کد خبر: ۳۷۰۶۴
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۰
ارسال به دوستان
ذخیره
پاسخ محمدرضا نژادحیدری به جوابیه عبدالرحیم عبدالکریمی درباره مظفر بقائی
آقای عبدالرحیم عبدالکریمی روزنامه نگار پس از یادداشت «جنگل قائم و کارنامه مظفر بقائی کرمانی» که در پایگاه خبری گفتارنو منتشر شده بود پاسخی را ارسال کردند که نسبت به برخی از گزاره‌های مطرح شده در این یادداشت واکنش نشان داده و نگارنده را متهم کرده‌اند که با تحریف تاریخ قصد داشته‌ام به زعم نویسنده چهره «بزرگمرد عرصه سیاست» را احتمالا مشوه نمایم. در مورد بزرگمرد بودن یا نبودن بقائی طبعا من علاقه‌ای به تغییر نظر ایشان ندارم. اما اجمالا در خصوص مواردی که در یادداشت کوتاهم به آن اشاره کرده‌ام توضیح خواهم داد.
محمدرضا نژادحیدری: 
 
آقای عبدالرحیم عبدالکریمی روزنامه نگار پس از یادداشت «جنگل قائم و کارنامه مظفر بقائی کرمانی» که در پایگاه خبری گفتارنو منتشر شده بود پاسخی را ارسال کردند که نسبت به برخی از گزاره‌های مطرح شده در این یادداشت واکنش نشان داده و نگارنده را متهم کرده‌اند که با تحریف تاریخ قصد داشته‌ام به زعم نویسنده چهره «بزرگمرد عرصه سیاست» را احتمالا مشوه نمایم. در مورد بزرگمرد بودن یا نبودن بقائی طبعا من علاقه‌ای به تغییر نظر ایشان ندارم. اما اجمالا در خصوص مواردی که در یادداشت کوتاهم به آن اشاره کرده‌ام توضیح خواهم داد.

آنچه در یادداشت اینجانب مورد تکیه و تاکید بوده است؛ نه بررسی کارنامه مظفر بقائی بلکه لزوم توجه اهل سیاست به سازندگی کشور و پیگیری اقدامات عملی بوده است. به عنوان مثال جنگل قائم را مطرح کردم و گفتم فردی مانند مظفر بقائی که کارنامه چندان روشنی در سیاست از خود به جای نگذاشته است توانسته کاری مانند جنگل قائم را پایه‌گذاری کند.

پاسخ مفصل جناب عبدالکریمی به یادداشت «جنگل قائم و کارنامه مظفر بقائی کرمانی» در مجموع بر موارد زیر استوار است:

** این{یادداشت} کمال بی‌لطفی است درباره جنگلی که به همت مردم کرمان ساخته‌شده و مردی که بانی ساخت این یادگار بزرگ فرهنگی و اجتماعی بود.

** بنی‌صدر و اتاق فکر او که با دکتر بقائی دشمنی داشتند بااطلاع از این موضوع{گردهمایی سالانه جنگل قائم}، گردهمایی مردم در جنگل را کودتا گزارش می‌دهند.

** با پیگیری حجت‌الاسلام فهیم توطئه بنی‌صدر عیان می‌شود و سپس حکم دادسرای انقلاب کرمان به ریاست حجت‌الاسلام فلاح مبنی بر تبرئه دکتر مظفر بقائی و ۸۱ نفر دیگر از دستگیرشدگان صادر گردیده

** ... جنگل قائم هرگز از دل سیاسی‌کاری‌های این بزرگ‌مرد عرصه سیاست کرمان و ایران بیرون نیامده و هرگز پوششی بر فعالیت‌های وی نبوده است

در خصوص موارد فوق سعی می‌کنم با رعایت اجمال چند نکته را یادآوری کنم:

