سرمقالههای روزنامههای صبح تهران معمولا دارای نکاتی است که کمتر در رسانههای به چشم میآید. گفتارنو از این پس به صورت روزانه سرمقالههای روزنامههای صبح را به صورت خلاصه منتشر خواهد کرد.
اگر نمکی برای آینده برنامه دارد بگوید برایش تبلیغ کنیم چرا روی اعضای مردم میرود؟
سعید مظفری مدیرمسئول آفتاب یزد در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: آن روزی که جهانگیری گفت اختیار تغییر منشی دفتر خود را ندارد نیز در همین روزنامه نوشتیم؛ معاون اولی با این سطح اختیارات استعفا بدهد بهتر است تا این چنین با داد سخن، فضای عمومی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
قاضی زاده هاشمی رفت، طیب نیا نیز ادامه همکاری را به صلاح ندید، بطحایی مگر استعفا نداد؟همه اینها با اختیار و یا به اجبار صلاح خویش و وزارتخانه و مجموعه کاری خود را اینچنین دیدند که دیگر ادامه ندهند.
... عارضم خدمت دکتر نمکی، کابینه و شخص آقای روحانی که انبان تحمل مردم و کاسه صبر مردم مدتها است لبریز شده است. بینی و بین الله اگر میبینید ادامه همکاری ممکن نیست دو سطر استعفا بنویسید و خلاص(!) این نمیشود و نمیگذارند و بودجه نمیدهند و دیگر دست من کاری ساخته نیست برای مردم نان و آب نمیشود، ماسک و وسایل ضد عفونی نیز نمیشود، درمان کرونا هم که این گونه نیست.
روی صحبتم مشخصاً با آقای نمکی است که یک روز عجز و لابه میکنند و یک روز تهدید و روز دیگر شعرخوانی و این کارها یعنی چه؟! اگر قبول دارید که در شرایط بدی قرار داریم شانه بگذارید زیر بار همچنان که تاکنون خوب درخشیدید و از دید مردم پنهان نیست کم محلیها و دخالتهای فلانی و دیر جواب دادن نوبخت و دور زدنهای نهاوندیان را به جان بخرید و این 8-9-10 ماه دیگر به هر جان کندنی است سپری کنید اگر هم احتمالا برای دولت بعد و سنگر بعدی دارید برنامه ریزی میکنید رو راست به من مدیر مسئول روزنامه بگویید عوض مردم را حرص دادن در حد بضاعت، تبلیغ تان کنم اما روی اعصاب مردم خط و خش نیندازیم!
سفر وتبعات خسارتبار کرونا
سعید معدنی جامعه شناس در سرمقاله روزنامه ایران نوشت: با آغاز تعطیلات، نکتهای که مردم فراموش میکنند این است که با مسافرت رفتن، نظم زندگی آنها به هم میخورد.
... در اصل با مسافرت رفتن و جابهجایی و به هم خوردن نظم زندگی افراد، اوضاع در خصوص کرونا وخیمتر میشود. معمولاً در جایی که ثابت زندگی میکنیم رفت و آمدهای اطرافیان را میدانیم و توجه بیشتری هم به مسائل روزانه در محیط زندگی خود داریم، اما در مسافرت و رفتن به شهرهای دیگر ناخودآگاه توجه ما در خصوص رعایت بهداشت هم کاهش پیدا میکند ...
آنچه در تعطیلات قبلی مورد بیتوجهی قرار گرفت، اعلام دیرهنگام محدودیتهای سفر بود، در تعطیلات قبلی بسیاری از افراد در جادهها بودند و بعد از آن اعلام شد که محدودیتهای سفر اعمال شده است و همین دیر اعلام کردنها سبب افزایش مسافرتها و افزایش تعداد مبتلایان شد.
برخی از افراد ممکن است وقت پزشک داشته باشند یا برای برگزاری مراسم یا حتی ملاقات بیماری برنامهریزی کرده باشند، همه برای تفریح به مسافرت نمیروند، خیلیها ممکن است دلیل و کار مهمی داشته باشند، با اعلام ۲۴ ساعت زودتر در خصوص اعمال محدودیتهای سفر نمیتوان افراد را از مسافرت رفتن بازداشت، بلکه باید زودتر اعلام کرد تا مردم بتوانند برنامهریزیهای خود را تغییر داده و آن را لغو کنند.
