یک دکترای روانشناسی بالینی با تایید این مطلب که جامعه کم صبر شده نه قصیالقلب اظهار کرد: باید به جامعه صبوری و کنترل هیجانات را آموزش دهیم و مهارت تعامل و ارتباطات و مهارت حل مساله بین نوجوان و والدین آموزش داده شود تا پدر و مادر حتی اگر فرزندشان خطای غیرقابل جبرانی را مرتکب شدند، آن را با گفتگو حل کنند.
جامعه شناسان معتقدند در بروز نزاع و درگیری علل و عوامل مختلفی اعم از عوامل روانی فردی، فرهنگی اجتماعی و محیطی دخیل است، از جمله شاخص های عوامل فردی، شامل اختلالات تکانه ای داشتن تیپ شخصیتی ستیزه جو، فقر عاطفی، ناکامی، حسادت، خودنمایی، جامعه پذیری نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط و توسل به زور جهت احقاق حق است.
از شاخص های عوامل فرهنگی، اجتماعی می توان به فقدان آموزش، عدم ارائه الگوهای مناسب برای پرکردن اوقات فراغت افراد، بیکاری یا نداشتن شغل مناسب، سطح پایین تحصیلات در نقاط آلوده، بی سوادی یا کم سوادی و عدم آگاهی از عواقب سوء نزاع، عدم برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت جوانان، ضعف قانون و عدم اعتماد به قانون، پائین بودن آستانه تحمل افراد، وجود وضع آنومیک در جامعه و ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهای افراد، اشاره کرد.
همه حوادثی از این دست، ریشه در عدم کنترل خشم دارد و این عدم کنترل خشم ریشه در عواملی دارد که برخی از روانشناسان از آن به عنوان «تقویت رفتار غلط» یاد می کنند، به عنوان مثال وقتی یک کودک یا نوجوان با رفتارهای تند و پرخاشگرانه خود، والدینش را تسلیم خواسته خود میکند، یاد میگیرد اگر خواسته مشابهی داشت، آن را پرخاشگرانه طلب کند وقتی این فرد در جامعه قرار می گیرد از همین روش برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کند.
بررسی آماری نزاع ها نشان می دهد که بسیاری از افراد به عنوان اعضای جامعه در تعامل با هم کمتر می توانند یکدیگر را تحمل کنند و مانند گذشته وساطت یک یا چند تن برای پایان دادن به مشاجره ها نیز کارساز نیست. برخی از روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند که این گونه رفتارها ریشه در بحران اقتصادی دارد و بسیاری از مردم به ناچار به دلیل نامطلوب بودن وضعیتی معاش این رفتارها را از خود بروز می دهند، بعضی دیگر از کارشناسان می گویند که ناامیدی از احقاق حق سبب می شود که تاب آوری و تحمل شهروندان کاهش یابد و به درگیری های فیزیکی منجر شود.
اما در مجموع روند نگران کننده نزاع، خشونت و در نهایت قتل فصل تلخ جامعه امروز ایران است، به گفته متخصصان امر، این چالش اجتماعی ریشه در عوامل گوناگون از جمله فشارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سلامت جامعه دارد و نیازمند بررسی های علمی است.
در حالی که جامعه ایران هنوز در شوک خبر به قتل رسیدن افرادی همچون رومینا اشراقی ۱۴ ساله به دست پدرش در تالش به دلایلی ناموسی بود هفته گذشته خبر قتل ناموسی دیگری در کرمان مطرح شد که در این حادثه قربانی، دختر جوان ۲۲ سالهای بود که قربانی خشم پدر شده و به دست او کشته می شود.
علت وقوع این قتل از نگاه روانشناسان
دکتر "سمیه دورتاج" دانشآموخته روانشناسی بالینی به ایسنا میگوید: تعاملات بین خانوادهها، بین پدر و دختر، پدر و مادر و ... در جامعه ما رو به افول است، همچنین ابعاد اختلالات رفتاری و هیجانی را در اعضای خانواده زیاد مشاهده میکنیم.
وی ادامه داد: رفتارهایهای خشن و گاهی اوقات عصبانیتهایی که ابراز نشده و خشمهایی که بروز پیدا نکرده است، بهصورت منبع قابل اشتعال هستند که بالاخره منفجر خواهند شد و هرچند که پدر تکیهگاه است اما این منبع خشم یا منبع رفتارهایی که مرتب بین پدر و دختر رد و بدل میشود اما هیچ نشانهای ندارد، (رفتاری بروز داده نشده) عاقبت منفجر خواهد شد.
