سر دولت هم داد میزنیم، چه اشکالی دارد؟ برای ما اصل، افراد نیستند، ما عاشق چشم و ابروی آقای روحانی یا عاشق چشم و ابروی رحمانی فضلی یا عاشق چشم و ابروی آقای علوی وزیر اطلاعات نیستیم؛ ما عاشق چشم و ابروی اسلام و مردم هستیم.
خلاصه گفتوگوی سیدحسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی با خبرآنلاین در ادامه میآید:
** در رابطه با حوادث اخیر باید گفت که حوادث تلخ یا شیرین رخ میدهند، مهم تحلیل خود حادثه نیست، مهم درس گرفتن از حوادث است. حوادث اخیر چند نکته را روشن کرد؛ اولین مساله اینکه مسولان قوای سه گانه کشور اصلا از واقعیتهای جامعه ایران و آنچه که زیر پوست شهرها و روستاها و مناطق حاشیهای کشور بود اطلاع درستی نداشتند. حتما اگر یک چنین حوادثی را پیشبینی میکردند چنین تصمیمی را اتخاذ نمیکردند. نا آگاهی و نداشتن یک تحلیل روشن، خیلی بارز بود.
** دسترسی ما به آقای جهانگیری است، آقای رئیسجمهور که قدسی هستند و در دسترس نیستند ولی آقای جهانگیری در جلسات کارشناسی که برگزار میکردند و من را هم دعوت میکردند، در هر جلسهای که بحث بنزین مطرح میشد من میگفتم که حتی با هدف تامین کسر بودجه هم مطلقا دست به بنزین نزنید، آنها یک حرف دیگری میزدند که آن هم در همین اعتراضات باطل شد و آن اینکه میگفتند ما میخواهیم به طبقات ضعیف جامعه که در اثر فشارهایی که از سال گذشته به آنها وارد شده است و درآمدهایشان با مخارجشان سازگار نیست یک یارانه بدهیم و این یارانه را میخواهیم از افزایش نرخ بنزین تامین کنیم یعنی از طبقات مرفه بگیریم و به طبقات ضعیف بدهیم؛ اتفاقا همه فشار این افزایش نرخ بنزین برای حاشیه شهرها بود یعنی دقیقا برعکس نظر سران قوا بود، معلوم شد که مصرف بنزین اگر در شمال شهر تهران برای دور دور است در شهریار و شهر قدس و.. برای کاسبی است، اینها مسافرکش هستند و با این بنزین زندگی میکنند. این عدم شناخت از جامعه خیلی مساله مهمی است.
** ببینید من میگفتم که به دو دلیل نباید به بنزین دست بزنید، یکی اینکه جامعه در فشار حداکثری است و مردم ایران اصلا تحمل و قدرت و توان شوک جدیدی را ندارد، بنزین شوک است، غیر از اینکه خودش گرانی است بلکه گرانیهایی را هم به دنبال خود میآورد و آثار روانی آن خیلی بیشتر از آثار واقعی آن است. الان جامعه ایران خودش را به زحمت با فشارهایی که سال قبل به او وارد شده تطبیق داده است پس دیگر به آن دست نزنید.
** دوم اینکه ما دیر یا زود باید چه با کشورهای منطقه و چه با کشورهای دورتر پای گفت و گو بنشینیم، این گفت و گو باید از موضع قدرت باشد، موضع قدرت مهمترینش این است که ما هرچه از حوادث دی ۹۶ فاصله گرفتیم مشروعیت و قدرتمان افزایش پیدا کرده است، پس به بنزین دست نزنید، اگر این منجر به یک حوادثی بشود که شد، پشتوانه کشور را در مذاکرات آینده تضعیف میکند. این مهمترین مساله آینده ایران است، اصلا ایران مساله مهمتر از این را ندارد و موضع قدرت باید به سمت مصالحه برود و این الان ضعیف شده است.
** کارگزاران هم مخالف افزایش نرخ بنزین بودند؛ اصلا ببینید اصلاح ساختار برای شرایط با ثبات انجام میگیرد و متکی به برنامه است.
