کد خبر: ۳۴۹۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۸
ارسال به دوستان
ذخیره
عباس عبدی:
عباس عبدی گفت: اصلاح‌طلب بايد در جامعه مدني حضور فعال داشته‌‌ باشد. اساسا نمي‌شود ما در جامعه مدني نباشيم و بخواهيم در قدرت وارد شويم. آن قدرتي كه فارغ از اين حضور به دست مي‌آيد به كار نمي‌آيد. قدرتي موثر است كه بتواند با جامعه مدني و مردم ارتباط داشته ‌باشد. بنابراين بازگشت به جامعه مدني بي‌معني است. اصلاح‌طلبان بايد در گذشته و هم در عرصه عمومي فعاليت مي‌كردند. حتي هنگامي كه در ساخت قدرت هستند بايد در عرصه عمومي و جامعه مدني حضور داشته ‌باشند.

مشاركت با حداقل‌ها و حداقلي‌ها تمام كنشگري سياسي اصلاح‌طلبان در دوم اسفند خواهد بود. هرچند ممكن است تا 22 بهمن و رسيدگي نهايي به اعتراض ردصلاحيت‌شدگان‌، يكي، دو نفر ديگر هم به اين داشته‌هاي اندك‌شان اضافه شود، اما به هر روي تكليف مدت‌ها پيش‌تر از فرارسيدن هفته نخستين اسفند روشن است. اصولگرايان از منتها‌اليه راست سياسي تا ميانه اين طيف و محافظه‌كاران شانس بيشتري براي كسب كرسي‌هاي پارلمان دارند و احتمال تشكيل يك فراكسيون اقليت هم آنچنان اميدبخش نيست.

با اين شرايط اما بايد تصور كرد كه پايان مسير سياست‌ورزي اصلاح‌طلبان فرا رسيده و هيچ بعيد نيست كه آنها دست‌كم تا يك دهه آينده از حضور در قدرت محروم باشند؛ البته با مفري براي تاثيرگذاري كه ممكن است خارج از چارچوب‌هاي قدرت براي‌شان فراهم باشد. عباس عبدي، تحليلگر مسائل سياسي معتقد است چيزي براي اصلاح‌طلبان باقي نمانده كه با تكيه بر آن در انتخابات شركت كنند و در اين شرايط انتخابات براي اصلاح‌طلبان، سالب به انتفاء مفهوم و موضوع است.

به باور عبدي بدنه اجتماعي قوي، پيش‌فرض و گارانتي هيچ نيرو و جريان سياسي نيست و اصلاح‌طلبان نيز بايد در اين اثنا به بازسازي بدنه اجتماعي خود بپردازند.

گفت و گو با عباس عبدی در ادامه آمده است که می خوانید.

 

با توجه به ردصلاحيت گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي، به نظر شما رويكرد اصلاح‌طلبان نسبت به اين انتخابات - نه به لحاظ مشاركت، بلكه به لحاظ ارايه يا عدم ارايه ليست انتخاباتي - بايد چگونه باشد؟

در جريان بررسي صلاحيت‌ها براي انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي، در واقعيت با 3 نوع ردصلاحيت مواجه بوديم. اين ردصلاحيت‌ها عملا انتخاب يكي بر ديگري را بلاموضوع و بدون مفهوم كرد.

اولين نوع از ردصلاحيت‌ها در مورد كساني است كه به لحاظ گرايش فراتر از اصلاح‌طلبان هستند و با استنباطي كه از رويه گذشته در ردصلاحيت‌ها داشته و دارند، اساسا نام‌نويسي نكردند و البته توجهي هم به انتخابات ندارند.