این دکترای روانشناسی بالینی بیان کرد: شاید رفتارهای کنترل نشده و واکنشهای تند و عصبی و حتی گوشهگیری برای خانواده طبیعی بهنظر برسد اما به مرور زمان اگر مداخلات روانشناسی صورت نگیرد ما خشونتهای تکانهای و قتلهای این چنینی را در جامعه مشاهده خواهیم کرد.
جامعه بابت این حوادث تاوان زیادی پس میدهد
وی بابیان این مطلب که جامعه بابت این حوادث تاوان زیادی پس خواهد داد عنوان کرد: چنین حوادثی در جامعه ترس، نگرانی، حس بد و احساس ناکامی شدید خیلی عمیق را به وجود خواهد آورد که در دراز مدت و حتی گاهی کوتاه مدت آسیب جدی به افراد خواهد رساند.
دورتاج، «نداشتن مهارتهای لازم برای مواجه با مشکلات و عدم توانایی حل مساله»، «نبودن آموزش فراگیر مهارتهای اجتماعی و رفتاری» و «ناآشنایی با علوم رفتاری» را از مهمترین مسایلی دانست که منجر به خشونت و نزاع میشود و در ادامه افزود: در برخی از مناطق کشور و حتی استان کرمان رفتار و عادتهایی خاص وجود دارد به طوریکه بین فرزندان و والدین یکسری ملاحظات و رودربایستیهای وجود دارد بنابراین آن رفتاری که باید بروز داده شود، به وجود نخواهد آمد و این خشمهای انفجاری خودشان را بهصورت تکانهای یا کتک زدنهای آنچنانی یا قتلها خودش را بروز خواهد داد.
علت قتلهای ناموسی
وی بیان کرد: در جامعه ما همواره قدرت در دستان مردان بوده است و این ویژگی بهعنوان یک ساختار تکاملی در مردان شکل گرفته و جوامع امروز تلاش زیادی برای برآورده کردن این نیاز از سوی مردان میکند که یکی از این حوزهها، حوزه اجتماعی و شغلی است.
این دکترای روانشناسی بالینی ادامه داد: در جوامع امروز مخصوصا در جوامع سنتی مرد احساس میکند که زن را باید مورد حمایت قرار دهد و این را جزء ساختارهای اجتماعی خود میداند و مردانی که احساس کنند که ناموسشان از قدرت تکاملی خودش خارج شده است، با خشونتبارترین ابزار ممکن به آن حمله میکنند که در نتیجه فاجعهای بهاسم قتل ناموسی بهوجود میآورد.
وی با تاکید برآنکه افرادی که دست به اینگونه قتلها میزنند اختلالات روانشناختی دارند، تصریح کرد: گاهی اوقات پدرانی را در این قتل ها شاهد هستیم که دچار مصرف مواد مخدر بوده و در نتیجه رفتار تکانهای از این پدران دور از انتظار نیست.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: برخی اوقات فرد تکانههای غیر کنترلی دارند به طوریکه فرد پس از ارتکاب قتل کاملا پشیمان شده و اذعان میکند نمیدانم که چرا و چگونه این اتفاق افتاد. این نشان میدهد که فرد کنترلی روی تکانههای خود ندارد و عدم ارتباط گیری و عدم حل مساله، عدم صحبت درباره مسایلی که بین پدر و دختر به عنوان یک اختلاف مطرح است باعث اینگونه اتفاقات غمانگیز میشود.
وی با بیان این مطلب که مهارتهای زندگی را باید آموزش و پرورش و سایر نهادهای آموزشی آموزش دهند، تصریح کرد: نوجوان هر چه بزرگتر میشود فاصله او با والدین عمیقتر میشود و متاسفانه پدر و مادر تصور میکنند که نیاز فرزندشان فقط پول است این در حالی است که نوجوان نیاز به توجه، حرف زدن و مهارت گفتگو دارد و وقتی این اتفاقات رخ نمیدهد شاهد این تکانهها خواهیم بود.
جامعه کم صبر شده نه قصیالقلب
دورتاج ساختار خانوادهها در گذشته را نظاممند دانست و بیان کرد: در گذشته صبور بودن سرلوحه کارها در خانواده بود لذا تکانهها در گذشته بسیار کم بود ولی اکنون متاسفانه همه چیز با یک هیجان انفجاری قاطی شده است به طورمثال بیصبری در رانندگی، در غذا خوردن و ... را شاهدیم همچنین ارتباط خویشاوندی در گذشته زیاد بود و این ارتباطات اکنون قطع شده و این باعث میشود که افراد زمینه انفجار داشته باشند و مستعد بروز رفتاری بدون فکر کردن هستند.
