گفتارنو/ مرضیه قاضی زاده: «50 بافندگان سرمایه گذاری می کنند فقط برای آینده ای که باید بازنشست شوند، نه برای درآمد ماهیانه شان»این جمله را مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای تولیدکنندگان فرش دستباف استان می گوید و از دخالت دولت در صنعت فرش انتقاد می کند.
آن چه که عطاالله شفیعی پور، در این گفت و گو بر آن تاکید دارد سردرگمی و کاهش کیفیت قریب به 50درصد دست بافته های استان نام آشنایی همچون کرمان به واسطه عملکرد سازمان تأمین اجتماعی است.
به ظم او نحوه نظارت تامین اجتماعی برای شناخت بافندگان واقعی یک سیکل باطل است که البته صحت و دقت چندانی هم ندارد، او در این رابطه می گوید: «شما به عنوان یک بافنده اینجا میآیید وما میگوییم چقدر بافته ای، میگویی نیم متر و ما امضا میکنیم. ما که بازدیدی ندرایم و بعد صنعت و معدن هم امضای ما را تایید میکند و بعد تامین اجتماعی به استناد این دو امضا میگوید که بله تو بافندهای»
در این گفت و گو شفیعی پور همچنین انتقادی نیز به نمایگشاه های فرش دستباف وارد می کند وبه صراحت می گوید: نمایشگاه های فرش دستباف؛ خاصیت اصلی خودشان را که ارائه کار نو به مشتری است از دست داده اند و تنها به بازار چند روز ه ای برای فروش تبدیل شده اند .
متن گفت و گوی خبرنگار گفتار نو با مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای تولیدکنندگان فرش دستباف پیش روی شماست.
**اخیراً به دستور وزیر صنعت، معدن و تجارت، مدت زمان بازگشت ارز حاصل از صادرات فرش از هفت ماه به ۱۲ ماه افزایش یافته است. به نظر شما این مسئله تا چه اندازه در بازار فرش کرمان تاثیر گذار خواهد بود؟الان مشکل فرش صادرات نیست. اگر تمام تولید کنندگان میخواستند تا فرش خود را صادر کنند و بعد موانعی در بخش صادراتشان بود؛ بله این چند ماه فرصت موثری بود، اما در حال حاضر صنعت فرش آویزه این مسائل نیست.
یک صادرکننده اصلاً مشکلش این نیست یعنی اصلاً فرشی نیست که بخواهند صادر کنند. فرشی که الان تولید میوشد جوابگوی همین مصرف کننده داخلی هست؛ لذابه نظر من این دستورالعمل تاثیری در وضعیت صنعت فرش نخواهد داشت.
**چندی پیش رییس مرکز ملی فرش ایران با استناد به آمار گمرک اعلام کرد که ۸۰ درصد تولیدات فرش دستباف صادر و ۲۰ درصد تولیدات، صرف بازار داخلی میشود. شما این آمار را تکذیب میکنید! سهم استان کرمان از صادرات فرش به چه میزان است؟کرمان دقیقاً برعکس است. ۸۰ درصد فرش مصرف داخلی دارد و آن ۲۰ درصدی هم که صادر میشود، ممکن است بعضی از صادرکنندگانی که در استانهای دیگر هستند یک نسخهای از فرش کرمان را داشته باشند و آن را صادر کنند، ولی در کرمان چنین چیزی نیست که ما فرشی را برای صادرات داشته باشیم.
**آقای شفیعی پور از یکم تا ۷ مهر ماه هجدمین نمایشگاه فرش دستباف با حضور بازرگانانی از ۶۸ کشور دنیا برگزار شد؛ به هر حال یکی از اهداف این نمایشگاه معرفی و توسعه صادرات فرش دستباف بود. تا چه اندازه کرمان در دستیابی به این هدف موفق بوده است؟ببینید من اطلاعی از فضای این نمایشگاه ندارم، ولی میدانم تعدادی از کرمانیها به انجا رفتند و سالنی هم برای کرمانیها در نظر گرفته بودند که استقبال خوبی هم داشته است. ضمن اینکه کسانی هم که رفته بودند فرششان را فروختند و طوری نبود که دست خالی برگشته باشند، اما ببینید مطلب این است که نمایشگاه الان شده یک کار تبلیغاتی و تجاری.
**شما چه انتقادی را به نمایشگاههای صنایع دستی و فرش وارد میدانید؟ببینید در حال حاضر نمایشگاه آن طور که باید در صنعت فرش ودر تحولات فرش تاثیر ندارد. نمایشگاهها آن خاصیت اصلی خودشان را که ارائه کار نو به مشتری باشد خصوصاً مشتریهای خارجی از دست داده اند.
فرضاً یک مغازه داری یک تعداد فرش دارد حالا میگوید بروم آن جا و اینها را تبدیل به پول کنم، فرش هست که نه نوآوری جدید و نه کار جدید برای نمایش دارد، ولی صرفاً برای فروش میرود. این در واقع اسمش نمایشگاه نیست بلکه باید بگویند یک بازار چند روزهای یک جا برگزار شده برای فروش.