یک: ظاهرا آن بخش از یادداشت که جنگل قائم را به عنوان پوششی برای فعالیت‌های سیاسی دکتر بقائی خوانده‌ام مورد اعتراض واقع شده است. در پاسخ جناب عبدالکریمی سعی شده جنگل قائم حاصل فعالیت جمعی خوانده شود. در این زمینه هیچ اظهارنظری که خلاف نظر ایشان باشد ارائه نشده است. بلکه بر نقش محوری بقائی تاکید شده که نویسنده پاسخ هم به آن اذعان دارد و بقائی را مردی می‌داند «که بانی ساخت این یادگار بزرگ فرهنگی و اجتماعی بود» لذا فعالیت جمعی و ساختارمند جنگل نافی نقش بقائی نیست. بدیهی است هر اقدامی مبتکرینی دارد و در کنار آن افرادی ماموریت اجرای آن را برعهده خواهند گرفت.
 
کدام تحریف؟ کدام تاریخ؟


در ادامه نویسنده با ارائه بندی از اساسنامه سعی کرده غیرسیاسی بودن جنگل را مستند نماید. اما واقعیت این است که معمولا بین «سیاست‌های اعلامی» و «سیاست‌های اعمالی» گا‌ها تفاوت‌های ۳۶۰ درجه‌ای ملاحظه می‌گردد و این موضوع درباره جنگل قائم نیز صادق است.

اسماعیل رزم‌آسا نویسنده کتاب تاریخ مطبوعات کرمان در مقاله‌ای در شماره چهارم نشریه عصرانه که پرونده ویژه‌ای درباره بقائی را منتشر کرده بود در همین زمینه و پس از شرحی در خصوص سوابق آشنایی خود با مظفر بقائی کرمانی می‌نویسد: «اما علت تاسیس کمیته جنگل قائم این بود که سپهبد زاهدی با وجودی که نقش دکتر بقائی را در کودتای ۲۸ مرداد به خوبی می‌دانست و سه روز بعد از کودتا با او ملاقات کرد، و سپهبد باتمانقلیچ رییس ستاد ارتش کودتا وی را به دادن نشان قیام ملی مفتخر نمود معذالک طولی نکشید روابط آن‌ها تیره شد و مانع از فعالیت حزب زحمتکشان دکتر بقائی گردید. بر این اساس وی برای اینکه مستمسکی جهت حضور خود و گردآوری اعضای حزب فراهم سازد، محل جنگلی که نزدیک کوه صاحب‌الزمان کرمان قرار داشت را به نام (جنگل مصنوعی قائم) نامگذاری و اساسنامه‌ای هم تنظیم و آماده ثبت می‌کند»

این روایت اسماعیل رزم‌آسا از این ماجرا است. ماجرائی که رزم‌آسا به آن اشاره می‌کند البته ساخته و بافته ذهن او نیست و دیگرانی هم به آن اشاره داشته‌اند.

اینکه جنگل قائم پوششی برای فعالیت حزب زحمتکشان (به عنوان حزب رقیب حزب توده) از نگاه ساواک نیز پنهان نبوده است. ساواک گزارشی در خصوص «استفاده تبلیغاتی از کمیته جنگل به نفع حزب زحمتکشان» تهیه کرده است که رزم آسا آن را به عنوان یکی از مستندات ادعای خود آورده است.

بر این اساس، ساواک در گزارش خود نوشته است: «... (باتوجه باینکه اعتبارات و کمک‌ها که از طرف استانداری و یا شهرداری کرمان به کمیته مذکور{جنگل قائم} می‌شود باعث استفاده‌های تبلیغاتی به نفع حزب زحمتکشان کرمان و دکتر بقائی می‌گردد، لذا در صورت تصویب به وزارت کشور اعلام گردد که به نحو مقتضی به استانداری کرمان منعکس شود که اینگونه کمک‌ها را طوری انجام دهند که علاوه بر آنکه به نفع دولت باشد مدرکی هم به دست افراد مخالف داده نشود.»

