ابوالفضل کارآمد در یادداشتی در خصوص چگونگی فعالیت روزنامه نگاریش نوشت: وقتی جنگ به پایان رسید ولع خاصی برای انجام فعالیتهای فرهنگی! سراسر وجودم را تسخیر کرده بود با این انگیزه و با توجه به تجربیات قبلی و به ویژه در دوران دفاع با تنی چند از دوستان به مشورت نشستیم و با کمک آقای سید جواب جعفری مدیر کل وقت ارشاد اسلامی چیزهایی (اساسنامه – آیین نامه و...) را مکتوب کردیم.
با گذشت زمان، اما احساس عدم هماهنگی و ناامیدی در وجودم مستولی شد تاجایی که حس میکردم باید عطای این کار را به لقایش ببخشم! درگیر همین افکار نا امیدانه بودم تا روزی که برای انجام کاری به اداره ارشاد رفتم. آن وقتها اداره ارشاد در ساختمان باغ - موزه هرندی محل سکونت موقت پهلوی اول هنگام تبعید (چهارراه طهماسب آباد کرمان) مستقر بود که اکنون به نظرم بازسازی شده است.
هنگام ورود با دوست گرامی ام آقای ناصر موسی پور مواجه شدم که زیر سایه درختان بلند کاج ایستاده بود و پس از احوال پرسی حال و روز مرا که دید پیشنهاد کرد که برای کار روزنامه نگاری اقدام کنم و همانجا به فوریت به یکی از همکارانش گفت که فرمهای مخصوص را برایم بیاورند!
موسی پور به فعالیتهای من و همکاری هایم با ارشاد اشراف داشت از جمله یکی دو سالی بیشتر از چاپ کتاب "مجموعه فرهنگ جبهه " نمیگذشت که با همکاری ارشاد و نظر مثبت آقای نیلی مدیر کل وقت ارشاد به چاپ رسیده بود و به دلیل آن که اولین کار مکتوب دفاع مقدس در استان بود، با استقبال خوبی مواجه شد.
فرمها ابتدای سال ۱۳۷۰ پر شد و با پیشنهاد نام "نسل آفتاب" به وزارتخانه ارسال گردید، عنوان نسل آفتاب را از مقالهای که در روزنامه حدیث کرمان نوشته بودم به ودیعه گرفتم ...