**این مسئله مربوط به امسال است؟
خیر. تقریباً ۴ الی ۵ سال است که بدین شکل شده است. قبلاً نمایشگاه اثرات خاص خودش را داشت. مشتری میآمد و سفارش میداد، الان این شکلی نیست و حتی اگر کسی هم بخواهد سفارش بدهد کسی نمیتواند سفارش را بپذیرد به دلیل اینکه نوسانات قیمتها و اجرتها طوری است که نمیتوانند چنین تعهدی برای هم ایجاد کنند.
*به چه دلیل سفارش گیری انجام نمیشود؟
ما سالهای سال است که نمیتوانیم چنین تعهدی برای خودمان ایجاد کنیم نه ثبات قیمتی داریم و نه بافندهها میدانند که چه کنند.
تمام محور اصلی صنعت فرش بافنده است و بافنده هم متاسفانه نمیتواند این صنعت را حمایت کند. بافنده در وهله اول دنبال منافع خودش است و میخواهد تا درآمدی کسب کند، البته اگر درآمدش در حد معقولی هم باشد قانع میشود.
ببینید الان کسی نیست که بگوید این نوآوری و این هم طرح جدید شما تولیدش کن و من میخرم اگر هم باشد تعداد خیلی کمی هستند که آن هم مربوط به خارج از کشور نیست و کسی برای خارج از کشور سفارشی نمیگیرد.
**در حال حاضر تولیدات فرش استان بر چه مبنایی انجام میشود؟
یک تعداد بافنده هستند که اینها بدون هدف کار میکنند و تنهابرای سازمان تامین اجتماعی کار میکنند یعنی فرشی دارند تولید میکنند که اگر مأمور تامین اجتماعی امد بیمه شان قطع نشود.
** چند درصد از بافندگان به این شکل کار میکنند؟
۵۰ درصد بافندگان ما تنها برای تامین اجتماعی کار میکند.
** منظورتان از اینکه تنها برای تأمین اجتماعی کار میکنند چیست؟ این موضوع چه تأثیری در کیفیت فرش داشته است؟
ببینید فرش یک صنعت تخصصی است. یک بافندهای که میخواهد یک فرشی را تولید کند اگر روی درامد فکر کند باید طرح و مواد اولیه اش حساب شده باشد و زمانش هم حساب شده باشد. ممکن است بافت یک فرش دو سال طول بکشد، اما این فرش ممکنه ۵۰ الی ۳۰ میلیون قیمت اش باشد؛ اما تأمین اجتماعی یک تعریف از بافنده دارد و میگوید که فرد باید در سه ماه اینده این فرش را با این ابعاد تمام کرده باشد و الا بیمه اش را قطع میکند.
در این شرایط این بافندهها طرحی را پیدا میکنند که سرعت عملش را بالا ببرد و دیگر برایش قیمت فروش و کیفیت مواد اولیه اش مهم نیست. اینکه چطور میبافد مهم نیست، فقط چیزی که مهم است این است که مأمور تامین اجتماعی بگوید تو یک مترت را بافتهای و فرد بیمه اش قطع نشود.
یعنی این بافندگان سرمایه گذاری میکنند فقط برای آیندهای که باید بازنشست شوند، نه برای درآمد ماهیانه شان.
بافندگانی هستند که ممکن است تنها ماهی ۱۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد، ولی از آن طرف خوشحال هستند که تأمین اجتماعی ۳۰۰ هزار تومان بابت بیمه اشان میپردازد. این بافندگان دنبال آن ۳۰۰ هزار تومان هستند، نه درآمد خودشان.
** پیش از این عنوان شده بود که تعداد قابل توجهی از بیمه شدگان عملاً بافنده نیستند، فرایند نظارت تأمین اجتماعی تا چه اندازه در شناخت بافندگان واقعی موثر بوده است؟
ببینید مأمورین تأمین اجتماعی نه تخصص دارند و نه میدانند صنعت فرش چه هست. آنها همان طور که سر کورهای میروند و میبینند که کارگری دارد کار میکند، دقیقاً با همان دیدگاه هم در کارگاه قالی بافی میروند و به بافنده میگویند تا دو ماه دیگر باید این فرش را تمام کنی. یکی از مشکلات ما همین است و متاسفانه تا به حال زیر بار نرفته اند و یک سیکل باطلی را ایجاد کردند مثلاً یک بافنده باید بیاید پیش ما و ما یک فرمی را اینجا امضا کنیم برود صنعت و معدن امضا شود و بعد برود تأمین اجتماعی.
شما به عنوان یک بافنده اینجا میآیید و میگویید چقدر بافتید او میگوید نیم متر و ما امضا میکنیم. ما که بازدیدی ندرایم و بعد صنعت و معدن هم امضای ما را تایید میکند و بعد تامین اجتماعی به استناد این دو امضا میگوید که بله تو بافندهای.