** حالا میخواهم نکته سوم را بگویم، ما بالاخره این امر را پذیرفتهایم و امام هم مُبلغ این مطلب بودند و هم مقام معظم رهبری مُبلغ هستند که مساله ما مردم است؛ بیش از ۹۵ درصد مردم ایران در ماجرای بنزین از ما رنجیدهاند، خیلی هنر میخواهد که سران قوای سه گانه بنشینند و با هم تصمیمی را بگیرند که ۹۵ درصد مردم ایران از این تصمیم برنجانند. مردم ایران به خیابانها نیامدند بلکه عدهای جوان عصبانی آمدند، همه مردم که به خیابان نیامدند؛ اگر طبقه متوسط شهری به خیابان میآمد چه کسی میخواست موضوع را حل کند؟ شما بروید و نظرسنجی کنید، لازم نیست که مردم به خیابان بیایند. یک مدیریتی که میخواهد بفهمد زیر پوست جامعه چه خبر است یک نظر سنجی میکند، من با قاطعیت میگویم که اگر نظرسنجی کنید ۹۵ درصد مردم ایران از این کار رنجیدهاند و میگویند چرا این کار را با ما کردید.
** من میخواهم از یک زاویه دیگر بگویم. مساله انتخابات مساله روز ما است؛ این را به عنوان مقدمه بگویم که من تصور نمیکردم یک حکومتی یا یک دولتی در سال انتخابات دست به چنین تصمیمی بزند.من اصلا متحیر در وسط میدان ماندهام، با فرض اینکه این تصمیم را عاقلانه و درست فرض کنیم این نباید در سال انتخابات اجرا میشد. اصلا در جمهوری اسلامی سابقه ندارد که در سالی که منتهی به انتخابات است ما دست به اصلاحات ساختاری زده باشیم.ما در جمهوری اسلامی همیشه بیخردی داشتهایم اما این اوج بی خردی است.
** برخی رفتارها اوج بی خردی بود؛ من کلمهای از این بهتر و قشنگتر نمیتوانم پیدا بکنم برای تفسیر آنچه که اتفاق افتاد و آنچه که دارد در ادامهاش بروز مییابد. از صحبت های وزیر کشور و از صحبت فرماندار قدس و از برخورد نکردن با این فرماندار. همه اینها را به کنار بگذاریم، آیا مردم در جمهوری اسلامی مهم هستند یا نه؟ اگر مردم در جمهوری اسلامی مهم هستند که هستند، فرصت انتخابات که در اسفند ۹۸ است فرصت بازسازی و تقویت روابط دولت و ملت است. بعد از این حوادث هیچ فرصتی بهتر از این در اختیار ما نیست، ما از انتخابات ۹۶ که عبور کردیم در دی ماه و بهمن ماه شلوغیها و نا آرامیهایی داشتیم که حوادث تلخی را رقم زد، بعد به خروج آمریکا از برجام رسیدیم و فشار حداکثری را به اقتصاد ایران وارد کردند و موج گرانیها و مشکلات را داشتیم، سه برابر شدن قیمت ارز را داشتیم و به همین تناسب کالاها حداقل یک ۴۰ درصد در سال ۹۷ و یک ۳۵ درصد در سال ۹۸ گران شدند و در مجموع ۷۵ درصد گرانی را داریم که این هم یک فشار بر روی مردم است، حوادث بنزین و اصل تصمیم بنزین را داشتیم و حوادث تلخی که بعد از آن رقم خورد را هم داشتیم، بالاخره جامعه الان زخم خورده است.
دستور رهبری بر اتخاذ رافت اسلامی نسبت معترضان التیامی بر دردها بود
** بهتازگی مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه آقای علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ضمن موافقت با مفاد آن، بر ضرورت رفتار همراه با رافت اسلامی با معترضان آسیبدیده و بازداشتشدگان تاکید داشتهاند. همانطور که حمایت ایشان در روز یکشنبه از تصمیم سران قوا، فصلالخطابی برای مدیریت ثبات و امنیت کشور شد، پاسخ شایسته و به موقع رهبری به گزارش آقای شمخانی هم فصل نوینی را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران رقم زد و مجموعه اقداماتی که قرار است به دنبال فرمان رهبری انجامش شود میتواند بخش مهمی از دردها و آلام حوادث ناگوار هفتههای اخیر را جبران کند. من به عنوان سخنگوی کارگزاران و یک ایرانی از این اقدام سریع و به موقع مقام معظم رهبری تشکر میکنم.