مسأله دیگری که در این حوزه باید مورد توجه داشته باشیم، این است که وقتی دولت منع سفر اعلام میکند، مردم بهانه کافی برای نرفتن به مسافرت دارند، بهعنوان مثال فردی که موظف است به پدر و مادر سالمند خود در شهر دیگری رسیدگی کند یا مجبور است به مسافرت برود که در مراسم ختم فامیل شرکت کند و بهدلیل حرمت نگه داشتن مجبور به مسافرت رفتن است و دلایلی از این دست با ممنوعیتی که دولت میگذارد، میتواند عذر و بهانه منطقی و کافی برای مسافرت نرفتن داشته باشد. پس در خصوص مسافرتها و افزایش تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از کرونا سه منظر باید مورد توجه قرار بگیرد، ابتدا برهم خوردن نظم زندگی افراد، دیگری اعلام زودهنگام توسط دولت و سوم به دست آمدن عذری مثبت به جهت ممنوعیت سفر توسط اعلام دولت، چنانچه در تعطیلات پیش رو این سه مورد لحاظ شود، قطعاً شاهد کاهش مبتلایان و آمار مرگ و میر ناشی از کرونا خواهیم بود.
فرآیند استیضاح رئیسجمهور چند ماه به طول میانجامد
محسن پیرهادی در سرمقاله روزنامه رسالت با اشاره به موضوع استیضاح رئیس جمهور نوشت: سؤال شفاف این است که آیا وظیفه مجلس شورای اسلامی در چنین شرایطی استیضاح رئیسجمهور است؟ باید در پاسخ گفت که نمایندگان مردم، سوگند یادکردهاند که منافع مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند. این یعنی نمایندگان بیش از آنکه در پی رضایت موقت برخی گروهها باشند، باید به منافع عموم مردم متعهد باشند. باور دارم استیضاح رئیسجمهور در شرایط فعلی نمیتواند تأمینکننده منافع مردم و کشور باشد و حتی نمیتواند از آسیبهای بیشتر جلوگیری کند. این مسئله چند دلیل دارد که در ادامه خواهد آمد.
... انجام یک تغییر کلان سیاسی و مدیریتی، بدون در نظر گرفتن جوانب اجرایی آن شدنی نیست. باید به خاطر داشت که فرآیند استیضاح رئیسجمهور و دوره موقت سپرده شدن امور به معاون اول، چند ماه به طول میانجامد. از سوی دیگر، فرآیند ثبتنام، بررسی صلاحیتها، تبلیغات و انتخابات برای تعیین رئیسجمهور جدید، خود روال مشخص و زمانبری دارد و تعجیل در هر یک از این بخشها، موجب خدشه به اصل مردمسالاری و حق انتخاب مردم است. با تعیین رئیسجمهور جدید، او احتمالا با بسیاری از وزرای فعلی مایل به همکاری نباشد و کابینه جدیدی به مجلس معرفی کند که فرآیند رأی اعتماد به وزرای جدید نیز به زمان پیشگفته اضافه میشود. پس از تأیید وزرا، هر وزیر میخواهد با طیف مدیرانی کار کند که اهل تحول باشند و نوبت به انتصاب معاونان و رؤسای سازمانها و واحدهای تابعه در هر وزارتخانه میرسد و تازه پس از طی اینهمه، میتوان امیدوار به تغییر در کارکرد دولت در حوزههای مختلف بود. طبیعی است که آغاز این فرآیند در شرایطی که تا انتخابات ریاست جمهوری هفت ماه و چند روز باقیمانده، منطقی نباشد.