در واقع انتخابات براي آنها سالب به انتفاء موضوع شده است. نگاه اين افراد فراتر از نگاه اصلاح‌طلبان به سياست‌ورزي است، پس از ۹۶ ديگر در مورد انتخابات فكر هم نمي‌كنند و اساسا كاري به انتخابات ندارند. اين نيروها در گذشته با اينكه خودشان تاييد صلاحيت نمي‌شدند و معمولا نامزد هم نمي‌شدند و هيچ‌ يك از شرايط انتخاب شدن را هم قبول نداشتند، اما پشت اصلاح‌طلبان مي‌آمدند و تا حدود زيادي به آنها راي مي‌دادند. بنابراين حداقل در جريان راي دادن، مشاركت داشتند و ديگر انتخابات براي آنان موضوعيت ندارد.

گروه دوم اصلاح‌طلباني هستند كه در فرآيند انتخابات فعالند. اكثريت آنان كسي را به عنوان نامزد معرفي نكردند. دليل عدم حضور اين گروه از اصلاح‌طلبان نيز اين است كه خيلي دوست ندارند، از اين طريق به مقابله با نظام متهم شوند؛ چون مي‌دانند آنان را رد مي‌كنند.

نمي‌خواهند نام‌نويسي كنند، سپس شوراي نگهبان آنها را رد صلاحيت كند و اينها هم به مقابله بپردازند. اين گروه اساسا نااميد هستند و در مرحله نامزدي حضور پيدا نكرده‌اند. گروه سوم هم بخش اندكي از اصلاح‌طلبان هستند كه در انتخابات حضور پيدا كردند و بين 90 تا 95 درصد آنها ردصلاحيت‌ شدند.

بنابراين ما با 3 سطح از ردصلاحيت مواجه هستيم كه عملا چيزي براي جامعه و اصلاح‌طلبان باقي نگذاشته است. بنابراين انتخابات براي اصلاح‌طلبان، سالب به انتفاء مفهوم و موضوع است. البته اين توضيحات به اين معنا نيست كه هيچ اصلاح‌طلبي در انتخابات حضور ندارد؛ بلكه با همين شرايط هم تعدادي اصلاح‌طلب در انتخابات حضور پيدا خواهند كرد. مرجع تاييد صلاحيت‌ها نيز اين تعداد را چون گمان مي‌كنند شانسي ندارند، تاييد صلاحيت كردند.

آنها مي‌خواهند بگويند اصلاح‌طلبان نيز تاييد شده و همه طيف‌ها در انتخابات حضور خواهند داشت. اين اقدام مثل اين است كه مسابقات دووميداني برگزار شود كه در اين مسابقه از سراسر كشور و از همه استان‌ها حضور داشته ‌باشند. اما از بيشتر استان‌ها يك يا دو نفر در اين مسابقه حضور پيدا كنند كه اساسا نفرات چندم استان خود هستند و پيشاپيش معلوم است كه برنده نمي‌شوند؛ اين‌ را نمي‌گويند مسابقه ميان استان‌ها. شرايط اصلاح‌طلبان هم به همين شكل است.

در واقع كساني تاييد شدند كه مي‌دانند شانسي براي راي‌آوري ندارند. در نتيجه مي‌توان گفت كه براي استان‌هاي مختلف اساسا مسابقه‌اي وجود ندارد و پيش از آن نتيجه معلوم است.

با توجه به اينكه به ‌گفته شما ردصلاحيت‌ها باعث شده نتيجه انتخابات پيشاپيش مشخص بوده و تركيب مجلس نيز قابل پيش‌بيني باشد، به نظر مي‌رسد كه بار ديگر عصر عسرت اصلاح‌طلبان و دوري آنها از نهادهاي قدرت فرا رسيده است؛ چراكه پس از واگذاري مجلس و اتمام دوره رياست‌جمهوري حسن روحاني، بعيد نيست دوره بعدي انتخابات رياست‌جمهوري نيز واگذار شود و احتمالا شاهد تجربه‌اي مشابه سال‌هاي پس از دولت اصلاحات و مجلس ششم خواهيم بود. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان بايد براي سال‌هاي پيش‌رو چه كنش سياسي- مدني داشته ‌باشند؟