محمد صنعتی از چهره‌های معمر کرمان نیز در نشریه عصرانه درباره جنگل قائم نوشته است که: «او از این بابت که کرمان دارای یک جنگل شود پروژه جنگل را پیگیری نمی‌کرد بلکه بیشتر در ذهنش این می‌گذشت که جایی در کرمان داشته باشد تا گعده‌های دوستانه‌اش را در آنجا برگزار کند.»

صنعتی در خصوص مباحثی هم که در کمیته جنگل مطرح می‌شد می‌گوید: «در آن گعده‌های ۲۰-۳۰ نفره می‌نشستیم و درباره مسائل مختلف صحبت می‌شد که عمده صحبت بقائی با دوستان همفکرش درباره مسائل سیاسی بود.»

دو: در خصوص ماجرای بازداشت دکتر بقائی در سال ۱۳۵۹ اگرچه بنی صدر نقش داشته است؛ اما تقلیل موضوع آن به عداوت شخصی بنی صدر و بقائی قدری گمراه کننده است. برای درک بهتر این ماجرا باید موضوع تاسیس حزب زحمتکشان و سازمان نگهبانان آزادی، روابط بقائی با آمریکا و دربار و بسیاری از مسائل مورد بررسی قرار گیرد: بقائی همزمان با دولت مصدق و به دلیل گرایشات ضد کمونیستی که داشته تصمیم می‌گیرد با همکاری خلیل ملکی که از حزب توده انشعاب کرده بود حزب «زحمتکشان ایران» را تاسیس کند. حزبی با حوزه نفوذ زحمتشکان یا کارگران، اما مخالف حزب توده. اگر حزب توده مواضع خود را با حزب کمونیست شوروری تنظیم می‌کرد؛ حزب زحمتکشان و: «دکتر بقائی در روش سیاسی خود طرفدار سیاست آمریکایی‌ها و توسعه نفوذ آن‌ها در ایران می‌باشد» (مظفر بقائی به روایت اسناد ساواک).
 
کدام تحریف؟ کدام تاریخ؟

اما همه ماجرا در تمایل به آمریکایی‌ها خلاصه نمی‌شود، چه آنکه در آن دوره اغلب گروه‌های عمده سیاسی یا به شرق گرایش داشتند و یا به غرب. ماجرا از آنجایی رنگ و بوی جدی‌تری به خود می‌گیرد که بقائی در ضمن سفری که به همراه دکتر مصدق به مقر سازمان ملل داشته با یک مقام آمریکایی دیدار می‌کند، و مدعی می‌شود که اعضای حزب زحمتکشان در کل ایران یک میلیون نفر هستند.

این تازه آغاز یک دوره از همکاری بقائی با آمریکائی‌ها بود: «عبدالقدیر آزاد، دکتر بقائی و حائری زاده هر کدام به عنوان تشکیل حزب و نفوذ کمونیزم در یاران مبالغ هنگفتی از سفارت آمریکا پول گرفته‌اند. می‌گویند کرایه ساختمان‌هایی که برای محل مزبور پرداخت می‌شود از همین محل بوده است» (مظفر بقائی به روایت اسناد ساواک)

شاید بسیاری در صحت اسناد ساواک تردید ایجاد کنند. اما از آنجائی که مظفر بقائی به عنوان نیرویی که در کودتای ۲۸ مرداد که از سوی دستگاه سلطنت «قیام ملی» نام گرفت نقش عملیاتی و میدانی داشته و خود او مدعی است که سلطنت را نجات داده است و در حقیقت برای نظام پهلوی خودی محسوب می‌شود؛ این تردید رنگ می‌بازد.

از سوی دیگر بقائی با بسیاری از عوامل ساواک مانند حسن پاکروان و مادر او امینه پاکروان در ارتباط و آشنایی بوده است. همین زمینه‌های آشنایی بوده است که مظفر بقائی؛ یکی از اعضای فعال حزب زحمتکشان (منصور رفیع‌زاده کرمانی) را به عنوان نماینده ساواک در آمریکا معرفی می‌کند. ضمن آنکه باید در نظر داشت که دریافت پول از سفارت آمریکا با معیار‌های رژیم پهلوی ضد ارزش نبوده است؛ که گزارش ساواک را پرونده‌سازی برای بقائی ارزیابی کرد.