... مقام معظم رهبری که علاوه بر اشراف بر مسائل کشور، بهواسطه چند دهه نظارت و تعامل با دولتهای مختلف و مشاهده صعود و نزول آنها، تجربه بینظیری در نحوه اداره مسائل کشور دارند، استیضاح رئیسجمهور و حتی استیضاح یک وزیر را در ماههای پایانی دولت به صلاح نمیدانند. معظم له 8 سال رئیسجمهور بوده و پسازآن از جایگاه رهبری، 31 سال نظارهگر عملکرد و وضعیت دولتها بودهاند و نظرشان مسلما حجت است. تا آنجا که من میدانم، نظر ایشان برای نمایندگان محترم پیگیر استیضاح نیز حجت است.
اگر روحانی استیضاح شود در زمان ارائه گزارش دلیل ناکامی خود را استیضاح عنوان میکند
روزنامه جوان در سرمقالهای به قلم رسول سنائی راد نیز به ماجرای استیضاح رئیس جمهور پرداخت و نوشت: فشار برای استیضاح رئیسجمهور لبه دیگر همان تلاش برای واداشتن وی به استعفا و کنارهگیری از قدرت است که ازسوی برخی نیروهای افراطی با هدف فرافکنی یا فرار به جلو در شرایط سخت برآمده از شتابزدگی و سادهاندیشی نسبت به برجام، وعدههای بر زمین مانده و ادعاهای به دور از عمل است که جناح و جریان سیاسی مورد حمایت آنها امروز باید پاسخگوی آن باشد.
...نزدیک شدن به پایان عمر دولت آقای روحانی که نه تنها فرایند، انتخابات و شکلگیری دولت بعدی تقریباً زمانی مطابق همین زمان پایانی عمر دولت فعلی را میطلبد، بلکه نیازمند آمادگی و داشتن برنامههایی است که در شرایط آرام و معمول بهتر فراهم میشود.
...چهبسا آقای روحانی اگر با استیضاح کنار گذاشته شود، بههنگام ارائه گزارش عملکرد دوران مسئولیت سنگین ریاستجمهوری به مردم یا تاریخ علت ناتمام ماندن برنامهها و برآورده نشدن وعدهها را همین چندماه پایانی دولت خویش بداند.
سیاست دولت بایدن در برابر چین فشار و حفظ همکاری است
بهزاد شاهنده استاد دانشگاه تهران در سرمقاله امروز روزنامه شرق به روابط چین و آمریکا پرداخته و با تاکید بر این نکته که برخی اعتقاد دارند که چین هماکنون قدرت اقتصادی اول جهان با 27 تریلیون دلار تولید ناخالص ملی راداراست و بایدن در صورت صورت پیروزی باید از در مذاکره با چین وارد شود نوشت:
«جو بایدن»، معاون پیشین ریاستجمهوری آمریکا، طبق نظرسنجیها از «دونالد ترامپ» جلوتر بوده است (احتمال برندهشدن «جو بایدن» در انتخابات ریاستجمهوری سوم ماه نوامبر سال 2020، 18 درصد بیشتر از «دونالد ترامپ» است که از سال 1936 چنین فاصلهای را دو کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نداشتهاند). در دو هفته مانده به انتخابات در صورت ادامه وضع موجود، او جانشین رئیسجمهور «ترامپ» خواهد بود و ما تغییرات عمدهای در سیاستهای آمریکا شاهد خواهیم بود؛ از جمله آنها روابط آمریکا و چین است که در این روزها به «جنگ سرد جدیدی» مبدل شده که هزینههای هنگفت و زیان و ضرر صد میلیارددلاری را برای اقتصاد آمریکا و چین به ارمغان آورده است.
جو بایدن، رئیسجمهور آینده ایالات متحده، با میراثی روبهرو خواهد بود که اگر بهفوریت به مسئله رکود اقتصادی و بیکاری میلیونی آمریکا نپردازد و بستههای حمایتی بیشتری را اجرا نکند، کشور در رکودی عمیق قرار خواهد گرفت.