كنشگري اصلاح‌طلبان تاكنون هم در قدرت و هم در جامعه مطرح بوده است. از ابتدا يك پاي آنها در جامعه بود و يك پاي‌شان در ساخت قدرت رسمي. موازنه بين اين دو است كه كنش اصلاح‌طلبانه را موثر و مفيد مي‌كند. حال به هر دليلي ساخت قدرت نمي‌خواهد، اجازه دهد كه اصلاح‌طلبان در ساخت قدرت رقابت كرده و حضور داشته ‌باشند، پس بايد در همان عرصه عمومي و جامعه فعال بود.

مشكل چنداني هم وجود ندارد. اصلاح‌طلبان در اين سال‌ها اين بخش يعني حضور در عرصه عمومي و جامعه را تضعيف كردند، حالا مي‌توانند به همان حوزه باز گردند و آنجا كار خود را انجام دهند. البته اتفاقات سال 88 باعث شد حضور اصلاح‌طلبان در اين حوزه كمرنگ شود. با اين حال در حال حاضر امكانات جديدي وجود دارد كه مي‌توان با اتكا به آنها در حوزه عمومي و اجتماعي حضور بيشتر و موثرتري داشت و هيچ دليل ندارد كه اين امكان را از دست بدهند.

با اين حساب، راهبرد اصلاح‌طلبان پس از واگذاري احتمالي انتخابات مجلس، مشخصا بايد بار ديگر بازگشت به جامعه مدني باشد؟

بازگشت به جامعه مدني تركيب دقيقي نيست. اساسا اصلاح‌طلب بايد در جامعه مدني حضور فعال داشته‌‌ باشد. اساسا نمي‌شود ما در جامعه مدني نباشيم و بخواهيم در قدرت وارد شويم. آن قدرتي كه فارغ از اين حضور به دست مي‌آيد به كار نمي‌آيد. قدرتي موثر است كه بتواند با جامعه مدني و مردم ارتباط داشته ‌باشد. بنابراين بازگشت به جامعه مدني بي‌معني است. اصلاح‌طلبان بايد در گذشته و هم در عرصه عمومي فعاليت مي‌كردند. حتي هنگامي كه در ساخت قدرت هستند بايد در عرصه عمومي و جامعه مدني حضور داشته ‌باشند.

تشكيل «پارلمان در سايه» را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ آيا امكان تشكيل چنين پارلماني و تحقق چنين ايده‌اي با توجه به شرايط امروز كشور وجود دارد؟ در صورتي كه موافق تشكيل پارلمان در سايه از سوي اصلاح‌طلبان هستيد، به نظر شما چه مولفه‌ها و كاركردي لازم است تا اين پارلمان كاركردي فراتر از يك حزب، جبهه و تشكيلات داشته ‌باشد؟

متاسفانه هنوز اطلاع دقيقي از مضمون «پارلمان در سايه» ندارم. كساني كه احتمالا اين پيشنهاد را مطرح كردند بايد ابعاد اين ايده را بيشتر توضيح دهند تا اين ايده به عرصه عمومي كشيده‌ شود. در اين شرايط است كه تازه درك درستي از آن به وجود مي‌آيد. شايد ايده‌اي باشد كه نكات خوبي و كاركرد هم داشته ‌‌باشد، اما نيازمند اين است كه بيشتر در مورد آن گفت‌وگو صورت گيرد. با اين حال در اين مورد هنوز به اين مرحله نرسيديم؛ بنابراين نمي‌توان قاطعانه در مورد آن صحبت كرد و نظر داد.