بقائی در عصر جمهوری اسلامی دو مرتبه بازداشت می‌شود یک مرحله در سال ۱۳۵۹ و یک بار در سال ۱۳۶۵. بازداشت دوم پس از آن صورت گرفت که بقائی به آمریکا سفر کرد و با منصور رفیع‌زاده مسئول ساواک در آمریکا دیدار کرد.

هنوز بسیاری از روابط پیچیده بقائی برای اهل پژوهش آشکار نشده است؛ اما عبدالله شهبازی در بررسی اسناد شخصی دکتر بقائی به مجموعه‌ای از نامه‌های بقائی به حسین خطیبی برخورد کرده است که در کتاب «معمای بقائی» به آن اشاره داشته است.

بررسی این نامه‌ها نشان می‌دهد که مظفر بقائی بیش از آنکه یک چهره سیاسی باشد یک عنصر اطلاعاتی پیچیده بوده است: «طبق اسناد موجود، خطیبی حداقل از سال ۱۳۲۹ در راس یک سازمان مخفی اطلاعاتی قرار داشت که در حزب توده دارای عوامل نفوذی بود و با عناصر برجسته اطلاعاتی ارتش پهلوی- و در راس آن‌ها حسن ارفع، حسن اخوی و حبیب الله دیهیمی- مرتبط بود. این سازمان به ظاهر در زیر رهبری عالی بقائی قرار داشت و خطیبی خود را تابع بقائی وانمود می‌کرد. معهذا... سازمان او بخشی از شبکه‌هایی است که در ارتباط با سرویس‌های اطلاعاتی غرب و محمدرضا پهلوی قرار داشت.» (معمای دکتر مظفر بقائی، شهبازی، عبدالله)

آنچه اهمیت این کار را نشان می‌دهد این است که شبکه پیچیده بقائی پیش از روی کارآمدن مصدق نیز فعال بوده: «دکتر مصدق پس از آغاز زمامداری‌اش، در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس اعلام نمود که فدائیان اسلام قصد ترور او را دارند. منبع مصدق شاه بود و شاه از دیهیمی، عضو سازمان دکتر بقائی، شنیده بود.» (معمای دکتر مظفر بقائی، شهبازی، عبدالله) درباره دیهیمی در انتهای بحث بیشتر خواهیم شنید.

سه: بقائی اگرچه در ماجرای دستگیری سال ۵۹ تبرئه شد و نگارنده نیز در یادداشت مورد اشاره از کلمه «اتهام» استفاده کرده؛ اما بستن پرونده دستگیری بقائی در ماجرای جنگل با حکم تبرئه دادگاه اگرچه منطقی حقوقی دارد؛ اما از نظر سیاسی این پرونده همچنان می‌تواند باز باشد.
 
کدام تحریف؟ کدام تاریخ؟

ماجرای دستگیری بقائی زمانی اتفاق افتاد که چند ماه قبل‌تر از آن عملیات نظامی آمریکا در صحرای طبس با شکست مواجه شد. در تیرماه همان سال شبکه اجرایی کودتای نوژه افشا می‌شود که یکی از بستگان چهره نزدیک به مظفر بقائی در کرمان و عضو زحمتکشان در زمره این افراد بوده است و چند وقت قبل از آن بقائی در بندرعباس با یکی از عوامل این کودتا دیدار می‌کند. با این سابقه است که برگزاری محفل کشک و بادمجان مورد حساسیت قرار می‌گیرد.

