پیروز ارجمند مدیر اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
پاسخ به پرسش «چرايي ماندگاري و موفقيت محمدرضا شجريان» چند وجه متفاوت دارد. شجريان «پديده هنري» قرن ايران است. کمتر هنرمند يا شخصيت اجتماعي و ورزشي را ميتوان پيدا کرد که از اين ميزان محبوبيت، شهرت و تخصص در زمينه حرفهاياش داشته باشد و بتواند بر نسلهاي متوالي تاثير بگذارد. شجريان عصاره ادب، فرهنگ و موسيقي ايران است.
نامش يادآور ادب و آواز است و همچون فردوسي که زبان پارسي را نجات داد به قول خود استاد، آمده بود تا موسيقي ايران را نجات دهد. با چهار نسل از موسيقيدانان پيش و پس از خودش همپايي کرد و در استمرار و پويايي مانا بيش از شش دهه در زمينه موسيقي فعاليت ارزشمندي داشت. شجريان، حلقه وصل موسيقي قديم و معاصر ايران است. آمده بود تا موزهاي پويا و زنده باشد و در خلقي مداوم ستون پايههاي موسيقي معاصر و آينده ايران شد، از عبدالله دوامي، جليل شهناز و نورعلي برومند آموخت تا امانتداري صادق باشد براي نسل معاصر. بخش مهمي از دارايي کنوني موسيقي کلاسيک ايران مديون و مرهون تلاشهاي او و همنسلهايش براي حفظ و انتقال آن است. او چراغي شد براي نسل جوان و سرگشتهاي که سنتهاي موسيقايي پيشين پاسخگوي نيازهاي آنان نبود و توانست راهي نو بگشايد براي خلق آثار مطلوب طبع آنان. شجريان ماندگار شد چون هوش و ذکاوت و پشتکار داشت و به اصول اخلاقي حاصل از تربيت خانوادگياش وفادار ماند.
به احترام اعتقادات پدرش نام هنري سياوش بيدگاني را برگزيد تا زماني که پدر اجازه داد تا کنيه خانوادگي شجريان را استفاده کند. به سلامت جسم و روانش توجه ميکرد و حفظ اخلاق را از واجبات ميدانست. در اوايل دهه پنجاه، از همنسلهاي خودش و حتي حضور در مرکز حفظ و اشاعه موسيقي جدا شد تا خودش را وامدار گروههاي سياسي نکند. پايمردي او در حفظ اصول اعتقادياش از او شخصيت کاريزماتيک و تاثيرگذار ساخته است. شجريان مسير ماندگاري را با احترام به سنتها و نوگرايي طي کرد ولي اين تنها دليل موفقيتش در اين زمينه نيست بلکه ذهن خلاق و توانمندي او باعث شد تا «بداههپردازي» منحصربهفرد باشد.
هيچ يک از آوازهايش را شبيه ديگري نخوانده است. در يکي از ديدارهايي که به واسطه پژوهشهاي تاليف کتاب «پديدارشناسي محمدرضا شجريان» داشتم به استاد گفتم: «نتيجه پژوهشها و تحليلهاي من از آوازهاي شما اين است که رديف آوازي محمدرضا شجريان به وسعت کل آوازهايي است که خوانده زيرا اين آوازها نهتنها شبيه ساير کارهاي خودشان نيست بلکه با آوازهاي ديگر آوازخوانان متفاوت است».
تسلط او بر رديفهاي سازي و آوازي و همچنين روحيه جستوجوگرانهشان باعث شده بود تا کمتر اثر آوازي قديم را نشنيده و به آن توجه نکرده باشد. تمرکز روي موسيقي و ادبيات به اضافه همنشيني و انس با استادان ادب و موسيقي باعث شد تا فرصت بهدستآمده براي پويايياش را به مانايي بدل کند. بر اين باور است: «در کارگاه هستي همه چيز پويشي گوهرين دارد، هر عنصري در کارگاه هستي، سه خصوصيت دارد: ايستناپذيري، ناکرانمندي و بيتکراري و بر همين اساس با روحيه جستوجوگرش توانست مرزهاي آواز و موسيقي را جابهجا کند». شجريان اسطوره هنر ايران در سده اخير است. عشق و معرفت و اخلاق رمز اصلي موفقيت و ماندگاري اوست، عشق به مردم سرزمينش و تعهدش به ميراث زبان فارسي.