وی با تایید این مطلب که جامعه کم صبر شده نه قصیالقلب اظهار کرد: باید به جامعه صبوری و کنترل هیجانات را آموزش دهیم و مهارت تعامل و ارتباطات و مهارت حل مساله بین نوجوان و والدین آموزش داده شود تا پدر و مادر حتی اگر فرزندشان خطای غیرقابل جبرانی را مرتکب شدند، آن را با گفتگو حل کنند.
این دکترای روانشناسی بالینی بر لزوم مدیریت هیجانات و تقویت ارتباط فرزند و والدین تاکید کرد و افزود: فرزندان نیز اگر در خانواده مشکلی دارند حتما با اورژانس اجتماعی تماس و مشکل خود را مطرح کنند و باید مدنظر داشت که در این خانوادهها حتما از قبل اختلافاتی وجود داشته است.
چرا در این سالها پدران بیشتری قصد ترساندن دختران خود را کردهاند؟
دکتر "سیامک زندرضوی" دانشآموخته رشته جامعه شناسی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به برخی اطلاع رسانی های صورت گرفته پیرامون قتل دختر جوان کرمانی و اظهارنظرهای صورت گرفته مبنی بر اینکه پدر مقتول به قصد ترساندن دخترش میله فلزی آبی را به سمت او پرتاب کرده است گفت: یکی از جملات مشترک در اظهارنظرهای صورت گرفته از سوی مقامات قضایی و پلیسی استان مبنی نحوه وقوع این قتل که راز قتل دختران بسیاری توسط پدرانشان را آشکار کرده و در آینده هم خواهد کرد؛ «قصدش ترساندن او بوده است» می باشد. باید مدنظر داشت که از نظر بینش، دانش و مهارت جامعهشناسی مردممدار، کلید کل ماجرا در همین یک عبارت و پرسش مرتبط با آن تحلیل این عبارت است که «چرا در این سالها پدران بیشتری قصد ترساندن دختران خود را کردهاند؟»
وی ادامه داد: از دهه ۱۳۴۰ شمسی در طول تقریبا سه نسل دختران بیشتری به دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه رفتهاند و دیپلم و لیسانس گرفتهاند و به اتکای تحصیلشان در خارج از خانه شاغل شدهاند و دستهایشان در جیب خودشان قرار گرفته است. درپی این استقلال اجتماعی و اقتصادی، به درجهای از روابط و مناسبات رسیده و از پیرامون روابط پدر و خانواده و پدری و مادری خود خارج شده اند.
زندرضوی افزود: احتمالا اینگونه افراد همسر خود را نیز در فضاهای اجتماعی مرتبط با محیط تحصیل، کار یا فراغت و خارج از مناسبات خویشاوندی انتخاب کردند و در زندگی زناشویی نیز به دانش باروری و روشهای فاصلهگذاری میان فرزندان مسلط شدهاند و با همسران خود در عرصه تعداد فرزندان مطلوب به توافقاتی رسیدهاند و در حقیقت زندگی خود را به دور از خانه پدری ساختهاند همانطور که مادر یا حتی مادربزرگشان هم چنین کرده است.
وی ادامه داد: در حقیقت در این شصت سال تعیین کننده، روند در اختیار گرفتن عنان زندگی خود توسط دختران به شکلی تصاعدی گسترش یافته است در حالی که کسانی از تبار همان پدر سالاران شصت سال پیش جلوی دگرگونی قانون و مناسب ساختن آن را بر پایه نیازهای امروز جامعه و استقلال و فاعلیت زنان را سد کردهاند. از جمله لایحه" تامین امنیت زنان در برابر خشونت" که در طول ده سال گذشته در رفت و آمد میان قوه مجریه و مقننه هر بار لاغرتر و ضعیفتر شده است.
این دکترای جامعهشناس بیان کرد: به ویژه در دو دهه اخیر با رشد اینترنت و دسترسی به تلفنهای هوشمند و افزایش تعاملات اجتماعی، دختران بیشتری خود را به عنوان "بخشی از دارایی و آبروی پدر خود بودن" را انکار میکنند و در تعاملات روزانه در پوشش و انتخاب دوست در مقابل پدر صدای خود را بلند میکنند. پدرهای خشمگین هم به همان سنت "خانه پدری" میخواهند دخترشان را بترسانند.