البته تأمین اجتماعی خود بازدید کننده دارد. من میگویم اگر تأمین اجتماعی به بافنده اعتماد دارد باید این سیکل باطل را بردارد وبه بافنده اعتماد کند، بیاید اینها را یک مدت رها کند که بتواند دنبال طرح بروند.
ما بافنده داریم که اینجا میآید و میگوید که تو را خدا یک طرحی به من بدهید من هفته دیگر باید کارم را شروع کنم و الا بیمه ام قطع میشود.
متاسفانه یکسری قوانین الکی مشکلاتی ایجاد کرده اند. بافندهها از شهداد و از شهرستانهای مختلف هر سه ماه یک بار باید اینجا بیایند و امضا شوند و بعد بروند؛ اصلا چیز بیخودی است و هیچ کس هم نمیفهد که اینها راست میگویند یا دروغ.
تامین اجتماعی دنبال راست و دروغی است و اگر فکر میکنند با امضای ما همه چیز درست است خوب یا باید به ما اعتماد کنند و یا به خود بافنده و چرا این قدر همه را دور میزنند.
**به نظر شما این مسئله تا چه اندازه بر روی کیفیت فرش اثر گذار بوده است؟
ببینید بافندهها همه شان خوب میبافند، اما ۵۰ درصد از اینها تحت نظارت یک کارفرما هستند مثلاًمن یک سفارشی میدهم و مواد اولیه خوبی هم میدهم و اجرتم را با ان تمام میکنم و بافنده شروع به بافت میکند. این جور فرشهایی که تحت نظارت یک کارفرما هستند کیفیتشان خوب است، ولی ان ۵۰ درصد بعدی نه. سردرگم ند و نه کارفرمایی دارند و نه میدانند که باید چه کنند فرضا طرف در اندوهجرد و در شهداد قالی تولید میکند که خیلی مرغوب نیستند و ممکن است متری ۶۰۰ الی ۷۰۰ تومان از انها خریداری کنند، این قالی برای خودشان متری ۴۰۰ یا ۵۰۰ در میآید و یک متر ونیم قالی در ماه میبندد و ۳۰۰ تومان گیرش میاید
در صورتی که اگر همین بافنده کارفرما داشت ورو یش نظارت بود و با آرامش کار میکرد و میفهمید چی باید ببافد به جای ۳۰۰ تومان ماهی یک میلیون و ۵۰۰ تومان درآمد داشت. ما الان بافنده داریم که ماهی یک میلیون و دویست تومان درآمدش هست و دیگری هم ماهی ۳۰۰ تومان درآمد دارد.
**کیفیت فرش نسبت به سالیان گذشته چند درصد افت داشته است؟
ببینید کیفیت تعریف دارد، زمانی کیفیت در ریز بافی است و زمانی کیفیت در دقت بافی و زمانی در مواد اولیه است. البته اینها یک مثلثی هستند که همه به هم ربط داده میشوند تا کیفیت اصلی ایجاد شود.
من فکر میکنم که الان کیفیت خوب شده است چرا که فرش کرمان و فرش معمولی که فرد بخواهد بخرد متری سه الی ۴ میلیون تومان است؛ لذا با این قیمت حتماً قبلش برای این فرشها برنامه ریزی شده و مواد اولیه و طرح خوبی هم دارد.
ببینید ۵۰ درصد فرش ما الان کیفیتش خیلی خوبی دارد و بهتر شده است و ۵۰ درصد بقیه به خاطر تأمین اجتماعی کیفیت خوبی ندارد. البته اگر بخواهیم مقایسه کنیم با توجه به ریزشی که بافندگان داشتند کیفیت عقب افتاده است ما قبلاً ۲۰۰ هزار بافنده داشتیم الان ۶۰ هزار تا و از این تعداد تنها ۳۰ هزار تا فرش را با کیفیت خوب میبافند.
** بازار این فرشهای بی کیفیت کجاست؟
ببینید قبلاً از این ۲۰۰ هزار بافنده حدود ۶۰ درصد فرش برای صادرات (فرشهای با کیفیت پایین برای اروپا و ایتالیا) تولید میکردند و ۴۰ درصد هم فرشهای خوب و باکیفیت میبافتند. فرشهای صادراتی در آن زمان بازار خوبی داشت، ولی با این ریزشها الان این عده سردرگم اند و با این گرانیها انگیزهای برای بافت ندارند.
ببینید این بافندگان در فروش این فرشها دچار مشکل اند، چرا که تعداد آن زیاد نیست تا یک نفر آنها را به اروپا صادر کند و بنابراین همینها هم مصرف داخلی پیدا کرده اند. در حال حاضر یک نفرکه بخواهد قالیچه بخرد میرود همین فرشهای ارزان را میخرد که یک مقدار از قالی ماشینی گرانتر است. فرشهای صارداتی الان دارند به خانههای مردم میرود، ولی قبلاً این اتفاق نمیافتاد و همه چیز تفکیک شده بود.