ترامپ نیز با تعلل و عدم اجرای آنها نیز دریافته است که این بستهها باید منظور شوند. کارشناسان دو علت را برای رکود اقتصادی آمریکا برشمردهاند: جنگ تجاری با چین و سوءمدیریت «کووید 19».مسئله چین و جنگ تجاری نهتنها موضوع اصلی در داخل کشور آمریکا شده – بلکه در سیاست خارجی ایالات متحده هم نقشآفرینی میکند؛ بهطوریکه «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا، مبارزه و بسیج کشورها علیه چین (مبارزه علیه «حزب کمونیست چین») را سرلوحه سیاستهای خود قرار داده و بهطور بیسابقهای تلاشی جهانی با دیدارها و سفرهای بیسابقه به راه انداخته، بهطوریکه کمتر وزیر خارجه آمریکا این تعداد سفر خارجی در مدتی کوتاه را داشته است. در تمام این دیدارها مسئله چین اولویت اصلی است و چین بهعنوان رقیب و دشمن اول.
... بایدن تلاش خواهد کرد حد وسط سیاست هیجانی ترامپ در حمایت و دوستی خاص در ابتدای دوران ریاستجمهوری خود (2016-2017) با رئیسجمهور «شی» و افراطگرایی بعدی (در دو سال اخیر در بحبوحه جنگ تجاری با چین) را در محکومکردن او بهعنوان دشمن آمریکا و مقصر اصلی در شیوع «پاندمی کرونا» (ویروس ووهان) پیشه کند و از طریق گفتوگو با چین وارد مراوده شود.
جو بایدن چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا که سکان کشور را در بیستم ژانویه 2021 در اختیار خواهد گرفت، برای مهار چین از همکاری با دیگر دولتها بهره خواهد گرفت و سیاست «چندجانبهگرایی» را پیشه خواهد کرد که بیشک برای چین یک فرصت تنفس خواهد بود. برخی از چینشناسان - «سینولوگها»- بر این باور هستند که «جمهوری خلق چین» بدون اینکه مستقیما اعلام کند، سیاست «آشوب» ترامپ را بر سیاست احتمالی «ایدئولوژیک» بایدن ترجیح میدهد؛ زیرا که سیاست چینستیزی ترامپ آمریکا را منزویتر کرده و مانع از ائتلاف بزرگ علیه چین میشود. سیاست دولت جدید آمریکا سیاستی دوگانه خواهد بود که فشار و حفظ ارتباط (همکاری) را در بر خواهد داشت.
.. جو بایدن کاملا آگاه است که بدون مشارکت مستقیم چین مسائل فراملی مثل تغییرات آبوهوایی و «پاندمیها» امکانپذیر نیست. حضور چین در حلوفصل معضلات جهانی امری واجب شده که باید به آن واقف شد. چین دیگر مانند تعالیم «دنگ شیای پینگ» (معمار چین مدرن) قدرت خود را در بوتهها پنهان نمیکند که منتظر زمان مناسب برای اعمال قدرت خود بماند. چین اکنون بر این عقیده است که مصرانه قدرت خود در جهان را طلب کند و بهعنوان قدرتی بزرگ شناخته شود. روابط دو کشور آمریکا و چین با توجه به حقایق موجود که به آنها اشاره شد، به طور حتم با تنش روبهرو خواهد شد و حتی گاهی اوقات منازعه را در بر خواهد داشت؛ منازعاتی که در دهه گذشته یا وجود نداشتند یا مهار شده بودند.
... بایدن کاملا واقف است که سیاست چینی او و پرزیدنت اوباما دیگر با تحولات شگرف جهان امکانپذیر نیست. چینی که رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا با آن در ژانویه سال 2021 مواجه خواهد بود، بهمراتب نیرومندتر از آن خواهد بود که در دوران اوباما بود که بیشک رویه متفاوتی را طلب میکند. بایدن باید نحوه برخورد با چین را با توجه به واقعیتها مورد تجدید نظر قرار دهد و با چین از سر گفتوگو درآید؛ کاری که «کیسینجر» و «نیکسون» به آن پرداختند.
