یادداشت وارده/علیرضا غضنفری پور: امروزه با گسترش شبکه اینترنت و بالا رفتن حجم و سرعت انتقال دادهها، بشر به سمت ایجاد جهانی یکپارچه فارغ از مرزهای جغرافیایی که همان دهکده جهانی میباشد پیش میرود.
سرعت این پیشرفت آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم با آن همگام شویم بایستی هرچندوقت یکبار در شاخههای تخصصی خود زیر شاخهای را انتخاب نماییم و در آن متخصص شویم. در غیر این صورت نه تنها از قافله عقب میمانیم، بلکه فرصت جبران را نیز از دست خواهیم داد که این خود به شکاف طبقاتی جهانی عظیمی منجر خواهد شد وعملا نظام برده داری قدیمی به گونه دیگری خود را در جهان پیش رو نشان خواهد داد.
تصمیم برای همگام شدن با دنیا و یا جبران عقب ماندگی، تغییراتی در ساختارهای کشورهای در حال توسعه را میطلبد و لازمه هر تغییری گسترش فرهنگ انعطاف پذیری است.
تجربه سایر کشورهای توسعه یافته ثابت کرده است تا زمانی که افراد متخصص و با تجربهای که همگام با دانش روزپیش میروند بر سمتهای مدیریتی گمارده نشوند هیچ همگامیای صورت نمیگیرد. مطالعه مطالب در مواردی که عنوان شد من را بر آن داشت که گذری بر مشکلات داخلی کشورمان داشته باشم و میزان همگام سازیها را ارزیابی نمایم.
با توجه به حوزه فعالیت خودم که بخش کشاورزی است نگاهی گذرا بر آن انداختم. زنجیرهای پیچیده با مشکلاتی که تمامی ندارد و این در صورتی است که تولیدات آن باعث مقاومت و پایداری کشور در سالهای تحریم شده و با وجود همه مشکلات، به لطف منابع طبیعی خدادادی و فعالیت بهره برداران آن که البته متاسفانه گاهی همراه با تخریب منابع بوده و میباشد توانسته کارنامه قابل قبول اقتصادی در شرایط بحران درحد امکاناتی که به آن تخصیص داده شده است ارائه نماید.
کشاورزی سنتی خرده مالکی که اکثریت فعالین آن را بخش خصوصی واقعی تشکیل میدهند، با تصمیمات و سیاستگذاریهای آمرانه و مصلحتی بخش دولتی که هرچند وقت یکبارشاهد تصویب قوانینی بازدارنده به دلایل مختلف از جمله حمایت از مصرف کننده بوده و همچنان میباشد.
کمی که بیشتر بررسی کنیم با نگاهی به دولتهای گذشته و مقایسه تخصص و تجربه وزرای آن و همچنین جمع آوری نظرات اهل فن میتوان به این نکته پی برد که پس از ادغام وزارت جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی در سال ۱۳۷۹ و تشکیل سازمان جهاد کشاورزی روند نزولی تخصص در این سازمان شکل گرفته است و این امرتاجایی پیش رفته که پانزده سال از بیست سال طی شده را وزرایی عهده دار مسئولیت سنگین وزارتخانه جهاد کشاورزی بوده اند که رشته تخصصیشان مهندسی عمران و کارشناس علوم اقتصادی بوده که هیچگونه ارتباط مستقیمی با مسئولیتهای ویژه این وزارتخانه تخصصی پیدا نمیکنند.
در آن سوی ماجرا نیز اگر نیم نگاهی به کمیسیونهای تخصصی مجلس داشته باشیم حداقل در چهار دوره گذشته مجلس که اطلاعات آن را در اختیار داشتم، روسای کمیسیون کشاورزی دو دوره آن رشتههای صنایع و هیدرولیک بوده اند که آنها هم نمیتوانسته اند کاری برای این بخش تخصصی انجام دهند.
حال از نبش قبرکردنها که بگذریم چند روز پیش خبر معارفه وزیر جدید که دکترای خاک شناسی کشاورزی دارد نوید تغییر رویکرد در انتخاب جناب وزیر را میداد و این در حالی است که کمتر از یک سال دیگر به اتمام دوره این دولت باقی نمانده و پر واضح است که ایشان کارخاصی را نمیتوانند به سرانجام برسانند. در همین حال خبرانتخاب اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی دوره یازدهم مجلس را میخواندم که متوجه شدم از سی و چهار نفر عضو آن هفت نفر تخصص کشاورزی و سایرین مدارک حوزوی و نظامی و ... دارند. این یعنی بیست درصد تخصصی که اگر آنرا با ریاست فردی که مهندس هیدرولیک میباشد را بر آن درنظر بگیریم احتمالا نظرات متخصصین عضو آن نیز نتیجه خاصی دربر نخواهد داشت. علاوه بر موارد قبلی ذکر این نکته نیز ضروری است که سهم استان کرمان با داشتن بیست و چهاردرصد باغات کشور از ریاست بر وزارتخانههای کشاورزی و جهاد کشاورزی در چهل سال گذشته و همچنین عضویت درهیئت رئیسه کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی در دوازده سال گذشته هیچ بوده است و این مورد نیز حکایت از کم کاری ما کرمانیها در این حوزه دارد. حال بد نیست در پایان یادی کنیم از شهید گرانقدر دکتر چمران که در سوال تعهد بهتر است یا تخصص فرمودند: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است. آنرا میپذیرم. اما میگویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بی تقواست.