اما این همه ماجرا نیست. در ماجرای بازداشت بقائی در سال ۵۹ احمد احرار رمان نویس که از پیش انقلاب در فرانسه زندگی می‌کرد نامه‌ای برای او می‌نویسد که این نامه از جهات تاریخی قابل اهمیت است. احرار در ماجرای دستگیری بقائی خود را به تهران می‌رساند تا پیگیر ماجرای بقائی باشد: «موضوع از این قرار است که تلاشی در جریان است که پرونده در کرمان منتهی به صدور رأی نشود و یا همین طور بدون صدور رأی مفتوح بماند و اگر بتوانند پرونده را به تهران بکشند و در اینجا با اعمال نفوذ‌های احتمالی هر طور بخواهند منجر به صدور رأی بسازند؛ و اگر هم در مورد مسئله فعلی [کودتای نوژه]نباشد به جا‌های دیگر ربط بدهند. از این جهت باید سعی کرد پرونده در همانجا منتهی به صدور رأی گردد و مختومه شود و به همین جهت هم خود شما مصلحت نیست قبل از خاتمه پرونده از کرمان عزیمت نمائید. این مطلب را از دو سه منبع شنیدم و یکی از رفقای خودمان هم که مدعی بود از منبع موثقی شنیده است نقل می‌کرد. از این جهت خبر واحد نیست و می‌شود به آن اعتماد کرد. از این جهت به نظر من مصلحت در این است که تا کرمان هستید پرونده را خاتمه بدهید که اولاً کار به تهران نکشد و ثانیاً پرونده مفتوح را شمشیر داموکلس نسازند. گو اینکه حقیقت هیچ وقت گم نمی‌شود، ولی احتیاط هم شرط است. در این مورد حتی شنیدم احتمال تغییر آقای [مرتضی]فهیم [کرمانی]هم می‌رود. تا چه حد موفق شوند با خدا است. (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین)

مدتی پیش از ماجرای جنگل، اما منصور رفیع زاده که با توصیه بقائی مسئول ساواک در امریکا می‌شود؛ ارتباطی تلفنی بین اویسی و بقائی برقرار می‌کند: «... اویسی از طریق رفیع زاده با بقائی گفتگوی تلفنی کرده و وعده داد که همه به زودی در ایران در خدمت او خواهند بود. بقائی می‌خواست حوادث سال‌های نهضت ملی را بار دیگر تکرار کند لیکن وضعیت این ایام با آن دوره تفاوت اساسی داشت.» (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین)

احمد احرار نامه دیگری نیز برای بقائی نوشته و گفته اگرچه نه سر پیاز است و نه ته پیاز، ولی «گاهگاهی طرف مشورت واقع» می‌شود و مشورت‌هایش «تا اعماق دل‌های سیاه و کاخ‌های سفید تأثیر می‌گذارد.» احرار ضمن تائید ارتباط خود با کاخ سفید ادامه می‌دهد: «روی همین گزینه وقتی از من استمزاج شد که چه دستی می‌تواند در شرایط امروزی ایران معجز نشان دهد، یدبیضا و عصای موسی را توصیه کردم و چند روز نگذشت که جواب رسید: اوکی. خیلی هم قرص و محکم. زیرا بنده گفته بودم چند شرط لازمه ایفای یک نقش تاریخی است و این شروط اگر در کسی جمع بود لاجرم به سراغ او باید رفت. اول اعتقاد به اصول و داشتن هدف. دوم استواری شخصیت. سوم از خودگذشتگی و بی پروایی. چهارم پاکی و درستی. پنجم مقبولیت در میان خواص و عوام و داشتن نام و شهرت و سابقه‌ای که خلایق را رم ندهد.» (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین)

این نامه مشخص می‌کند که طرف مشورت احرار آمریکائی‌ها بوده‌اند. از او در خصوص آینده ایران سوال کرده‌اند او نیز بقائی را پیشنهاد داده است.