جز انتخابات پیش رو فرصت دیگری نداریم
** من می گویم ما جز انتخابات پیش رو فرصت دیگری نداریم برای اینکه بتوانید این مشکلات را ترمیم کنیم. امکان دیگری نداریم؛ وضعیت انتخابات چگونه است؟ در این انتخابات فقط اصلاحطلبان نیستند که محدودیت دارند یا به حاشیه میروند، اصولگرایان هم به حاشیه میروند، برای نمونه نیامدن آقای علی لاریجانی در انتخابات، تصمیمی که در قم نیروهای ارزشی میگیرند تا علی لاریجانی را حمایت نکنند، معنیش این است که اصولگرایان هم به همان مشکل اصلاحطلبان دچار شدهاند.
از لاریجانی دعوت میکنیم تا در انتخابات ثبتنام کنند
** من به عنوان سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی از آقای لاریجانی دعوت می کنم تا برای انتخابات مجلس ثبتنام کنند و معتقدیم که نباید شخصیتی نظیر آقای لاریجانی با این تجربه و جایگاه، صحنه سیاسی ایران را ترک بگویند و تاکید میکنیم که ایشان حتما از قم یا تهران کاندیدا شوند. غیبت شخصی مثل ایشان برای دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی تاثیر منفی دارد.
نیروهای ارزشی میخواهند اصلاحطلبان و اصولگرایان را کنار بزنند
** من حرف جدیدی را میخواهم بیان کنم. اگر به سپهر سیاسی ایران نگاه کنیم فقط دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا نیستند و این ترکیب کاملا تغییر پیدا کرده است.
** سپهر سیاسی ایران را سه بخش سیاسی تشکیل میدهند، این را من به یک لشکر تشبیه میکنم، یک میمنه یا جناح راست دارد که اصولگرایان هستند یک میسره یا جناح چپ دارد که اصلاحطلبان هستند و سپهر سیاسی ایران یک قلب دارد که این نیروهای ارزشی هستند که خودشان را ذوب در ولایت میدانند و خودشان را به نسبت بقیه نزدیکتر به رهبری میدانند و فقط خودشان را ارزشی تصور میکنند و دیگران را غیر ارزشی میدانند و انقلابی و بقیه را سازشکار؛ این نیروی وسط الان خودش میخواهد گرداننده سیاست باشد و مدیریت فضای سیاسی ایران را به دست بگیرد و نه به جناح راست خودش نگاه میکند و نه به جناح چپش، یک لشکری است که این لشکر نیروهای رادیکالش و نیروهای انقلابی و ارزشیاش که بسیار هم از اصولگرایی و اصلاحطلبی وفادارتر به رهبر و انقلاب و نظام هستند، اینکه چقدر مفید باشند را نمیدانم، اینها میخواهند به جلو حرکت کنند.
** در قدیم وقتی شما میخواستید یک لشکری را مدیریت کنید حتما سعی میکردید که طوری حرکت کنید تا همه جناحها با هم حرکت کنند، اگر بخشی از لشکر جلو میافتاد شما دچار خسارت میشدید، من به این دوستان ارزشی اینطور میگویم که آقایان محترم، برادران ارزشی شما ارزشی تر از ما، شما انقلابی تر از ما، شما وفادارتر از ما به انقلاب و نظام، ولی آیا شما به تنهایی میتوانید ایران را مدیریت کنید و مردم را در صحنه نگه دارید؟ حتما پاسخش منفی است.
** تقریبا اینطوری است که من خدمتتان میگویم و هرکسی میتواند این حرف من را نقد کند، تحلیل من این است که اصولگرایان اگر در صحنه باشند حدود ۱۵ درصد از مردم را میتوانند اقناع کنند و به صحنه بیاورند، این قلب هم که نیروهای ارزشی هستند میتوانند ۱۵ درصد جامعه را تحت تاثیر قرار بدهند و الان با خودشان همراه دارند، اصلاح طلبان هم به عنوان جناح چپ کشور می توانند ۳۰ درصد جامعه را تحت تاثیر خودشان قرار بدهند؛ پس اگر این سه بخش جامعه و این سپهر سیاسی ایران با هم حرکت کند ۶۰ درصد مردم را ما قانع میکنیم و این ۶۰ درصد مردم را در صحنه نگه میداریم، ولی دوستان ارزشی اگر شما به تنهایی بخواهید سپهر سیاسی ایران را در اختیار بگیرید و جای کل این لشکر را بگیرید شما تنها میتوانید ۱۵ درصد جامعه را تحت تاثیر قرار دهید، حرف آقایان این است که با ۱۵ درصد میشود جامعه را مدیریت کرد، بله میشود ولی با ۱۵ درصد نمیشود مشروعیت کسب کرد و با ۱۵ درصد نمیشود حوادث اجتماعی را کنترل کرد.