وی اظهار کرد: از منظر دانش جامعهشناسی به ویژه عرصه مردم مدار آن، فاعل شدن دختران در عرصه حیات اجتماعیشان، متکی به تشخیص، کنجکاوی و خلاقیتشان، آرزوی اشتغال خارج از خانه، استقلال اقتصادی، یافتن شریک زندگی برپایه عشق و محبت، رویای اکثریت قریب به اتفاق دختران تحصیلکرده در شهر و روستای این سرزمین است هر چند به شرایط اقتصادی امروز تحقق فوری آن را دشوار ساخته اما یادمان باشد این رویای زنده و حداقل در طول سه نسل از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
زندرضوی تصریح کرد: خارج شدن از سطله پدر و استقلال اقتصادی، اشتغال، امکان انتخاب شریک زندگی دلخواه، ساختن زندگی خود به عنوان یک سوژه یا یک انسان فعال کلید راز ماجراست و در مقابل مردی که در تار و پود حرف دیگران و سنت خانه پدری بزرگ شده است چگونه باید دختر خود را درک کند، این پدر قاتل ۵۰ سال سن دارد احتمالا ۶ تا ۱۲ سال در مدرسه بوده است با این حال وقتی دخترش صدایش را بلند میکند یک راه بیشتر نمیشناسد و آن پرتاب کردن یک لوله فلزی است.
چه باید کرد؟
این دکترای جامعه شناسی با طرح این سوال که چه باید کرد؟ عنوان کرد: همه فضاهای اجتماعی ما باید متکی برمهارتهای گفتگو موثر شود. گفتگو کردن را در خانه پدری، در مدرسه، در محیط کار و در همه رسانههای عمومی، باید با تمرین کردن آموخت و آموزش عملی متکی به بازسازی واقعیت را انجام داد، این در حالی است که در حال حاضر در همه سطوح جامعه ما تک گویی رایج است.
وی تصریح کرد: آیا گفت و گو کردن موثر را از همین امروز و همینجا می توانیم بیاموزیم؟ اصول آن را چگونه همه با هم و در همهجا تمرین کنیم؟ ضروری است تا اینکه پدران بیشتری دختران خود را نترسانده و به طرفشان لوله آب پرتاب نکردهاند؛ دست بهکار شویم.
اصول گفت و گوی موثر
زندرضوی به اصول گفت و گوی موثر اشاره و افزود: «پذیرش تام حرمت دیگران حتی اگر او دخترم باشد که همسایه به من کنایه اش را می زند»، «جویایی و کنجکاوی از اینکه چه میکند و جهان را چگونه میبیند»، «فرضیات را به تعلیق درآوردن»، «برچسب زدن را کنار بگذاریم»، «شنیدن خنده و پچ پچ او را از پشت گوشی فاجعه ننگاریم»، «پرهیز از شتاب (سنتی که فراموش شده است)در انجام علمی»، «داشتن ذهن باز و آماده پذیرش»، «من همیشه برحق نیستم»، «گوش فرا دادن به هنگام شنیدن»، «حرف خودم را تکرار نکنیم وقتی هنوز دخترم حرفش را نزده است»، ا«ز خودم بپرسم از چه میترسد» و ... همه مواردی است که باید در ذهن ماها یک بازنگری شود.
نگاهی گذرا به تعداد نزاعهای استان کرمان
دکتر "عباس آمیان" مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمان به در گفت و گو با ایسنا پیرامون وضعیت آمار خشونت در استان کرمان میگوید: در ابتدا هفته قوه قضائیه که از مناسبتهای پر قدر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به منظور ارج نهادن به مقام والای قضا و قضاوت و تکریم از مقام شامخ شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی و یاران شهید با وفایش میباشد را به همه مردم عزیز کرمان و همکاران قضایی تبریک و تهنیت عرض میکنم.
وی ادامه داد: همانگونه که استحضار دارید خشونت مصادیق گستردهای در جامعه دارد و لزوما همه مصادیق آن مسیر قضایی طی نمیکنند اما اگر به پروندههای نزاع بهعنوان یکی از مصادیق اصلی پدیده خشونت بخواهیم بپردازم باید عنوان کرد که خوشبختانه در مجموع پروندههای نزاع ارجاعی به اداره کل پزشکی قانونی استان کرمان در سال ۹۸ نسبت به مدت مشابه سال ۹۷ با کاهش حدود ۵ درصدی مواجه بودیم.
مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمان بیان کرد: در سال ۹۸ تعداد ۲۳ هزار و ۲۰۱ پرونده نزاع در مراکز تابعه اداره کل پزشکی قانونی استان تشکیل شد که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که تعداد ۲۳ هزار و ۳۱۶ پرونده بوده کاهش ۴.۹ درصدی را به همراه داشته است.
آمیان خاطرنشان کرد: در سال ۹۸ پروندههای نزاع ۳۴ درصد از مجموع پروندههای تشکیل شده در بخش معاینات بالینی را به خود اختصاص داده است.