بخش بعدی نامه احرار به بقائی کاملا مسائل را روشن می‌کند: «البته این را هم عرض کنم که شاید مریض ما [ایران]الزاماً به یک جراحی دو مرحله‌ای احتیاج پیدا کند. یعنی یک مرحله برای نجات سریع از غده‌های در حال رشد که حیات بیمار را به خطر انداخته است و یک مرحله برای درمان اساسی و تقویت عمومی بنیه مریض به طوری که سلامت کامل خود را بازیابد و زندگی تازه آغاز کند. این طرف‌ها تا دلتان بخواهد جراح و طبیب و بیطار و دعانویس و رمال [جبهه متحد ضد انقلاب]به صف ایستاده‌اند و منتظرند شانس سرپرستی بیمار به آن‌ها داده بشود: حالا دیگر باید منتظر نشست و دید که تقدیر چه می‌کند.» (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین)

احرار که از سفر بقائی به کرمان مطلع بوده از او می‌خواهد تا هنگام خوردن کشک و بادمجان به یاد او نیز باشد. اما «در همان ضیافت بقائی و تعدادی از همراهانش به اتهام توطئه علیه جمهوری اسلامی بازداشت شدند. چند روز پیش از این حادثه شبکه کودتای نوژه کشف شده بود. گفته می‌شد بقائی پیش از این ماجرا با سپهبد مهدیون، نخستین فرمانده نیروی هوایی بعد از انقلاب و فرمانده نظامی کودتا، در بندرعباس ملاقات کرده است. اندکی بعد بقائی به دلیل فقدان شواهد و مدارک کافی در باب اتهام وارده تبرئه شد. ملاحظه کردیم که مقارن دستگیری او احمد احرار بلافاصله از پاریس وارد تهران شد و به وی گوشزد کرد تلاش نماید کار پرونده در کرمان خاتمه یابد و به تهران کشیده نشود، زیرا در آن صورت شکل مسئله تغییر یافته و حالت جدی تری خواهد یافت.» (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین)

بقائی پس از ماجرای بازداشتش تعهد می‌دهد از کشور خارج نشود تا اینکه: «در ۲۷ دی ماه ۱۳۶۴ بقائی به دعوت منصور رفیع زاده به آمریکا رفت. مسیر پرواز دهلی - توکیو - هاوایی بود. در هاوایی رفیع زاده به استقبال بقائی آمد و از آنجا به نقاط مختلف آمریکا مسافرت کرد. در دوازدهم بهمن ماه آن سال احمد احرار نامه‌ای به بقائی نوشت و رسیدن نامه او را اطلاع داد. او ضمن ابراز شگفتی از «سفر دور دنیا»‌ی بقائی ادامه داد: «گمان می‌کنم علاوه بر سفر آمریکا سفر کانادا هم در طالع حضرتعالی نوشته شده باشد و براساس محاسبات بنده در اردیبهشت و خرداد نوبت پاریس و نیس خواهد رسید که به قدوم شریف مزین شوند. بعد هم انشاءالله در خدمتتان می‌رویم به تهران و کرمان برای برگزاری مراسم کشک و بادمجان. چون دیروز خواندم که آقای دکتر امینی در مصاحبه‌ای با یک روزنامه سوئدی گفته است در ماه‌های مارس و آوریل حوادث مهمی در ایران روی می‌دهد و فعلاً بیشتر از این نمی‌توانم چیزی بگویم. عرض کردم که عصر حوادث غیرمنتظره است!» (زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، آبادیان، حسین).
 

کدام تحریف؟ کدام تاریخ؟
اما پیش بینی امینی اشتباه از آب در می‌آید و اتفاقی که آنان پیش بینی می‌کردند روی نمی‌دهد تا او و بقائی به اتفاق به ایران بازگردند.

بقائی فروردین سال ۱۳۶۶ به ایران باز می‌گردد و به کرمان سفر می‌کند و برای بار دوم و این بار به اتهام ارتباط با سازمان‌های جاسوسی بیگانه و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران دستگیر می‌شود و در اعترافات خود: دیهیمی را مرتبط با پنتاگون معرفی می‌کند ...» (معمای دکتر مظفر بقائی کرمانی، شهبازی، عبدالله)