آقایان ارزشی! هم ناطق و لاریجانی آدم هستند هم عبدالله نوری و خاتمی
** یک گروه خودشان را ارزشی تام میدانند، شما تمام خطبه های نماز جمعه را در این ماههای اخیر نگاه کنید، همهشان یک حرف دارند که مجلس آینده باید انقلابی باشد، آقا مجلس آینده باید ملی باشد و ما هم آدم هستیم، آقای لاریجانی هم آدم است، آقای ناطق هم آدم است، آقای عبدالله نوری هم آدم است، آقای خاتمی هم مفید است، آقای عارف هم مفید است و ... اینکه شما فکر کنید فقط یک گروهی خیلی معتقد هستند، اگر شما خیلی معتقد هستید به این ارزشها و ولایت و .. باید کاری کنید که بقیه هم همراه شما بیایند، باید تاثیرگذاریتان این باشد که بقیه هم با جریان انقلاب پیوندشان تقویت شود نه اینکه بگویید شما کنار بروید و ما خودمان به تنهایی انجام میدهیم، خب به تنهایی نمیتوانید.
** با این فرمانی داریم حرکت میکنیم، هیچکدام از مشکلات اجتماعی و سیاسی داخلی ایران حل نمیشود، اگر ما نتوانیم ۶۰ درصد مردم را در صحنه نگه داریم و نتوانیم این ۶۰ درصد را قانع بکنیم دیگر نمیتوانیم مدعی باشیم که مردم را در صحنه نگه میداریم و دیگر نمیتوانیم در مقابل آمریکا و عربستان و هر فتنه و آشوبی مقاومت کنیم، ما مردم را نیاز داریم. دوستان باید مقداری ملایمتر حرکت کنند، و ما واقعا دوستان ارزشی را به وفاداری به کل کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی دعوت میکنیم؛ همه مردم باید باشند و فقط یک برداشت و تفکر و یک اندیشه سیاسی که نمیتواند ایران را اداره بکند.
** امروز مساله اصلی ما از نظر من این است که گروه های ارزشی که خودشان را صاحب انقلاب میدانند و زحمت هم میکشند و در صحنه هم هستند و ما خیلی هم دوستشان داریم کاش ۶۰ درصد مردم ایران هم از آنها حمایت میکردند و در این صورت ما اصلا دغدغه ای نداشتیم و میرفتیم و به زندگیمان می رسیدیم؛ چیزی که خطرناک است این است که اینها توجه ندارند به اینکه قدرتشان برای تحت تاثیر قرار دادن بیشتر از ۱۵ درصد جامعه نیست و نه شریک اصولگرا میخواهند و نه شریک اصلاحطلب، یعنی لشکرشان نه جناح راست میخواهد و نه جناح چپ؛ با یک قلب ۱۵ درصدی میخواهند به حل مشکلات کشور بروند و کشور را گرفتار مسائلی خواهند کرد که خدا بخیر کند.
نمی شود انتخابات باشد و نه اصلاح طلبان کاندیدا شوند نه لاریجانی
** الان چیزی که من در این لحظه میخواهم بگویم این است که چند روز دیگر تا پایان ثبت نام ها بیشتر زمان نمانده است، اگر در مدیران عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی حرف ما بتواند منتشر شود و پیام ما منتقل شود، پیام ما این است که باید بین این سه بخش لشکر سیاسی ایران یک فراگیری و یک دعوت عام صورت بگیرد، نمیشود که بنشینیم و آقای لاریجانی کاندید نباشد یا اصلاحطلبان کاندیدا نداشته باشند، این یک سم مهلک برای فضای سیاسی ایران است.
