محبوبه فیروزآبادی- سردبیر پایگاه خبری گفتارنو در هفته نامه سخن تازه نوشت:
جانم برایتان بگوید که زیست روزنامهنگارانه هم سخت هست و هم نیست. هم جذاب هست و هم نیست. هم پیچیده هست و هم نیست. زن و مرد هم نمیشناسد. کاملا نسبی است و کاملا بستگی به این دارد که مختصات خودت را در میدان رسانه چگونه تعریف کرده باشی. کجای زمین بازی بایستی و چقدر بایستی.
مثل همهی کارها و همهی مشاغل، راه در رو دارد. میشود کاملا فرمالیته برخورد کرد. میشود خودت را به ندیدن زد، میشود نشنید و میشود نگفت! میشود ساده و راحت کپی پیست و صفحات را پر کرد. بعد هم کلی ژست روزنامهنگارانه گرفت. مخاطب البته باهوش است حتی اگر به روی رسانه و خبرنگار نیاورد! در دراز مدت ریزش مخاطبان را نمی شود نادیده گرفت.
جانم برایتان بگوید زیست روزنامه نگارانهی اخلاقی، البته دشوار است. پیش میآید و میبینی نشستهای وسط یک ماجرا و حالا باید به اندازهی یک قاضی عادل، بیطرف باشی. به اندازهی متخصص یک حوزه خاص، از خم و چم کار سر در بیاوری تا بتوانی درست نقد کنی! پیش میآید و میبینی باید به اندازهی یک وکیل کارآزموده از حقیقتی دفاع کنی، پیش میآید که نیاز به دانش جامعه شناسانه و روانشناسانه داشته باشی. پیش میآید که نیاز به مهارت ارتباط موثر داشته باشی، پیش میآید که لازم باشد خط و ربطها را از هم بازبشناسی. اگر دارودسته و مافیایی بود، پیش میآید که گاهی یک تنه جلویشان بایستی و شاید هم شکست بخوری و باز باید ادامه بدهی.
اینها را نوشتم که بگویم اگر عرصه بر یک روزنامه نگار سخت میشود گاهی و اگر سهل و ساده است برای برخی، کاملا بستگی به این داشته که مختصات خودش را چگونه تعریف کند.
از شما چه پنهان من تازهکار تر که بودم با خود میپنداشتم که خبرنگاران هم چون پیامبران، رسالتی سترگ بر دوش دارند. اینک اما با گذشت بیش از یک دهه از عمر خبرنگاریام، اینجا مینویسم که ثبت شود؛ خبرنگار اگر به معنای تمام کلمه کارش را حرفهای انجام دهد، میتواند سرش را بالا بگیرد و آن وقت است که باید به احترامش کلاه از سر برداشت.
میخواهم بگویم حرفهای بودن و حرفهای عمل کردن تمام کاری است که یک خبرنگار باید انجام دهد؛ بی هیچ ادعا و بزرگنمایی! که البته این، کار کوچکی نیست و حتی اگر دانش و آگاهیاش را داشته باشد، هر کس را توان انجامش نیست.
اما زیست روزنامه نگارانهی حرفهای زنان! طبیعتا با مردان تفاوتهایی دارم. شاید بدانید که من کار خبرنگاریام را از سخن تازه سیرجان آغاز کردم. آن روزها تعداد زنانی که در عرصه رسانه در سیرجان حضور داشتند، انگشت شمار بود و همین باعث شد که در اولین حضورم در یک نشست خبری در کرمان شوکه شوم. حضور زنان به جهت کمی بسیار پررنگ بود البته این حضور صرفا کمی نبود. نیک بختانه بار اصلی اطلاعرسانی در کرمان بر دوش زنان بوده و هست. شوربختانه این اتفاق صرفا به خاطر پذیرفتن شایستگیهای زنان از سوی بنگاهداران رسانهای نیست! بخشی مهمی از آن به دستمزد ناچیزی بر میگردد که به یک خبرنگار پرداخت میشود و طبیعتا در گذر ایام، آنان که انتظار مالیشان برآورده نمیشود در اولین فرصتهایی که فراهم میشود عطای خبرنگاری را به لقایش میبخشند و آهنگ عرصهی دیگر میکنند. البته زنان و مردان روزنامهنگاری هم ماندهاند و سخت جانی کردهاند.
در واقع معیشت پای ثابت و دغدغهی اصلی خبرنگاران است؛ زن و مرد هم نمیشناسد. بیکاری در این عرصه از رگ گردن به آدم نزدیکتر است! ثبات شغلی که به بادی بند است؛ باور کنید ویرانگر است.
من اما میخواهم سوزنی به خود فعالان رسانهای بزنم تا جوالدوزی به دیگران! من به عنوان یک زن خبرنگار که از قضا اقتصادینویس است و برخی این حوزه را مردانه تصور میکنند، به عمق معدنهای زغال سنگ رفتهام. به کارخانجات مختلف صنعتی سر زدهام. باغهای پسته را نه فقط در استان کرمان که تا استان خراسان دیدهام. به جنوبیترین و محرومترین بخشهای استان رفتهام و گزارش نوشتهام و هیچ وقت در هیچ کدام از این بخشها با برخورد نامناسب مواجه نشدهام. بخش خصوصی و جامعه از نظر من در مواجهه با زنان خبرنگار کاملا جلوتر و پیشروتر از تصمیمگیران فرهنگی و مدیران دولتی و حتی بعضا همکاران رسانهای است.
اگر بپرسید که خبرنگاران زن در مقایسه با همکاران مرد چگونهاند، احتمالا خواهید شنید مسولیتپذیرتر، دقیقتر و امانتدارتر! اما اگر قرار باشد مسوولیت مدیریتی مثلا در روابط عمومی یک دستگاه کوچک داده شود، گزینههای زن همه حذف میشوند. پست مدیریتی به مردان سپرده میشود و بعد هم برای جبران نقص احتمالی آن مدیر، یک خبرنگار زن زبده کنار دستش میگذارند.
من البته برای مدیر روابط عمومی یک دستگاه شأنی بالاتر از خبرنگاری قائل نیستم. در مقام مقایسه خواستم از فرصتهای نابرابر زنان و مردان در عرصه خبر بنویسم. طرفه آنکه پیشرفت زنان خبرنگار در خود حرفهی رسانهای هم با دشواریهای بیشتر و سختتر صورت میگیرد. شما نمی دانید یک خبرنگار زن تا طی کردن مسیر سردبیری چقدر مرارت میکشد و طعم تبعیض میچشد.
خوش ندارم در روزی که به نام خبرنگاران سند خورده است، تلخ نویسی کنم. اما در 365 روز سال، کم پیش میآید که ما خبرنگاران از خودمان بگوییم. راستش اینها را نوشتم برای خودرسانهایها ! لطفا برای همکاران زن فرصت برابر با خودتان در نظر بگیرید!