مظفر بقائی در بازجوئی‌هایی که از وی انجام شده: «به اطلاع داشتن از کودتای نوژه، رابطه نزدیک با رفیع‌زاده (رییس ساواک ایران در آمریکا) و همچنین دخالتِ مستقیم در قتل رییس شهربانی دولت مصدق سرتیپ افشارطوس اعتراف کرده است.» (گذرستان- نشریه تاریخ معاصر ایران و منابع دیگر)

***

طبعا بازخوانی مجدد پرونده سیاسی مظفر بقائی کرمانی در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای به آسانی امکان‌پذیر نیست چه آنکه در این زمینه اسناد و مدارک و کتاب‌ها و پژوهش‌های فراوانی در دست است. بدیهی است که من قصد تغییر نگاه آقای عبدالکریمی به مظفر بقائی را ندارم و قصدم از نوشتن این پاسخ، دفاع از نوشته قبلی خودم بود و به نظرم این بحث خاتمه یافته است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار

ثبت سفارش کتاب‌های درسی به تعویق افتاد

رییس دادگستری زرند: برخورد قضایی در انتظار افرادی که اطفال را به تکدی‌گری می‌گمارند

نیمی از مزارع گندم قلعه گنج در معرض سیل قرار دارند

فرماندار جیرفت: همه امکانات خدماتی و امدادی استان پای کار هستند

تعرفه‌های پزشکی ابلاغ شد

آخرین وضعیت قیمت ها در بازار طلا و سکه

مدیرکل امور اتباع استانداری کرمان: اکنون شرایط و امکان پذیرش جدید مهاجران در استان وجود ندارد

مدارس شهرستان جیرفت و قلعه‌گنج سه‌شنبه و چهارشنبه تعطیل شد

در صورت اطلاع مسئولان زمینه‌سازی ساخت دقایق کوتاه مربوط به کرمان در فضای شهری کرمان به شکل مناسبی تدارک دیده می‌شد

عملیات شجاعانه فرزندان غیور ایران اسلامی موجب افتخار است/ این حمله یک تصمیم استراتژیک برای نمایش اقتدار، امنیت و غرور ملی بود/ باید به قدرت ملی خود ببالیم

پربازدید ها

اطلاعیه سپاه پاسداران در خصوص عملیات ایران علیه رژیم صهیونیستی

حمله گسترده موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل آغاز شد

اسرائیل هر واکنشی نشان دهد، واکنش ما بسیار سخت‌تر خواهد بود /عملیات وعده صادق بیش از انتظار موفق بود

عملیات شجاعانه فرزندان غیور ایران اسلامی موجب افتخار است/ این حمله یک تصمیم استراتژیک برای نمایش اقتدار، امنیت و غرور ملی بود/ باید به قدرت ملی خود ببالیم

آماده باش ارتش در مرزها /عملیات وعده صادق، پاسخ قطعی ایران نبود /نیاز باشد پاسخی کوبنده و قطعی خواهیم داد

پر بحث

10 روستای استان کرمان به عنوان روستای هدف گردشگری انتخاب شدند   (۲۴ نظر)

عیدوک بامری که بود و چه رابطه‌ای با حاج قاسم داشت/ احمد یوسف زاده توضیح داد   (۶ نظر)

مشکل تامین زمین در کرمان برای ساخت واحدهای نهضت ملی مسکن  وجود ندارد   (۴ نظر)

پیش بینی وضعیت آب و هوای کرمان   (۲ نظر)

ببینید| فیلم کامل سخنان سید حسین مرعشی در شبکه افق   (۲ نظر)

ببینید| گزارش تصویری گفتارنو از مراسم عزاداری منزل حاج ماشاءالله خدادادپور در کرمان   (۲ نظر)

امام جمعه سابق راور درگذشت   (۲ نظر)

صدور هشدار زرد هواشناسی؛ ورود سامانه بارشی نسبتا قوی به کرمان   (۱ نظر)

ناصر فرشید به عنوان فرمانده انتظامی استان کرمان منصوب شد   (۱ نظر)

دو روستا و یک شهر استان کرمان به اینترنت پرسرعت متصل شدند   (۱ نظر)