** ارزشیها آمدند که کل کشور را کنترل کنند، اینها نمی توانند بیشتر از ۱۵ درصد مردم را تحت تاثیر قرار بدهند، این برای کشور عدم مشروعیت را تشدید میکند، ما نیاز داریم که مشروعیت را به مقبولیت برسانیم و جمهوری اسلامی را بازسازی کنیم، ما لازم داریم که به جای اینکه از افراد دفاع کنیم، افراد را فدای کشور کنیم ولی جناح های کشور را حفظ کنیم، کشور سه جناحی است و با یک جناح نمیشود کشور را اداره کرد، اصولگرایان باید در عرصه سیاسی ایران باشند، اصلاحطلبان هم باید باشند و نیروهای انقلابی و ارزشی هم باشند. قرار نیست از ارزش و خاصیت و توانایی نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان کم شود، برادران ارزشی ما باید با فرمانی بروند که ۶۰ درصد مردم ایران آن کار را پشتیبانی کند؛ هرچه از این تندتر بروند سر شاخ نشستند و دارند بن شاخ را میبرند. به نظر من اگر میخواهد اتفاقی بیوفتد باید تاکید بشود و پیام های روشن و مثبتی بیاید که همه بروند و ثبت نام کنند.
** من عرض کردم که مثلا پیام نیامدن آقای باهنر، پیام نیامدن آقای علی لاریجانی و..، خیلی پیام خطرناکی است و من نمی دانم چرا جامعه سیاسی ایران متوجه این فاجعه نیست. کشور را واگذار کردن به جمعی از دوستانی که نمیتوانند بیشتر از ۱۵ درصد مردم ایران را تحت تاثیر خودشان قرار دهند بی تفاوتی نسبت به مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی ایران است؛ مگر ما میتوانیم در این شرایطی که اینهمه فشار اقتصادی، اینهمه گرفتاریها و مشکلات وجود دارد، اینهمه در منطقه تحت فشار است، با ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد جامعه کشور را خوب اداره کرد.
** اصلا شورای نگهبان تصمیم گیر نیست. شورای نگهبان مجری سیاستها است. همان طور که امام خمینی هم گفتند که من اعلام خطر میکنم، من هم دارم اعلام خطر میکنم. ببینید فقط ما نیستیم، شما فکر می کنید حزب مؤتلفه،جامعه اسلامی مهندسین، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اکنون در متن هستند؟
حتما هستیم و از انتخابات عقب نمی کشیم
** یه نکتهای را به طنز میگویم و عبور میکنم، زمانی در دولت آقای احمدی نژاد، در انجمنی که با آقای باهنر به صورت مشترک به اسم انجمن توسعه کرمان داریم ، قرار شد که سمینار توسعهای در کرمان برگزار کنیم، از فحوای صحبت اینها معلوم شد که من نباید آنجا سخنرانی کنم، من وقتی فهمیدم گفتم که برای من برنامه نگذارید که استقبال شد، گفتند سمینار را کی برگزار کنیم؟ گفتم عجله کنید، گفتند چرا عجله کنیم؟ گفتم داریم به سمتی میرویم که دیگر باهنر هم نمی تواند صحبت کند. الان به آن روز رسیدهایم؛ اصلا مساله اصلاحطلب و اصولگرا نیست، الان هرکس که جزء نیروهای ارزشی وفادار به مجموعه نظام و سیاستها نباشد، نمیتواند در عرصه انتخابات خیلی نقش آفرینی کند چه اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا، این را باید توجه کرد.
** ما باید تلاشمان را بکنیم؛« به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، اگر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم». ما به این مملکت وفادار هستیم، من خدمت شما به طور قاطع عرض میکنم که آینده ایران، آینده فرزندان من و شما، آینده شیعه، آینده اسلام به معنی انقلابی و خط امامش هیچ راهی ندارد که جمهوری اسلامی با یک مدار متعادلی که حداقل ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم ایران آن را قبول دارند، حرکت بکند، هیچ راهی جز این نداریم. اینکه عدهای به اسم دفاع از ایران به دنبال براندازی و انحلال جمهوری اسلامی هستند نمیدانند که بعد از آن چه خطراتی ایران را تهدید میکند.
در نبود جمهوری اسلامی، ایران وارد سیاهچاله میشود
** در نبودن جمهوری اسلامی، ایران در یک سیاه چاله خواهد افتاد که اصلا معلوم نیست کی بتواند سر در بیاورد، مگر الان نمیتوانیم سرنوشت لیبی را ببینیم؟ مگر ۴۵ سال جنگ افغانستان را نمیتوانیم ببینیم؟ مگر نا امنیها و بحران های عراق بعد از آن دیکتاتور خبیث، صدام را نمیتوانیم ببینیم؟ ببینید جمهوری اسلامی نباید به سمتی برود که جامعه رادیکال بشود؛ این اشتباه است. ما باید همه دوستانمان را دعوت کنیم.