برخي ناظران معتقدند كه نمايندگان اصلاحات در دولت و مجلس هم نتوانستند كاري از پيش ببرند. با توجه به اين گزاره اين پرسش به وجود مي‌آيد وقتي در نهاد يا نهادهاي قدرت امكان كنشگري اصلاح‌طلبان اندك است آيا خارج از نهادهاي قدرت و با تكيه بر جامعه مدني امكان كنشگري موثري خواهند داشت؟

اتفاقا يكي از دلايلي كه كنشگري اصلاح‌طلبان در نهادهاي قدرت ضعيف بوده، اين است كه پشتوانه مدني ندارند. اگر پشتوانه مدني داشته ‌باشند، كنشگري‌شان در نهاد قدرت نيز ضعيف نخواهد بود. اصولا سياست اصلاح‌طلبانه مبتني بر ايجاد نوعي توازن ميان جامعه و قدرت است. ارتباط و هماهنگي و تطابق بين رويكرد جامعه‌محور و قدرت‌محور سياست اصلاح‌طلبان است. اصولا ورود به قدرت بدون حمايت عرصه عمومي و جامعه مدني نتيجه خوب و مفيدي براي جامعه در پي ندارد.

تجربه تاريخي نشان مي‌دهد هر زمان اصلاح‌طلبان نقش كمي در نهادهاي قدرت داشته‌اند، معمولا با ممنوعيت‌ها و محدوديت‌هايي نيز مواجه بوده‌اند. با اين حساب، به نظر شما آيا اساسا امكان كنشگري پس از اين وجود خواهد داشت؟

درست است كه امكان كنشگري سخت مي‌شود، اما وظيفه كنشگر دقيقا همين است كه راه را باز كند. البته من معتقدم امكان كنشگري وجود خواهد داشت؛ به خاطر اينكه امروز همچون گذشته نيست كه به راحتي بتوان فضا را بست و محدوديت ايجاد كرد. رسانه‌هاي مختلف و متعدد حضور دارند. امكان‌هاي ارتباطي متعددي وجود دارد و اين وظيفه سياستمدار است كه راه را باز كند و البته به نحوي هم عمل كند كه راه براي او بسته نشود. اين وظيفه كنشگر است كه فعاليت داشته‌باشد، نه اينكه بنشيند تا راه باز شود و بعد او قدم در راه باز شده بردارد.

در دو سال گذشته شاهد ريزشي محسوس در بدنه اجتماعي اصلاح‌طلبان بوده‌ايم كه البته در ميان شعارها و تجمع‌هاي اعتراضي هم به چشم آمد. اساسا فكر مي‌كنيد اصلاحات همچنان بدنه اجتماعي قدرتمندي دارد كه بتواند از طريق تمركز بر جامعه مدني كاري از پيش ببرد و كنشگري كند؟

بدنه اجتماعي قوي پيش‌فرض و گارانتي هيچ نيرو و جريان سياسي نيست. نيروي سياسي وظيفه دارد اين بدنه را ايجاد و حفظ و از آن نگهداري كند. چنين چيزي به صورت پيش‌فرض و ارث براي هيچ نيروي سياسي وجود نداشته و نخواهد داشت. بالطبع در حال حاضر اصلاح‌طلبان در اين بعد ضعف دارند، اما وظيفه‌شان اين است كه بدنه اجتماعي خود را بازسازي كنند.

منبع: اعتماد
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

آتش سوزی بیش از یک هکتار از اراضی منابع طبیعی راین

مرد میانسال مفقود شده بعد از 5 روز پیدا شد

سهمیه سوخت مناطق دارای انشعاب گاز قطع می‌شود

آخرین پیش بینی هواشناسی از وضعیت جوی کرمان

نجات معجزه‌آسای کودک ربوده شده بمی از دست آدم‌ربایان

زمان آغاز پیش فروش بلیت قطارهای مسافری اعلام شد

آزاد سازي بیش از 3 هزار و 500 مترمربع اراضي ملي در کرمان

اشتغال در شرکت‌های متوسط و کوچک باید تقویت شود

ساعت آغاز به کار ادارات کرمان در ماه رمضان تغییر کرد

خواب‌آلودگی و خستگی علت اصلی بروز تصادفات در ایام نوروز

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)