پس از 40 سال چین به قدرتی بزرگ مبدل شده؛ قدرت دوم اقتصادی (برخی اعتقاد دارند که چین هماکنون قدرت اقتصادی اول جهان با 27 تریلیون دلار تولید ناخالص ملی، بر حسب معیار قدرت خرید) شده و به تعبیری ظهور کرده - نه اینکه دیگر آن را در حال ظهور بدانیم. معامله با چین باید این حقیقت را در بر بگیرد و براساس واقعیتها حرکت کند («دنگ» اعتقاد داشت: «حقیقت را باید از واقعیتها دریافت»). باید دید که آیا بایدن میتواند بازی آمریکا با چین را که ترامپ به بازی «حاصل جمع صفر» تبدیل کرده، به «بازی حاصل جمع غیر صفر» مبدل کند.
مقام قضائی موظف به تعقيب شخص توهينکننده هستند
علی نجفی توانا در روزنامه آرمان ملی نوشت: در تمام نظامهاي حقوقي دنيا حقوق و آزاديهاي اشخاص در ميثاق ملي مورد اشاره قرار گرفته و حمايت شده است و تعرض به اين حقوق با ضمانت اجرائي کيفري بهصورت خاص مورد حمايت است.
درخصوص جرائم عليه تماميت معنوي و حيثيت اشخاص، قواعد جزايي کشورهاي دنيا با تفکيک توهين عادي و توهين مشدد واکنشهاي کيفري متفاوتي پيشبيني کردهاند. در قانون مجازات اسلامي، اهانت به اشخاص عادي يا فحاشي و استفاده از الفاظ رکيک داراي کيفري متفاوت و مادون مجازات با کيفر توهين به مقامات و مسئولان دولتي است و اين جرم از جرائم قابل گذشت تلقي ميشود. اما توهين به روساي سه قوه، معاونان، وزرا، نمايندگان مجلس، اعضاي خبرگان، شوراي نگهبان، قضات، کارکنان سازمانهاي دولتي، شهرداريها، در حال انجام وظيفه يا به سبب آن داراي کيفر مشدد تلقي ميشود.
... مراد از بيان مفاد اين ماده، اين است که مسئولان تراز اول کشور بايد تحت صيانت، حفاظت و مراقبت خاص بوده و بهدليل مسئوليت سنگين آنها از حمايت کيفري متفاوتي بايد برخوردار باشند. اين شيوه واکنش تقريبا در تمام کشورهاي دنيا در رابطه با مقامات تراز اول کشور وجود دارد.
بنابراين به نظر ميرسد در تحليل نهايي بايد چنين استدلال کرد که وقتي اهميت تماميت جسماني مقامات تراز اول کشور از حمايت ويژهاي برخوردار است به طريق اولي، تعرض به تماميت معنوي و حيثيت آنان بايد از اين ويژگي برخوردار باشد. شايد به همين دليل است که در ماده 609 قانون تعزيرات، اگر کسي به لحاظ سمت رئيسجمهور يا به مناسبت سمت وي به او توهين کند، به مجازات مشدد محکوم خواهد شد. علت پيشبيني چنين ضوابطي در نظامهاي حقوقي دنيا اين است که نماينده مورد انتخاب ملت چه در مقام رئيسجمهور يا نماينده مجلس با احترام به راي رايدهندگان و اعتمادي که مردم به نماينده خود داشتهاند، توهين به اينگونه مقامات، توهين به نمايندگان ملت است بهويژه آنکه رئيسجمهور در تمام دنيا بالاترين شخص سياسي و در کشور ما بعد از رهبري، دومين فرد سياسي کشور و نماينده کشور در رابطه با ساير ممالک دنيا تلقي ميشود. طبيعتا اگر به مناسبت روابط خصوصي رئيسجمهور يا مقامات مسئول در ماده 609 مورد تعرض و اهانت قرار گيرند، چون مرتبط با سِمَت شخص و وظايف وي يا در ارتباط با وظايف سازماني آنها تلقي نميشود لذا چنين جرمي جنبه خصوصي دارد و بايد شخص قرباني توهين مبادرت به طرح دعواي کند. اما در موضوع مطروحه به نظر ميرسد که توهين به رئيسجمهور به طرزي که در رسانهها منتشر شد، داراي جنبه عمومي است و به نظر ميرسد مقامات قضائي ذيربط حتي بدون طرح دعواي توسط رئيسجمهور، موظف به تعقيب شخص توهينکننده باشند.