** ما تمام تلاشمان را میکنیم و حضورمان در صحنه برای همین است. هیچ راهی نداریم جز اینکه جمهوری اسلامی را به میانهروی دعوت کنیم با حرکت فرمانی که ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم ایران بپسندند و جمهوری اسلامی پایدار بماند و در سایه جمهوری اسلامی هرکسی تلاش کند و افکار خودش را پیاده کند، ارزشیها هم تلاش کنند تا نیرویشان را اضافه کنند.
دوستان ارزشی اگر وفادار به ارزش ها هستند، راست و چپ را در صحنه نگه دارند
ما در هر شرایطی صحنه سیاسی را ترک نمیکنیم.دوستان مشغول هستند و تلاش هایی دارد می شود، همین مصاحبه من با شما به عنوان یک رسانه موثر بخشی از یک برنامه است، همین که من خبرآنلاین را انتخاب کردهام برای گفتن این حرف کلیدی امروز ایران، که آن هم این بود که به داد بازسازی روابط با جامعه و مردم برسیم و به سمت یک افزایش مشروعیت خیلی فراگیر در انتخابات حرکت کنیم و این هم فقط از دوستان ارزشی ما برنمیآید، پس نروند و حرف بیخودی بزنند. دوستان ارزشی اگر وفادار به ارزشها هستند باید هم جناح راست و هم جناح چپ را در صحنه نگه دارند.
** داد می زنیم بلکه مقداری موثر واقع شود؛ من فکر میکردم آقای لاریجانی به این دلیل روز اول اعلام کرده است که ثبت نام نمیکند که اگر قرار است ثبت نام کند به او بگویند؛ به نظر من آقای لاریجانی و آقای باهنر و آقای مجید انصاری و آقای موسوی لاری باید ثبت نام کنند؛ بزرگان باید به صحنه بیایند و مردم را گرم کنند.
** ما حتما منتقد تصمیمات غلط دولت در مورد بنزین هستیم، سر دولت هم داد میزنیم، چه اشکالی دارد؟ برای ما اصل، افراد نیستند، ما عاشق چشم و ابروی آقای روحانی یا عاشق چشم و ابروی رحمانی فضلی یا عاشق چشم و ابروی آقای علوی وزیر اطلاعات نیستیم؛ ما عاشق چشم و ابروی اسلام و مردم هستیم.
** من از روز اول گفته ام و الان هم میگویم ما بین منتخبان مردم و مردم، مردم را انتخاب میکنیم. هرگاه منتخبان مردم در شورای شهر، در مجلس یا در دولت رفتارشان و کردارشان به گونهای باشد که مردم برنجند ما طرف مردم را میگیریم چرا که اصل، مردم هستند.
** آقای روحانی هرجور که دلش بخواهد تصمیم بگیرد و بعد بگوید من از اجرای تصمیم خبر نداشتم، به نظر شما این حرف درست بود؟ اگر خبر نداشتید که نمره تان منهای صد است و اگر هم خبر داشتید و میگویید که خبر نداشتم که منهای دویست است. بزرگترین حادثه اقتصادی و اجتماعی دوران دوم ریاست جمهوری آقای روحانی، بنزین بوده است، مگر میشود که رئیس جمهور از آن خبر نداشته باشد و در تمام ۷۲ ساعت بعد از اعلام تصمیم صحنه را شخصا کنترل نکند و با استاندار و فرماندار نیروهایش در تماس نباشد و آنها را راهنمایی نکند که چکار باید بکنند؛ مگر میشود کشور را اینگونه مدیریت کرد؟ حالا چون ما از آقای روحانی حمایت کردیم الان اگر آقای روحانی هر کاری به سر مردم ایران بیاورد ما باید بنشینیم و تماشایش بکنیم؟ ما باید بر سر ایشان داد بکشیم.
** اصل مردم است. این مردم بودند که سال ۵۷ شاه را بیرون کردند و همین مردم بودند که امام را از گوشه عزلت آوردند و رهبر ایران کردند؛ این مردم بودند که آیت الله خامنه ای را رهبر کردند، مردم بودند که جنگ را پیش بردند و مردم هستند که امروز دارند مقاومت میکنند و فشار ۷۰ درصد تورم را دوسال تحمل کردهاند، یعنی اینها چیزی نیست؟
نظام باید با گشایش فضای انتخابات رنج مردم را کم کند
** ما اصلاح طلبان که اصلا کاندیدایی نداریم که بخواهیم ژست انتخاباتی بگیریم؛ ما داریم میبینیم که این برفها دارد آب می شود، این که خیلی روشن است و اصلا فضای پیچیده ای نیست. هرکس بخواهد در انتخابات شرکت کند مردم به او فحش میدهند. اصلا مساله انتخابات نیست، ما میگوییم که باید عکس قضیه اتفاق بیفتد.
** یعنی در سطوح بالای نظام باید تصمیم گرفته بشود که در این شرایطی که مردم ایران انقدر از مشکلات رنجیدهاند و از مقاومت و گذشت و ایثارشان پاسخ نگرفته اند، فرصت بدهیم که این روابط بازسازی بشود و مساله اصلی کشور این است.
** حتی در عرصه بین المللی همیشه وقتی که بحث میکردیم که چه زمانی وقت مذاکره با دنیا است، من میگفتم که بعد از انتخابات ایران؛ یعنی اگر ما در انتخابات ایران ۶۵ درصد مردم شرکت بکنند و انتخابات بزرگی را جلوی دنیا بگذاریم، دنیا مجبور است در مقابل ملت ایران خضوع کند. وقتی شما به جای اینکه این کار را بکنید تصمیمی بگیرید که ۹۵ درصد مردم ایران را میرنجانید به قول آقای وزیر کشور، نیم درصد هم به خیابان میایند. همین نیم درصدی که به خیابان میایند در عرصه بین المللی کشور را هو میکنند. شما از الان تا شب انتخابات ببینید این شبکه های مجازی و شبکه های رسانه ای خارج از کشور فیلم و گزارش از درگیری های ما منتشر خواهند کرد.
** امروز منفی است ولی میشود مثبتش کرد. اگر دو جناح و قلب این لشکر سپهر سیاسی ایران با هم همکاری کنند میشود فضا را تغییر داد.
** آقای خاتمی در یک چنین شرایطی باید به درد مملکت بخورد؛ آدمها را در یک بحرانهایی میشود شناخت، اگر کسی روزی که فضا خوب است بگوید تکرار میکنم مردم بیایند و رای بدهند و آن روز در صحنه باشد و روزی که کشور دچار یک چالش جدی است و مردم رنجیدهاند، آن روز نیاید و با مردم همراهی نکند که به درد نمیخورد؛ آقای خاتمی حتما از آن دستهای است که در هر شرایطی به درد مردم میخورد.
** ما چشم دوختنمان به خرد عالی نظام است.پیشنهاد ما این است که هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان در کنار نیروهای ارزشی در صحنه سیاسی ایران بمانند.
** هر ائتلافی هم میتواند شکل بگیرد. اگر من تصمیمگیر باشم هیچ اشکالی نمیبینم که مثلا در لیست تهران ۱۵ نفر از آقای علی لاریجانی و باهنر استفاده کنیم و ۱۵ نفر هم از این طرف آقایانی مثل انصاری و موسوی لاری و توفیقی و بیطرف بگذاریم؛ هیچ اشکالی ندارد. امروز برای ایران هیچ اشکالی ندارد که در یک انتخابات حتی با اصولگرایان هم ائتلاف کنیم. چرا که برادران ارزشی هم میخواهند ما را حذف کنند و هم آنها را. در حال حاضر که فقط من تصمیم گیر نیستم. ما یک جمعی از یک جبهه هستیم. ما که حتما آقای کوچک زاده یا آقای زاکانی یا آقای ذوالنور را در لیستمان نمیگذاریم، اگر دوستان اصولگرای ما به صحنه بیایند و اصلاح طلبان هم ثبت نام کنند و قانون هم توسط شورای نگهبان رعایت بشود و یک فضای انتخاباتی خوب شکل بگیرد هیچ ائتلافی هم اشکالی ندارد.
اصلاحطلبان کم حاشیه ثبتنام کنند
** ما توصیه کرده ایم؛ سیاست ما در مورد ثبت نام تشویق و بسیج نیست، سیاست ما این است که کسانی که اطمینان داریم که از خط قرمزهای نظام در گذشته عبور نکردهاند و نظام نسبت به آنها حساسیت خاصی ندارد، آنها بیایند و ثبت نام کنند و به کشور کمک کنند.
** دوستانی داریم که میتوانند بیایند، مثلا در کارگزاران شخصی مثل دکتر امراللهی را داریم، ۱۶ سال رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بوده است و تمام اسرار اتمی در سینه اش است و بنیانگذار انرژی هسته ای حالا خوب یا بد است، اگر حسین مرعشی خطرش برای نظام ۱۰۰ باشد و آقای عارف ۲۰ باشد رضا امراللهی خطرش برای نظام ۲ است. در عین حال او هم رد صلاحیت شده است، اگر یک مسلمان در کارگزاران باشد همین امراللهی است.
** در زمان احمدی نژاد همین اتفاق افتاد و تجربه شده است. در سال ۸۴ که سال فروپاشی دو جناح اصلی بود کشور به دست چه کسی افتاد؟ شما فکر میکنید که خسارت های کشور کم بود؟ حرمت شکنی رهبری در زمان آقای احمدی نژاد در هیچ دولتی قبل و بعدش سابقه نداشت، هدر دادن منابع که در دولت آقای احمدی نژاد اتفاق افتاد در هیچ دولتی اتفاق رخ نداد. کل درآمد نفتی در زمان شاه حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بوده است در ده سال اول ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است، در دولت آقای هاشمی ۱۱۰ میلیارد دلار بود و در دولت آقای خاتمی ۱۱۵ میلیارد دلار بود و مجموعش میشود ۴۲۰ میلیارد دلار، در دولت آقای احمدینژاد شد ۷۰۰ میلیارد دلار، یک چنین منابعی کجا رفت و چه شد؟ حجم پرتقالی که در دوره آقای احمدی نژاد وارد ایران شد اگر یک دهم آن پولی که دولت برای واردات پرتقال داد در روستاهای ایران سردخانه زده بودند میتوانست پرتقال را ذخیره کند و مصرف بکند نه اینکه با وارد کردن وضعیت کشاورز را هم خراب کند.
** هیچ جریانی در کشور نمیتواند خود به خود به وجود بیاید. الان جریان ارزشی همانطور که گفتم فوقالعاده به آیت الله خامنه ای وفادار هستند.از نظر من اینها همان جریان احمدی نژاد هستند منهای احمدی نژاد. یعنی اصلا احمدی نژاد کارهای نیست و نخواهد بود. همه حامیان او در انتخابات رد صلاحیت می شوند. اگر یک روزی جمهوری اسلامی از آقای خاتمی و موسوی و کروبی و ما باقی ماندههای آقای هاشمی بگذرد از احمدی نژاد نمیگذرد.
** آقای موسوی در بیانه شان سه مطلب بود؛ یک نکته این بود که بالاخره ایشان یک مرزبندی با سلطنت طلبها کرد، که این به نظر من جدید بود که کسی تا بحال با این صراحت این مرزبندی را نکرده بود. نکته دومش که از نظر من دقیق نبود و آن مقایسه این حوادث با ۱۷ شهریور میدان ژاله بود. از سومین نکته آن چنین برداشتی میشود که آقای موسوی از نظر خودش خواسته این اعتراضی را که حالا در جامعه ایران اتفاق افتاده است را مدیریتش را از خارج به داخل منتقل کند، ممکن است که این واقعی بوده باشد ولی من این را واقعی نمیدانم. چون اعتراضاتی که اتفاق افتاد از جنس سیاسی نبود و به سیاسیون ملی هم اعتنایی نخواهد داشت.
{شما تغییر موضع را احساس نکردید؟ گذر از نظام را احساس نکردید؟} اگر آن باشد که خیلی خطرناک است، هیچ راهی جز متعادل شدن موازین جمهوری اسلامی در عرصه سیاست داخلی و خارجی و پایداری جمهوری اسلامی هیچ راهی متصور نیست، همه راههای دیگر به سیاه چاله منتهی میشود، ما فقط و فقط و فقط یک راه داریم و آن هم جمهوری اسلامی تعدیل شده ای که مردم ایران بتوانند به عنوان نظام واقعی خودشان که خودشان در استقرارش نقش داشتند آن را یکبار دیگر باوارش کنند و بپذیرند.